eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔰یکی از ضرورت‌های کار ، تلقّی معارف است. ♦️مداحی كه کافی را ده بار نخواند، نمی‌تواند مداح خوبی باشد. او در اين صورت نمی‌داند چه كسی را می‌خواهد مدح كند. مرثیه‌خوانی كه با اعماق زيارت جامعه و زيارت ناحيه و روايات در باب بکاء آشنا نباشد، می‌خواهد مصيبت چه كسی را بخواند؟ 🔶وقتی تلقی خود انسان از مصيبت، آن مصيبتی نيست كه مُلک و ملكوتِ عالم را زيرورو كرده است و خود انسان به اين دريافت نرسيده، چگونه می‌خواهد ديگران را به اين وادی رهنمون شود؟ استاد آیت الله میرباقری ✍ .
📆وفات حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها در این روز در سال ۲۰۱ ه بنابر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه حضرت ولية الله خاتون خلق جهان، عابده زاهده کامله مستوره حضرت فاطمه معصومه دختر امام موسی کاظم علیه‌السلام است. آن حضرت ۱۷ روز پس از ورود به شهر قم با دلی شکسته و غصه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل داده کفن کردند و به طرف باغ موسی بن خزرج مكان فعلی حرم مطهر آوردند. دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن کردند و رفتند و کسی آنان را نشناخت. موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه نمود و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار داد. این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد بر روی قبر شریف قبه ای بنا نهاد. سپس جماعتی از دختران ائمه در آن مکان دفن شدند. هنگامی که ام محمد دختر موسی بن محمد بن علی الرضا فوت کرد در کنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن میمونه خواهر ام محمد از دنیا رفت و آن بزرگوار هم در جنب ام محمد دفن شد. روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا کردند، به گونه ای که دو گنبد چسبیده به هم بر روی قبر حضرت فاطمه معصومه و ام محمد و میمونه بوده است. به جز دختران حضرات معصومین ، دو کنیز هم دفن شده اند که در هنگام مرمت کف حرم مطهر در زمان ناصرالدین شاه روزنه ای به سردابی پیدا می‌شود و چند زن صالحه وارد سرداب میشوند. پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده میکنند این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه قرار دارد. مرحوم نمازی وفات حضرت معصومه را در ۱۲ ربیع الثانی سال ۲۰۱ هـ نقل کرده و قول منسوب به شیخ حر عاملی هشتم شعبان سال ۲۰۱ هـ است. .
. 🔆 گاهی حواسمان نیست که داریم پازل عملیات روانی اسرائیل را تکمیل می‌کنیم ✍ جواد موگویی نوشت: سیدمجید میگوید «قبل وعده‌صادق۲ زمزمه بود ایران پشت حزب را خالی کرده! رسانه‌های سعودی و بی‌بی‌سی مدام بر همین می‌دمیدند‌ که ایران، سید را معامله کرده.» 🔹 آمدم پیش یک امام‌جماعتی در حمرا. گفتم چرا فکر کردید ایران پشت شما را خالی کرده؟ گفت بچه‌های انقلابی‌ خودتان گفتند: «سپا‌ه موشک نمیزند و دولت ایران، حزب را به رابطه با آمریکا و رفع تحریم‌ها فروخته.» 🔹در تهران نیز همین عملیات روانی پس از ترور هنیه کلید خورد‌. خطی از یک‌سو شایعه مشارکت جریان ایرانی در ترور هنیه را میرفت. و ازسویی دیگر فشار به سپاه برای تعجیل در حمله موشکی به اسراییل‌. آن هم از جماعت انقلابی و منبری‌! 🔹 هم‌زمان گفتند پزشکیان بنی‌صدر زمان است و فرماندهان سپاه، فرماندهان خائن صفین و لشکر امام‌حسن در صدر اسلام! فرمانده‌کل قوا را فرمانده‌‌«بی‌قوا» خواندند‌. فریاد زدن که جمهوری‌اسلامی بابت موشک‌های شلیک‌‌نشده‌اش باید به تاریخ و خدا پاسخ دهد! حتی گفتند خبر ندارید که اسراییل در تهران عملیات‌ها میکند! و ایران لاپوشانی! 🔹 بعد در رسانه‌ها نسخه پیچیدند که جنگ را باید به بیرون لبنان کشاند! به اردن، بحرین، قطر، عربستان و حتی آذربایجان! در یک‌کلام به آتش‌کشیدن منطقه! ولشان کنی آفریقا و اروپا راهم به لیست می‌‌افزایند! 🔹 دیگر این آخری‌ها خط جماعت انقلابی از تهران تا لندن و حتی برخی کارشناسان صداوسیما، با اینترنشنال یکی شده بود: «ایران دل زدن ندارد، از جنگ میترسد،پشت حزب‌ الله خالی شده» 🔹 اسم این فشارها به فرماندهان و رهبری را هم گذاشته بودند مطالبه! گویی مساله، دیرکرد معوقات حقوق کارگران است یا برداشتن کنکور! 🔹 فهمشان از امنیت ملی و جنگ انقدر کودکانه بود‌ که دراین جنگ چندکشوری، تغییر استراتژی جنگی را مطالبه عمومی کردند‌! خیلی بی‌خردی میخواهد که در چنین جنگ بزرگی، فرمانده‌کل‌قوا و فرماندهانش را ببری زیر تیغ هشتگ! 🔹 در بیروت دریافتم، ضلع دیگر این جنگ روانی روی بدنه اجتماعی حزب‌ هم عمل میکرده‌. آنها هم پس از ضربات متعدد به پیکره فرماندهی‌، احساس بی‌پناهی و گاه خیانت کرده‌اند. در این عملیات روانی، اسراییل فرماندهان حزب را ترور فیزیکی کرد، فرماندهان ایرانی را ترور شخصیت. 🔹 گرچه پس از حمله ۲۰۰موشکی به تلاویو، دل حزب به ایران قرص شد. اما عبارت «در زدن اسراییل نه تعلل میکنیم و نه شتاب‌زدگی» از سوی آیت‌الله خامنه‌ای، درست در خنثی‌کردن این خط رسانه‌ای داخل و خارج بود. 🔹 اما تجربه این یک‌ماهه نشان داد چگونه راهبرد جماعت انقلابی چقدر آسان ناخواسته یا باواسطه! در اختیار بی‌بی‌سی و اینترنشنال قرار می‌گیرد. 😔 باشد که درس عبرت بگیریم. 📡 .
1_14221110120.mp3
16.04M
🎤 🎧 شهادت علیهالسلام 📺 سیما 🔸 📆 دوشنبه، ۲۳ مهرماه
4_314205109997273531.mp3
1.1M
🔹روضه بسیار جانسوز حضرت معصومه سلام الله علیها 🔹استاد سید حسین مومنی سلام_الله
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #فاطمیه #بکائون 📣 بسیار گریه کنندگان عالم ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که (بکّائُون)
. ✅داغ شهادت حضرت رسول اکرم(س) چنان سنگین بود که حضرت(س) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که؛ 📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) وامام سجاد(ع)!(۱) روزی بزرگان مدینه گرد آمدند و به حضور امیر المؤمنین(ع) رسیدند و گفتند : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! إِنَّ فَاطِمَةَ ع تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》 ♦️ای اباالحسن(ع)! فاطمه(س) شب و روز گریه می‌کند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ‌ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم. از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز! امیر المؤمنین(ع) فرمود : مطلوب شما را انجام خواهم داد. پس امیرالمؤمنین(ع) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه (ع) رسید؛ در حالی که آن حضرت(س) از گریه آرام نمی‌گرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمی‌رساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(ع) را دید، اندکی آرام گرفت. امیرالمؤمنین(ع) فرمود : ای دختر پیامبر خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کرده‌اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز! فاطمه زهراء(س) فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️ای اباالحسن! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان! به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا(ص) ملحق شوم. 📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى بَیْتَ الْأَحْزَانِ، وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》 ♦️سپس امیرالمؤمنین(ع)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانه‌ای ساخت که «بیت الأحزان» یعنی خانه‌ی غم‌ها نامیده شد. فاطمه (ع) صبحگاهان، حسن و حسین(ع) را پیش انداخته به سوی بقیع می‌شتافت و در بین قبرها گریه می‌کرد. وقتی شامگاهان می‌رسید امیرالمؤمنین(ع) به سراغش می‌آمد و او را به منزل باز می‌ گرداند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴ .
. 3️⃣3️⃣پی ریزی نقشه هجوم به خانه :👇 ✅در جریان هجوم مهاجمین و غاصبین به خانه امام علی(علیه السلام)، آنان در سه مرحله هجوم خود را عملی ساختند. 1⃣هجوم اول : «شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران از خانه امام علی(ع)!» 2⃣هجوم دوم : «تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!» 3⃣هجوم سوم : «آتش کشیدن درب خانه حضرت فاطمه(س) توسط مهاجمین و ضرب و جرح حضرت فاطمه(س) و صدمات و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و سقط حضرت محسن(ع) و بیرون کشاندن اجباری حضرت علی(ع) از خانه توسط مهاجمین و تهدید ایشان به قتل!» 👇
✅اصحاب سقیفه در طی این هجوم، درصدد شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از خانه امام علی(ع) بودند. در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی(ع) نشده است، ولی در روایتی مخالفین ابوبکر به تعداد دوازده نفر نام برده شده اند. شیخ صدوق می نویسد : 📋《كَانَ اَلَّذِينَ أَنْكَرُوا عَلَى أَبِي بَكْرٍ جُلُوسَهُ فِي اَلْخِلاَفَةِ وَ تَقَدُّمَهُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) اِثْنَيْ عَشَرَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ كَانَ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ : خَالِدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ اَلْعَاصِ وَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ وَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ بُرَيْدَةُ اَلْأَسْلَمِيُّ وَ كَانَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ : خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو اَلشَّهَادَتَيْنِ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ وَ أَبُو أَيُّوبَ اَلْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو اَلْهَيْثَمِ بْنُ اَلتَّيِّهَانِ وَ غَيْرُهُمْ》  ♦️كسانی که با عمل أبوبكر و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمودند و او را انكار كردند، و به جانشینی امام علی(ع) اقرار و تصریح نمودند، دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند. از مهاجرين : خالد بن سعيد و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن ياسر و أبوذر غفارى و سلمان فارسى و عبدالله بن مسعود و بريده اسلمى. و از انصار : خزيمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهيثم بن التّيّهان بودند.(۱) اما در شمار این افراد، کسانی که در خانه حضرت فاطمه(س) حضور داشتند، سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و زبیر بن عوام بودند. ابوبکر و عمر مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون علی بن ابی طالب(ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار علی(ع) باشند، توانایی غلبه بر علی(ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت. البته پیشتر عمر بن خطاب به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود : 📋《اَيْمُ اَللَّهِ مَا ذَاكِ بِمَانِعِي إِنِ اِجْتَمَعَ هَؤُلاَءِ اَلنَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِتَحْرِيقِ اَلْبَيْتِ عَلَيْهِم》 ♦️به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا خانه را بر آنها آتش بکشند.(۲) پس بدین ترتیب ابوبکر به عمر دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد. 📋《وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ》 ♦️و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد.(۳) در پی این دستور، عمر بن خطاب به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسيد بن حضير و سلمة بن أسلم به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمدند. عمر اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید : 📋《وَ اَلَّذِي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَيَخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَى مَا فِيهِ》 ♦️قسم به کسی که جان عمر در دست اوست يا اهالی خانه از خانه خارج مى‌ شوند يا خانه را با هر چه در آنست به آتش می كشم!(۴) طبری می نویسد : عمر بن خطاب گفت : 📋《وَ اَللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ اَلْبَيْتَ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى اَلْبَيْعَةِ》 ♦️به خدا قسم! خانه را بر شما به آتش می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید.(۵) در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند. زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت : 📋《یَا مَعشَرَ بَنِی عَبدِالمُطلّبِ(ع)! أ یَفعَلُ هَذَا بِعَلِیِِّ(ع) وَ اَنتُم أَحیَاءُ؟》 ♦️ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟! ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد. و عمر شمشیر را برداشت و شکست.(۶) مهاجمین حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند. سپس حضرت فاطمه(س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد. پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد. حضرت فاطمه(س) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان(ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود : 📋《فَانْصَرِفُوا عَنَّا رَاشِدِينَ》 ♦️به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید. متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه(س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعیت اجباری نزد ابابکر بردند.(۷) اما اهل سقیفه همچنان دنبال بیعت از امام علی(ع) بود. 📚منابع : ۱)خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۱ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۸ ۳)العقد الفرید ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۴ ۴)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰ ۵)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ۶)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶ ۷)المصنّف شیخ صنعانی، ج۷، ص۴۳۳ .
Sokhanrani_1403-07-18 [mahdisalahshour_ir]_1.mp3
20.61M
🎧 استاد سید حسین مومنی 📆 چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳
. 💢 مقام شفاعت سلام‌اللّه‌علیها 🌸 «یا فاطِمَةُ اشفَعِی لِی فِی الجَنَّةِ؛ فَإنَّ لَکِ عِندَ اللَّهِ شأناً مِنَ الشَّأنِ»[1] 💠 ای فاطمه معصومه! برای من در بهشت شفاعت‌کن که تو نزد خدا دارای شأن و منزلت والایی هستی. ✍️ شیخ عباس قمی رحمةالله‌علیه می‌ فرمایند: 🔸 در عالم رؤیا میرزای قمی را دیدم؛ از او پرسیدم آیا اهل قم را حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها شفاعت می‌کند؟ 🔸 میرزای قمی ناراحت شد و فرمود: چه گفتی؟ سؤالم را مجدد تکرار کردم و او پاسخ داد: «شفاعت اهل قم با من است؛ حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهد کرد.»[2] 📚 [1]. بحارالانوار، جلد 99، صفحه 267 📚 [2]. مردان علم در میدان عمل، ج 3، ص 36. .
. گوشه‌ای از معنای «مُبَدِّلَ اَلسَّيِّئَاتِ بِالْحَسَنَات» بودنِ اهل‌البیت علیهم‌السلام ... در نقلی آمده است: 🔹 سیّد حِمیَری روزی در کوچه‌های مدینه راه میرفت؛ در حالی که کوزه‌ای از شراب با خود به همراه داشت، ناگهان با امام صادق علیه‌السّلام مواجه شد. 🔸 حضرت [ با اینکه می‌دانستند او در کوزه چه به همراه دارد ] از او پرسیدند: ای‌حِمیَری! در کوزه چه داری؟ حِمیَری گفت: یابن‌رسول الله! شیر در کوزه به همراه دارم! 🔹 امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: مقداری از آن شیر را در کف دست من بریز! پس کوزه را خَم کرد و با تعجب دید مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد. در این هنگام حضرت از او سؤال کردند: 📋 مَنْ إمٰامُ زَمانِك؟ 🔻امام زمانت کیست!؟ 🔖 سیّد حِمیَری گفت: 📋 ألَّذِي حَوَّلَ الخَمْرَ لَبَناً. 🔻 امام زمان من کسی است که شراب را (برای حفظ آبرو از محبّانش) تبدیل به شیر نمود! 📝 بِکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْکُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَ مِنَ النَّارِ... 📚تنقيح المقال،مامقانی،ج۱۰ ص۳۱۳ اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ج01_درسنامه‌شرح‌کتاب‌عیون‌اخبارالرضا‌علیه‌السلام.pdf
953.4K
👈🏼 مهر ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 جلسه‌ی اول 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مقدّمه‌ی‌اوّل: اهمیت یادگیری احاديث اهل‌بیت علیهم‌السلام _ مصداق ثقلین _ روایات اهل‌بیت، همان روایت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله _ اهل‌بیت علیهم‌السّلام حافظ دین _ احیاء امر اهل‌بیت علیهم‌السلام به نشر احادیث ۲. مقدّمه‌ی‌دوم: درایت در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام _ معنای درایه _ حدیث امام‌صادق علیه‌السلام _ دانش فقه‌الحدیث ۳. مقدّمه‌ی‌سوم: شناختی اجمالی ازمرحوم‌شیخ‌صدوق _ آثارشیخ‌صدوق ۴. مقدّمه‌ی‌چهارم: درباره‌ی کتاب عیون‌اخبارالرضاعلیه‌السلام _ احاديث/ترجمه‌ها/شروح/در مدح‌کتاب/محتوای‌کتاب/انگیزه تألیف ۵. مقدّمه‌ی‌پنجم: درباره‌ی دولت شیعی آل‌بویه ووزیرش صاحب‌بن‌عباد _ احیای‌شعائرشیعی/داشتن‌وزیران‌شیعی/نام‌حاکمان‌شیعی/روابط با علمای شیعه ۶. مقدّمه‌ی‌ششم: کلمات علما درباره‌ی مرحوم‌شیخ‌صدوق 🔆 .
ج02_درسنامه‌شرح‌کتاب‌عیون‌اخبارالرضا‌علیه‌السلام.pdf
908.4K
علیه_السلام 👈🏼 مهر ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 جلسه‌ی دوم 📚 مطالب مطرح شده: درس‌اوّل: اهمیت شعرگفتن و کارکردن برای اهل‌بیت علیهم‌السّلام * نکته‌ی اول: چرا شعرگفتن برای اهل‌بیت علیهم‌السلام اهمیت داشته و دارد؟! * نکته‌ی دوم: شعرایی که در دفاع از اهل‌بیت علیهم‌السّلام شعر سرودند _ کمیت‌بن‌زیاداسدی _ ابونواس _ فرزدق _ دعبل خزاعی * نکته‌ی سوم: شعرایی که درباره‌ی إمام عصر علیه‌السلام شعر سرودند _ سیدحیدرحلی _ سیدرضاهندی _ دعبل خزاعی _ بهاءالدین اربلی * نکته‌ی چهارم: توضیحی پیرامون کتاب‌ الغدیر * نکته‌ی پنجم: نمونه‌ای از اشعار فارسی در مدح امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام 🔆 .
ج03_درسنامه‌شرح‌کتاب‌عیون‌اخبارالرضا‌علیه‌السلام.pdf
684.3K
علیه_السلام 🌿 👈🏼 مهر ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 جلسه‌ی سوم 📚 مطالب مطرح شده: درس‌دوّم: بیوگرافی زندگی حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام * نکته‌ی اوّل: دروغ بستن به‌امام علیه‌السلام * نکته‌ی دوّم: نمونه‌ای از احادیث دروغین * نکته‌ی سوّم؛ علت نام‌گذاری حضرت، به"رضا" علیه‌السلام * نکته‌ی چهارم: ولایت‌عهدی امام‌هشتم علیه‌السلام * نکته‌ی پنجم: اهداف مأمون ملعون از این‌کار(ولایت‌عهدی) * نکته‌ی ششم: چرا حضرت رضا علیه‌السلام ولایت‌عهدی را پذیرفتند؟! * نکته‌ی هفتم: صورت عهدنامه مأمون ملعون به‌خط خود در ولایت‌عهدی امام‌هشتم علیه‌السلام _ آنچه پشت عهدنامه به‌خط امام رضا علیه‌السلام نوشته شد 🔆 .
. _ علیه السلام _کربلایی [بند اول] دلم کبوترشه اینجا مملکتِ رضا و خواهرشه مهمون فاطمه اس اونی که محضرشه از اینجا هم میگم مزارِ فاطمه چون معصومه اس اون که انعکاس مادرشه ببند دخیلت رو به چادر بانو که رشته ی مهر و نمیبُره بانو جانه جانانه، مرکزِ ایرانه اذن دخولش ذکر رضا جانه انقده دل به، برادرش بسته پرچمش رو به سمت خراسانه مددی یا معصومه 🖤🖤 [بند دوم] گره‌گشای منه این بی‌بی زینبِ امام رضای منه گنبد طلاش فانوسِ شب های منه وقتی گره میوفته توی کار دلم تهران به قم فقط برو بیای منه نگاش و دوست دارم که چاره ی درده دلم تو ایوونش بهشت و حس کرده حرمش بازه، مرکزِ اعجازه واسه ی شعر هام قافیه پردازه انقده خوبه، انقده خانومه بردنِ اسمش روزم و میسازه .👇
4_5794283792839481013.mp3
5.85M
🎼 📝دلم کبوترشه... شهادت حضرت معصومه(س) ٢٢ مهر ماه ١۴٠٣
. 🔰مباحثی درباره (بخش اول) 🔹گونه‌های شعر رثایی قرائت عاطفی و بیان مراثی اهل‌بیت یکی از پربسامدترین نمونه‌های شعری در ادب پارسی است. کمتر دیوان شاعر ولایی‌سرا را می‌توان یافت که در آن نمونه مرثیه‌ای ارائه نشده باشد. حتی برخی شاعران که به‌سختی می‌توان آنان را ولایی‌سرا و حتی آیینی‌سرا نامید، تجربیات مرثیه‌سرایی‌شان درباره اهل‌بیت را در میان آثارشان گنجانده‌ و به رخ مخاطبان کشیده‌اند. سه شیوه در بیان مراثی اهل‌بیت میان شاعران مرسوم است: ۱. روایت‌گری ۲. وصف حال ۳. زبان حال در این بخش و به اقتضای سخن، به‌اختصار به تبیین هر یک می‌پردازیم: 1️⃣ روایت‌گری () روایت‌گری و شرح حال، نوعی تاریخ منظوم یا مقتل منظوم است که کاملاً با تاریخ مطابق است و شاعر در آن صرفاَ نقش «راوی» دارد و ناقل سخن دیگران است. در این شیوه، شاعر در بیان نکات، دخل و تصرفی ندارد و احساسات خود را در آن وارد نمی‌کند. در این نوع شعری، نقل قول واقعی «زبان قال» به کار گرفته می‌شود. (ص۲۰۱) سنایی در حدیقة الحقیقه (ق۶)، فدایی مازندرانی (ق۱۳) و بسیاری دیگر از شاعران از این شیوه بهره برده‌اند. نمونه‌ای از سروده‌های استاد غلامرضا سازگار را که با این شیوه سروده شده است، مرور می‌کنیم: شنیدم علی آن ولیّ خدا -که جان جهان باد او را فدا- نظر کرد در خانۀ خویشتن به اشک حسین و به رنگ حسن، دل حضرتش گشت بحر ملال بپرسید از فاطمه شرح حال بگفتا: سه روز است یامرتضی که اینان نخوردند قوت و غذا ولیّ خدا از سرا شد برون دل عرشی‌اش بود دریای خون غم دل به معبود خود عرض کرد یکی دِرهم از دوستی قرض کرد ببین لطف و آقایی و داد را به ره دید افسرده مقداد را بگفتش: چرا هستی افسرده‌حال؟ چرا سخت غرقی به بحر ملال؟ بگفتا: بوَد چار روز تمام که ماندند اطفال من بی‌طعام علی گفت این غصّۀ سینه‌سوز، تو را چار روز است و ما را سه روز به این دِرهم ای یار نیکوسِیَر تو هستی در این دم سزاوارتر... (نخل میثم، ج۴، ص۱۷۹) 2️⃣ نوعی بیان حسّی است با هدف ترسیم حالات شاعر یا شخص دیگر. در این نوع بیان، شاعر افکار، عواطف، برداشت‌ها و تأثّرات روحی خود را باز می‌گوید. زبان حال در این نوع شعر راه ندارد، زیرا شاعر از حقایق سخن می‌گوید یا حالات خود را وصف می‌کند یا به بیان واقعیات موجود می‌پردازد. (ص۲۱۸) دارد دل و دین می‌برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی! در خانۀ زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می‌سوخت حریم دل مولا، چه حریمی! آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لالۀ زخمی به نسیمی سیدحمیدرضا برقعی (قبله مایل به تو، ص۳۴) 3️⃣ در این شیوه شعری، شاعر به نمایندگی از شخص دیگری سخن می‌گوید و زبان گویای او می‌شود. زبان حال، بی‌تردید نوعی بیان دروغین است که در عین غیرواقعی بودن، مخالف رضای حق و قوانین شرع نیست، چرا که در حکم دروغی شاعرانه و ادبی است. (ص۲۲۸) به بیان دیگر، زبان حال بیانی فرضی، مجازی و غیرحقیقی، درباره امری است که زمینه بروز آن، عقلاً امکان دارد هرچندممکن است رخ نداده باشد. (ص۱۳۲) این شکل سرایش از دو شکل پیشین به مراتب عاطفی‌تر، شاعرانه‌تر و تاثیرگذارتر است. (ادامه دارد...) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشاره: در نگارش این بحث، بهره‌های فراوانی از نظرات استاد ارجمند آقای مرتضی سلیمانی برده‌ام و بسیاری از مطالب را عیناً از کتاب ایشان نقل کرده‌ام. مطالعه کتاب ارزشمند ایشان (زبان حال و کارکرد آن در ادبیات عاشورایی) ابواب جدیدی در باره «زبان حال» در ذهن من گشود؛ مطالعه کتاب ایشان- که اتقان علمی آن اثبات شده است و در شمار معدود آثار علمی در حوزه ادب و هنر ولایی است- به مخاطبان ارجمند توصیه می‌شود. جهت رعایت اصل امانت‌داری، در جای‌جای این بحث با ذکر شماره صفحه، به این کتاب استناد شده است. 📗 (دفتر دوم) .
«۱» علیهاالسلام 🔹تسبیحِ‌ گریه🔹 توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست کُمیتِ معجزه لنگ است پیش توسن او چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او 📝 .
💠 ادراک شاعرانه 🔹موضوع شعر ولایی، مدح و رثای اهل‌بیت است و شاعر ولایی‌سُرا، برای معرفی و ستایش اهل‌بیت و ارائه اثر سوگ‌مندانه در رثای ایشان، ابتدا به سراغ مطالعه تاریخ اهل‌بیت و زوایای مختلف زندگی ایشان می‌رود. پس از کسب شناخت و معرفت کافی نسبت به موضوع، به نوعی ادراک و تحلیل ذهنی می‌رسد. از آنجا که شاعر از دو دریچه «شعور» و «ذوق» شاعرانه به پدیده‌ها می‌نگرد، نگرش و تحلیل او نسبت به تاریخ با دیگران متفاوت خواهد بود که حاصل این نگرش، ادراک شاعرانه نام دارد. در مرحله پایانی، شاعر با اتکا به ادراک شاعرانه، شعر را به شیوه‌ای هنری می‌سراید که تفاوت «شاعر» با «ناظم» در این مرحله مشخص می‌شود. نکته تمایزبخش این است که شاعر بر اساس واکنش‌های عاطفی و نه فقط تحلیل‌های ذهنی به سراغ سرایش شعر می‌رود. 🔸در این شعر - که زبانزد عام و خاص است- حرکت در سه مسیر یاد شده (شناخت و معرفت، ادراک شاعرانه، بیان هنری) به خوبی مشهود است. بخش نخست: نشانه‌هایی از معرفت شاعر در تمامی ابیات متجلی شده است؛ از جمله اشاراتی چون: اظهار عجز شاعر در موضوع مدح حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام)، تحلیل ابعاد شخصیت حضرت، توجه به سبک زندگی ایشان (دختر، همسر و مادر بودن) و در نهایت گزارش پنهان بودن قبر حضرت. بخش دوم: شاعر در برابر هر یک از موضوعاتی که به شناخت رسیده، به جای گزارش و وصف‌های کلی، واکنش نشان می‌دهد. مهم‌ترین واکنش در این شعر، اظهار شگفتی است: چه مادری... چه همسری... چه دختری... و نیز: بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را...؛ این نمونه واکنش‌ها از ادراک شاعرانه خبر می‌دهد. بخش پایانی: سرایش شعر به بیان شاعرانه است. استفاده از امکانات خیال‌انگیز کردن کلام، مثل: تشبیه و استعاره، بهره‌گیری از لحن‌های شگفتی و استفهام و در نهایت شگرد حُسن تعلیل در بیت پایانی، که آخرین برگ برنده شاعر و در حکم آخرین نمود عینی توان او در سلوک شعری است. 🔹مرور ابیات این غزل، الگوهای دقیق، استوار و زیبایی از شگردهای بیانی به مخاطبان شعر ولایی عرضه می‌دارد. غزل با اظهار عجز آغاز می‌شود، با زبانی فشرده و بدون کاربرد فعل: توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ و استخدام هنری واژه‌ای نمادین «قناری» که حتی امثال آن «قلم» نیز در وصف حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) نه تنها ناتوان، که گُنگ گشته است: قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او! قلم به قناری تشبیه شده است و قناری نمادی از خوش‌آوازی و توانایی در اظهار عشق به معشوق است. زنده‌یاد غلامرضا شکوهی -که شاعری توانمند بود- برای اظهار ناتوانی خود در عرصه مدح حضرت، عیار هنری «خود» و «شعر» خود را می‌شکند و برای نشان دادن عجزش با آوردن قافیۀ ایراددار (شایگان) شعرش را به اوج می‌رساند. این دلالت هنری که شاعر برای ابراز ناتوانی‌اش رقم زده، در نوع خود بی‌نظیر است. پرده دیگری از عجز شاعرانه در بیت دوم کنار می‌رود! حتی سِحر و معجزه (اِنَّ مِنَ البَیان لَسِحرا) این مرکب تندرو، در برابر گریزپایی توسن مدح او لنگ و ناتوان است! کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست کُمِیت معجزه لنگ است پیش توسن او 🔸پس از این اظهار عجز، به سراغ بیان باورهای خود با آفرینش ابیاتی سهل ممتنع می‌رود، یعنی: به ظاهر ساده اما هنری، عمیق و پر مضمون: از دختری می‌گوید که «کلید گلشن فردوس را به گردن دارد»؛ از همسری که «دیدنش باور معراج را در وجود امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) متجلی می‌کرد»؛ و مادری که «دامنش حریم مدرسه کربلاست و درس عاشورا را تفسیر می‌کند». در سه بیت آخر باز هم مثل دو بیت اول، شاعر به سراغ بیان خلاقانه و بدیع می‌رود. کاربرد «چلچراغ» تلاش خلاقانه شاعر برای بزرگ‌نمایی گریه و شیون روشنگرانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) است: دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او و بیت آخر، حُسن تعلیلی است با موضوع پنهان ماندن قبر آن بانوی عظیم: از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او چکیده و عصاره سخن این‌که، غزل در سه عرصه بیانی «مضمون‌محور»، «سهل ممتنع» و «خلاقانه» آفریده شده است و تابلویی است درخشان و زیبا از هنر بازآفرینی، تحلیل و ادراک شاعرانه شاعر. روانش شاد! 📗 (دفتر سوم، ص۴۹) .
📝 «۱» علیهاالسلام 🔹بهشت روی زمین🔹 مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت... حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت 📝 .
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه 🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. این‌که شاعر: ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه می‌کند؟ ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟ ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟ ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق می‌نگرد یا سطحی؟ و در نهایت، دیده‌ها و شنیده‌های خود را چگونه وصف می‌کند؟ جزئی‌نگرانه یا به شیوه مرسوم، کلی‌نگرانه و بی‌تأثیر؟ جزئی‌نگاری در شعر حاصل جزئی‌نگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانه‌های متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیده‌های هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است. 🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است: ▫️الف) موضوع و محتوا شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئی‌نگاری مشاهدات خود می‌پردازد: 1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویه‌های متعدد تحلیل می‌شود: روشنی‌بخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرام‌بخش، سیر دعای نیمه‌شب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونه‌های این تنوع نگاه و جزئی‌نگری است که به جزئی‌نگاری و تنوع بیان منجر شده است. تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت 2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی. این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله: حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت 3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارش‌های شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت... ▫️ب) شیوه بیان نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیت‌های آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایه‌های پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است: مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت (استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر) دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت (تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود) و: بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت: وجود پاک تو می‌سوخت از «شرارۀ غم» دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت 🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیف‌طبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه می‌شود؛ به‌ویژه اگر موضوع مراثی اهل‌بیت باشد. اصولاً به‌جز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعی‌گر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات می‌کند: شعله‌ور شدن بیت وحی: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت اشک‌های فاطمی: گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیف‌ترین و باطراوت‌ترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هاله‌ای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است: حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت این همان جلوه حقیقی هنر مرثیه‌پردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود. 📗 (دفتر سوم، ص۴۲) .
📝 «۲» علیهاالسلام 🔹بی‌وفایی یثرب🔹 ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت جز هاله‌ای کبود از او کس نشان نداشت گفتن همان و عالمی آتش زدن همان خورشید بود و جز دل خود هم‌زبان نداشت تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت این چند روز هم به لبش جان رسیده بود می‌خواست تا علی‌ست بماند، توان نداشت ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 📝
💠 استدلال‌آفرینی شاعرانه 🔹با آن‌که شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما می‌تواند با هنرنمایی‌های شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آن‌گاه که شاعر با استدلال‌های هنری احتجاج کند و با بیان حسی و تأثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید. این نوع اشعار که عموماً استدلال‌محور (بر پایه بیان مضمون‌محور) است طبق شرایطی سروده می‌شود: ۱. استدلال‌های ارائه شده باید با محوریت عکس‌العمل‌های عاطفی شاعر همراه باشد. ۲. نحوه بیان شعر اگر هم شاعرانه نیست، حتماً باید غیرمستقیم باشد، تا به نظم و شعار کشیده نشود. ۳. اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود. برای ارائه استدلال‌های شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد: ـ بهره‌گیری و الهام از آیات و روایات ـ اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله ـ حُسن تعلیل (دلیل‌تراشی شاعرانه) 🔸ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکس‌العمل عاطفی اما شاعرانه‌ای نشان داده است؛ تا مخالف او به‌خوبی مجاب شود و دیگر چنین سخنی نگوید: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت! من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش) هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت! ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ فَعَلَيها». (سوره جاثیه، آیه۱۵) شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است. از ظاهر بیت می‌فهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ می‌گوید: در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش) این نوع کلام، به‌جز این‌که عکس‌العمل عاطفی شاعر را نشان می‌دهد محتوایی را نیز انتقال می‌دهد. به دلیل محتوایی او دقت کنید: گناه دگری بر تو نخواهند نوشت! در این ابیات می‌بینیم حافظ بدون آن‌که نصیحت کند یا به‌طور مستقیم پیامی ارائه دهد، به نوعی عکس‌العمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی و در عین حال، استدلال منطقی و قانع کننده‌ای نیز ارائه می‌کند. شاعر واقعی برای انتقال افکار خود، به‌جای شعار دادن و صریح حرف زدن، استدلال‌ها و مواضع فکری خود را، در قالب عکس‌العمل‌های عاطفی و با بیانی شاعرانه مطرح می‌کند؛ راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست. 🔹در برخی ابیات این غزل نیز، ردپای استدلال‌تراشی شاعر را با بهره‌گیری از شگرد «حُسن تعلیل»، به‌وضوح می‌بینیم که سعی دارد در لابه‌لای واکنش‌های عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد: دلیل شعله‌ور شدن چوب در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام: تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت دلیل طلب مرگ: از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت شیوه دیگر استدلال‌آفرینی، تحلیل‌های مبتنی بر تاریخ است که بر پایه بیان مضمون‌محور ارائه می‌شود: ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این‌که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 🔸نکات مهم در پردازش استدلال: ۱. استدلال‌آفرینی و استدلال‌تراشی هر دو بر اساس بیان غیرمستقیم ارائه می‌شود؛ بنابراین استدلال‌هایی که به شکل منظوم به خورد مخاطب داده می‌شود ارزش ادبی ندارد. ۲. «استدلال‌آفرینی» بر اساس بیان «مضمون‌محور» آفریده می‌شود و عنصر خیال در آن چندان نقش ندارد اما «استدلال‌تراشی» یا همان «حُسن تعلیل» بر اساس «تخیل» شاعر شکل می‌گیرد و ارزش ادبی والایی دارد. ۳. پردازش استدلال در شعر، از ادراک شاعر و فوران شعور و احساس او خبر می‌دهد. اگر یکی از دو عنصر «ادراک» و «احساس» نادیده گرفته شود، شعر به ورطه نظم خواهد افتاد. 📗 (دفتر سوم، ص۷۷) .