فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
❤️عشق یعنی استخوان و یک پلاک...
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتماً به این مردم تقدیم میکنم.
#شهید_حسین_خلعتبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مرد عراقی که برای خدمت به زائران اربعین ماشینش را فروخته
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موکب داران عراقی روی دوتا مسئله خیلی تاکید و حساسیت دارند . یکی نماز اول وقت و دیگری تفکیک محیط های اسکان زنانه و مردانه ....
در این چند سال که توفیق زیارت اربعین داشتم در همه موکب هایی که توقف داشتیم دیدیم موقع اذان ، بزرگ آن موکب شخصا به میان زائران می آمد و دستور به نماز اول وقت میداد . در این مورد خیلی هم جدی هستند ....
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
شهادت عضو سپاه پاسداران در سوریه
🔹شهید مدافع حرم پاسدار یحیی رستمی متولد سال ۱۳۵۲ یکی از پاسداران سپاه که ساکن نسیمشهر بهارستان بود در سوریه به فیض شهادت نائل آمد. وی دارای سه فرزند، دو پسر ۲۵ و ۲۲ ساله و یک دختر ۱۴ است.
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🔺پرویز پرستویی فیلمی از جنایات بعثیها علیه ایران در زمان جنگ تحمیلی گذاشته و نوشته نمیخوام اربعین رو زیر سوال ببرم ولی نمیتونیم فراموش کنیم !!!
🔹اونم با واترمارک یک رسانه ضدانقلاب که رسماً علیه نظام کار میکنه !!!
🔸جناب پرستویی نظرتون درباره کشورهایی که از صدام و ارتش بعث عراق حمایت کردند و تا بن دندان مسلحشون کردن چیه؟ اونارو بخشیدین؟؟
🔹همونایی که الان همتون صف کشیدین برای ویزا و اقامت و مهاجرت و زایمان !!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امثال پرویز پرستویی که در ایام اربعین یادشون میافته تصاویر زنده به گور کردن هموطناشون در جنگ رو منتشر کنن به مخاطباشون نمیگن عمده نیروهای صدام مثل خودش بعثی بودن نمیگن جوونای عراقی رو هم مثل امروز اوکراینیها به زور همراه میکردن! اونروز آمریکا پشت صدام بود و امروز پشت زلنسکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ رهبری گفتن داریم به قله ها میرسیم و بعضی ها مسخره کردن
🔹 این فیلم تو نشون عقده ای های خودتحقیر بدین
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کربلا ۹۴ سال قبل
🔹قدیمیترین فیلم از کربلا بهعنوان جدیدترین اثر نویافته از حرم حضرت سیدالشهدا و حضرت عباس منتشر شد.
🔹این فیلم کوتاه توسط فردریک گادمر در سال ۱۹۲۷ میلادی تهیه شده، او یک عکاس و فیلمبردار فرانسوی بوده که به کشورهای مختلفی سفر کرده و تصاویر بسیاری را ثبت کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
❌ جاماندگانی که از زائران اربعین جلوترند!
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
✍آیتالله بهجت (ره)
با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید به یاد طاعت خدا بیفتید، نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز میدارند
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🔷 قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🏴
👈مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار برای فروش.
🔶ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﯼ كه می رﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
🔷ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
🔶داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، حاج جواد فرش چی ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ، از منصف های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، زﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.
🔷حاج جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
🔶گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ.
🔷قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و
تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود گل محمدی پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته تو چایی شون می ریختند.
❇️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت،
کاش دلمون تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخری ؟!
#اربعین🏴
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #خداحافظ_سالار
#سردارشهیدحاجحسینهمدانی 🕊
قسمت 8⃣9⃣
من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و میشنیدم که مادرم میگفت:
« داماد من حسینه. حسین همه جوره، تیکه تن ماست. »
و پدرم جواب میداد:
« حسین پسر خوبیه، خواهرزادمه، بزرگش کردم، هیچ مشکلی نداره، اما دست و بالش خالیه. »
و مامانم صدایش را بلندتر میکرد:
« دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول میارزه، من راضی به وصلت با غریبهها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور میخوای بدی؟ میخوای بگی که برای پول، پروانه رو دادم به غریبهها؟! »
پدر سکوت میکرد و من از این سکوت خوشحال میشدم. حیا میکردم که نظرم را بگویم، فقط خواستگارها را بیمحل می کردم و مامان خودش میفهمید که نظر من فقط حسین است. البته این علاقه دو طرفه بود. این موضوع را بعدها از زبان حسین شنیدم.¹
کلاس سوم راهنمایی بودم که با مامان به حمام خیابان شهناز رفتیم. برای مامان کیسه میکشیدم که ناگهان حس کردم چیزی مثل روشوره - سفیدآب - زیر کیسه گیر کرد. ولی سفیدآب نبود، دو تا غدهی سربسته بود که خیلی ناراحتم کرد. به خانه برگشتم. حال عمومی مامانم خوب نبود، مرتب بیحال میشد. به دایی حسین در تهران اطلاع دادیم. دایی پرفسور شمس را که جراح معروفی بود با خودش به همدان آورد. پرفسور شمس معاینه کرد. به دایی آهسته چیزی گفت و رفت. نمیدانم چه حرفی بینشان ردوبدل شد اما مامان فهمید. گریهاش گرفت و گفت:
« داداش بگو که شیرپنجه² گرفتم. دیدی به درد بیدرمان دچار شدم؟ دیدی؟ »
_
۱. بعد از ازدواج شوخی میکرد و این شعر قدیمی را با لهجهی همدانی میخواند:
« دختر آدایمِه ماخام نیمیدن بِشُم
نیمیدانَم چه گِلی بیَلَم سِرُم »
یعنی:
دختر داییام رو میخوام اما بهم نمیدن. نمیدانم چه گِلی به سرم بذارم.
۲. سرطان
⬅️ ادامه دارد....
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #خداحافظ_سالار
#سردارشهیدحاجحسینهمدانی 🕊
قسمت 9⃣9⃣
دایی به تهران برگشت. آقام همچنان در سفر بود. حسین هم که دستمان را میگرفت تازه از خدمت آمده بود و در گمرک تهران به عنوان انباردار، سه شیفته کار میکرد. مامانم دل گرفته و تنها، برای خانمها از مریضیاش تعریف کرده بود. گفته بودند:
« برو تهران. همدان دوا و دکتر درست و حسابی نداره. »
چند روز بعد دایی حسین از تهران خبر داد که پرفسور شمس گفته:
« خانم بیاد عملش کنم. »
مامان داشت آماده رفتن میشد که آقام از سفر رسید. تو سرش زد. مامان را خیلی دوست داشت و چون خواست هم به خودش، هم به او دلداری بدهد، گفت:
« ناراحت نباش، هر چقدر خرج عمل و دوا بشه، میدم. فقط غصه نخور. به خدا توکل کن. »
آقام با اینکه راننده بیابان بود و شش کلاس بیشتر درس نخوانده بود، فهم بالایی داشت. تمام سختی هایی که در سفر میکشید، به خاطر مامان و ما بود.
مامان را برداشت و برد پیش پرفسور شمس. همان وقت، حسین هم خبردار شد و چون دایی حسین برای جنگ به " ظُفّار " ¹ رفته بود، همه کارهای مادرم به دوش
حسین افتاد.
مامان را عمل کردند و شیمی درمانی شروع شد. من به خاطر درس و مدرسه نمیتوانستم به تهران بروم. اما تمام حواسم به مامان بود. البته دایی حسین قبل از رفتن به مأموریتی خارج از کشور به حسین گفته بود، من تا ۱۲ روز دیگر برمیگردم و آبجی را میبرم مشهد برای زیارت. دکتر شمس هم بعد از عمل و شیمی درمانی به پدرم گفته بود:
« عمل خانم شما خوب جواب داد. تضمین میکنم تا ۲۰ سال دیگه راحت زندگی کنه. »
با شنیدن این خبر آقام خوشحال و ذوق زده رفت و یک دست النگوی ۶ تایی به عنوان هدیه برای مامان خرید و داشت همه چیز خوب پیش می رفت که خبر رسید، دایی در ماموریت کشور عمان، فوت کرده است.
_
۱. ظفّار، بخشی از کشور عمان که به دستور شاه، یگانهایی از ارتش برای ماموریت به آنجا گسیل شدند.
⬅️ ادامه دارد....
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #خداحافظ_سالار
#سردارشهیدحاجحسینهمدانی 🕊
قسمت 0⃣0⃣1⃣
عدهای میگفتند:
« توی ماشین بوده، تصادف کرده. »
عدهای هم میگفتند:
« هواپیماشون رو زدن. »
قرار شد خبر مرگ دایی را به مامان ندهند چرا که شنیدن خبر مرگ دایی حسین برای مامان یک جور مردن بود. خیلی به دایی علاقه داشت. ما که کوچک بودیم، برایمان گفته بود:
« دایی شما، عزیز دردونه خونواده بود، پدربزرگ و مادربزرگ تا ۷ سالگی موهای سرش رو کوتاه نکردن، تا به کربلا بردن و به وزن موهاش طلا دادن. »
حالا همه مانده بودند با وجود این اندازه عشق و علاقه بین این دو، چگونه خبر مرگ برادر را به خواهر بدهند. آنها با هم مشورت کردند و گفتند:
« بگیم، برادرت تصادف کرده و حالش خوب نیست و کمکم خودش میفهمه، این جوری شوک بهش وارد نمیشه. »
کسی پا پیش نمیگذاشت بگوید تا بالاخره یکی جرئت کرد و به خیال خودش حرف را لای پنبه گذاشت و ماجرا را گفت. مامان اولش جا نخورد. همین اندازه را هم باور نکرد و گفت:
« حسین ایران نیست که بخواد تصادف کنه. »
خانمها گفتند:
« توی مأموریت خارج از کشور هم تصادف رخ میده. »
مامان یکباره ترکید و با گریه گفت:
« بگید چی شده؟ برادرم مرده؟! »
وقتی سکوت خانمها را دید، خودش را آن قدر زد که از هوش رفت. جای عمل روی سینهاش خون آلود شد و دوباره کارش به بیمارستان کشید و از آن روز خنده از لبانش رفت و روز به روز پژمردهتر شد.
⬅️ ادامه دارد....
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #خداحافظ_سالار
#سردارشهیدحاجحسینهمدانی 🕊
قسمت 1⃣0⃣1⃣
ناله میکرد و با گریه میگفت:
« این خونه برای ما خوش یمن نبود. از وقتی به "چاله قام دين" اومدیم روز خوش ندیدیم. از خدا میخوام برم پیش برادرم. »
ایران، افسانه، من و برادرانم علی و رضا گریه میکردیم. دخترعمه منصور دلداریاش می داد و میگفت:
« خانم عروس، پیش بچه ها از این حرفا نزن، دلشون میشکنه. »
و راستی راستی دل ما میشکست و هر کدام یک گوشه کز میکردیم و ضجه میزدیم و چشم به راه آمد آقا بودیم که پسرعمه حسین، با جیپ از تهران آمد. مادرم را " آجی " صدا میکرد و با اینکه دلش آشوب و غم بود اما خودش را خونسرد نشان میداد. به محض اینکه رسید گفت:
« آجی، از دکتر شمس وقت گرفتم، یه نسخه بریم پیشش. »
مامان وقتی حسین را دید، آرام شد. اصلا وقتی حسین آمد، همه ما که از گریه چشمانمان سرخ شده بود، آرام شدیم. حسین ماهی یک بار مادرم را برای شیمیدرمانی به تهران میبرد و میآورد. دکتر شمس برخلاف حرف قبلیاش که گفته بود این خانم، بیست سال دیگر زنده است به حسین گفته بود:
« با این غمی که به دل این زن رسیده، به حدی وضعش بحرانی شده که یکی، دو سال بیشتر زنده نمیمونه. »
حسين حرف دکتر را به هیچکس نگفت و هربار که میآمد، میدید که مادرم ضعیف و ضعیفتر شده و در سی و پنج سالگی مثل پیرزنها، قد خمیده و زمین گیر شده و به سختی از جایش برمیخیزد. حسین کوتاه نمیآمد و با جدیت، مامان را سوار ماشین میکرد و به تهران میبرد. کار به جایی رسید که زیر بغلش را میگرفتیم و چند بالش پشتش میگذاشتیم. لگن آب می آوردیم، تا وضو بگیرد.
⬅️ ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت شب زنده داری و #نمازشب
🔸️امیرالمومنین علی علیه السلام:
کسـی که یک ششم شب را به عبـادت بپردازد، نامـش در زمـره بـازگشتـگان به سوی خـدا ثبت شود و گنـاهـان قبـل و بعـد او بخشیـده خواهـد شـد.
📚گرد آوری از کتاب اخلاق اسلامی در نهج البلاغه
✍ خداوند هم «ساعت زنگی» دارد.
علامه حسن زاده آملی : بنده سالیان درازی است که از این ساعت زنگی استفاده میکنم و چه بسيار پيش آمده است كه ساعت مصنوعى خود را با این ساعت زنگی تنظیم کرده ام!!
ساعت زنگی خداوند آیه « قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» می باشد که به فرموده امام صادق هر کس آن را پیش از خواب قرائت کند در هر زمانی که اراده کرده باشد برخواهد خواست
📚هزار و یک کلمه، كلمه ۵۳۴
#علامه_حسن_زاده_آملی
#صبحتبخیرمولایمن
قرن هاست جهان ، سیاه پوش حسین است ، زمین و زمان از گام های خسته و داغدار کاروان کربلا ، گریان است و عطر شقایق های عاشورا هنوز در پیچ تاریخ به مشام می رسد ...
... و این تکرار مداوم روضه ها جاری خواهد بود تا شما ای یگانه عدل گستر موعود ، بازآیید و انتقام آن خونِ بناحق ریخته ، آن خنجر بریده ، آن لب های عطشناک و آن صورت های کبود را بازستانید ...
... تا آرام گیرد قلوب عزاداران جد شهیدتان ...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
روزتون مهدوی
سَلامميدَهَمُودِلْخُوشَم
ڪِہفَرمُوديدْ ؛
هَرآنڪِہدَردِلِخُودیادِماسْٺ،
زَائِرِ ماست!'🖐🏽♥️
#السلامعلیکیااباعبدالله♥️
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۱۴ شهریور ۱۴۰۲
میلادی: Tuesday - 05 September 2023
قمری: الثلاثاء، 19 صفر 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی. عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا اربعین حسینی
▪️9 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️11 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️16 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️19 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ التماس دعای فرج
📸 شهدا هم با زائرین #اربعین به زیارت آمدهاند...
صبحتون شهدایی🌷🌷🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❤️ رهبر انقلاب: شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد.
🖼 #اربعین۱۴۴۵ | #از_تبیین_تا_قیام
🕊#زیارتنامه_ی_شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات