.
#سامری و #حضرت_موسی
وقتی حضرت موسی (ع) می خواست روانۀ کوه طور شود، جبرئیل سوار بر اسبش که "حیزوم" نام داشت آمد تا حضرت را با خود ببرد، و سامری این صحنه را دید گفت برای این اسب منزلتی است، مقداری از خاک زیر سم اسب برداشت.
اما عده ای از مفسران بر این عقیده اند که سامری خاک زیر قدم های جبرئیل (ع) را برداشت نه اسب او را و دلیل آن را از ظاهر آیه استفاده کرده اند.
در کتاب تبیین القرآن در تفسیر "قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها"[10] چنین آمده است:
وقتی وارد دریا شدیم چیزی را مشاهده کردم که بنی اسرائیل ندیدند، جبرئیل را در حالی که خاک زیر پایش حرکت می کرد که از جای قدم او به زمین روح دمیده می شد، و مقداری از آن خاک برداشتم.[11]
ب) مراد از بصر در "بَصُرْتُ" دیدن با چشم ظاهر نیست:
در مفردات راغب آمده است:جملۀ "بصرت به" معمولاً در«بصیرت» به معناى فهمیدن که جمع آن «بصائر» است بکار مىرود، نه در «بصر» به معناى چشم که جمع آن «ابصار» است.[12]
در تفسیر نور در تأیید این نظر روایتی از احتجاج طبرسی نقل می کند: وقتى حضرت على (ع) بصره را فتح کرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصرى افتاد که چیزى را یادداشت مىکرد.
امام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مىکنى؟ عرض کرد سخنان شما را مىنویسم تا براى دیگران بازگو نمایم. امام (ع) فرمودند: آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتى یک سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى این امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مى گیرى و با هواى نفس و تفسیر به رأى خودت، مکتب تازه اى مى سازى و مردم را به آن فرا مى خوانى.[13]
بنابر این، برداشت مراد سامرى از «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» آن است که من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله «بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا» یعنى به طرحى براى انجام این کار پى بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق مناسبتر است.[14]
.