eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
630 ویدیو
853 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
.   24   سالروز فتح خیبر غزوه خیبر؛ به جنگ میان مسلمانان در زمان رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم) و یهودیان خیبر گفته می‌شود که به پیروزی مسلمانان سرانجامید. 🔳  دلایل شروع جنگ 🔸پس از بر قراری صلح حدیبیه رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم)از جانب قریش خیالش راحت شد و از این رو تصمیم گرفت که یهودیان و قبایل نجد را سرکوب نماید تا امنیت و آرامش را بیش از پیش در جامعه اسلامی برگرداند. در این میان خیبر مرکز آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان بود پس از صلح حدیبیه وی تمام ماه «ذی الحجة»، و مقداری از «محرّم» سال هفتم هجری را در «مدینه» توقف کرد، سپس با حدود یک هزار و چهارصد نفر از یارانش که در «حدیبیه» شرکت کرده بودند، به سوی «خیبر» حرکت کرد. 🔳 پیش از جنگ 🔹پیش از شروع جنگ محمد سباع بن عرفطه را جانشین خود کرد[1] و به سوی خیبر حرکت کرد. وی به سمت وادی حرکت کرد[2] و با این کار راه پیوند میان یهودیان و قبیلهٔ غطفان که همپیمانان خیبریان بودند را قطع کرد. قبیله غطفان با شنیدن خبر لشکرکشی مسلمانان، برای کمک به یهودیان خیبر آماده شدند ولی از ترس اینکه لشکر اسلام در غیابشان به خانه و دیارشان حمله کند و زن و بچه‌هایشان را به اسارت ببرند به خانه‌های خود بازگشته دست از کمک یهودیان برداشتند.[3] 🔳 قلعه‌های خیبر 🔸خیبر در زبان عبری به معنای قلعه‌است و چون این منطقه بواسطه این قلعه‌های هفتگانه دربر گرفته شده بود به آن خیبر می‌گفتند. منطقه خیبر در ۸ منزلی شمال مدینه واقع شده و سرزمینی بود که هفت قلعه و مزارع و درخت‌های نخل بسیاری داشت. 🔳 خیبر از دو بخش تشکیل می‌شد:     🔹بخش اول پنج قلعه بزرگ را شامل می‌شد: ناعم، صعب بن معاذ، زبیر، ابیّ و نزار. سه قلعه اول در منطقهای به نام نطاة و دو قلعه دیگر در منطقهای به نام شقّ قرار داشتند.    🔸 بخش دوم معروف به کتیبه دارای سه قلعه مستحکم بود قموص، وطیح، سلالم، علاوه بر این قلعه‌ها در خیبر قلعه‌های کوچکتری نیز وجود داشتند که به اهمیت قلعه‌های ذکر شده نبودند. 🔳پیروزی مسلمانان 🔹قلعه‌های هفتگانه خیبر دارای برج‌های بلندی بود که تیراندازان از آنجا به پیرامون قلعه اشراف کامل داشتند و تلاش مسلمانان برای تخریب دروازه ورود به قلعه توسط کمانداران ناکام گذاشته می‌شد. سرانجام پس از کشته شدن تعدادی از مسلمین به دست تیراندازان، علی بن ابی‌طالب به درب خیبر هجوم برد و در قلعه را با زور و بازوی خود از جای درآورد و مسلمانان وارد قلعه شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند. 📚منابع: 1 -  طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۳، ص۹ 2 -  بن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه بی تا، ج۲، ص۳۳۰ 3 - تاریخ طبری، پیشین، ص۹ و والسیرة النبویه، پیشین، ص۳۳۰ و حمیری کلاعی، ابو الربیع، الاکتفاء بما تصنمنه من مغازی رسول‌الله و الثلاثه الختفا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۱، ص۴۷۷ علیه السلام ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ مولای ما نمونۀ دیگر نداشته‌ست اعجاز خلقت است و برابر نداشته‌ست طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته‌ست سید حمیدرضا برقعی
هدایت شده از امام حسین ع
✅سپاه اسلام، قلعه‏ های یهودیان را يكى پس از ديگرى فتح كردند تا به آخرين قلعه، خیبر كه از همه محكم‏تر بود و فرمانده معروف يهود، «مرحب» در آن قرار داشت، رسيدند. حضرت(ص) دستور حمله عمومى را به فرماندهى ابوبكر صادر كرد. از طرفی مرحب، برای تقویت نیروهای خودی و تضعیف نیروهای اسلام، در حالی‌ که رجز می‌خواند، از قلعه خارج شد و هماورد می‌طلبید. اما ابوبکر نتوانست، در مقابل پهلوان یهود عرض اندام کند و در نهایت فرار کرد. فردای آن روز رسول اکرم(ص) عمر بن خطاب را به فرماندهی گروهی به نبرد با یهودیان فرستاد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《أَنَّ النَّبِيَّ(ص) دَفَعَ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونُهُ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) پرچم را به عمر داد او نیز به میدان رفت و سپس ترسید و بازگشت و فرار کرد.(۱) در این هنگام، پيامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یَفَتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدیَهِ لَیسَ بفَرَّار(کَرَّارَاً غَیرَ فَرّارٍ)》 ♦️همانا فردا این رایت را به مردی که خدا و رسولش را دوست دارد و نيز خدا و رسول او دوست دارند، خواهم داد که او حمله كننده‏ ى است كه فرار نمى‏ كند. فردا همگى آماده بودند، تا بار ديگر فرمان حمله بگيرند. ياران شب را به صبح رساندند، در حالى كه در اين فكر بودند كه پرچم فتح سر انجام به چه كسى واگذار مى گردد. هنگامی که صبح شد، رسول اکرم(ص) امام علی(ع) را خواست و فرمود : 📋《أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》 ♦️علی(ع) کجاست؟ گفتند : علی(ع) به درد چشم مبتلا شده و استراحت می‌کند. پیامبر(ص) فرمود : علی(ع) را بیاورید! پس؛ 📋《فَلَمَّا جَاءَ بَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَ دَعَا لَهُ، فَبَرَأَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ》 ♦️وقتی امام علی(ع) آمد، حضرت رسول اکرم(ص) برای شفای چشم او دعا کرد و به برکت دعای رسول خدا(ص)، امام علی(ع) بهبود یافت. آنگاه رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْك‏َ》 ♦️این پرچم را بگیر و آن را با خود ببر تا خدا خیبر را بر تو بگشاید. آنگاه پرچم را به دست علی(ع) داد. امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《یا رَسُولَ اللَّه(ص)! أُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا مِثْلَنَا!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آنقدر با آنان می‌جنگم تا اسلام بیاورند! پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ ، وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِيهِ، فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِدًا ، خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ》 ♦️به سوی آنان حرکت کن و چون به قلعه آنان رسیدی، ابتدا آنان را به اسلام دعوت کن! به خدا سوگند! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید، بهتر از آن است که دارای شتران سرخ موی باشی.(۲) سپس امام علی(ع) رهسپار میدان نبرد شد. نخستين كسى كه از يهوديان همراه با كاروان خود بر مسلمانان حمله كرد، حارث، برادر مرحب بود. مسلمانان پا به فرار گذاشتند؛ ولى امام على(ع) به تنهايى پايدارى فرمود و ضرباتى به يكديگر زدند و سرانجام حارث به ضربت شمشير امیر المومنین(ع) كشته شد. ياران حارث به سوى حصار گريختند و وارد آن شدند و در را بستند. در اين هنگام مرحب بيرون آمد و اين رجز را خواند : 📋《قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبٌ شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ إِذَا السُّيُوفُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ أَطْعَنُ أَحْيَانًا، وَحِينًا أَضْرِبُ》 ♦️در و ديوار خيبر مى داند كه من مرحب هستم؛ سراپا سلاح و پهلوان كار آزموده، غالبا ضربه مى زنم و گاهى هم ضربه مى خورم!(۳) امام على(ع) پيش آمد و رجزى در برابر او سرود و چنين گفت : 📋《أنا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةْ، كَلَيْثِ غَابَاتٍ كَرِيهِ الْمَنْظَرَةْ، أُوفِيهِمُ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَةْ》 ♦️من همان كسى هستم كه مادرم مرا حيدر خوانده ؛ مرد دلاور و شير بيشه ها. بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد همانند شير بيشه صاحب منظرى مهيب هستم.(۴) رجزهاى دو قهرمان پايان پذيرفت. صداى ضربات شمشير و نيزه هاى دو قهرمان اسلام و يهود وحشت عجيبى در دل ناظران به وجود آورد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《فَضَرَبَ مَرْحَبًا فَفَلَقَ رَأْسَهُ فَقَتَلَهُ، وَكَانَ الْفَتْحُ》 ♦️ناگهان شمشير برنده و كوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان دو نيم ساخت و مرحب کشته شد و سپاه اسلام پیروز شد.(۵) مرحب به زمین افتاد، فریاد خوشحالی مسلمین در فضا طنین‌انداز شد. ادامه مطالب :👇