.
#زمزمه
#امام_هادی
#شور
خدا لعنت کنه دومی رو...
باهمون فتنـــهی روزهای سخت
متـــوکل و نشـــونده روی تخت
از همون روزا شدیم سیاه بخت
خدالعنت کنه دومی رو...
یاد داده ظلـــــــم بی واهمه رو
از همون روزی که زد فاطمه رو
آتیشش گــــــــرفت پای همه رو
بهتره مُردَن...
دل اولاد زهرا رو آزردن
حضرت هادی رو بی عبا بردن
با جســـارت آقا رو میـــاوُردن
آتشی بر ازل و ابد زد
به کلام آقا دست رد زد
مثه دومی میان مجلس
به امام هادی حرف بد زد
«غریب....امام هادی۴»
خدا لعنت کنه دومی رو...
کاری کرد عالمـــو بیداد گرفت
حق ذِی القربا رو بر باد گرفت
متـــــــــوکل از عمر یاد گرفت
خدا لعنت کنه دومی رو...
که امانِ آل زهرا رو برید
آتش صحیفهی شوم پلید
به غریب شهر سامرا رسید
آه و زاری که...
جای حضرت در زندان تاریکه
یا زبونم لال خانُ الصَّعـــالیکه
اشک مظلومیش از، دیده جاری که...
روز و شب اَمانشــو گرفتن
لحظه لحظه جانشو گرفتن
یاد مظلـــــــوم مدینه افتاد
وقتی گــریبــانشـــو گرفتن
خدا لعنت کنه دومی رو...
مولا رو کشید بین کوچه ها
ظلم دومی ادامه داره تا ...
برسه به کـــوچه های سامرا
خدا لعنت کنه دومی رو...
دومی علت این جســــــــارته
متــــــــوکل روی تخت قدرته
نیّتش بی حُرمتی به حضرته
وای از این تقدیر...
چقدَر آقــــارو می کنـن تحقیر
مِی گســــاری بود و آیهٔ تطهیر
چه بلایی مارو شد گریبان گیر
وای ازاین ظلمای بی شماره
به دل فاطمــــــــه زد شراره
بی حیـــــا بقیـــهی شراب و
به امام هادی کـــــــرد اشاره
خدا لعنت کنه دومی رو...
از همون روز که میون ازدحام
سیلی زد به حور در منظر عام
شدعقیله راهی کوفه و شام
خدالعنت کنه دومی رو...
بی حیا مودّت و برد زِ یاد
حرمت این حرم و داد به باد
تارسید به مجلس ابن زیاد
چه غریبانه...
دخلت زینب علیٰ ، اِبنِ مرجانه
حرم زهرا بی ، سر و سامانه
ردّ سیلی بر روی یتیمانه
دختر فاطمه سر به زیره
ابن مرجانه روی سریره
چوبشو بالا آورده نامرد
یکی چشم زینب و بگیره
#محمدعلی_قاسمی_خادم✍
#شهادت_امام_هادی
.👇
.
#حضرت_زهرا
#شور
خدا لعنت کنه دومی رو...
که تو کوچه راه مادرم رو بست
بالا برد دستشو بی حیای پست
جوری سیلی زد که گوشواره شکست
#خدا_لعنت_کنه_دومی_رو ...
مادرم رو زد منو بیچاره کرد
بی حیا به قنفذ اشاره کرد
چادر مادرمونو پاره کرد
مادرم افتاد...
حس می کردم آسمون ، رو سرم افتاد
مادرم غش کرد و ، پدرم افتاد
مادرم سیلی خورد ، خواهرم افتاد
من و مادر و یه عده نامرد
من و مادر و دلای بی درد
ضجه می زدم که مادرم مُرد
یه نفر مارو کمک نمی کرد
مادرم...یازهرا
......
خدا لعنت کنه دومی رو...
رشتهی زندگی مارو گسست
نامه داد برا معاویهی پست
یه جوری لگد زدم که در شکست
خدا لعنت کنه دومی رو...
که خودش نوشته حرف بد زدم
سورهی کوثر و با لگد زدم
ضربهی کاریِ بی عدد زدم
سوزِ جانش رو...
می شنیدم نفسِ، ناتوانش رو
صدای شکستنِ ، استخوانش رو
نالهی الغوث و الامانش رو
بازوی ابالحسن رو بستیم
بازوی فاطمه شو شکستیم
پیش چشمای علی تو کوچه
پهلوی فاطمه شو شکستیم
مادر...یازهرا
.....
خدا لعنت کنه دومی رو...
که امان خونواده رو برید
مادر مارو تو کوچه ها کشید
ظلم دومی به کربلا رسید
خدا لعنت کنه دومی رو...
با همون صحیفهی شومِ پلید
پردهی عزت زهرا رو درید
خواهرم رو برده تا بزم یزید
بی امان می زد...
طعنه بر سوز دل کاروان می زد
به زنان خسته زخم زبان می زد
به لب خشک حسین خیزران می زد
چقــدَر قـافلــــه در عذابه
چادرای پاره شون حجابه
من بمیرم که حریم زهرا
گذرش به مجلس شرابه
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#فاطمیه
.👇
.
#امام_علی
#شب_قدر
چقدر زرد شده روی نازنین علی
نشسته است عرق مرگ بر جبین علی
چه بار غصه و غم که به شانه برد علی
زبعد فاطمه یک آب خوش نخورد علی
زبعد فاطمه شد خواب حرام بر چشمش
که استخوان به گلو داشت ، خار در چشمش
به گریه زخم دل خویش را رفو می کرد
وسال هاست علی مرگ آرزو می کرد
چقدر نیمهی شب آه آه گفت علی
چقدر درد دلش را به چاه گفت علی
چقدر ناله زد آقا ... اَتُضرَبُ الزهرا؟!
چقدر گفت خدایا ... اَتُضرَبُ الزهرا؟!
بمیرم ، نشنوم از مرتضی چنین سخنی
که گفت اَنزَلنِی الدهر ، ثُمّ اَنزَلَنیٖ*۱
چه حرف های بدی به امام ما گفتند
چقدر نان و غذا داد و ناسزا گفتند
اگر چه سینه ز غصه لبالب است امشب
برای شیر خدا بهترین شب است امشب
به روش خنده نشیند ولی پس از سی سال
جمال فاطمه بیند علی پس از سی سال
زدیده اشگ خدا حافظی به گونه چکید
کشید ناله و پا را به سمت قبله کشید
گرفت در بر خود دستهای زینب رل
به گریه پاک نمود اشگ های زینب را
مکن تو گریه برای رسیدن اجلم
که تازه روز خوش توست ای عزیز دلم
چقدر لطمه به صورت زدی برابر من
چقدر آه کشیدی به خاطر سر من
تن دریده ببینی چه می کنی زینب
سر بریده ببینی چه می کنی زینب
در این دیار تو را سر به زیر می آرند
تو را به کوفه شبیه اسیر می آرند
به رخ ز خون جبینت نقاب می گیری
به زیر چادر پاره حجاب می گیری
برای روز اسیری تو پریشانم
مرا ببخش که مکشوف روضه می خوانم
به شهر کوفه همه حرمتت رود بر باد
به روضهی دَخَلتْ زینبُ عَلیَ بنِ زیاد
#محمدعلی_قاسمی_خادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*۱روایتی منسوب به حضرت مولا علیه السلام است:
«الدهر انزلنی ثم انزلنی ثم انزلنی حتی قیل معاویة و علی»؛
روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدی که گفته شد معاویه و علی علیه السلام
ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 20 ، ص 326، قم، نشر کتابخانه عمومی آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 133
مقدس اردبیلی،حدیقة الشیعة، ج 1، ص 208، انتشارات انصاریان.
ـــــــــــــ
.