eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
614 ویدیو
840 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
Kashani-14020522-KodamHussain03-06-Hkashani_Com.mp3
31.73M
📋 جلسه ششم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 یکشنبه بیست و دوم مردادماه ۱۴۰۲ بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ ،بِه از زندگیِ ننگین است این بیتِ معروف؛حرف درستی است که مفهوم و انحصارش غلط است.و برای همیشه قابل تعمیم نیست. زیدی مذهب ها ،کسی رو امام میدونن که با شمشیر قیام کند. .......... امام خوده حقه. بعضی ها فکر میکردن امام حتما باید قیام کنه... امیرالمؤمنین فرمود بعد از من دیگه با خوارج نجنگید(چون خوارج میرن یراغ معاویه و دوتا باطل بهم مشغول میشن و شما راحت زندگی میکنید، ولی مردم گوش نکردن، سال ۴۳ خوارج رو تارو مار کردن و لذا معاویه پا گرفت). اگر امام حسین با یزید صلح هم میکرد، باز برای ما شیعیان، امام بود. بالجمله باید معرفت امام رو کسب کنی تا به معرفت الله برسی ........... هدایت یک نفر هم برا امام مهمه امیرالمؤمنین با ۹۰ هزار نفر داشت میرفت صفین ... یه عده گفتند از این مسیر بریم ولی، حضرت فرمود نه از مسیر دیگری خواهیم رفت. خلاصه رفتند و در دل بیابون خانه ای دیدند، حضرت از صاحب خانه که راهبی بود، پرسید آب داری ؟ گفت نه.. حضرت فرمود عیب نداره ما میریم دنبال آب و برای تو هم میاریم.... وسط بیابون امیرالمؤمنین محلی رو نشان داد، لذا زمین را کندند و آبی گوارا بیرون آمد.. همه آب خوردند و یک مشک هم برای راهب بردند... راهب وقتی آب رو گرفت و دید آبی گواراست، یک دفعه تشهد گفت... همه پرسیدند با یه مشک آب مسلمان شدی... گفت نه... به ما خبر داده بودند که یک وصی پیامبر فقط میتونه از این بیابون آب بیرون بیاره، برا همین شهادتین گفتم.خلاصه راهب همراه امام شد
Kashani-14020528-HazrateZeynab(S)-02-Hkashani_Com-2.mp3
29.22M
📋 جلسه دوم "زینب کبری سلام علیها؛ تربیت‌یافته‌ی مکتب قرآن" 📆 شنبه بیست و هشتم مردادماه ۱۴۰۲
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه دوم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 چهارشنبه هجدهم مردادماه ۱۴۰۲ #حامد_کاشانی
. 🏴 هرکس بر حسین بن علی (علیه السلام) بگرید، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را یاری نموده است 🏴 ◾عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ (الحسین) إلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله وَ أدَّى حَقَّنَا. 📓(بحارالانوار،ج45، ص 206-208 به نقل از کامل الزّیارات) 📓جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ ◾ قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : ◾هیچ گریه کننده ای بر حسین بن علی (علیه السلام) نیست جز این که به حضرت فاطمه( علیهاالسلام) صله داده و آن بانو را یاری کرده و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) صله داده و حق ما را ادا نموده است. ............ (ع) 🖤عزادار سیدالشهداء یاری کننده ی امامت است 🌹امام صادق علیه السلام می فرمایند: ✨ما مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وَ أَدَّى حَقَّنَا ✔️هیچ گریه کننده‌ای بر سیّد‌الشّهداء علیه‌السلام نمی‌گرید مگر آنکه با حضرت زهرا سلام الله علیها صله نموده و آن بانو را یاری نموده است و نیز با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله صله کرده و حق ما اهل‌بیت علیهم السلام را ادا نموده است. 📚کامل الزیارات، ج 1، ص81 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه دوم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 چهارشنبه هجدهم مردادماه ۱۴۰۲ #حامد_کاشانی
. من فکرم اینه که ، این نهیب امام حسین علیه السلام به حر که فرمود : ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه این فریادیه که امام حسین برای همیشه تاریخ برسر آدمهایی میزنه که بلاتکلیفن.... و راه حق رو بدرستی پیدا نکردن.... ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه که نتونست تو رو به درستی تربیت کنه تا بفهمی یاری و مطابعت از ولی خدا ، یعنی چه ؟ اونوقته که میفهمی اگه از راه کج برگردی، امام میاد و ازت دلجویی میکنه، امام سر حر رو که بدامن گرفت، فرمود:أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تو حری همچنان كه مادرت تو را ناميد واقعاً تو آزاد مردى، آزاد در دنيا و آخرت. (انگار امام حسین میدونست که حر از اون جمله ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ ناراحته ، براهمین شاید دلجویی کرد و گفت تو حری آنچنانکه مادرت تو رو نام گذاری کرد و شاید امام اون حرف رو که زد برا این بود که حر رو شکار کنه برای خودش) دونفر رو امام زود اذن میدان داد علی اکبر و حر . جناب حر اگه بیشتر میموند و صدای العطش اهل حرم رو و صدای استغاثه حسین رو میشنید میدونی چه زجری میکشید... البته نباید به حر ، به چشم یه استثناء نگاه کرد، چون نجات انسان ها منطق اهلبیته.... مثل فرموده قرآن که اگر یه نفر رو نجات بدی، عالمی رو نجات دادی... ان شاالله ما به مقام اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد برسیم و نعل بالنعل از اوامر و نواهی اهلبیت در زندگیمون پیروی و عمل کنیم ان شاالله .......... دهه ی محرم بین زیارت عاشورا به برخی ها که دختران کم سن و سالشان را بی حجاب آورده بودند، عرض کردم که ما دین خودمون رو که از حکومت ها نمیگیریم که حالا بعضیا بخوان با دهن کجی به حجاب، به نظام ضربه بزنند.... اصلا شرط عقل هم رعایت حجابه ضمن اینکه باید مثل حر ، یه راه گربز برا خودمون بزاریم.... اگه حر جواب امام رو داده بود... دیگه راه برگشتی نداشت، اما ادب کرد و لذا امام، دستش را گرفت ماهم اگه روزی گرفتار شدیم ،رومون میشه نام حضرت زهرا رو صدا بزنیم، درحالیکه در ایام عزای فرزندش رعایت حجاب و حیا رو نکردیم..‌!؟ . .
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استفاده نغمه درست برای مضمون مورد نظر باید توجه داشت که برای چه محتوایی چه نغمه و دستگاه آوازی متناسب است 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان ❗️ اینکه تازه کجای جلسه به شما میکروفون میدن هم مهمه‼️ انتخاب شعر متناسب با شرایط جلسه 💯 به اقتضای حال خواندن 💯
4_5985582430772269696.mp3
11.12M
📻 بشنوید |نکته 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۲۹ ✅ توسل قبل از دعا با استفاده از لحن و اشعار و شرح اشعار با حرکات بدن بی تاب و بی صبر و قرارم در فراقت ............. شعری را انتخاب کنید که روی قلب خود شما اثرگذار باشه. ............ انتخاب شعر بر اساس جلسه و کشش جلسه و مستمعین .......... انتخاب شعر بر اساس زمان تحویل مجلس به مداح ....... نوحه هایی بخوانید که عاطفی باشد ......... تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم کاش میشد کمی از نیزه بیایی بقلم بخدا بوسه از این فاصله سخت است پدر .
🩸 بنت الحسین سلام‌الله علیهما 🩸 🥀 چون اسراء را به سمت شام می‌بردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب می‌دادند و بقیه آب را بر روی زمین می‌ریختند و به اسراء نمی‌دادند. 🥀 دختر خردسال حسین علیه‌السلام که فاطمه نام داشت خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد. 🥀 وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها، لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند. 🥀 در مسیر، ناگهان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها دید که آن نازدانه از قافله جا مانده است. 🥀 فَبَکتْ و نادَت: لذا صدای گریه‌ آن بانو بلند شد و فریاد برآورد: یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی 🥀 ای قوم! شما را به خدا قسم می‌دهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است. 🥀 همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت: من می‌روم و هر گونه باشد آن دخترک را می‌آورم. 🥀 راوی گوید: من همراه به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه می‌کرد و گاه می‌نشست؛ گاه می‌دوید و بر روی زمین می‌افتاد و فریاد می‌کشید: یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه... 🥀 گاه دیگر نمی‌توانست راه برود و بر روی ریگ‌های گرم بیابان می‌غلطید و پاهایش را با دست می‌گرفت. 🥀 دیدم که تکه‌ای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگ‌ها، به کف پای خود پیچید. 🥀 در همین حال بود که به او رسید و با بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید: برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم! 🥀 بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر می‌داد. 🥀 در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد. 🥀 چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت. 📕 بحرالمصائب، چاپ طوبای محبت، جلد ۷ صفحه ۲۹۹ .
. سلام الله علیها یزید بن معاویه لعنةالله علیه فرمان داد تا خاندان پیامبر و سلاله نبوت و رسالت و دختران علی و زهرا علیهم‌السلام را در خرابه‌ای ساکن نمودند، که از گرما و سرما آنان را حفظ نمی‌کرد. 🥀 سقفی نداشت تا از خورشید بر سر آن ها سایه بیندازد. و خورشید در گرمای ظهر به آن ها می‌تابید تا جایی که صورت و آن‌ها از شدت حرارت پوسته پوسته شده بود. 🥀 اما فاطمه‌ی رُقیّه سلام‌الله علیها... 🥀 حضرت سلام‌الله علیها در مصیبت این از بقیه زنان خانواده بیشتر بی‌تابی می‌نمود و بیشتر می‌گریست. و مدتی که در شام حضور داشتند آرام نمی شد. 🥀 عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به ایشان فرمودند: ای خواهرم! این بی‌تابی و گریه به خاطر چیست؟! همانا همه ما با رفتن این مصیبت زده شده‌ایم و تنها تو مصیبت ندیده ای! 🥀 سلام‌الله علیها عرضه داشت: ای خواهر! روزی هنگام عصر در کنار این در آستانه ایستاده بودم، هنگامی که کودکان شامی از مکاتب خود به سمت خانه و به سوی خانواده‌هایشان باز می‌گشتند. 🥀 بعضی از این کودکان ایستادند و کمی به ما نگاه کردند و سپس رفتند. این طفل به من گفت: ای عمه؛ این بچه‌ها به کجا می روند؟! به او گفتم: به سمت خانه‌ها و خانواده‌هایشان می‌روند. 🥀 گفت: ای عمه! برای ما مگر غیر از این منزل و پناهگاهی نیست؟! 🥀 و من ای خواهر؛ هر گاه این سخن را یاد می‌کنم، اشکهایم جاری می‌شود و دیگر آرام نمی‌گیرم... 📕 مقتل‌الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم صفحه ۲۹۶ .
. سلام‌الله علیها 🥀 لشکر کوفه، اسرای آل‌الله را از جاده سلطانی و شاهراه معمولی عبور نمی‌دادند، بلکه از بیراهه می‌رفتند و از یمین و یسار طریق، سیر می‌نمودند. و در یک روز از چند قریه و بلد عبور می‌کردند و از ترس، منزل نمی‌کردند و یا از راه کناره می‌رفتند و راه را دور می‌کردند. و با سرعت تمام در این مسیر حرکت می‌کردند. 🥀 روایت شده است که: حضرت رقیه سلام‌الله علیها در بین راه از رنج شتر سواری (بدون اقطاب) به تنگ آمده بود، به خواهرش سکینه می‌گفت: 🥀 «أیا اختَ، قد ذابت من السیر مهجتی»، «خواهرم، جگرم آب شد از بسکه شتر مرا حرکت داده است» از این ساربان بی‌رحم درخواست کن تا ساعتی شتر را نگه دارد و یا آهسته راه ببرد که ما مردیم. و از ساربان بپرس کی به منزل می رسیم؟! 🥀 در نقلی دیگر آمده است که حضرت سکینه سلام‌الله علیها به عمۀ خود عرض کردند: 🥀 این ساربان چرا ساعتی شتر را نگاه نمی‌دارد تا خستگی بگیریم. کلمۀ لا اله الا الله و استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) بگو و این ساربان را بترسان. شاید ما را کمتر اذیت کند. 🥀 به راستی چقدر سخت است بیراه‌ها را طی کردن، آن هم با سرعت تمام و طولانی شدن سفر؛ آن هم برای بانوان حرمی که خدای عفت و عصمت‌اند و آن هم برای داغدیدگانی که مبتلا به مصیبت ما اعظمها و ما افجعها شده‌اند. 🥀 چه گذشت بر حضرت رقیه سلام‌الله علیها؟! و بدتر از آن همسفر شدن با قاتلین پدر بزرگوارشان حسین علیه‌السلام و قاتلین برادرش علی‌اکبر علیه‌السلام و عمویش عباس علیه‌السلام و... 🥀 و با آن ضرب تازیانه‌ها و غلاف شمشیرها و آن هم برای دختر سه ساله... واحیرتا از این مصیبت عظیم... 📚ریاض‌القدس، جلد ۲، صفحه ۲۸۷ .
. سلام‌الله علیها 🔻 مرحوم عمادالدین طبری، از علمای شیعه سده هفتم هجری در کتاب کامل بهایی می‌نویسد: 🥀 «درکتاب الحاويه فی مذمّات معاویة [قاسم بن محمد بن احمد مأمونی، اهل خلاف - متوفای ۴۴۸]» آمده است كه: 🥀 زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى، حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى‌‏داشتند و هر كودكى را وعده‌‏ها مى‏‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است؛ و باز مى‌‏آيد. تا ايشان را به خانه آوردند. 🥀 دختركى بود چهار ساله؛ شبى از خواب بيدار شد و گفت: «پدر من كجاست؟! که اين ساعت او را به خواب ديدم» 🥀 زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. خفته بود؛ از خواب بيدار شد و حال را تفحص كرد؛ خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. 🥀 ملاعين سر بياوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند؛ پرسيد: اين چيست؟! ملاعين گفتند: سر پدر تو است. پس آن دختر فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.»   📕 كامل بهايى، صفحه۵۲۳ .