eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 💠 ایمان پدر همه ائمه 💠 ابوالائمه ♦️علمای امامیه و نیز علمای زیدیه و برخی از علمای (1) اهل سنت به استناد روایات اسلامی و حکایات تاریخی بر این عقیده اند که ابوطالب پس از بعثت پیامبر(ص) و اعلان علنی اسلام در سال سوم بعثت پس از نزول آیه «و انذر عشیرتک الاقربین » (2) به آیین حیات بخش اسلام ایمان آورد و تا روزی که زنده بود مسلمان بود و با دلی مالامال از ایمان و اخلاص به آیین توحید از این دنیا رفت اما برای آن که از آیین یکتاپرستی بهتر دفاع کند و مسؤولیت خود را در حفظ جان پیامبر(ص) در پیشبرد اهدف اسلام بیشتر ادا نماید، تقیه کرد و ایمان و اعتقاد خود را نسبت به اسلام و پیامبر(ص) کتمان نمود. ✍اما مع الاسف بعضی به دور از حق و انصاف در اسلام ابوطالب تردید کرده و در مقام اظهار نظر توقف نموده و گفته اند که نسبت به اسلام ابوطالب امر به ما مشتبه است و در مسلمان بودن او تردید داریم. ‼️برخی دیگر از علمای اهل جماعت که نسبت به امیرالمؤمنین علی(ع) کینه قلبی داشته و برای جلوگیری از نشر فضایل آن حضرت از هیچ کوششی دریغ نمی کرده اند، برای پایین آوردن مقام و منزلت آن حضرت، نه تنها اسلام پدرش را انکار نموده، بلکه با گستاخی تمام گفته اند: ◾️«بعضی آیات کفر و عذاب در قرآن کریم در شان ابوطالب نازل شده است. درباره کسی که ابن ابی الحدید می گوید: «ان الاسلام لولا ابوطالب لم یکن شیئا مذکورا; اگر ابوطالب نمی بود از اسلام هم خبری نبود.»(3) 🔷برخی مغرضان در کتابهای خود، بدون اینکه تحقیق و بررسی در این باره کرده باشند. افکار مردم عوام را نسبت به این بزرگ مرد الهی و فدایی اسلام و قرآن، مخدوش کرده اند و کار را به جایی رسانده اند که اگر شیعه ای در مکه معظمه کنار پل حجون بخواهد بر سر مزار ابوطالب فاتحه ای بخواند و طلب مغفرت نماید، با تمسخر و عتاب مواجه خواهد شد. ♦️مغرضان و متعصبان چون نتوانسته اند حمایتهای شجاعانه و فداکاریهای مخلصانه آن مرد بزرگ را از اسلام و پیامبر(ص) انکار نمایند از این طریق خواسته اند آن از خود گذشتگی ها را توجیه نمایند و گفته اند که ابوطالب حمایتهایش از روی ایمان و اعتقاد به پیامبر(ص) نبوده بلکه به دلیل نسبت فامیلی و روی علاقه شدیدی که به برادرزاده اش محمد داشته است، در برابر مخالفان و مشرکان می ایستاد و از او دفاع می کرد تا جان پسر برادرش سالم بماند. اما به آیین و مکتب محمد(ص) کاری نداشت. 🔷دلایل ایمان محکم ابوالائمه علیهم السلام با اندکی تامل و دقت در حمایتها و جانفشانی های مخلصانه ابوطالب به بی اساس بودن این توجیهات و بی انصافی و غرض ورزی دشمنان اهل بیت پی می بریم; زیرا 1⃣مگر ممکن است شخصیتی مثل ابوطالب که از مقام و منزلت والایی در بین قریش و مردم مکه برخوردار بوده بر خلاف اعتقاد درونی خود و فقط بر اثر نسبت خانوادگی حاضر شود تمام هستی خود را فدای محمد(ص) نماید؟ 2⃣آیا ممکن است برای شخصیتی مثل ابوطالب به دلیل دوست داشتن برادرزاده اش فرزند خود علی(ع) را در خدمت او گزارد و سفارش کند تا پای جان از آیین او حمایت نماید؟ 3⃣ ایا ممکن است خود نیز حاضر شود مدت سه سال در شعب ابوطالب گرسنگی و تشنگی و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کند و در کنار محمد(ص) و یارانش به دلیل تعصب قومی و فامیلی بماند؟ ⏺بدون تردید حمایتهای همه جانبه ابوطالب از پیامبر اسلام انگیزه الهی و معنوی داشته است; نه انگیزه ای مادی و تعصب قومی. به طور قطع او تشخیص داده بوده که «پیامبر(ص) مظهر کاملی از انسانیت و فضیلت است و آیین او بهترین برنامه سعادت بشریت است، و دفاع از چنین مکتبی، فضیلت و شرف است.» از این رو او با عقیده به آیین و مکتب اسلام در مقام دفاع از برادرزاده اش برخاست و مدت ده سال باقیمانده عمرش که پس از بعثت آن حضرت در قید حیات بود، لحظه ای از فداکاری و از خودگذشتگی ننشست و با قلبی مملو از ایمان و اعتقاد به خدا و قیامت و پیامبر(ص) جهان را وداع گفت و در جوار رحمت حق و رضوان او قرار گرفت سلام و درود خدا و پیامبران و فرشتگان بهشت بر او باد. ♦️در فداکاری و ایمان ابوطالب همین بس که ابن ابی الحدید درباره اش چنین اشعاری به ثبت رسانده است: و لولا ابوطالب و ابنه لما مثل الدین شخصا فقاما فذاک بمکة آوی و حامی و هذا بیثرب جس الحماما تکفل عبد مناف بامر و اودی فکان علی تماما(4) ♦️اگر ابوطالب و فرزندش علی نبود، ستون دین برپا نمی شد.ابوطالب در مکه از دین خدا حمایت کرد و به آن پناه داد; و علی در مدینه کبوتر دین را به پرواز درآورد.ابوطالب کاری را در دست گرفت و چون درگذشت علی آن را به اتمام رسانید. ━━━━━━⊱《●○●》⊰━━━━━━ پی نوشت : (1)زینی دحلان، مفتی مکه متوفای 1304 (2)شعراء (26) آیه 214. (3)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 142. (4)شرح نهج البلاغه ج 14 ص 84 .
. ابوطالب (عبدمناف) بن عبدالمطلب (۱) عموی گرامی پیامبر اکرم(ص) و از بزرگان مکه و ناموران قریش بود که در سال ۳۵ پیش از عام الفیل (سال میلاد پیامبر اکرم) به دنیا آمد. او بزرگترین حامی رسول خدا(ص) در شهر مکه و پدر امیر مومنان علی(ع) بوده و شخصیتی ستودنی و نامدار در تاریخ صدر اسلام به شمار می‌رود. ابوطالب پس از رحلت پدرش عبدالمطلب بن هاشم (جد پیامبر اسلام)، زمانی که پیامبر(ص) تنها هشت سال داشت، سرپرستی رسول خدا(ص) را طبق وصیت عبدالمطلب به عهده گرفت و تا هنگامی که پیامبر اکرم(ص) به رسالت مبعوث شد و پس از دوران بعثت تا هنگامی که در قید حیات بود، با قاطعیت و جدیت از رسول خدا(ص) محافظت می‌کرد و اجازه نمی‌داد صنادید و گردنکشان قریش که رسالت پیامبر(ص) و دعوت آسمانی اسلام را با منافع خویش در تضاد می‌دیدند، آزاری به جان مبارک خاتم پیامبران(ص) وارد آورند. (۲) ابوطالب، برادر زاده‌اش را که به سرپرستی وی(ص) نائل آمده بود، بسیار دوست می‌داشت و او (ص) را همچون امانتی گرانسنگ نگاه داشته و حراست می‌کرد و حتی بیش از فرزندانش به او (ص) توجه داشت و از حمایت خویش برخوردار می‌ساخت. (۳) نقل است هنگامی که ابوطالب برادرزاده‌اش را می‌دید، گاهی اشک دیدگانش را تر می‌کرد و می‌گفت: هنگامی که او (ص) را می‌بینم، به یاد برادرم (عبدالله؛ پدر پیامبر خدا) می‌افتم. (۴) ابوطالب بن عبدالمطلب از چنان جایگاه برجسته و گرانمایه‌ای در قریش برخوردار بود که او را «سید البطحاء» به معنای سرور مکه می‌نامیدند که نشان بزرگداشت مقام و جایگاه وی از سوی دیگر تیره‌ها و شخصیت‌های قریش است؛ از این رو حمایت وی از رسول خدا (ص) در آن شرایط که دوران آغازین اسلام بود و هنوز نهال اسلام به درختی تنومند تبدیل نشده ببود، برای بزرگان قریش بسیار گران آمده و کوشیدند به نحوی ابوطالب را قانع کنند که از حمایت برادر زاده‌اش(ص) دست بردارد. (۵) ابوطالب را همچنین «شیخ قریش» و «رئیس مکه» نیز می‌خواندند. پس از آنکه رسول خدا(ص) ماموریت یافت دعوت آسمانی خویش را آشکار ساخته و مردم را به آیین توحید فرا خواند و از شرک، بت پرستی، رسوم خرافی و جاهلی بازدارد، این مساله برای بزرگان، شخصیت‌ها و زورمداران قریش که امور مکه را مدیریت کرده و از راه بت پرستی مردم و نذورات دیگر قبایل عرب، به ثروت‌های کلانی دست یافته بودند و از این رو بت پرستی و در جهالت ماندن مردم را به نفع خویش می‌یافتند، گران آمد. گروهی از بزرگان قریش نزد ابوطالب رفته و به او چنین گفتند: «پسر برادرت به خدایان ما ناسزا گفته و اندیشه ما را نابخردانه توصیف می‌کند و پدرانمان را گمراه می‌خواند؛ یا او را به ما تحویل ده و تسلیم ما کن و یا آنکه میانمان جنگ و پیکار در خواهد گرفت.» ابوطالب نیز با کمال شجاعت این پیشنهاد را رد کرد و خطاب به بزرگان قریش فرمود: «خاک بر دهانتان باد، به خدا سوگند که هرگز او (ص) را تسلیم شما نخواهم کرد.» بزرگان قریش که پاسخ قاطع سرور مکه برایشان سخت بود، پیشنهاد کردند در برابر پیامبر اکرم(ص)، «عمارة بن ولید بن مغیرة» را که از زیباترین جوانان قریش بود، حاضرند به ابوطالب دهند تا او سرپرستی عمارة را به عهده گیرد و در برابر آن، رسول خدا(ص) را به مشرکان تحویل دهد. اما ابوطالب باز هم با این پیشنهاد خیانت آمیز مخالفت ورزید و با صراحت چنین پاسخ گفت: «خداوند این چهره‌ها را زشت گرداند؛ وای بر شما باد، به خدا که سخن ناروایی بر زبان جاری ساختید. آیا فرزند خود را به من می‌دهید تا آن را برای شما تربیت کنم و من فرزندم را به شما تحویل دهم تا او را به قتل رسانید؟ در این صورت (با پذیرش این پیشنهاد ناعادلانه) من مرد بدکرداری خواهم بود (و این پیشنهاد را نخواهم پذیرفت.) (۶) بار دیگر نیز اشراف و بزرگان قریش نزد ابوطالب آمده و کوشیدند او را قانع کنند تا با رسول خدا (ص) صحبت کرده و پیامبر(ص) را از انجام تکلیف هدایت مردم به خداپرستی و نفی پرستش بت‌ها، منصرف سازد. پیامبر اسلام(ص) نیز این پاسخ کوبنده را فرمود: «ای عمو، به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست من قرار دهند و ماه را در دست چپم نهند، تا این امر [رسالت و امر الهی] را رها کنم، هرگز چنین نخواهم  کرد تا زمانی که خدا آن را آشکار نماید یا در این راه جان سپارم.» ابوطالب نیز با قبلی سرشار از ایمان به رسالت برادرزاده‌اش (ص)، به پیامبر خدا(ص) اظهار کرد: «هر آنچه می‌خواهی بگو و در راه تبلیغ خدا به انجام رسان، به خدا سوگند هرگز تو را در برابر چیزی تسلیم نخواهم کرد.» (۷) سرانجام شیخ مکه و برجسته‌ترین یاور پیامبر اکرم(ص) جناب ابوطالب بن عبدالمطلب در حالی که بیش از هشتاد سال از عمرش گذشته بود، در ماه شوال سال دهم بعثت در شهر مکه وفات یافت. این رویداد تلخ، هشت ماه و بیست و یک روز پس از خروج بنی‌هاشم از شِعب أبی‌طالب (۸) روی داد. (۹) پس از وفات ابوطالب، رسول گرامی اسلام(ص) چند روزی را
. اشاره گریز: آمدن حضرت زینب میان گوی قتلگاه ***************** گریزهای مداحی شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام کفن نمودن بدن حمزه علیه السلام بعد از جنگ احد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امر فرمودند کشتگان را جمع کردند، حضرت بر آنها نماز خواندند و شهدا را با همان جامه های خون آلود به خاک سپردند، اما حضرت حمزه علیه السلام را کفن نمودند برای آنکه او را برهنه کرده بودند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هفتاد تکبیر بر حمزه علیه السلام خواندند و او را با خواهرزاده اش عبدالله بن جَحش در یک قبر نهادند و به همین ترتیب هرکسی را با کسی که مأنوس بود در یک لحد می گذاشتند و آنکه قرآن بیشتر قرائت کرده بود را به لحد نزدیکتر می نهاد.(روضه الشهداء، ص۸۸) اشاره گریز:سه شبانه روز بدن امام حسین علیه السلام بدون غسل وکفن…. ************* گریزهای مداحی شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام توبه وحشی (قاتل حمزه سیدالشهداء علیه السلام) وحشی قاتل حمزه سیدالشهداء علیه السلام می گوید: پس از جنگ احد من مدتها در مکه می زیستم تا آنکه مسلمانان، مکه را فتح کردند. من به سوی طائف فرار کردم شنیده بودم که هرکس، هر اندازه مجرم باشد، اگر به آئین توحید بگرود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از تقصیر او می گذرد. در حالی که شهادتین را بر زبان جاری می ساختم خود را خدمت پیامبر رساندم. نگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر من افتاد، فرمود: تو همان وحشی حبشی هستی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: چگونه حمزه علیه السلام را کشتی؟ من تمام جریان را نقل کردم. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم متأثر شد و فرمود: «تا زنده ای روی تو را نبینم زیرا مصیبت جانگداز عمویم به دست تو انجام گرفته است.»( فروغ ابدیت، ج۲، ص۶۴) اشاره گریز: به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام که قاتل حضرت زهرا علیها السلام هر روز مقابل چشمانشان بود یا حضرت زینب علیها السلام که چهل منزل با قتله کربلا همسفر بود. ****************** گریزهای مداحی شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام گریه در مصیبت حضرت حمزه علیه السلام پس از پایان جنگ احد، زمانیکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به همراه گروهی از انصار و مهاجر که در جنگ شرکت کرده بودند وارد مدینه شدند از اکثر خانه های آن ناله و نوحه سرائی بلند بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم منقلب گشتند و با چشمان اشکبار زیر لب این جمله را فرمودند: وَلاکن حَمزَه لابَواکی لَهُ الیَوم. یعنی شهدای احد گریه کننده دارند لیکن حمزه گریه کننده ای امروز ندارد. سعدبن معاذ و چند نفر دیگر از مقصد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آگاه شدند به گروهی از زنان دستور دادند که نخست بروید نزد حضرت فاطمه علیها السلام و او را همراهی کنید در گریستن بر حمزه علیه السلام آنگاه بر کشتگان خود گریه کنید. زنان چنان کردند، چون صدای گریه و شیون ایشان را پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم شنید فرمود: برگردید، خدا شما را رحمت کند. همانا مواسات کردید. و از آن روز مقرر شد که هر مصیبتی بر اهل مدینه واقع می شود اول بر حمزه علیه السلام نوحه کنند.(منهاج الدموع، ص۶۵) اشاره گریز: روضه حضرت رقیه سلام الله علیها که هروقت بهانه بابامی گرفت اورا تازیانه می زدند یا روضه های اسارت کاروان اهل البیت یا روضه اربعین که بعد از۴۰روز حضرت زینب برای برادردرکربلا مجلس ختم گرفت…. ............ ◼️ مناجات انتظار با موضوع وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام ای نوبهار اصلی دل ها ظهور کن شاه غریب، رهبر تنها ظهور کن عیدی نمانده است بدونت برای ما بی تو همیشگی شده شام عزای ما دیگر بیا که شیعه ز دنیا بُریده است ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است فصل ظهور توست فقط نوبهار ما آقا تویی قرار دل بی قرار ما از شرّ فتنه نوکر خود را مصون بدار آقا خبر بده دگر از صبح انتظار حالا که داغدار ابوطالبیم ما یک دم بیا به روضه ی ما صاحب العزا روضه بخوان برای یتیمی مرتضی بنگر به درد هجر پدر گشته مبتلا حامی و یار دین نبی رفته از جهان شد اشک احمد از غم بی‌یاوری روان با یک نظر به پیکر زیر ِ سَریر او فرمود: رفتی ای همه ی هستی‌ام، عمو رفت و زمان هجرت احمد فرا رسید رفت و طناب، بر روی دست علی ندید رفت و ندید آتش و مسمار و سینه را بر ماه روی یار علی ردّ کینه را شکر خدا که غسل و کفن گشته پیکرش دیگر نرفته بر سر سرنیزه‌ها سرش (عبدالمحسن)✍ .
. 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا ابَوطَالِبِِ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅نام او عبدمناف و کنیه او ابوطالب بود. حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند. یعنی هاشم جدّ مشترک هر دو آنها بوده است. پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند. تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد : 📋《أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَيْنِ》 ♦️امام علی(ع) نخستین هاشمى نسبى است كه از دو طرف به هاشم مى‏ رسد.(۱) ابوطالب(ع) دارای چهار پسر به ترتیب به نام‌ های طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) بود. ابن عباس می گوید : 📋《كَانَ بَيْنَ طَالِبٍ وَ عَقِيلٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ عَقِيلٍ وَ جَعْفَرٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٍّ(ع) عَشْرُ سِنِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَصْغَرَهُمْ》 ♦️فاصله سنی هر کدام از پسران ابوطالب، ده سال بود که کوچکترین آنها امام علی(ع) بود.(۲) ابوطالب(ع) از آنجایی که عیال وار بوده و از وضعیت فقر و تنگدستی برخوردار بود، بدین جهت جعفر تحت سرپرستی عمویش عباس و امام علی(ع) تحت تربیت و پرورش حضرت رسول اکرم(ص) قرار گرفت و جعفر تا زمانی که اسلام آورد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی می‌کرد.(۳) اما عقیل نزد خود ابوطالب ماند و ابوطالب نیز او را بسیار دوست می داشت. روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《أَی وَاللهِ! إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》 ♦️آری! من عقیل را از دو جهت دوست دارم! یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.(۴) ابوطالب پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزاده‌اش، حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت و در  ماجرای رسالت رسول اکرم(ص)، به شدت از او حمایت کرد. ابن شهر آشوب می نویسد : وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود. عبدالمطلب گفت : 📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》 ♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد! ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟ عبدالمطلب به او گفت : 📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ!》 ♦️شرّت را از او بازدار! عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت! عبدالمطلب به او گفت : 📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》 ♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی! ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟ عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير! و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ!》 ♦️ای محمد! از وی اطاعت کن! حضرت محمد(ص) فرمود : 📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》 ♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد. 📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ  اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》 ♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۵) حضرت رسول اکرم(ص) از ابوطالب و فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) همواره به عنوان پدر و مادر خویش یاد می کرده است. عبدالله بن عباس می گوید : هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات نمود، رسول اکرم(ص) گریست و به امام علی(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اللَّهُ اُمَّکَ یَا عَلِیُّ(ع)! اَمَا اِنَّهَا اِنْ کَانَتْ لَکَ اُمّاً فَقَدْ کَانَتْ لِی اُمّاً》 ♦️خداوند مادرت را بیامرزد! اگر مادر تو بود، مادر من هم بود.(۶) ابن سعد می‌نویسد : 📋《لَمَّا تُوُفِّيَ عَبْدُالْمُطَّلِبِ قَبَضَ أَبُو طَالِبٍ رَسُولَ اللَّهِ(ص) إِلَيْهِ فَكَانَ يَكُونُ مَعَهُ! وَكَانَ أَبُو طَالِبٍ لا مَالَ لَهُ وَ كَانَ يُحِبُّهُ حُبًّا شَدِيدًا لا يُحِبُّهُ وَلَدَهُ وَكَانَ لا يَنَامُ إِلَّا إِلَى جَنْبِهِ وَ يَخْرُجُ فَيَخْرُجُ مَعَهُ》 👇
◾️ [جلسه‌ی پنجم] و ۲۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه و وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۲۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۲. لرزیدنِ سندی‌بن‌شاهک در حضور ۸۰تن از علمای اهل‌سنت بر اثر کلام امام کاظم علیه‌السلام ۲۳. گواهی ۵۰تن از علمای اهل‌سنت به‌وفات امام کاظم و نماز امام رضا علیهماالسلام ۲۴. شناخت‌نامه حضرت ابوطالب علیه‌السلام ۲۵. سرپرستی و کفالت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ۲۶. ایمان ابوطالب در کلام اهل‌بیت علیهم‌السّلام .
🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 💠 ایمان پدر همه ائمه 💠 ابوالائمه ♦️علمای امامیه و نیز علمای زیدیه و برخی از علمای (1) اهل سنت به استناد روایات اسلامی و حکایات تاریخی بر این عقیده اند که ابوطالب پس از بعثت پیامبر(ص) و اعلان علنی اسلام در سال سوم بعثت پس از نزول آیه «و انذر عشیرتک الاقربین » (2) به آیین حیات بخش اسلام ایمان آورد و تا روزی که زنده بود مسلمان بود و با دلی مالامال از ایمان و اخلاص به آیین توحید از این دنیا رفت اما برای آن که از آیین یکتاپرستی بهتر دفاع کند و مسؤولیت خود را در حفظ جان پیامبر(ص) در پیشبرد اهدف اسلام بیشتر ادا نماید، تقیه کرد و ایمان و اعتقاد خود را نسبت به اسلام و پیامبر(ص) کتمان نمود. ✍اما مع الاسف بعضی به دور از حق و انصاف در اسلام ابوطالب تردید کرده و در مقام اظهار نظر توقف نموده و گفته اند که نسبت به اسلام ابوطالب امر به ما مشتبه است و در مسلمان بودن او تردید داریم. ‼️برخی دیگر از علمای اهل جماعت که نسبت به امیرالمؤمنین علی(ع) کینه قلبی داشته و برای جلوگیری از نشر فضایل آن حضرت از هیچ کوششی دریغ نمی کرده اند، برای پایین آوردن مقام و منزلت آن حضرت، نه تنها اسلام پدرش را انکار نموده، بلکه با گستاخی تمام گفته اند: ◾️«بعضی آیات کفر و عذاب در قرآن کریم در شان ابوطالب نازل شده است. درباره کسی که ابن ابی الحدید می گوید: «ان الاسلام لولا ابوطالب لم یکن شیئا مذکورا; اگر ابوطالب نمی بود از اسلام هم خبری نبود.»(3) 🔷برخی مغرضان در کتابهای خود، بدون اینکه تحقیق و بررسی در این باره کرده باشند. افکار مردم عوام را نسبت به این بزرگ مرد الهی و فدایی اسلام و قرآن، مخدوش کرده اند و کار را به جایی رسانده اند که اگر شیعه ای در مکه معظمه کنار پل حجون بخواهد بر سر مزار ابوطالب فاتحه ای بخواند و طلب مغفرت نماید، با تمسخر و عتاب مواجه خواهد شد. ♦️مغرضان و متعصبان چون نتوانسته اند حمایتهای شجاعانه و فداکاریهای مخلصانه آن مرد بزرگ را از اسلام و پیامبر(ص) انکار نمایند از این طریق خواسته اند آن از خود گذشتگی ها را توجیه نمایند و گفته اند که ابوطالب حمایتهایش از روی ایمان و اعتقاد به پیامبر(ص) نبوده بلکه به دلیل نسبت فامیلی و روی علاقه شدیدی که به برادرزاده اش محمد داشته است، در برابر مخالفان و مشرکان می ایستاد و از او دفاع می کرد تا جان پسر برادرش سالم بماند. اما به آیین و مکتب محمد(ص) کاری نداشت. 🔷دلایل ایمان محکم ابوالائمه علیهم السلام با اندکی تامل و دقت در حمایتها و جانفشانی های مخلصانه ابوطالب به بی اساس بودن این توجیهات و بی انصافی و غرض ورزی دشمنان اهل بیت پی می بریم; زیرا 1⃣مگر ممکن است شخصیتی مثل ابوطالب که از مقام و منزلت والایی در بین قریش و مردم مکه برخوردار بوده بر خلاف اعتقاد درونی خود و فقط بر اثر نسبت خانوادگی حاضر شود تمام هستی خود را فدای محمد(ص) نماید؟ 2⃣آیا ممکن است برای شخصیتی مثل ابوطالب به دلیل دوست داشتن برادرزاده اش فرزند خود علی(ع) را در خدمت او گزارد و سفارش کند تا پای جان از آیین او حمایت نماید؟ 3⃣ ایا ممکن است خود نیز حاضر شود مدت سه سال در شعب ابوطالب گرسنگی و تشنگی و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کند و در کنار محمد(ص) و یارانش به دلیل تعصب قومی و فامیلی بماند؟ ⏺بدون تردید حمایتهای همه جانبه ابوطالب از پیامبر اسلام انگیزه الهی و معنوی داشته است; نه انگیزه ای مادی و تعصب قومی. به طور قطع او تشخیص داده بوده که «پیامبر(ص) مظهر کاملی از انسانیت و فضیلت است و آیین او بهترین برنامه سعادت بشریت است، و دفاع از چنین مکتبی، فضیلت و شرف است.» از این رو او با عقیده به آیین و مکتب اسلام در مقام دفاع از برادرزاده اش برخاست و مدت ده سال باقیمانده عمرش که پس از بعثت آن حضرت در قید حیات بود، لحظه ای از فداکاری و از خودگذشتگی ننشست و با قلبی مملو از ایمان و اعتقاد به خدا و قیامت و پیامبر(ص) جهان را وداع گفت و در جوار رحمت حق و رضوان او قرار گرفت سلام و درود خدا و پیامبران و فرشتگان بهشت بر او باد. ♦️در فداکاری و ایمان ابوطالب همین بس که ابن ابی الحدید درباره اش چنین اشعاری به ثبت رسانده است: و لولا ابوطالب و ابنه لما مثل الدین شخصا فقاما فذاک بمکة آوی و حامی و هذا بیثرب جس الحماما تکفل عبد مناف بامر و اودی فکان علی تماما(4) ♦️اگر ابوطالب و فرزندش علی نبود، ستون دین برپا نمی شد.ابوطالب در مکه از دین خدا حمایت کرد و به آن پناه داد; و علی در مدینه کبوتر دین را به پرواز درآورد.ابوطالب کاری را در دست گرفت و چون درگذشت علی آن را به اتمام رسانید. ━━━━━━⊱《●○●》⊰━━━━━━ پی نوشت : (1)زینی دحلان، مفتی مکه متوفای 1304 (2)شعراء (26) آیه 214. (3)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 142. (4)شرح نهج البلاغه ج 14 ص 84
پدر مولای ما.pdf
910.3K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 💠 پدر مولای ما 💠 🔷تولد ابوطالب 🔷نام ابوطالب 🔷جلوه هایی از ایثار و فداکاری ابوطالب 🔷بحث و تحلیلی در ایمان ابوطالب 🔷تذکر و نتیجه گیری 🔷طرح ایمان ابوطالب ریشه سیاسی دارد ✍۲۶ رجب سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
سیمای درخشان حضرت ابو طالب علیه السلام.pdf
884.2K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 💠سیمای درخشان حضرت ابوطالب علیه السلام 💠 ▪️نام ابو طالب علیه السلام ▪️آخرین حجت در عهد فترت ▪️سیمای ابو طالب در کلام قدسی ▪️ابو طالب از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله ▪️ابو طالب از دیدگاه علی علیهماالسلام ▪️از دیدگاه امام سجاد علیه السلام ▪️از دیدگاه امام باقر علیه السلام ▪️آن گاه بیش از 10 دلیل برای ایمان او اقامه می کند. ▪️از دیدگاه امام صادق علیه السلام ▪️از دیدگاه امام رضا علیه السلام ▪️از دیدگاه حضرت بقیة اللّه علیه السلام ▪️سیمای ابو طالب در آیینه کتاب ▪️وفات ▪️عذر تقصیر
. 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا ابَوطَالِبِِ(عَلیهِ السَّلامُ) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅نام او «عبدمناف» و کنیه اش «ابوطالب» بود. حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند. یعنی هاشم جدّ مشترک هر دو آنها بوده است. پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند. تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد : 📋《أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَيْنِ》 ♦️امام علی(ع) نخستین هاشمى نسبى است كه از دو طرف به هاشم مى‏ رسد.(۱) ابوطالب(ع) دارای چهار پسر به ترتیب به نام‌ های طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) بود. ابن عباس می گوید : 📋《كَانَ بَيْنَ طَالِبٍ وَ عَقِيلٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ عَقِيلٍ وَ جَعْفَرٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٍّ(ع) عَشْرُ سِنِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَصْغَرَهُمْ》 ♦️فاصله سنی هر کدام از پسران ابوطالب، ده سال بود که کوچکترین آنها امام علی(ع) بود.(۲) ابوطالب(ع) از آنجایی که عیال وار بوده و از وضعیت فقر و تنگدستی برخوردار بود، بدین جهت جعفر تحت سرپرستی عمویش عباس و امام علی(ع) تحت تربیت و پرورش حضرت رسول اکرم(ص) قرار گرفت و جعفر تا زمانی که اسلام آورد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی می‌کرد.(۳) اما عقیل نزد خود ابوطالب ماند و ابوطالب نیز او را بسیار دوست می داشت. روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《أَی وَاللهِ! إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》 ♦️آری! من عقیل را از دو جهت دوست دارم! یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.(۴) ابوطالب پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزاده‌اش، حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت و در  ماجرای رسالت رسول اکرم(ص)، به شدت از او حمایت کرد. ابن شهر آشوب می نویسد : وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود. عبدالمطلب گفت : 📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》 ♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد! ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟ عبدالمطلب به او گفت : 📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ》 ♦️شرّت را از او بازدار! عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت! عبدالمطلب به او گفت : 📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》 ♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی! ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟ عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير! و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ》 ♦️ای محمد! از او اطاعت کن! حضرت محمد(ص) فرمود : 📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》 ♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد. 📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ  اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》 ♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۵) حضرت رسول اکرم(ص) از و فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) همواره به عنوان پدر و مادر خویش یاد می کرده است. عبدالله بن عباس می گوید : هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات نمود، رسول اکرم(ص) گریست و به امام علی(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اللَّهُ اُمَّکَ یَا عَلِیُّ(ع)! اَمَا اِنَّهَا اِنْ کَانَتْ لَکَ اُمّاً فَقَدْ کَانَتْ لِی اُمّاً》 ♦️خداوند مادرت را بیامرزد! اگر مادر تو بود، مادر من هم بود.(۶) ابن سعد می‌نویسد :
◾️ [جلسه‌ی پنجم] و ۲۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه و وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۲۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۲. لرزیدنِ سندی‌بن‌شاهک در حضور ۸۰تن از علمای اهل‌سنت بر اثر کلام امام کاظم علیه‌السلام ۲۳. گواهی ۵۰تن از علمای اهل‌سنت به‌وفات امام کاظم و نماز امام رضا علیهماالسلام ۲۴. شناخت‌نامه علیه‌السلام ۲۵. سرپرستی و کفالت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ۲۶. ایمان ابوطالب در کلام اهل‌بیت علیهم‌السّلام .👇