.
عید قربان / سرود ٢
عید رحمت عید قربان
عید طاعت عید قربان
عید رحمت بر تمام بندگان است
عید طاعت از خداوند جهان است
عید قربان بر تمام عاشقان بادا مبارک
عید اضحی بر تمام عارفان بادا مبارک
عید قربان بر همه بادا مبارک ....
عید پرواز عید قربان
عید اعجاز عید قربان
عید پرواز دلِ دلدادگان است
عید اعجاز همه آزادگان است
عید قربان بر تمام عاشقان بادا مبارک
عید اضحی بر تمام عارفان بادا مبارک
عید قربان بر همه بادا مبارک ....
عید معمور عید قربان
عید منشور عید قربان
عید معمور از برای رهروان است
عید منشور از برای پیروان است
عید قربان بر تمام عاشقان بادا مبارک
عید اضحی بر تمام عارفان بادا مبارک
عید قربان بر همه بادا مبارک ....
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
#عید_قربان
.👇
#عیدقربان
#سرود
عید قربان است عید دل و جان است
عید گلستان است الله الله
اِنَّ الحمدَ لِلّه، اِنَّ الحمدَ لِلّه ، اِنَّ الحمدَ لِلّه ...الله الله
عید ابراهیم باید شود تحکیم
نفسی که شد تسلیم الله الله
اِنَّ الحمدَ لِلّه، اِنَّ الحمدَ لِلّه ، اِنَّ الحمدَ لِلّه ...الله الله
عید اسماعیل باید شود تکمیل
با مرگ اسرائیل الله الله
اِنَّ الحمدَ لِلّه، اِنَّ الحمدَ لِلّه ، اِنَّ الحمدَ لِلّه ...الله الله
✍مجیدطاهری
ج02_فضائلامیرالمؤمنینعازکتبمعروف_علیرحیمیان.mp3
2.58M
#غدیریه #امیرالمؤمنین
#فضائل_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام_از_کتب_معروف_شیعه_و_سنی
👈🏼 #عید_غدیر #غدیر1441
👈🏼 جلسه دوم، ۳۱ تیرماه ۹۹شمسی
قال رسولالله صلیاللهعلیهوآله:
یا أُم سلمۀ، اشهدي واسمعی: هذا عليّ أمیرالمؤمنین وسیّد المسلمین وعیبة علمي بابي الذي أوتی منه، أخي في الدنیا وفي الآخرة، ومعي في السنام الأعلي.
🔘 حجتالاسلام #شیخ_علی_رحیمیان
#مطالبنابدرمنبر
.
لولا حضور الحاضر 13.mp3
28.42M
🎙گزارش صوتی نشست
#لولاحضورالحاضر ۱۳
🔰 نشستتخصصیمجازی منبریهای هیأتهایکشور
🔸 مشارکت حداکثری
👤حجتالاسلام #محمدعلی_رضاپور
|#انتخابات
.
#شب_اول_محرم
⚫️ امان نامه به حضرت مسلم(ع)
در مورد پذیرش امان نامه توسط حضرت مسلم(ع) دو قول است:
یک بار ابن اشعث او را امان داد ولی مسلم(ع) در جوابش گفت: «قول شما کوفیان را اعتماد نشاید و از منافقان بی دین وفا نمیآید.» اما وقتی بر اثر جراحات فراوان ضعف و ناتوانی بر او غالب گردید به ناچار تن در داد.
دوم اینکه به روایت سید بن طاووس هر چند به او امان دادند قبول نکرد تا آنکه جراحات زیادی بر داشت و نامردی از عقب نیزه بر پشت او زد و او را به روی انداخت، آن کافران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند.
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۶۵۶
#مسلمیه
#ایام_مسلمیه
#حضرت_امام_حسین
#حضرت_مسلم
#مداحی_عالمانه
.
◾️ قدرت و شجاعت حضرت مسلم(ع)
نقل میکنند: مسلم(ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را میگرفت و او را به پشت بام پرت میکرد. تا اینکه بکر بن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو میکرد، کسی در برابرش نمیایستاد.
وقتی دیدند حریف مسلم نمیشوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او میزدند. نیها را آتش میزدند و بر سر مسلم میریختند.
📚منبع
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#مسلمیه
#ایام_مسلمیه
#حضرت_امام_حسین
#حضرت_مسلم
#مداحی_عالمانه
.
.
#شب_اول_محرم
🏴 وجه شباهت حضرت مسلم(ع) با امام حسين(ع)
وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً.
امام حسين عليهالسلام از زخمهاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مىزد و آنها، از چپ و راستِ او مىگريختند. (۱)
فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليهالسلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ.
امام حسين عليهالسلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانىاش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست. (۲)
وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ.
مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحتهاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مىزدند. مسلم(ع) گفت: «واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مىكنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مىزنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمىداريد؟ (۳)
📚منبع
(۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱
اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸
روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸
(۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣
(۳) الفتوح، ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳
#مسلمیه
#مداحی_عالمانه
.
◼️ حضرت امام حسين(ع) و نوازش دختر حضرت مسلم(ع)
آوردهاند كه حضرت مسلم عليهالسلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست میداشت، ولی دائم بهانه پدر را میگرفت و اهل بيت او را تسلّی میدادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليهالسلام را گفتند، امام حسين عليهالسلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روی او میكشيدند و با او ملاطفت میفرمودند.
آن طفل عرض كرد:
«يابن رسول الله! با من ملاطفتی میفرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كردهاند؟»
حضرت طاقت و تحمل نياورده بیاختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود:
«[دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو میباشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت.» آن طفل بیاختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت.
از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پردهنشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند.
📚منبع
المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
#حمیده
#مسلمیه
#مداحی_عالمانه
.
.
#امام_هادی
✅ کرامت امام هادی(ع)
امام هادی علیهالسلام در سال ۲۴۳ ق از مدینه به سامرا تبعید شد. همانگونه که پیش بینى میشد، یحیى بن هرثمه در ابتداى این سفر، از خود قاطعیت و سختگیرى بسیارى نشان داد. البته، در بین راه کرامتهایى از امام و حوادثى رخ داد که سبب علاقهمندى و تغییر رویه او شد. خود او مىگوید:
در بین راه، دچار تشنگى شدیدى شدیم، به گونهاى که در معرض هلاکت قرار گرفتیم. پس از مدتى، به دشت سرسبزى رسیدیم که درختها و نهرهاى بسیارى در آن بود. بدون آن که کسى را در اطراف آن ببینیم، خود و مرکبهایمان را سیراب و تا عصر استراحت کردیم. بعد هر قدر مىتوانستیم، آب برداشتیم و به راه افتادیم. پس از اینکه مقدارى از آنجا دور شدیم، متوجه شدیم که یکى از همراهان، کوزه نقرهاى خود را جا گذاشته است، فورى بازگشتیم؛ اما وقتى به آنجا رسیدیم، چیزى جز بیابان خشک و بىآب و علف ندیدیم!
کوزه را یافته و به سوى کاروان برگشتیم؛ با کسى هم از آنچه دیده بودیم، چیزى نگفتیم. هنگامىکه خدمت امام رسیدیم، بیآنکه چیزى بگوید، با تبسمى فقط از کوزه پرسید و من گفتم که آن را یافتهام.
📚منبع
اثبات الوصیة، على بن الحسین المسعودى، ص ۱۹۷
#کرامات
#کرامات_امام_هادی
#فضائل_امام_هادی
#مداحی_عالمانه
.
.
#کرامات_امام_هادی
♻️ اکنون به دست شما مسلمان شدم
کرامت امام، شگفتى یحیى بن هرثمه را بر مىانگیزد. او در گزارش دیگرى که مأمور شده بود نامه متوکل را به امام هادی برساند خود میگوید:
براى احضار على بن محمد، عراق را به سمت حجاز ترک گفتیم. در بین یاران من یکى از سران خوارج وجود داشت و نیز کاتبى بود که اظهار تشیع میکرد. من نیز بر آیین «حشویه» بودم. فرد خارجى و کاتب، درباره مسائل اعتقادى با هم مناظره میکردند و من هم براى گذراندن وقت، به مناظره آنان گوش میدادم.
وقتى به نیمه راه رسیدیم، مرد خارجى به کاتب گفت: مگر این گفته سرورتان، على بن ابیطالب نیست که: «هیچ قطعهاى از زمین نیست که یا قبرى است و یا قبرى خواهد شد؟» اینک به این بیابان بنگر، کجاست آن که در اینجا بمیرد تا خدا آن را قبرى قرار دهد؟ به کاتب گفتم: آیا این، سخن شماست؟ گفت: بله. گفتم: مرد خارجى راست میگوید، چه کسى در این بیابان وسیع خواهد مرد تا خدا آن را پر از قبر کند؟ و به این گفتار خندیدیم؛ به گونهاى که کاتب شرمنده و سرافکنده شد.
هنگامیکه به مدینه رسیدیم، نزد على بن محمد رفته، نامه متوکل را به او تسلیم کردیم. او، نامه را خواند و فرمود: «مانعى براى این سفر نیست.»
وقتى فردا نزد او رفتیم، با این که فصل تابستان و هوا در نهایت گرمى بود، امام به گروهى از خیّاطان دستور داده بود تا پارچههاى ضخیمِ پشمى بدوزند و فردا بیاورند.
من از این سفارش امام، تعجب کردم و با خود گفتم: در این فصل گرما و در این سرزمین تفتیده حجاز و در حالى که بین حجاز و عراق ده روز فاصله است، چه نیازى به این لباسهاست؟! او، مردى است که سفر نکرده و فکر میکند که در هر سفرى انسان، نیازمند چنین لباسهایى است و شگفت از شیعیان که چگونه چنین فردى را «امام» خود میپندارند!
هنگام حرکت، امام به همراهان خود دستور داد تا لباسها را بردارند. تعجب من بیشتر شد. از مدینه خارج شدیم و به همان محلّى که مناظره میکردیم، رسیدیم که ناگهان ابرى تیره پدیدار شد و رعد و برق زد. هنگامى که بالاى سرِ ما رسید، تگرگهاى درشتى مانند سنگ، باریدن گرفت. امام و همراهانش لباسهاى گرمشان را پوشیدند و به من و کاتب هم دادند. بر اثر بارش مهیب تگرگ، هشتاد نفر از همراهیان من هلاک شدند. ابر، از سرِ ما گذشت و دماى هوا به حالت پیشین بازگشت. امام به من فرمود:
«اى یحیى! به بازماندگان یارانت بگو مردگان را دفن کنند. خداوند، این بیابان را این چنین پر از قبر مىکند.» من، خود را از مرکب پایین انداختم و پاى امام را بوسیدم و گفتم: گواهى میدهم که جز «اللَّه» معبودى نیست و «محمّد» بنده و فرستاده اوست و «شما» جانشینان خدا در روى زمین هستید. من، تاکنون کافر بودم؛ ولى هم اکنون به دست شما، مسلمان شدم.
یحیی بن هرثمه از آن لحظه، «تشیع» را برگزید و در خدمت امام بود تا از دنیا رفت.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۱۴۲
#امام_هادی
#فضائل_امام_هادی
#مداحی_عالمانه
.