Kashani14011205-ChegooneShiaShodim-02-Hkashani_Com.mp3
25.01M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 چگونه شیعه شدیم؟ (سری سوم) - جلسه دوم از سه جلسه
📌 جمعه 5 اسفندماه 1401
Kashani14011206-ChegooneShiaShodim-03-Hkashani_Com.mp3
20.27M
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 چگونه شیعه شدیم؟ (سری سوم) - جلسه سوم از سه جلسه
📌 شنبه 6 اسفندماه 1401
Kashani-14011204-MohabbatAlamatTashayo-Hkashani_Com.mp3
33.12M
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 «محبّت» علامتِ تشیّع
📌 پنجشنبه 4 اسفندماه 1401
.
از جمله علائم تشیع مروت و محبت است. در مروت؛ شیعه هیچ جنگی را شروع نمی کند. پس کسی که میگوید:" کسی که مشت اول را بزند برنده است" او صفات شیعه را ندارد.
محبت و مواسات هم از جمله نشانه های شیعه بودن است. لذا حضرت علی در گرمای بعد از ظهر از دارالخلافه بیرون می آمد و در خیابانهای اطراف میگشت تا مبادا کسی باشد که توانِ آمدن به خدمتش را نداشته باشد و در سختی و گرفتاری بماند. به مالک هم فرمود اونایی راهم که امیدی به حکومت ندارند، تو به سراغشان برو، و مشکل شان را حل کن.
همه ی آنهایی که به طمعِ پست و مقام با امام حسین همراه شدند، پس از شنیدن خبرِ شهادت مسلم ، فرار کردند.
از خدا بخواهیم که ما هم با امام حسین سنخیت پیدا کنیم
.
#میلاد_امام_زمان عجل_الله_تعالی
#سخنی_با_اهلسنت
#پاسخ_به_شبهات
#نیمه_شعبان
#اسناد_ولادت_امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف_از_کتب_عامه
1⃣ ابو محمد هاشمى حسینى، یکى از ائمه شیعه است که آنها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مىگویند، چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا عسکر مىگویند. او (امام عسکری) پدر همان کسى است که رافضه منتظر او هستند... اما فرزندش م ح م د بن الحسن که رافضىها او را قائم، خلف و حجت مىنامند، در سال ۲۵۸ به دنیا آمده است. برخى گفتهاند که در سال ۲۵۶ به دنیا آمده.
✅ أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر . وهو والد منتظر الرافضة...وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین، وقیل: سنة ست وخمسین)
📚تاریخ الاسلام، شمسالدینذهبى، ج۱۹ ص۱۱۳
2⃣ حجت منتظر م ح م د بن الحسن العسکرى دوازدهمین امام از ائمه دوازدگانه شیعه است .آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ه به دنیا آمده است.
✅ الحجة المنتظر ثانی عشر الأیمة الأثنی عشر... ولد نصف شعبان سنة خمس وخمسین.
📚 الوافی بالوفیات، صلاحالدین صفدى، ج۲ ص۲۴۹
3⃣ امام عسکری پدر م ح م د منتظر و صاحب سرداب است. م ح م د منتظر، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم ، مهدی و حجت میگویند. او در سال ۲۵۵ به دنیا آمده است.
✅ والحسن العسکری المذکور، هو والد محمد المنتظر، صاحب السرداب، ومحمد المنتظر المذکور هو ثانی عشر الأئمة الاثنی عشر، على رأى الإِمامیة، ویقال له القائم، والمهدی، والحجة. وولد المنتظر المذکور، فی سنة خمس وخمسین ومائتین.
📚 المختصر فی أخبار البشر (أبوالفداء) ج۲ ص۴۵
.
۱
#نکات_آموزشی
#مقدمه_روضه
#تخلص
✅آماده کردن مجلس برای پذیرش روضه و تأثیر گذاری بیشتر
یک روز ابوحنیفه در مجلس درس خود اعتقادات شیعیان را زیر سوال برد و گفت: چگونه شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و جنس از جنس متاذي نمی شود.
دوم اینکه چطور خدا را نمی توان دید در حالیکه چیزي که موجود است باید دیده شود.
سوم اینکه ما از خود اختیاری نداریم و عملی که از ما سر می زند از جانب خداست.
پس از این سخنان یک مرتبه بهلول کلوخی به پیشانی ابوحنیفه زد و فرار کرد. شاگردان ابوحنیفه او را گرفتند و نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند.
بهلول گفت: ابوحنیفه را حاضر کنید تا جواب او را بدهم. چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت : از من چه ستمی به تو رسیده؟
ابو حنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده اي و پیشانی و سر من درد گرفت.
بهلول گفت درد را می توانی به من نشان دهی؟ ابوحنیفه گفت : مگر می شود درد را نشان داد؟
بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزي که وجود دارد را می توان دید و می گفتی چه معنی دارد خداي تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید.
و دیگر اینکه تو دروغگویی که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاك است و تو هم از خاك آفریده شده اي پس چگونه از جنس خود متاذي می شوي.
سوم اینکه من مقصر نیستم، خدا سر تو را شکست. خودت گفتی که افعال بندگان از جانب خداست.
ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت.
ببینید بهلول با این مقدمه چینی که کرد توانست اعتقادات شیعه را در مقابل رئیس فرقه حنفی اهل تسنن، به اثبات برساند.
💯یکی از نکات مهم در ورود به روضه ها، زمینه چینی است و بدون آن گویا بخوبی کلام مقبول نمی افتد. اين قسمت بايد از جهتي با ماقبل و از طرف ديگر با مابعد خود ارتباط داشته باشد
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
💯یکی از نکات مهم در ورود به روضه ها، زمینه چینی است و بدون آن گویا بخوبی کلام مقبول نمی افتد. اين قسمت بايد از جهتي با ماقبل و از طرف ديگر با مابعد خود ارتباط داشته باشد.
#انواع_مقدمه_روضه
#تخلص
1⃣ #مقدمه_روايی_تاریخی
ممكن است مقدمه چيني و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه توسط روایت ، حدیث ، نقلی تاریخی و یا بخشی از مقتل صورت بگيرد .
#مثال
مثلا این روایت در روضه حضرت علی اکبر(ع)
از امام صادق سؤال كردند: «يابن رسول الله! شيرين ترين ساعت عمر يه پدر و مادر كيِ؟» فرمود: «سالها زحمت بكشن، با خون دل فرزندي رو به جواني برسونن، اين جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه كنن، لذت ببرن.»
2⃣ #مقدمه_انشايی
ممكن است مقدمه چيني و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه توسط جملاتی که خود مداح در موضوع انشاء و ایجاد می کند ، صورت بگيرد .
#مثال
من باب مثال در مجلس روضه حضرت زهرا سلام الله علیها برای ورود به اصل روضه می توان از جمله انشایی زیر استفاده کرد:
«پرچم مي زنيم چراغ روشن مي كنيم مي گيم هر كي عاشق آقاي ماست بياد، دوستانش بيان، براي عاشقات هر روز فاطميه است . براي دوستانت هر روز عزاي زهراست...»
3⃣ #مقدمه_تجربی
ممكن است مقدمه و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه بعضي از اتفاقات روزمره زندگي باشد. که جزء مقدمه چینی های بسیار اثر گذار است.
#آموزش_مداحی_دکتر_محمد_فراهانی
👇👇
از_آسمون_باز_1615833750.mp3
10.87M
#سرود
#میلاد_امام_زمان
#جواد مقدم 🎤
از آسمون باز ؛ بارون میباره
هی دونه دونه
جشنو سروره ؛ عالم به عالم
خونه به خونه
نوبتی هم با ؛ شبه وقت جشن
صاحب زمونه(۲)
دلامون شاده روی لبامون باده
می مستی میزنم شب میلاده
وقت شادی و ؛ نغمه خونیه
امشب این دلا ؛ جمکرونیه
یا ابا صالح مدد یا اباصالح
صاحب زمونه ؛ اونکه یه دریاس
دستاشه ساحل
مقصوده هرچی ؛ که گفته عالم
توی فضائل
پغمبری نام ؛ زهرا طریق و
حیدر شمائل
یل یل های علی نسب و اصله
نقش سر بند سرش یا ابالفضله
آورده قمر ؛ این عشیره باز
مثل عموشه ؛ فارس الحجاز
یا ابا صالح مدد یا اباصالح
🌺
.
💥سبک: #سرود #نیمه_شعبان
🎤مداح: #مهدی_رسولی
🌷 #میلاد_امام_زمان (عج)
من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم
من کیم نور عیانم من کیم سرّ نهانم
من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم
من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من کیم فرمانروای ملک حیّ لا مکانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم
من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم
من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم
من کیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم
من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم
من کیم من مصحفم، توراتم، انجیلم، زبورم
من کیم من مظهر عفو خداوند غفورم
من کیم من آن کلیم استم که عالم گشته طورم
من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من
بوسه گاه جدّه ام زهرا جبین مادر من
سیزده معصوم را روح و روان در پیکر من
جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من
نقش جاء الحقّ به بازویم شهادت بر زبانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
پیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر
داشتم بر آسمان معراج چون جدّم پیمبر
بر لبم گردید جاری آیه ی قرآن چو حیدر
بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر
با گل لبخند، بابا بوسه می زد بر دهانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من به چشم شیعیانم جلوه ی الله و نورم
من میان دوستانم، گر چه پندارند دورم
ملک هستی بحر موّاجی بود از شوق و شورم
دوستان آماده نزدیک است ایّام ظهورم
می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
گر چه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم
هر کجا باشم به کلّ عالم خلقت امیرم
غیبتم را هست سرّی نزد دادار قدیرم
تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم
گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم
بانگ هل من ناصر جدّم بود دائم به گوشم
پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم
پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم
چون پیمبر گلّۀ صحرای هستی را شبانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
جامه ی ختم رسل پوشیده بر قدّ رسایم
ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم
چارده خورشید پیدا در جمال دلربایم
می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم
جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
می رسد روزی که با عدلم اروپا را بگیرم
وز پی احیای قرآن کلّ دنیا را بگیرم
پنجه ی قهر افکنم حلقوم اعدا را بگیرم
داد حیدر، داد محسن، داد زهرا را بگیرم
داد ثاراللّهیان را از یزیدی ها ستانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
منتظر باشید مهدیّون به امیّد وصالم
می رسد روزی که گیرم پرده از ماه جمالم
من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم
من شما را آبرویم، عزّتم، قدرم، جلالم
من به «میثم» شهد وصل خویشتن را می چشانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
👇
.
#امانت_داری
#حکایات
💠داستان
روزی عـقـیـل خـدمـت حضرت علی(ع) شرف یاب شد و گفت: (یا علی تو بـرادر مـنـی و خـزانه بیت المال در دست تو است، من نیز فقیر و عـیـالـوار هستم; لطفا سهم بیش تری از بیت المال را به من بده.
عـلـی(ع) فـرمـود: ای عقیل! بیت المال حق عموم مردم و امانت در دسـت مـن هـست و هرگز چنین کاری را (خیانت در بیت المال) مرتکب نـخـواهـم شد. و آن گاه که اصرار عقیل را می بیند، آهنی داغ بر کـف دسـت او مـی گـذارد. عـقیل می گوید: سوختم! حضرت علی(ع) می گـویـد: تـو از ایـن آهـن داغ این گونه فریاد می زنی؟ چگونه می خواهی مرا با انجام این کار در آتش جهنم بسوزانی.
💠داستان
روزی مـردی فـقـیـر از اهل مکه بعد از طواف خانه خدا به هنگام بـازگـشت در بین راه کیسه ای زر می یابد، آن را به خانه می برد و[ مـاجـرا] را برای زنش بازگو می کند. زن به او امر می کند که کـیـسـه را سـرجایش بازگرداند. مرد[ در حین بازگرداندن کیسه زر ]مـی شـنـود که فردی فریاد می زند آیا کسی کیسه زر را یافته یا نـه؟ او فورا خود را به فرد رسانده و کیسه را به او می دهد. آن فـرد مـی گـویـد: کـیسه از آن خودت با من به خانه بیا و بعد در خـانـه نـه کـیسه زر دیگر به او می دهد. مرد فقیر می گوید: مرا مـسخره می کنی. آن مرد می گوید: نه به خدا قسم تو را مسخره نمی کـنـم; فـردی از اهـل عراق این ها را به من داده و گفته... اگر فـردی کـیـسـه را به نزد تو آورد، او امین است. و شخص امین، هم خـودش از ایـن مال می خورد و هم به دیگران می دهد و صدقه ما هم به تبع صدقه او مورد قبول خداوند واقع خواهد شد.
جـوان آن ده هزار اشرفی را برداشت و به خانه رفت و به خاطر صفت امانت داری از ثروت مندان روزگار شد.
💠داستان
مردی رمه دار بـود و چـوپانی پارسا در خدمت او بود. چوپان، شیر گوسفندان را مـی دوشید و نزد صاحب رمه ها می برد. او بر شیر آب می افزود و به دیگران می فروخت. هرچه چوپان می گفت: آب بر شیر مریز و به مـال دیگران خیانت نکن که آخرش تباه خواهی شد، فایده نداشت. تا ایـن کـه شـبـی بهاری گله گوسفندان داخل دره بودند و شبان بالای تپه، سیل جاری شد و گوسفندان را هلاک کرد.
روز بـعد شبان نزد مرد رفت بدون شیر; مرد از او پرسید: چرا شیر نیاوردی؟ شبان گفت: به تو پند دادم که آب بر شیر نریز و با این کـار بـه مـال دیـگران خیانت نکن. آن آب هایی که بر شیر ریختی، جمع شدند و گوسفندان را هلاک کردند.
💠داستان
در روضات الجنّات، در شرح حال و ترجمۀ أبو العُلاء مُعَرِّى آورده است كه: در اوقاتى كه از شام به بغداد براى ادراك محضر علم الهدى سيّد مرتضى، مسافرت كرده بود؛ روزى در مجلس وى از روى اعتراض به مقتضاى إلحادى كه در دين داشت، اين بيت را انشاء كرد:
يَدٌ بِخَمْسِ مَئينٍ عَسْجُدٍ وُدِيَتْ
مَا بَالُهَا قُطِعَتْ فِى رُبُعِ دِينَار
يعنى: دستى كه ديه و عوض بريدن، و قطع نمودن آن را در شرع، پانصد دينار طلاى مسكوك خالص معيّن كردهاند؛ چه بر سرش آورده است كه: بايد در برابر دزديدن به قدر يكربع دينار بريده شود؟!
سيّد مرتضى علم الهدى، پاسخ وى بدين بيت انشاء فرمود:
عِزُّ الامَانَةِ أغْلَاهَا وَ أَرْخَصَهَا
ذُلُّ الْخِيَانَةِ فَافَهْم حِكْمَةَ الْبَارِى
یعنی: عزت امانت داری آن را ارزشمند کرده بود و ذلت خیانت او را بی ارزش کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
#ماه_شعبان
.