.
🔳 شهادت سیدالشهداء(ع) در نقل الفتوح
پس، روى به اهل كوفه آورد و فرمود:
اى اهل كوفه! واى بر شما. كشتيد اهل بيت پيغمبر خود را و بر برنا و پير ابقا نكرديد و در ريختن خون ما مبالغه و غلوّ كرديد حال آنكه شما جميعا مىدانيد كه ما كيستيم و مىدانيد كه دشمنى شما با كيست. نه شما مرا طلبيديد و عهدها كرديد؟ چون رضاى شما را بر جناح عجلت و قدم مسارعت پيش آمدم، شمشيرهايى كه به جهت اعداى دين نگاه داشته و مهيّا كرده بوديد، روى به من آورديد و با دشمنان من در ساختيد بى آنكه از جانب من در رعايت حقّ شما اهمالى رود و يا از من گناهى در وجود آيد. يا ليت كه پيش از آنكه با دشمنان يار شويد، مرا اعلام مىداديد و از كيفيّت نقض عهد اطلاع مىداديد تا من عزم آمدن بدين جانب فسخ كردمى. واى بر شما چون آمدم، خود را پروانهوار بر شمع بيعت زديد و چراغ ايمان خود را به دست خود خاموش كرديد.
آن حضرت اين سخنان مىفرمود و از كسى جوابى شنيده نمىشد. بعد از آن، آن حضرت شمشير بكشيد مانند كسى كه دل از جان برگرفته باشد و از حيات نوميد شده باشد، روى بدان قوم آورده مبارز خواست و جمعى را از آن طايفه به زخم شمشير به دار البوار فرستاد. آخر شمر ذى الجوشن با فوجى انبوه از سوار و پياده روى بدو آورد.
امير المؤمنين* حسين (ع) ساعتى به تنهايى با آن گروه انبوه جنگ كرد. ايشان در ميان او و اهل حرم جدايى افگندند و آنگاه روى به خيمههاى اهل بيت رسول خدا (ص) آوردند. آن حضرت از اين معامله برآشفت و آواز داد:
اى آل أبو سفيان، گرفتم كه شما را دين نيست آخر نه از عربيد؟ از عار نمىانديشيد كه تعرّض حرم من مىكنيد؟
شمر آواز داد: اى حسين! چه مىگويى و مقصود تو چيست؟
فرمود: چرا متعرض اهل بيت من مىشويد؟ مقصود شما كشتن من است اينک اينجا ايستادهام و با شما جنگ مىكنم نگذاريد كه كسى حوالى خيمههاى حرم من گردد.
شمر گفت: اى پسر فاطمه! التماس تو به اجابت مقرون است. پس، بانگ بر آن جماعت زد كه سوى خيمههاى او مىرفتند و گفت:
باز گرديد و بدان خيمه ها هيچ تعلّق مسازيد و روى به حسين (ع) آوريد كه غرض جز او نيست.
📚منبع:
ترجمه الفتوح، ص ۹۰۹
#ماه_محرم
#محرم۱۴۴۴
#شب_سوم
#عاشورا
.