✍شهیدی که با باز کردن پیشانی بندش در معراج شهدا رنگش تیره شد و با بستن دوباره پیشانی بند چهره اش مثل ماه شب چهارده درخشید...
✅من مسافر کربلایم...
🔹پیکر را به معراج شهدا آورده بودند برای دیدنش به آنجا رفتم تعداد شهدا زیاد بود در میان پیکرها دنبالش گشتم به یاد لحظه ای که حضرت زینب سلام الله علیها دنبال پاره های پیکر برادرش می گشت اشک ریختم.
🔸او را که یافتم بر بالینش نشستم چهره اش را نوازش کردم دوست داشتم از او یادگاری داشته باشم سربندی که روی آن نوشته بود من مسافر کربلایم توجهم را به خود جلب کرد آن را باز کردم حس کردم رنگ چهره اش به محض باز شدن سربند تغییر کرد و کدر شد اما علت را نفهمیدم.
🔹به خانه آمدم در حالی که خوشحال بودم آن سربند را از برادر شهیدم به یادگار برداشته ام.
🔸روز بعد یک نفر نزدم آمد و گفت دیشب برادرت را در خواب دیدم داخل یک باغ سرسبز و زیبا بود حالش را پرسیدم گفت به شدت سردردم.
🔹وقتی که علت را جویا شدم گفت از وقتی که خواهرم سربند را باز کرده سردردم شروع شده به او بگویید آن را به من برگرداند.
🔸بی درنگ سربند را برداشتم و به معراج رفتم و به پیشانیش بستم به محض بسته شدن سربند به وضوح دریافتم رنگ چهره اش به کلی تغییر کرد و مثل گل شکفت و مثل ماه شب چهارده درخشید او را با همان سربند به خاک سپردیم.
💢راوی ربابه زادخوش خواهر شهید محمد جواد زادخوش...
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا خصوصاً شهید محمد جواد زادخوش صلوات...
#شهید_محمدجواد_زادخوش
#کرامات_شهدا
#محرم🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi