1_817222566.mp3
15.95M
#زیارت_ناحیه_مقدسه
مهدی سماواتی
✔حتما گوش دهیدخیلی زیباست✔
زیارت ناحیه مقدسه .mp3
14.35M
🏴 زیارت ناحیه مقدسه با صدای استاد میرباقری
#ناحیه_مقدسه
درد دل ها و ناله های جانسوز آقا صاحب الزمان (عج) در وصف جد غریبش امام حسین (علیه السلام)😭
🔴حتما گوش دهید.زیباست🔴
شروع زیارت ناحیه مقدسه:
قسمت اول:
1-صلوات:
برطلعت پرنورمحمدصلوات.آن نادعلی سینجلی راصلوات.
برروی حسین نورداورصلوات.برعلمدارکربلا ابوالفضل صلوات.
برعلی اکبروعلی اصغروقاسم صلوات.
برشیرخواره حسین.باب الحوائج علی اصغرصلوات
2-زمینه سازی ودعافرج ومناجات:
ایام محرم الحرام (یا ایام ماه صفر).ایام شهادت سالارشهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام وایام اسیری حضرت زینب ...
یاصاحب الزمان،مولای من.اقای من.امروز زیرخیمه جدت اباعبدالله نشستیم.امروز باشما میخواهیم همناله بشیم.برای جدغریبتون ناله بزنیم.
حالادستتوبیاربالا.هرکی اومده گدایی...
بسم الله...دعای سلامتی مولارو زمزمه کن...
اللهم کن لولیک ......
یابن الحسن.یابن الحسن2
اگه آقام شال مشکی میندازه
این همون شال عزای زینبه
اگه صدای دلم خداییه.جونکه جای رد پای زینبه
اگه ماسینه زن حسین شدیم
مطمئنم ازدعای زینبه
اگه خاک کربلا شفامیده/چون قاطیه باگریه های زینبه
⬅یاصاحب الزمان..آجرک الله فی المصیبه الاعظم.
چه کردن باجدغریبت حسین...چه کردن باعمه جانت زینب..
⬅اما کربلاییا..امروز میخواین زیارت ناحیه روبخونید.دلسوخته های کربلا...آی اونایی که هنوز کربلارو ندیدید..
دلت پرمیزنه براکربلا...
دل من تنگه برای حرم حسین وعباس
دوباره مددکن آقاتابیام به کف العباس
ضریح ششگوشه تودل منوهوایی کرده
حرم عرش تومولا همه روخدایی کرده
یاحسین عزیززهرا.نگهی به این گداکن
دوباره کنیزتوآقاراهیه کرببلاکن
آی کربلا2دیوانه ام کردی چرا؟
کربلا2ویرانه ام کردی چرا؟
⬅پیامبر(ص)فرمودند:
براستی برای شهادت حسینم حرارت وگرمایی دردل مومنان است که هرگز سردوخاموش نمیشود.
⬅حالاآماده ای بامن زمزمه کن...
(دراین قسمت بعضی ازقسمتهای زیارت باگریزکوتاه گفته میشود)
1-السلام علی ابراهیم(تا)بذبح عظیم من جنته
سلام برابراهیم که خدادوستیه خودشوبه اون بخشید
-امرشدابراهیم .بایداسماعیلوقربانی کنی.پسرشو اماده کرد.اورد بالای بلندی.
اماده قربانی شد.اسماعیل گفت:بابا حالاکه میخوای منوقربانی کنی.دستوپاموببند.تا وقتی جون میدم دلت برام نسوزه...
اما مردم.هرچه کرد اون کارد گلوی اسماعیلونبرید
یوقت ندایی امد ابراهیم خداوندازبهشت برات قوچی فرستادتاذبحش کنی.
⬅اما بمیرم براابراهیم کربلا.چقدراسماعیلها جلوچشمش قربانی شدند.
2-السلام علی الحسین الذی سمحت نفسه بمهجته
ازاینجاببعدسلام به اربابت میدی ..وای از واقعه کربلا
سلام برحسین.که بادادن خونش جانشوتقدیم کرد.
3-السلام علی من جعل الله(تا)السلام علی من الاجابه تحت قبته
سلام برکسیکه خداشفارو در تربتش قرارداد
سلام برکسیکه دعازیرگنبدش مستجاب میشه
انشاالله قسمتت بشه بری حرم اباعبدالله..تانرفتی نمیدونی چخبره؟اما اگه بری وبرگردی...
اگه رفتی زیرقبه حسین یادم کن
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن
التماسدعا آی زائر کربلا2
4-السلام علی المرمل بالدماء.السلام علی المهتوک الخباء(روضه کوتاه خیمه ها)
سلام به کسیکه بدنش بخونش آغشته شد
سلام به کسیکه حرمت خیمه هاشو شکستن
یکی بالوپرش آتش گرفته
وچشمان ترش آتش گرفته
زسوزتشنگی دربین خیمه
تمام پیکرش آتش گرفته
بگوییدازنجف حیدربیاید
که موی دخترش آتش گرفته
میان خیمه ها ای دادوبیداد
بمیرم معجرش آتش گرفته
یکی درخیمه هادنباله آب است
گلوی اصغرش آتش گرفته
امان ازدل زینب .چه خون شددل زینب2
5-السلام علی ساکن کربلا
سلام برساکن کربلا...تارسیدن کربلا.پاروی زمین گذاشت خانوم.صدازدند:برادر اینجاکجاست.؟
دلشوره دارم...فرمودند:اللهم اعوذبک من الکرب والبلاء....آی حسین حسین
⬅ادامه زیارت ناحیه مقدسه:
قسمت دوم:
6-السلام علی الاعضاءالمقطعات
سلام بران اعضاءتکه تکه شده...
کدوم بدن؟همان بدنی که کنارنهرعلقمه ...وای ازدل حسین....
واردعلقمه شد.مشکوپراب کرد.نگاهی به اب انداخت
دیدید وقتی به اب نگاه میکنی عکس خودتومیبینی
اما عباس،به اب نگاه کرد عکس سکینه وبجههای تشنه رادید.عکس علی اصغر...
اما چکردن؟
مشکومثل بچه بغل گرفت.ولی دیدازهرطرف تیرونیزه...یاالله..
دستهاشوقطع کردن.چشمشوتیرزدن.عمودبرفرق
اما داره میادعباس.یوقت دیدن تیربرمشک ..
ای مشک تولااقل وفاداری کن
من دست ندارم تومرایاری کن
من وعده ی ابه توبه اصغردادم
یک جرعه برای اونگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم
زهرااست نشسته ابروداری کن
ای مشک.مریزابرویم
بربادمده توارزویم
هرجاصدامومیشنوی ازسویدای دلت بگو یاابالفضل..
7-السلام علی اخیه المسموم
سلام بربرادرمسمومت حسن...(این قسمت میتوانید بنا به درخواست بانی روضه امام حسن کامل بخونید)
امان ازدل زینب...چقدرداغ برادر دید..یکی درمدینه وچندتا درکربلا
اما بمیرم براخانوم.اگه درمدینه جگرپاره وپرخون برادرو درتشت دید
اما درکربلا سربریده وبدن قطعه قطعه برادراشودید
امان ازدل زینب..
8-السلام علی علی الکبیر
سلام برعلی اکبر
میگن مادرعلی اکبرکربلانبوده...اما بجاش زینب مادری کرد...مادرعلی اکبرنبود بدن اربااربا ببینه.
نبود ببینه باجگرگوشش چکردن
امابمیرم برای پسرفاطمه حسین...یوقت اومد کناربدن پاره پاره جوونش...همه دارن نگاه میکنن حسین چه میکنه؟
به یقین جان حسین برلب بود
آنکه جان دادبه اوزینب بود
دستشوروی شانه برادرگذاشت.حسینم شب عاشورا تودست گذاشتی ومراارام کردی.
حالامن بایدتلافی کنم.بلندشو داداش.خداصبرت بده
بیاریدای جوانان اکبرم را/گل غرق بخون پرپرم را
9-السلام علی الرضیع الصغیر
سلام بران طفل شیرخواره...
آی مردم.مادرعلی اکبرکربلانبود..اما بمیرم برای ان مادری که دیدید بچشو بجای اینکه بااب سیراب کنند
باتیر سه شعبه...
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتربچمو ازمن گرفتی
خدایاازعلی اصغرگذشتم/زعباس وعلی اکبرگذشتم
به رهت داده ام طفل رضیعم/خریداربلاهارا مطیعم
قسمت سوم زیارت ناحیه مقدسه:
10-السلام علی المدفونین بلااکفان:
سلام براون شهدایی که سه روزبدنشون بی غسلوکفن روزمین گرم کربلاافتاده بود.حسین..
خدارحمت کنه مرحوم شوشتری را...میفرمایدارباب مابجای یک کفن چندتاکفن داشت:
کفنی داشت زخاک وکفنی داشت زخون
تانگویندحسین بن علی بی کفن است
استخوانی اگرازسینه ی اوماندبجا
آنهم ازضرب سم اسب شکن درشکن است
اون ده نفرملعون کاری کردن بااین بدن نازنین که تاامام سجادمیخواست بدنوازروخاک برداره هرقسمتوازبدن برمیداشت،یه قسمت دیگه روزمین می افتاد...لذافرمود:بنی اسدبرید یه قطعه بوریا بیارید..آی غریب حسین..
11-السلام علی من نکثت ذمته(تا)السلام علی من اریق بالظلم دمه(دراین قسمت روضه مسلم میتوان خواند)
@سلام بران کسیکه پیمانش شکسته شد
سلام برکسیکه حرمتش شکسته شد
سلام برکسیکه ظالمانه خونش ریخته شد
⬅مسلم،خبرداری چجورزینبوبه کوفه آوردن؟تورو
روزاول بازدستاتوبوسیدن.درهمه خونه هابه رویت بازبود.
اما زینب کبری،ازهمون اول بادست بسته...
ای مسلم،کوفیا مهمونت کردن.اما دختر علی رو زندانی...
ای مسلم.خاکسترروی سرت ریختند.میدونم.اما
یجوری زینب رو واردکوفه کردن که آن زن رفت توخونه پرده هارو بازکرد .پارچههارو توقافله تقسیم کرد...(آی امان ازدل زینب)
12-السلام علی الشیب الخضیب
سلام برمحاسن بخون خضاب شده...
السلام علی الخدالتریب
سلام بران گونه خاک آلوده
سلام براون اقاییکه باصورت ازاسب به زمین افتاد.
آی حسین حسین
السلام علی البدن السلیب
سلام بران بدن بی لباس...امان ازاون وقتیکه همه چیزو غارت کردن...
السلام علی الثقرالمقروع بالقضیب
سلام بران دندانی که باچوب خیزران بران نواختند
امان ازاون وقتیکه اسرارو وارد کاخ یزیدلعنه الله کردن...ای وای ازاون وقتیکه جلوی چشمای زینب برلبودندان مبارک اقا چوب خیزران.....آی حسین
13-وللحق ناصراوعندالبلاءصابرا..
ویاری کننده حق ودرهنگام بلاصبرکننده...
امان ازصبرزینب...چکردن باحضرت زینب(س)..
آنکه نامش کرده عالم رامسخرزینب است
آنکه وصفش برده هوش ازسرزینب است
گرعلی بن ابیطالب بودمعیارصبر
آنکه صبرش باعلی گرددبرابرزینب است
14-وتساوی فی الحکم بین القوی والضعیف کنت ربیع الایتام وعصمه الانام وعزالاسلام
بین قوی وضعیف به مساوات حکم میکردی.
یتیم نوازبودی.پناهگاه مردم بودی...حسین..
اما بمیرم با یتیمای حسنت چکردن؟
بایتیمای خودت چکردن؟
@صدازد:عموجان..جان زهرامادرت کربلایی کن مرا
قاسم کربلایی شد..چجور؟راوی میگه'خیلی ازدشمنانوبدرک رسوند..اما وای ازاون وقتیکه بدنش پاره پاره..غرقه بخون.به نقلی میگن بدن قاسم هم زیرسم ستوران رفت....ای یتیم حسنم...
اما یااباعبدالله شما اومدی کناریتیم برادرت.
سرشوبه دامن گرفتی...
ولی بمیرم بایتیم خودت چکردن،یارقیه...
ای باد صبا یکی یدونه دخترم من
ای بادصبا من ازبابابی خبرم
برای آروم کردنش سیلی زدن.لگدزدن.موهاشوکشیدن.تازیانه....
ای امان ازدل زینب....
15-والشمرجالس علی صدرک ومولغ سیفه علی نحرک قابض علی شیبتک بیده ذابح
🔴دراین قسمت روضه کامل خونده شود ومیتوانید سینه زتی هم انجام دهید🔴
-الهی هیچ خواهری داغ برادرنبینه
ای وای ازاون لحظه ایکه شیحه ذوالجناح بلندشد
همه اومدن بیرون ازخیمه..
امادیدن ذوالجناح بایال وکاکل خونین...
یکی پرسید ذوالجناح بگو بابام چشد؟
ذوالجناح ایابابامو سیراب کردن یانه؟
اما دیدن زینب اومد روی بلندی چشده؟
صدای ناله بلندشد...وامحمدا.واعلیا.واحسینا...
خداچخبره...
اما میگن محتضرمیخوادجان بده.سینشوسبک کنید.
اما اقادیدسینه سنگینه؟
شمرروی سینه نشسته؟
محاسن اقارو بدست...هرچه کرد ازجلو سرازتن ببرد نتوانست
خداچکرد؟اقارو برگردوند..سرازقفا جداکردن...
آی حسین....
حسین آرام جانم/حسین روح وروانم2
حسین داروندارم/گره خورده به کارم
حسین جانم حسین جان2
16-اهلک کالعبیدوصفدوافی الحدید(تا)لقداصبح رسول الله صلی الله علیه واله...
همه اهلبیت اسیرشدند.مثل بندگان وبردگان درغلوزنجیر..ای وای ازدل زینب...
همرو اسیرکردن...دوربازارهاوشهرها میچرخوندند
اما@امان از شهرشام ومردم شام....
روزفتح خیبرپیامبر(ص)دیدبلال حبشی،یه خانم اسیرراازبین کشته های خودشون میاره..فریادزد:
بلال!مگه خدارحم ازتوبرده..این زن داغدیده است
تواین کشتههااشناداره..شایدچشمش به عزیزش بیفته..بعدسوال کردند،حضرت فرمود:
این کیه؟گفتند:دختریکی ازبزرگای یهوده.فرمود:
حواستون باشه دربین اسرابعضیشون ویژه هستن
اونیکه عزیزبوده مواظبباشید خارنشه..
@گرفتی میخوام چیبگم؟
یارسول الله..به زینب خیلی احترام کردند..بعضی میگن دستارو بستند.اسراروطرف کشتههاشون بردن.دیدند بی بی دوعالم داره به کشته هانگاه میکنه...
حسین...برادرم...عباس...علمدارم...
زیارت عاشورا در سیره.pdf
138.1K
pdf
در آستانه اربعین و زیارت اباعبدالله الحسین مجموعه ی بسیار مفید و مفصل و جامع محتوایی زیارت تقدیم اعزه می شود
در ثواب نشر در گروه های مبلغین سهیم باشیم
تولی وتبری.pdf
148K
Pdf
در آستانه اربعین و زیارت اباعبدالله الحسین مجموعه ی بسیار مفید و مفصل و جامع محتوایی زیارت تقدیم اعزه می شود
در ثواب نشر در گروه های مبلغین سهیم باشیم
سلوک بادعاهای زیارت عاشورا میرباقری.pdf
227.2K
Pdf
در آستانه اربعین و زیارت اباعبدالله الحسین مجموعه ی بسیار مفید و مفصل و جامع محتوایی زیارت تقدیم اعزه می شود
در ثواب نشر در گروه های مبلغین سهیم باشیم
اربعین دفن سرها.pdf
157.5K
Pdf
الحاق سرهای بریده به ابدان شهدا
روضه_جانسوز_شهادت_حضرت_معصومه_سلام.pdf
180.3K
pdf
در آستانه اربعین و زیارت اباعبدالله الحسین مجموعه ی بسیار مفید و مفصل و جامع محتوایی زیارت تقدیم اعزه می شود
در ثواب نشر در گروه های مبلغین سهیم باشیم
.
🔰خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه
♦️حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد:در روزی که اسرای کربلا وارد کوفه شدند، دختر على(ع) را دیدم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان(ع) سخن مى گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!»
💠 ناگاه نفسها در سينه ها حبس شد و زنگ كاروانها از حركت ايستاد، سپس آن حضرت چنين فرمود:
🌹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
🕯اما بعد؛
ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
🕯همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.
🕯آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
🕯یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟
🕯چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
🕯گریه میکنید؟ زار میزنید؟
آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
🕯و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
🕯کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
🕯وای بر شماای مردم کوفه!
آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟!
چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟!
و چه حرمتی از او شکستهاید؟!
🕯شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
🕯آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
🕯پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
💠آنگاه حضرت زينب(س) اين اشعاری خواند که ترجمه آن در ذیل می آید:
💔اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امتها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟
💔شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد.
💔اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اينگونه به من جفا كنيد.
💔من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد.
💠آنگاه امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
🕯عمه جان آرام بگیر، که آنچه گذشته براى آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خداى را سپاس که تو دانای تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهاى. گریه و زارى، آنان را که روزگار به نیستی برده است به ما باز نمى گرداند.
💠با این سخنِ امام سجاد(ع)، زینب کبری(س) آرام گرفت و دیگر سخنی نگفت.
📖بحار، ج 45، ص 162_ 164
👌تدبر در این خطبه میفهماند که صرف گریه بر امام حسین، در حالی که از دایره ی ولایت پذیری اهل البیت دور باشیم هیچ نفعی ایمانی و اخروی ندارد. گریه های کوفیان بسیار با ضجه و ناله همراه بود لکن این اشک ها آنها را برای آزاد کردن اسرای کربلا برانگیخته نکرد و لذا زینب کبری برای کوفیان اینطور نفرین میکند که گریه تان مستدام باد.
پس آن گریه ای یک قطره اش؛ یگانه کیمیای سعادت است که انسان را برای تبعیت از اولیای دین برانگیخته کند و او را از ولایت اغیار منزه نماید.بنابراین محافل اشک و عزای حسینی، بشرطها و شروطها، حصن امن الهی است که ولایت پذیری و تبعیت از آل پیامبر؛ این شرط رکنی است.
.#خطبه #حضرت_زینب
.
.
🌹«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، آیه 23
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را در 19 محرم به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده است
⚫️19 محرّم حرکت کاروان کربلا به سوی شام
.
.
🔴چرا امام زمان ارواحنا فداه ظهور نمیکنند؟
♦️ ماجرای هارون مکی و تنور آتش
♦️مأمون رقّى نقل مى کند:روزى خدمت امام صادق علیه السلام بودم، سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام کرده، نشست.
🔴آن گاه عرض کرد:
➖ یابن رسول الله، امامت حق شماست زیرا شما خانواده رأفت و رحمتید، از چه رو براى گرفتن حق قیام نمى کنید، در حالى که یکصد هزار تن از پیروانتان با شمشیرهاى بران حاضرند در کنار شما با دشمنان بجنگند!
♦️ امام عليه السلام فرمود:
– اى خراسانى !
بنشین تا حقیقت بر تو آشکار شود.
سپس دستور دادند، تنور را آتش کند. بلافاصله آتش تنور افروخته شد، به طورى که شعله هاى آن، قسمت بالاى تنور را سفید کرد.
♦️ به سهل فرمود:
– اى خراسانى !
برخیز و در میان این تنور بنشین !
خراسانى شروع به عذر خواهى کرد و گفت:
➖ یابن رسول الله !
مرا به آتش نسوزان و از این حقیر بگذر!
.♦️امام فرمود:
➖ ناراحت نباش ! تو را بخشیدم .
در همین هنگام ، هارون مکى ، در حالى که نعلین خود را به دست گرفته بود، با پاى برهنه وارد شد و سلام کرد.
♦️امام عليه السلام پاسخ سلام او را داد و فرمود:
🔸در تنور بنشین !
🔸هارون نعلینش را انداخت و بى درنگ داخل تنور شد!
امام با خراسانى شروع به صحبت کرد و از اوضاع بازار و خصوصیات خراسان چنان سخن مى گفت که گویا سال هاى دراز در آنجا بوده اند.
سپس از سهل خواستند تا ببیند وضع تنور چگونه است
سهل مى گوید، بر سر تنور که رسیدم، دیدم هارون در میان خرمن آتش دو زانو نشسته است.
➖ همین که مرا دید، از تنور بیرون آمد و به ما سلام کرد.
♦️ امام به سهل فرمود:
در خراسان چند نفر از اینان پیدا مى شود؟
عرض کرد:
– به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمى شود.
آن جناب نیز فرمودند:
آرى ! به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمى شود.
اگر پنج نفر همدست و همداستان این مرد یافت مى شد، ما قیام مى کردیم.
📚 بحار، ج ۴۷، ص ۱۲۳
اندکی تأمل 👇
🔴آیا ما اینگونه مطیع امام زمان خویش هستیم؟! آیا کسی ایمانش و معرفتش نسبت به امام زمانش قوی هست که بدون چون و چرا مثل هارون مکی قبول کند، آیا اینطور هستیم؟آیا با قلم و قدم و مال و جان خویش او را یاری میکنیم؟!
#امام_زمان
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 🔴چرا امام زمان ارواحنا فداه ظهور نمیکنند؟ ♦️ ماجرای هارون مکی و تنور آتش ♦️مأمون رقّى نقل مى کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
چه کنیم ثابت قدم باشیم؟
من چند راه برای شما بگویم.
1- دعا، مخصوصا این دعا که در قرآن است می فرماید مؤمن آل فرعون که فرعون تهدیدش می کرد این دعا را می خواند افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. همین جا یک چیزی به شما عرض کنیم مرحوم حاج شیخ عباس قمی اعلی الله مقامه الشریف در تعقیبات نماز صبح یک دعایی آورده است. خیلی این دعا عجیب است و ثواب عجیبی دارد و این دعا موجب عاقبت به خیری می شود. یک نصف صفحه هم بیشتر نیست که این دعا قرآنی است و چهار آیه ی قرآن در آن است. این دعا از امام جواد است در کافی ولی مرحوم شیخ عباس می گوید از امام رضا است. اشکالی هم ندارد ممکن است از امام رضا باشد ولی امام جواد علیه السلام از پدرشان نقل کرده است. ولی روایتی که مرحوم شیخ صدوق دارد می گوید کسی آمد خدمت امام جواد علیه السلام گفت دعایی به من یاد بدهید نافع و مفید. آقا فرمود این دعا را بخوان بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آله و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد فوقیه الله سیئات ما مکروا … چهارتا از آن آیات کلیدی قرآن را در چهار جای حساس آورده است که وقت نیست من توضیح بدهم اگر یک موقعی وقت بشود برای شما می گویم. چهار آیه را در قالب یک دعا گنجانده است. یکی همین آیه است که افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد که در مورد مؤمن آل فرعون است. یکی این آیه است لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین که مربوط به حضرت یونس است. یکی هم آن آیه ای است که در جنگ احد شاید شبهای قبل هم اشاره کردم وقتی ابوسفیان برگشت به مسلمانهایی که مجروح بودند حمله کند، قرآن می گوید آنها گفتند حسبنا الله و نعم الوکیل. یک آیه دیگر هم ماشاء الله لا قوة الا بالله که یک داستانی در قرآن دارد. این دعا را خواهش می کنم ببینید. من کپی گرفتم به بعضی رفقا دادم گفتم بگذارید در جیبتان چهار پنج روز که بعد از نماز بخوانید حفظ می شوید دعای مشتمل بر چهار آیه ی کلیدی. البته یک ادامه ای هم دارد حسبی الرب من المربوبین، حسبی الخالق من المخلوقین … هفت مرتبه در این دعا حسبی آمده است. یعنی خدا تو مرا بسی هر کس هرچی می خواهد بگوید. آقا ما اگر در زندگیمان همین یک کلمه جا افتاد حسبی، آن وقت هر چه می خواهد ترامپ تهدید کند، هرچه می خواهد اسراییل تهدید کند. ترسی نیست. قرآن می گوید اگر گفتی خدا، حسبی یعنی خدا مرا کافی است. پس یک راه ثبات قدم دعا است. که چندتا دعا به شما یاد دادم. یکی هم آخر سوره ی توبه یادداشت کنید و زیاد بخوانید. خدا به پیغمبر می فرماید همه ی دنیا به تو پشت کردند این را بگو فان تولوا جالب است آن هم حسبی دارد معلوم می شود این حسبی الله خیلی ذکر مهمی است خیلی آدم را محکم می کند. آخرین آیه سوره توبه فان تولوا اگر همه ی دنیا به تو پشت کردند بگو حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. این هم یک خط است پس برای ثبات قدم دعا کنید
2- خدا به پیغمبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید ما یک بار سنگینی گردن تو گذاشتیم. این همه مشرک باید مسلمان شوند. آن هم چه کسانی؟ مشرکان بددهن، فحش می دهند می گویند مجنون، ساحر، کاهن، مشرکان بی ادب که سنگ می زنند، مشرکان جلاد. سمیه را از وسط دو شقه کردند، یاسر را جلوی پسرش عمار به شهادت رساندند، بلال را روی زمین کشیدند با اینها خیلی کار مشکل است. وقتی پیغمبر از غار حراء پایین آمد خدا به او گفت انا سنلقی علیک قولا ثقیلا ما خودمان می دانیم کار سختی گردنش گذاشتیم ولی اگر می خواهی استوار باشی قم اللیل الا قلیلا. بلند شو در دل شب کمی با خدا حرف بزن
خدا رحمت کند آقای مجتهدی را، می گفت هر کس سحر ندارد از خود خبر ندارد.
این شب بلند شدن و با خدا حرف زدن آدم را استوار می کند.
3- راه دیگرش مراجعه ی به تاریخ است. ببینید خدا به پیغمبر می گوید نگو چرا ما در این قرآن اینقدر قصه می گوییم! قرآن خیلی قصه دارد. فقط یک سوره ی یوسف صد و خرده ای آیه است که همه اش قصه است. هفتصد آیه ی قرآن داستان موسی و بنی اسراییل و اینها است. هفتصد آیه!! که الان دارند فیلمش را می سازند. من فیلمنامه اش را دیده ام چند جلد شده است شاید اگر کلش را بخواهند بسازند دویست سیصد قسمت می شود. حضرت موسی و بنی اسراییل و … چقدر داستان شیطان، داستان انبیاء، یونس، حضرت هود. پیغمبر! می دانی چرا ما اینقدر در قرآن برای تو قصه می گوییم دلیلش این است کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک. می خواهیم ثابت بشود دل تو. اگر تو را در شعب ابی طالب سه سال قرار دادند، اگر بیست و سه سال به حرفت گوش نکردند حضرت نوح را نهصد و پنجاه سال حرفش را گوش نکردند. اگر یک سنگ به پیشانی ات زدند، حضرت یحیی را سر از بدنش جدا کردند. اگر به تو می گویند مجنون، به حضرت نوح می گفتند سفیه. پس اینها را می گوییم .. خیلی مهم است
هست اندر صورت هر قصه ای
خرده بینان را ز معنا حصه ای
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
چه کنیم ثابت قدم بشویم؟ من راه های سختش را نمی گویم. دعا که آسان است. این همه دعا امشب گفتیم یکی را امشب یاد بگیرید. صبح به صبح تعقیب نماز صبح. دوم قرآن فرمود به پیغمبر بلند شو در دل شب با ما حرف بزن. حضرت امام در این کتاب شمع سحرش می گوید جوان هایی که سختشان است شب بلند شوند آخر شب نماز شب بخونند بخوابند. ساعت 10 و 11. بخوانند و بخوابند. اسمشان جزء نمازشب خوان ها ثبت بشود. نماز شب یک عبادت تفکیکی است. مثل روزه نیست که اگر از صبح شروع کردید باید تا غروب ادامه بدهید و اگر یک ساعت به غروب روزه را باز کنید همه اش باطل می شود. نماز شب اینطور نیست شما دو رکعتش را بخوان. شما فقط شفعش را بخوان، اشکال ندارد بگذار اسمت باشد. لذا ایشان در آنجا می گوید بعضی که نماز شب را قضا می کنند خدا به اینها مباهات می کند می گوید ببین با اینکه بر او واجب نبوده ولی دارد قضایش را می خواند. در کتاب شمع سحر امام رهبر کبیر انقلاب که خیلی کتاب قشنگی است.
4- یک راه مهم که دیگر من مقدمه ی روضه ام باشد، این است که انسان دستش را از دست معصوم جدا نکند. ببینید این خیلی مهم است. خدا حفظ کند حضرت آیت الله جوادی آملی یک کتابی دارند شرح زیارت جامعه ی کبیره. خیلی کتاب خوبی است البته کمی سنگین است. ایشان هم بیانش سنگین است هم قلمش. ولی کتاب خوبی است. در آنجا می فرماید اینها کسانی هستند که خدا عصمکم الله من الزلل آمنکم من الفتن و طهرکم من الدنس پس من اتبعکم فالجنة مأواه و من خالفکم فالنار مثواه پس فاز من تمسک بکم اگر کسی به شما تمسک کرد نه تعریف کرد، تمسک را توضیح بدهم. یک وقت چیزی را نگه می داری می گویند امساک مثل ماه رمضان که خودت را نگه می داری می شود امساک. الان من این انگشتر را نگه داشته ام می شود امساک اما تمسک این است که من دارم می افتم خودم را به چیزی می گیرم که من را نگه دارد. در امساک شما نگه می داری ولی در تمسک خودت را به چیزی می بندی که تو را نگه دارد. در هواپیما کمربند می بندی یا در اتوبوس دستت را به نرده می گیری. به اهل بیت می گوییم من تمسک بکم، تمسک یعنی برویم در زندگیشان ببینیم چطور الگو بگیریم. بله در زندگی معصوم چیزهایی است که قابل الگو برداری نیست مثل عصمت، علم غیب، علوم خاص اما معصوم حسن خلقش وفای به عهدش، رسیدگی به خانواده اش قابل الگوبرداری است. اگر تمسک به معصوم امکان نداشت خدا نمی فرمود پیغمبر الگو است. خود امام حسین نمی فرمود من الگو هستم وقتی می فرماید لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه یعنی می شود. حالا کسی از شما توقع نماز حضرت علی را که ندارد، توقع هزار رکعت را هم ندارد اما خودش فرمود من را با تقوا یاری کند اعینونی بورع و اجتهاد. اینها باعث می شود قدم انسان استوار بماند.
خدایا به آبروی اهل بیت و به آبروی اباالفضل العباس باب الحوائج قسمت می دهم ما را ثابت قدم قرار بده. دنیا و آخرت بین ما و اهل بیت جدایی مینداز،
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم السلام.
چه شخصیتی!! اباعبدالله فضایلش را تعریف کند، امام سجاد از او مدح بگوید. امشب برویم در خانه ی این باب الحوائج این شخصیتی که امام حسین علیه السلام کنار بدنش
.
چه شخصیتی!! اباعبدالله فضایلش را تعریف کند، امام سجاد از او مدح بگوید. امشب برویم در خانه ی این باب الحوائج این شخصیتی که امام حسین علیه السلام کنار بدنش یک حرفی زد که کنار بدن امام حسن هم نزد. همه شنیدید کنار بدن امام حسن هم نشست خاکها را کنار زد، تیر را از بدن بیرون آورد اما نفرمود کمرم شکست. کنار بدن اباالفضل بود که صدا زد الان انکسر ظهری. یا اباعبدالله! ساعد الله قلبک المهموم تا عباس بود امام حسین یک آرامشی داشت. خیمه ها آرامشی داشت. اما وقتی عباس به شهادت رسید دیگر این آرامش از هم پاشید. روضه ی من امشب این باشد. سه تا سؤآل سکینه ی بنت الحسین روز عاشورا پرسیده است این سه سؤال سه روضه است، سه مصیبت است، سه تا دل آتش زدند است. یک سؤال وقتی بود که ذوالجناح آمد جلوی خیمه رفت جلو گفت هل سقی ابی ام قتل عطشانا؟ بابام میدان رفت تشنه بود، تشنه جان داد یا آب خورد؟ قلب زینب را آتش زد. یک سؤال هم در گودی قتلگاه وقتی بدن را دست عمه دید پرسید عمه جان! این نعش کیست؟ عمتی هذا نعش من؟ من نمی دانم کار حضرت سکینه پرسشگری بوده در کربلا؟ یک سؤال هم کرد امام حسین را آتش زد وقتی از کنار نهر علقمه آمد دوید جلو گفت بابا! این عمی العباس؟ این عمی العباس؟ ابی عبدالله رفت عمود خیمه ی عباس را خوابان یعنی دیگر منتظر نمانید. دیگر این خیمه سالاری ندارد. مادرش ام البنین هم خیلی زیبا عزاداری می کرد. چهار صورت قبر درست می کرد در قبرستان بقیع می آمد می نشست کنار این قبرها، می گفت عباسم شنیدم تیر به چشمت زدند مادر! می گویند عمود به سرت زدند، می گویند دستت را از بدن قطع کردند. یا لیت شعری کما اخبروا بان عباسا قطیع الیمین. بانوی بزرگوار شما نبودی اما ابی عبدالله بود کنار بدن. ببینید دستها از بدن قطع شده بود. دستی نبود که به زمین بزند. اما این باقی مانده ی بازو را روی زمین می زد.
کمتر بزن بازوی خود را بر زمین
شرمنده ام کردی گل ام البنین
عباسم
برخیز و با آن چشم خون آلود خوب
رخت اسیری بر تن زینب ببین
عباسم، برادرم
ای زور بازوی حسین
سرت به زانوی حسین
حرفی بزن علمدار
حرفی بزن علمدا
عباسم یک جمله حرف بزن،
راوی گفت وقتی ابی عبدالله برمی گشت دیدند منحنی است یعنی کمر خمیده بود، عباسم برادرم، الان انکسر ظهری
صلّی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الامه صلی الله علیک و علی اخیک العباس علیه السلام
به آبروی باب الحوائج عموی امام زمان قسمت می دهم در ظهور آقایمان تعجیل بفرما.
موانع فرج را برطرف بگردان.
عاقبتمان ختم به خیر بنما.
مراجع عالیمقام اساتید رهبر عظیم الشأن انقلاب سایر اساتید و بزرگان محافظت بفرما.
روح ملکوتی امام از این جلسه بهرمند بفرما
#یاران_عاشورایی
🔰 تکیهگاه کاروان کربلا ؛ عباس بن علی (ع)
#حضرت_عباس
اهمیت برگزاری مجلس عزای امام حسین (علیه السلام)
مسألهی بعد تشکیل مجلس برای اهلبیت است، این در روایات هست، یک نوعی نشان دادن علاقه به اهلبیت علیهم صلوات الله است. ذیل این حدیثی که خواندم حدیث میخوانم، حضرت رضا (علیه السلام) میفرماید:
«منْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فیهِ أمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ»[4] کسی که در مجلسی بنشیند که در آن مجلس «یُحْیی فیهِ أمْرُنا» امر ما را زنده نگه دارند یعنی از ما سخن بگویند، قلبش نمی میرد. قیامت هم اینطور است دیگر «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِر»[5]، قیامت روزی است که «أَفْئِدَتُهُمْ هَواء[6]، ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ [7]تعبیر دیگر قرآن؛ قیامت یک چنین روزی است. شخصی که در جلسهای نشسته ذکر اهلبیت میشود، روزی که تموت القلوب است، دل او نمیمیرد. همچنین حضرت به فضیل فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا.»[8]
من این مجالس را دوست دارم «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَحْیَا أمرنا» [9] خدا رحمت کند آن کسی که امر ما را احیاء میکند.
انواع گریه
اساساً گریستن و گریاندن آن مقداری که روایات را در کامل الزیارات، امالی صدوق، ثواب الاعمال صدوق احصاء کردم، به نظرم میآید روایات راجع به بکاء در حد تواتر می باشد، یعنی این روایات را انسان ببیند یقین پیدا میکند.
حال،گریه برای چه؟ چرا ما گریه کنیم؟ این یک نکتهای است، گاهی بعضیها مطرح میکنند که چرا گریه کنیم؟ گریه یک دوره ای دارد. انسان یک مدتی که یک عزیزی از دستش رفت بعد از گذشت یک مدتی کمکم ساکت میشود.
اشعار منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) :
إذا انقطعت یوماً من العیش مدَّتی
فإن بکاء الباکیات قلیلُ
بکاء باکیات کم میشود، اندک میشود؛ اما این همه سفارش راجع به گریهی برای امام حسین(علیه السلام) و اینطور هم نیست که گریهی برای امام حسین(علیه السلام) کم شود، شاید در دورانی که بر او عمری گذشته، گریهاش از روزهای اول بیشتر باشد، کم که نشده زیادتر هم شده باشد.
گریه معرفت
گاهی منشأ گریه معرفت است. خدای متعال در آیه آخر سورهی مبارکهی اسراء می فرماید: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» [10]شما ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید «إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْم» کسانی که علمی به آنها داده شده وقتی آیات رحمان بر آنها خوانده میشود«یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعا»[11]اشک میریزند. یا این آیه که راجع به بعضی از اهل کتاب در سورهی مبارکهی مائده است که خدای متعال میفرماید: «تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق» [12]آن عرفان، آن شناخت، آن معرفت باعث میشود اشک انسان را جاری کند.
ادامه دارد 👇👇
۲
سوم محرم مجلس عزا سبب احیاء قلب
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
«نحمده علی عظیم إحسانه و نیّر برهانه و نوامی فضله و امتنانه، ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد صلّی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.»
عن الامام ابی الحسن الرضا(علیه السلام): «مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلُوب.»[1]
سیره اهل بیت(علیهم السلام)
در این روزهای آغازین ماه محرم به چند مطلب راجع به عزاداری باید توجه بشود.
یک اندوهی که انسان نسبت به امام حسین(علیه السلام) پیدا میکند. کسانی که به اهلبیت معتقد هستند بهطور طبیعی این اندوه را دارند.
از ابو عماره منشد روایت است: «ما ذکر الحسین(علیه السلام)یوما عند ابی عبدالله»[2] هیچ روزی خدمت امام صادق(علیه السلام) نام امام حسین برده نمیشد مگر اینکه «لا یُرَى مُتَبَسّماً إلی اللّیل» حضرت را تا شامگاه کسی خندان نمیدید.
روایتی در کامل الزیارات است بدین مضمون، حضرت صادق (علیه السلام) به شخصی می فرماید: تو اهل عراقی؟ چطور جدّم حسین را زیارت میکنی؟ عرض کرد أنا رجلٌ مشهور، من یک آدم مشهوری هستم از طاغیان و حکام وقت جرأت نمیکنم امام حسین(علیه السلام) را زیارت کنم. حضرت به او فرمود که آیا یاد جدّم حسین میکنی؟ عرض کرد بله آقا، یاد میکنم بهگونهای که آن روز خانوادهی من احساس میکنند که من مهموم و پریشان هستم، دیگر میل به غذا ندارم، غذا نمیخورم، این پریشانی اینطور در من تأثیر میگذارد.
همین همّ و اندوه مرتبهای از مرتبهی به اصطلاح اعتقاد و معرفت انسان است.
اجر کسی که برای سید الشهداء(علیه السلام) اندوهگین است
در همین رابطه، امام صادق (علیه السلام)میفرماید: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُ أمرنا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّه»[3] نفس المهموم، کسی که مهموم است بخاطر مظلومیت ما، آن نفسی که میکشد برای او تسبیح مینویسند. همین معنا را سید حمیری در اشعارش آورده، او میگوید: إِنّی لَأَکْرَهُ أَنْ أُطیلَ بِمَجْلِسٍ * لا ذِکْرَ فیهِ لِفَضْلِ آلِ مُحَمَّدِ ، من دوست ندارم در مجلسی بنشینم که در آن از آل پیامبر یاد نشود.
ادامه دارد👇👇
۱
گریه خوف
گاهی منشأ گریه در انسان خوف است، خوف باعث گریه میشود، خشیت که یک بخشی از خوف است، بین خوف و خشیت، عام و خاص مطلق است، هر خشیتی خوف است اما هر خوفی خشیت نیست. حدیثی از پیغمبر خدا نقل شده وقتی آیات آخر سورهی مبارکهی زمر را تلاوت میکردند، توجه داشته باشید که این آیات آخر سورهی زمر خیلی آیات عجیبی است. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ»[13]
پیغمبر خدا یک وقتی این آیات را میخواندند اصحاب گوش کردند و گریستند. گاهی منشأ گریه خوف است، چون در این آیات «وَ سیقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً» [14]هست.
گریه درد
گاهی منشأ گریه در انسان خوف نیست، معرفت هم نیست، از درد است، گاهی درد به انسان فشار میآورد و اشک انسان را بیاختیار جاری میکند. مثلا یک بیمار در بیمارستان بستری است درد خیلی دارد میبینی اشک میریزد، این هم هست.
گریه فراق
گاهی گریه در اثر فقدان یک عزیزی است یا یک مالی است؛ عزیزش را از دست داده گریه میکند. روایت دارد امام سجاد(علیه السلام) یا حضرت کاظم(علیه السلام) در منا داشت عبور میکرد، (سابقاً حج که مشرف میشدند منا یک مرکزی برای کسب هم بوده)، دیدند که یک زنی کنار یک گاو مردهای نشسته، گریه میکند. به او فرمودند که چرا گریه میکنی؟ گفت: آقا من همسر ندارم، شوهرم از دنیا رفته چندتا بچهی یتیم دارم شیر این گاو را میدوشیدم و میفروختم و از این طریق ارتزاق میکردم، هیچ سرمایهی دیگری هم ندارم. الان این گاو مرده و من نمیدانم چه کنم؟ حضرت دعایی کردند و بلافاصله آن گاو زنده شد. ناگهان این زن فریاد زد مسیح هذا مسیح بن مریم حضرت رفتند لابلای جمعیت و خودشان را پنهان کردند.
گاهی گریه برای فقدان یک مالی است یا برای یک عزیزی است که انسان در فراق اوگریه میکند. یک خطبهای را مرحوم سید رضیuدر نهجالبلاغه نقل کرده از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، کنار قبر پیغمبر به رسول خدا عرض کرد: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ أحد سِواک مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ»[15] بعد در ادامه حضرت میفرماید که: من اگر ملامتِ ملامتکنندگان نبود آنقدر گریه میکردم که «أَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ» که سرچشمهی اشکم بخشکد. انسان گاهی گریه میکند برای فقدان عزیز.
ادامه دارد 👇👇
۳
گریه محبت
گاهی منشأ گریه محبت است، علاقه است، آن علاقه اشک چشم انسان را جاری میکند و انسان را میگریاند. یکی از بزرگان میفرمودند که یکی از مراجع گذشته، در جلسهی روضهای کنار منبر نشسته بود گریه میکرد، آن آقا که روضه میخواند گریه میکرد من کنارشان بودم زمزمهی ایشان را گوش کردم دیدم به امام حسین(علیه السلام) عرض میکند، یا ابا عبدالله من برای ثواب و برای مصائب شما گریه نمیکنم، چون دوستتان دارم گریه میکنم. این علاقه انسان را میگریاند. خب همهی اینها این مراحل پنجگانهای که عرض شد و هم اندوه و غم که روایاتش بیان شد، همین طور ذکر و یادآوری را هم روایاتش را خواندیم، مجلس تشکیل دادن را هم روایاتش را بیان کردیم.
بکاء که در این فرمایش بود و ابکاء. منشأ تمام اینها آن محبت است، اینها مبرزات محبت است، این چیزهایی است که محبت اینها را بروز داده. و ما چه کنیم که واقعاً محبتمان را ابراز بکنیم؟
گریه امام سجاد (علیه السلام) بر مظلومیت سیدالشهداء (علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام)همینطور اشک میریخت و گریه میکرد و وقتی از گریهی آن حضرت سؤال میکردند میفرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً وَ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جائعا» به این نکته کمتر اشاره میشود که امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا هم تشنه بود و هم گرسنه بود، چون همه چیز را بسته بودند بر روی اهلبیت «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جائعا وَ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» [16] البته روز عاشورا امام حسین (علیه السلام) روزه بودند در حال روزه به شهادت رسیدند.
اکنون به جهت اینکه بنیامیه آن روز را عید گرفتند و روزه میگرفتند روزهی روز عاشورا مکروه است. این عامه هم که الان روزه میگیرند از جعلیات بنیامیه است. حدیثی که در صحاح اهل سنت هست. پیغمبر خدا فرمود: «أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا» [17] خدای متعال دوست دارد آن کسی که حسین را دوست دارد. دیگر چی بالاتر از این انسان میخواهد؟ «أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا». با این مجالس و محافل، ما میخواهیم محبتمان را نشان بدهیم و الا ما کجا و امام حسین(علیه السلام) کجا؟! او یکی از خمسهی طیبهای است که خداوند متعال عالم هستی را برای او آفرید.
ادامه دارد 👇👇
۴
روضه:
امام حسین (علیه السلام)دیشب را راه میآمدند، از قصر بنی مقاتل که حرکت کردند دیشب در مسیر بودند، شبها معمولاً توقف میکردند. امروز صبح که حرکت کردند بعد از خواندن نماز صبح، سپاه حر هم در حال حرکت بود، حضرت هم در حال حرکت بودند، یک سوارهای از طرف کوفه نمایان شد آمد: «لَمْ یُسَلِّمْ عَلَى الْحُسَیْن» بر امام حسین(علیه السلام) سلام نکرد «سَلَّمَ عَلَى الْحُر» به حربن یزید ریاحی سلام کرد، دست کرد یک نامهای را درآورد به حر داد. حر نامه را باز کرد، عبارتی که ابن زیاد در آن نامه نوشته بود این بود «أَمَّا بَعْدُ فَجَعْجِعْ بِالْحُسَیْنِ وَ لَا تُنْزِلْهُ إِلَّا بِالْعَرَاءِ عَلی غَیرِ خُضْرٍ وَ عَلَى غَیْرِ مَاء» بر حسین تنگ بگیر و حسین را در یک سرزمینی که نه آب است و نه سبزه محاصره کن، و این آورندهی نامه عین بر تو است، خلاف این دستور را عمل بکنی به من گزارش خواهد کرد. حر از اول آدم مؤدبی بوده. نامه را با آن آورندهی نامه برداشت آورد خدمت امام حسین (علیه السلام)عرض کرد که آقا من دیگر از این لحظه به بعد مأمور هستم نگذارم شما دیگر به حرکت ادامه دهید، همینجا باید متوقف شوید، این نامه است، آورندهی نامه هم عین است.
امام نار و امام نور
یکی از اصحاب امام حسین(علیه السلام) به نام ابوالشعثاء کندی، آمد جلو یک نگاهی کرد به چهرهی این آورندهی نامه، به او گفت تو مالکبن نصیری؟ گفت: بله، گفت: عجب تو مرید ابنزیاد شدی؟ مرید یزید؟ نامه از او میآوری برای حر؟ بیا از پسر پیغمبر دفاع کن. این نکات در تاریخ برای انسان واقعاً باعث عبرت است. گفت: أَطَعْتُ إِمَامِی گفت: من امامم را اطاعت کردم، یعنی یزید امام من است. ابوالشعثاء کندی گفت: مگر نخواندی این آیهی شریفه را «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّار»[18]امام تو از آن امامها هست که تو را دعوت به آتش میکند، بیا به امام حسین(علیه السلام) بپیوند.
امروز هم که یک عدهای را شستشوی مغزی میدهند و دست به جنایتهایی میزنند، کوچک و بزرگ مردم را میکشند. مغزشان را اینطوری شستشو داده بودند که یزید امام است به تعبیر امام حسین (علیه السلام)شرابخوار، سگباز، مُعلِن بفسق، یزید شده امام و اطاعتش لازم است!
بههرحال به حضرت عرض کرد که آقا من مأمور هستم نگذارم شما دیگر حرکت کنید. یکی از اصحاب به امام حسین (علیه السلام)عرض کرد که آقا جان ما گوش به حرف حر نمیکنیم، اینها الان هزار نفر هستند و تعداد اینها فردا و پسفردا زیاد خواهد شد، جنگیدن با این هزار نفر بر ما الان آسان است، ما میجنگیم، اجازه بدهید ما پیش برویم . حضرت فرمودند که: «انى اکره ان اُبدئهم بالقتال»[19] من نمیخواهم آغازگر جنگ باشم. اینها فردا بهانه دستشان بیفتد و بگویند حسینبن علی خودش شروع کرد، خودش جنگ را آغاز کرد. گفت آقا پس یک کاری بکنیم، چون زهیر مال کوفه بوده آشنای به منطقه، عرض کرد آقا این نزدیکی یک جایی هست به آن گفته میشود کربلا، برویم آنجا سکنی اختیار کنیم. اشک در چشم امام حسین (علیه السلام)حلقه زد، «فتنفس الصعداء یک آهی کشید ابی عبدالله (علیه السلام)و فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاء» [20]آمدند توی آن منطقه «فاخذ من تربتها فشمها و قال بهذه التربة وعدنی جدی رسول الله» این همان خاکی است که پیغمبر به من وعده داده. ابن جوزی در تذکره نقل میکند که امام حسین (علیه السلام)فرمود: «والله هذه رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) و اننی اقتل فیها» فرمودند: این همان خاک است و من در اینجا شهید خواهم شد. بارها را بگذارید، بچهها را پیاده کنید، امروز امام حسین (علیه السلام) دستور دادند انصار یک طرف خیمههایشان سرپا شد و اهلّبیت طرف دیگر.
ادامه دارد 👇👇
۵