.
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد /
چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
قبل کربلا ، حالا بعد از کربلا. دیگر رویشان نمیشد در خانه ام البنین بیایند. دیگر رویشان نمیشد در خانه ی قمر بنی هاشم بیایند.
تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی /
زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
مادری کرده برای زینب اما باز هم /
تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید /
دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
مادر ساقی دشت کربلا با این مقام /
از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
مادر ماه است اما کاروان را دیده و /
از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
بهتر بگویم ، از نبود چند تا دختر خجالت میکشد . یک دانه اش رقیه بود که به مدینه نرسید و الا تاریخ نوشته نه تا دختر تو مسیر جان دادند. ام البنین دید این دختران کم اند. چقدر خجالت کشید.
اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن /
حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد.
گفتم و فیض آماده است. ببینم با این یک بیت چ میکنید.
صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین /
رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی /
بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین.....
چار تا اولاد داده حضرت ام الادب /
باز از اولاد پیغمبر خجالت میکشد
#حضرت_ام_البنین
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. وقتی که مولا امیرالمومنین علیهالسلام برای حضرت امُّالبنین علیهاالسلام، روضهٔ دستانِ ابالفضل علیه
.
|⇦•تو آسمان ادب...
#روضه #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو ای مریم چهار مسیح
سپهر نورفروز سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله
سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر
به عطر دامن عباس پرورت مادر
ادب به قامت زهرایی ات قیام کند
وفا به غیرت عباس تو سلام کند
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی
تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای
تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای
*جان عالم فدای شما بانو و فرزندان شما به ویژه عباس شما... شما امضا کن حرم عباس شما، عباس عزیز شما امضا کنن کنار قبر ویران شما عرض ادب کنیم..خانم بزرگواری که شاعره بود و شعر می سرود و میخوند و روضه می خوند و گریه می کرد و افشا گری می کرد به همین خاطر به نقلی با عسل مسموم کردن این خانم رو و به شهادت رسوندن.انشا الله حرم بسازیم براش از باب العباس وارد شیم کنار قبر این بی بی*
بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست
کلید باب حوائج به دست عبّاست
هزار قافله دل پای بست فرزندت
نشانِ بوسه ی مولا به دست فرزندت
*عباس رو بغل گرفت مولا ام البنین منتظره ببینه چه واکنش و عکس العملی آقا نشون میدن دید حضرت دستای عباس رو میبوسن و گریه میکنه آقا ایرادی داره این دست ها؟ نه.. میشه بگین چرا گریه می کنین؟ فرمود: همین دست ها رو یه روز کربلا از بدن جدا می کنن*
نبودم نه دیدم که محشر به پا شد
شنیدم دو دست تو از تن جدا شد
میدونم که خیلی خجالت کشیدی
صدای عمو آب رو وقتی شنیدی
*همه میومدن برا خداحافظی توی مدینه هر کی حرفی میزد یکی به ابی عبدالله می گفت: آقا نرو قربونت برم.. مگه کوفیا رو نمیشناسی؟ یکی میگفت: آقا لااقل زن و بچه ها تو نبر..اما خانم ام البنین اومد صدا زد حسینجان عزیزم سلام منو به مادرت زهرا برسان.. (اون جمله ای که میخوام بگم و همه عرض ادب کنن..) خیلیا آمدن مادر پسری خداحافظی و وداع کردن. اباالفضل اومد مقابل مادر ام البنین تا اومد جلو خانم خودشو عقب کشید..عباسم مگه نمیبینی حسین داره نگاه می کنه مگه نمیدونی حسین مادر نداره.....«حسین.....»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_واعظی
#وفات_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#خروج_از_مدینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
🩸وداعِ #حضرت_عباس با مادرش حضرت امّالبنین «سلاماللهعلیهما» به هنگام خروج از مدینه...
در نقلی آمده است:
به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیهالسلام از مدینه بود که حضرت امّالبنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیهالسلام و دیگر پسرانش وداع کند.
🥀 در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود:
📋 أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیهالسلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه.
▪️از امامتان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید.
📋 قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل.
▪️چون پدرتان، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولایتان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من!
🥀 در اینجا ابالفضل العباس علیهالسلام لب به سخن گشودند و فرمودند:
📋 أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ،
▪️ای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیهالسلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلاماللّهعلیها است و جان او، جان من؛ به فدایشان بشوم؛ جان و دلم به قربانشان.
📋 و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أمُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ
▪️سپس قافله به راه افتاد و حضرت امالبنین سلاماللهعلیها پشت سر آنها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیدهگانش غائب شد.
📚أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵.
📚المجالس الشجیه،تاجالدین، ص۱۰۳
..................
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مقتل
🩸وداع امام حسین علیهالسلام با حضرت أمالبنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ...
در نقلی آمده است:
وقتی که کاروان سيدالشهداء عليهالسّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیهالسّلام آمدند و عرضه داشتند:
📋 بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين
▪️پدرم و مادرم فدایتان ای أباعبدالله! شما را به خدا میسپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین!
📋 ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ
▪️در این هنگام گریهٔ بیامان، راه گلوی أمالبنين عليهاالسّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند.
🥀 امام حسین علیهالسّلام به او فرمودند:
📋 جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً
▪️خدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی!
🥀 حضرت أمالبنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت:
📋 اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي
▪️ای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلاماللهعلیها، به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان.
🥀 امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً...
📚أُمالبنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵
📚 المجالس الشجیه،تاجالدین، ص ۱۰۱
#حضرت_ام_البنین
.......
#وفات_حضرت_ام_البنین
بیاد مادر عباس دیده تر گشته
زداغ ماتم او آسمان سیه پوش است
تمام اهل فلک نوحه خوان و نالانند
امان ز غربت دنیا مدینه خاموش است
▪️
کجاست حضرت عباس تا که گریه کند
برای غربت آن مادری که محزون بود
بیاد کرب و بلا و غروب عاشورا
همیشه ناله به لب داشت قلب او خون بود
▪️
ندیده دیده عالم به غیر امّا بنین
که مادرانه کند مادری برای حسین
تمام غصّه اش این بود تا دم آخر
دریغ میشدم ایکاش من فدای حسین
▪️
به خانه علی آمد دهان مردم بست
بنای عزّت خود خوب پایه ریزی کرد
به جای آنکه شود بانوی سرای علی
میان خانه حیدر فقط کنیزی کرد
▪️
به پیش چشم همه دور زینب و حسنین
همیشه عاشق و پروانه وار می گردید
به خانه علی آمد ولی به وقت ورود
به یاد فاطمه مسمار خانه را بوسید
▪️
به چهار صورت قبر در کنار خاک بقیع
ز سوز ناله او در مدینه غوغا بود
نگفت مرتبه ای وای کو ابالفضلم
همیشه ناله او ذکر وا حسینا بود
▪️
چو زینب از سفر کربلا مدینه رسید
بسوخت از غم زینب زپای تا سر او
ز بس به قدرت عباس خویش ایمان داشت
نشد دگر خبر مشک پاره باور او
▪️
همیشه بابت غم های کربلا میسوخت
قرین ناله و غم گشت ، بود تا زنده
به پیش روی رباب و سکینه می نالید
همیشه زمزمه اش بود وای شرمنده
#مجتبی_صمدی_شهاب
.
4_5980997170931698337.mp3
6.76M
.
#حضرت_ام_البنین
#شور #تک
بند اول
فاطمه ی کلابیه ، جان و جانانه ی حیدر
بعدزهرا تویی بانو ، بانوی خانه ی حیدر
همسرخورشیدی و مادرماه
ای والله ۳
عقیلةالعرب صدات میزند
یا اماه ۳
ام الوفا...ام الادب
ام الحیا...ام البنین
بند دوم
تا دنیا دنیاست بی بی ، نورحق باتوهمراهه
شوهر تو یدالله و ، فرزندت اسداللهه
تمام اشکهای تو نذر غمه
ثارالله ۳
فخرهمین بس که تراخوانده حسین
یا اماه ۳
ام الوفا...ام الادب
ام الحیا...ام البنین
بند سوم
مه را کردی سرافکنده ، بانوچه قمری داری
ای جانم بفدای تو ، به به چه پسری داری
پسرنگو بگو امید عالمین
ای جانم ۳
پسرنگو بگو ذخیرة الحسین
ای جانم ۳
ام الوفا.... ام الادب
ام الحیا...ام البنین
🖋️حاج #محمدعلی_قاسمی✍🎤
#وفات_حضرت_ام_البنین
https://eitaa.com/emame3vom/113263
.
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
#زبانحال_حضرت_ام_البنین (س)
فلک میسوزد از اندوه سوزانی که من دارم
زمین میلرزد از حال پریشانی که من دارم
دو چششم ژاله می ریزد چنان الماس بر پایم
چنین اشکی ندارد هیچ چشمانی که من دارم
برای گریه کردن داغ بسیار است و میدانم
چنین داغی ندارد هیچ انسانی که من دارم
چنان میگریم از ماتم که خاک کربلا با من
شرار غم برانگیزد به حرمانی که من دارم
ز داغ و مرگ عباسم به سینه میهمان دارم
عدو همراه من گرید به مهمانی که من دارم
حسینم را به گودال و به زیر تیغ ها کشتند
که دل شد شعله ور از آه سوزانی که من دارم
فدا کردم به پای تو ز دامانم چهار اختر
به امیدی که برگردی به بستانی که من دارم
ولی افسوس این دارم حسینم غرقه در خون شد
که بعدش خانه ام شد بیت الاحزانی که من دارم
#محمدحسین_علیرمضانی ✍
.
.
#حضرت_ام_البنین
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💢مقتل و زندگی نامه حضرت ام البنین سلام الله علیها -قسمت اول 💢
❤️از قبیله خورشید❤️
💢«حزام بنخالد بنربیعة بنوحید بنكعب بنعامر بنكلاب» (1) پدر امالبنین است مردى شجاع و دلیر و راستگو كه از صفات ویژه او اكرام به میهمان و منطق قوى اوست. تاریخ ویژگیهاى این مرد بزرگ را به مناسبتهاى گوناگون چون جریان خواستگارى امالبنین و ازدواج حضرت على(ع) ذكر مىكند.
مادر بزرگوار امالبنین، «ثمامه (یا لیلى) دختر سهیل بنعامر بنجعفر بنكلاب» (2) است كه در تربیت فرزندان كوشا بوده و تاریخ از وى چهره درخشانى را به تصویر كشیده است.
بینش عمیق، دوستى با فرزندان در كنار وظیفه مهم مادرى و چونان معلمى دلسوز آموختن باورهاى اعتقادى و مسایل مربوط به همسردارى و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهاى خاص این بانو است.
در بسیارى از كتب تاریخى نام یازده تن از مادران وى ذكر شده است كه همگى از خانوادههاى شریف و اصیل عرب بودهاند و به واقع مصداق بارز «شجره طیبه (3) » مىباشند شجرهاى كه اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتیجه این درخت پاك همانا عباس بنعلى و عثمان و لبید شاعر و ابوبراء بنعامر و ... بودهاند.
پیامبر گرامى فرمود: اى مردم! برحذر باشید از سبزهزارى كه بر روى مزبله (منجلاب) مىروید. سؤال شد از حضرت: سبزهزارى كه بر مزبله بروید چیست؟حضرت فرمود: زن زیبارویى كه در خانواده پلید و نادرست رشد كرده باشد.
(4)از اینروست كه على بنابى طالب(ع) آنگاه كه قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بنابى طالب كه در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینهاش گنجینهاى از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مىفرماید:«زنى را براى من اختیار كن كه از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج كنم و او برایم پسرى شجاع و سواركار به دنیا آورد.» (5)
و عقیل در پاسخ برادر گفت:«با امالبنین كلابیه ازدواج كن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وى نیست.»و سپس در مورد جد مادرى امالبنین، ابوبراء عامر بنمالك، كه در آن روز از جهت دلاورى و شجاعت كمنظیر بود مىگوید:«ابوبراء عامر بنمالك جد دوم فاطمه كلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بىنظیر است و كسى را شجاعتر از او جز حضرتت نمىشناسم از اینرو او را بازىكننده با شمشیرها (ملاعب الاسنة) مىنامند.»
(6)گویى نگاه نافذ على از مرز زمانها عبور كرده و كربلا را با همه سختیهایش مىبیند و براى یارى حسین(ع) از امروز در پى مادرى شجاع از خاندان شجاع و دلیر است تا فرزندى چونان عباس، پدر فضیلتها، به دنیا آورد و او یاریگر حسین در كربلاباشد.
در خاندان و تبار پاك امالبنین چند ویژگى مهم وجود دارد كه همگى در وجود عباس(ع) به ظهور رسید و او را مانا كرد.الف: شجاعت و دلاورى كه در كربلا زیباترین چهره خویش را نمایاند.ب: ادب و متانت و عزت نفس كه در زندگانى 34 ساله عباس بنعلى به وضوح دیده مىشود.ج: هنر و ادبیات كه امالبنین از «دایى» خویش لبید شاعر به ارث برده بود و فرزند عزیزش عباس(ع) از مادر ادیبه خود. [البته شاعران دیگرى در این خاندان مىزیستهاند.]د: ایثارگرى و احترام به حقوق دیگران كه نمود آن در عشق به ولایت و امامت متجلى شد.ه: وفا و پایبندى به تعهدات.
.
🔹مهمترین درسى كه از ازدواج حضرت على(ع) و امالبنین، مىآموزیم داشتن معیارهاى منطقى و صحیح در انتخاب همسر آینده است.اگر جوانان ما معیارهاى اخلاقى و معنوى را جایگزین معیارهاى مادى و ظاهرى كنند زندگى مشترك آنها با سعادت و سلامتخانوادگى توام خواهدبود.
ملاكهاى مادى و صورى ناپایدار بوده و به زندگى رنگ سبز عشق و محبت نمىبخشد و با از دست دادن یك امتیاز مادى پایههاى زندگىاى كه با آنها بنا شده استسستشده و فرو ریختن سقف خانواده حتمى خواهدبود.چنانچه رسول رحمت(ص) مىفرماید:«كسى كه با زنى به خاطر مال او ازدواج كند خداوند او را به حال خود وا مىگذارد و كسى كه به خاطر زیبایى زنى با او ازدواج كند در او مسایل ناخوشایند مىبیند و آنكه به خاطر دین زن با او ازدواج كند خداوند مال و زیبایى را هم براى او قرار مىدهد (جمع مىكند بین امتیازات.)» (7) 💢
✅ منابع :
🔹1- قمر بنىهاشم، عبدالرزاق المقرم، ص9.
🔹2- همان، ص 10.
🔹3- قرآن كریم، سوره ابراهیم / 24.
🔹4- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص29.
🔹5- قمر بنىهاشم، مقرم، ص 15.
🔹6- تنقیح المقال، علامه مامقانى، ج3، ص 70 با ترجمه.
🔹7- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص29.
#وفات_حضرت_ام_البنین
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_ام_البنین
💢 مقتل و زندگینامه-حضرت ام البنین(س)-بخش دوم 💢
♦️«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانى و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاستبعد از پیامبر گرامى و اینگونه در خبر آمده است.»پس از خواب بیدار شدم در حالى كه مىترسیدم. مادرم! تاویل رؤیاى من چیست؟!»
مادر به دخترك فهیمه و عاقله خود گفت:«دخترم رؤیاى تو صادقه است اى دختركم به زودى تو با مرد جلیلالقدرى كه مجد و عظمت فراوانى دارد ازدواج مىكنى. مردى كه مورد اطاعت امتخود است.
از او صاحب 4 فرزند مىشوى كه اولین آنها مثل ماه چهرهاش درخشان است وسه تاى دیگر چونان ستارگانند.»پس از صحبتهاى دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بنخالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش على(ع) سؤال كرد و گفت:آیا دخترمان را شایسته همسرى امیرالمؤمنین(ع) مىدانى؟
بدان كه خانه او خانه وحى و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه مىدانى - كه خادمه این خانه باشد - قبول كنیم و اگر اهلیت در او نمىبینى پس نه؟همسر او كه قلبى مالامال از عشق به امامت داشت گفت:اى «حزام» به خدا سوگند من او را خوب تربیت كردم و از خداى متعال و قدیر خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براى خدمتبه آقا و مولایم امیرالمؤمنین(ع) پس او را به على بنابیطالب، مولایم، تزویج كن. (12)
اگر چه خواب حجت نیست و جهت امور مهمى مثل ازدواج نمىتوان تنها به خوابها اكتفا كرد ولى راهنماى خوبى براى رسیدن به مقصود مىباشد اگر بیننده خواب مهذب باشد و طهارت ظاهرى و باطنى را حفظ كند و اندیشههاى شیطانى و خطورات ذهنى پراكنده نداشته باشد خوابهاى او داراى تعبیر و تاویل مناسبى خواهد بود.
امالبنین از شخصیتهایى بود كه این طهارت را داشته و همواره در رفتار و كردار خویش راه صحیح و مناسب را پیش مىگرفته است و از این رو رؤیاى او به این زیبایى لباس واقعیت و حقیقت مىپوشد و چهار پسر براى سید عالمیان على(ع) مىآورد كه یكى قمر بنىهاشم مىشود و دیگران نیز ستارگان آسمان ولایت و امامت هستند.
اینگونه ازدواج آسمانى این دو بزرگوار صورت مىگیرد و در طول زندگى مشترك همواره اطاعت و احترام و تكریم و ملاطفت در مورد فرزندان على(ع) از سوى امالبنین مشهود بوده است.در هنگام شهادت مولا على بنابیطالب(ع) فرزند بزرگ امالبنین، عباس بنعلى، كمتر از15 سال سن داشت و همراه با برادرانش كه كوچكتر از وى بودند در دوران كودكى پدر بزرگوار خویش را از دست داده و غبار یتیمى بر سیمایشان نشسته بود.
این زن فداكار و ایثارگر جوانى و نیروى خویش را صرف تربیت و حفظ فرزندان خانه ولایت نموده و چونان گذشته خود را وقف فرزندان فاطمه زهرا(س) نیز مىكرد و بسان مادرى مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود.
وفادارى امالبنین به همسر بزرگوار خویش به حدى است كه پس از شهادت حضرت على(ع) با آنكه جوان بوده و از زیبایى ویژه نیز برخوردار مىباشد تا پایان عمر ازدواج نكرده و همسر دیگرى را اختیار نمىكند.
این همسر شهید ایثارگونه به تربیت فرزندان على(ع) مشغول بوده و بذر عشق و محبت و ایثار در وجود آنها مىافشاند.💢
✅ مولد عباس بنعلى(ع)، محمد على الناصرى، ص 38 -36.
#مقتل
#روایت
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#وفات_حضرت_ام_البنین
.......
مقتل بازگشت کاروان به کربلا - حضرت ام البنین سلام الله
◼️ فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین "علیهالسلام"...
چون بشير وارد مدينه شد.، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت علیهم السلام.
ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و فرمود:
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
▪️ اى #بشير! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟
بشير گفت:
ايام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است.
ام البنين فرمود:
از حسين خبر ده.
وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "امالبنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج میزند.
فرمود:
أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
▪️«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام »
"بشیر" گفت:
قُتِلَ الحُسَین
▪️حسین، کشته شد...
در آن حال امالبنین روی خاکها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود:
قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی!
▪️ای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره کردی.
✅منابع:
🔹منتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠
🔹تذکره الشهداء، ص ۴۴٣
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#بازگشت_به_مدینه
.
.
#زمزمه
#امام_زمان
گریز به #حضرت_ام_البنین
۱۱۶۷
ای آفتاب زهرا ماه عالم آرا
بی تو گشته تاریک همه دنیا، بیا آقا
من عبد و تو مولا من قطره تو دریا
بی تو گشته تاریک همه دنیا، بیا آقا
حلالم کن که خیلی کم برای تو دعا کردم
حلالم کن که روزانه شمارا کم صدا کردم
همه عجل فرج هایم همه گرمی بازار است
ببخش آقا گدای تو نه اینکه یار، که سربار است
گنهکارم گرفتارم عنایت کن خودت آقا
شوم آنگونه که تو می پسندی ای گل طاها
****
سقای دلاور عباسم کجایی
میگن که نه دستی داری و نه پایی
چشمم مونده بر در تا از در درآیی
میگن که نه دستی داری و نه پایی
شنیدم که سرت رفته، روی نیزه ز پهلو هم
میگن پاشیده شد فرق سرت تا بین ابرو هم
میگن بعد از تو عباسم، همه ریختن توی گودال
میگن تو رفتی و بعد از تو رفت گوشواره و خلخال
شنیدم که دم مغرب سر و از قتلگاه بردن
شنیدم که سنان و شمر کنار سر ، شراب خوردن
#محمود_اسدی_شائق ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/14617
.👇
◾️ارادت حضرت ام البنين(س) به حسين بن على(ع)
كنيز حضرت ام البنين(س) مى گويد: من منزل را هر روز خودم جارو مى كردم ولى در آن روز ايشان امر فرمودند: خودم مى خواهم خانه را جارو كنم، زيرا عزاداران حسين(ع) مى خواهند بيايند، لذا بعد از نظافت، هنگام ورود مهمانها شخصا به استقبال آنها رفته و با مشت به سينه مى زد و نواى وا اماما و واسيدا سر مى داد.
حضرت ام البنين(س) و حضرت زينب كبرى(س) يكديگر را در آغوش كشيدند، حضرت زينب كبرى(س) يكى يكى نام پسران حضرت ام البنين(س) را صدا مى زد و مى فرمود: وا اخاه، وا عباسا، وا اخاه وا جعفرا و...
حضرت ام البنين(س) فقط مى فرمود: وا اماما وا حسينا و به اين صورت مردم متوجه شدند كه حضرت ام البنين(س) بزرگ ترين مصيبتش مصيبت امام زمانش بوده و هست.
بعد مهمانها نشستند، حضرتام البنين(س) از حضرت زينب كبرى(س) خواست تا از واقعه جانسوز كربلا و پسرانش برايش بگويد، حضرت زينب كبرى(س) از شهادت فرزندانش سخن به ميان آوردند.
حضرت ام البنين(س) عرض كرد: جان همه عالم به فداى حسين(ع)، از حسين(ع) برايم بگو.
حضرت زينب كبرى(س) فرمودند: حسين(ع) را با لب تشنه كشتند.
حضرت ام البنين(س) تا اين سخن را شنيد، آن چنان ناراحت و از خود بى خود شد كه بى اختيار دستهايش را بلند كرد و محكم بر سرش كوبيد و چندين بار فرياد زد: وا حسيناه! واى حسين جان.
حضرت زينب كبرى(س) در ادامه فرمودند: اى ام البنين از پسرت عباس يک يادگارى برايت آورده ام.
حضرت ام البنين(س) عرض كرد: آن يادگارى چيست؟
حضرت زينب كبرى(س) سپر حضرت اباالفضل العباس(ع) را به ايشان تقديم فرمود.
حضرت ام البنين(س) تا آن سپر را ديد آن چنان منقلب شد و گريست كه بيهوش شده و بر زمين افتاد.
حضرت ام البنين(س) علاوه بر اينكه به بقيع جهت عزادارى مى رفتند در منزل نيز در سوگ امام حسين(ع) مراسم مى گرفت و مى نشست و زنان مخصوصا از قبيله بنى هاشم در جلسه او شركت و بر مظلوميت حضرت سيدالشهدا (ع) و اهل بيتش مى گريستند. از جمله ام سلمه همسر گرامى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شركت مى كرد و مى گريست و مى گفت: فعلوها، ملاء اللّه قبورهم نارا؛ يعنى: حسين را كشتند! خدا قبرشان را پر از آتش كند. (۲)
📚منبع
(۱) تذكرة الشهدا، ملا حبیب الله شریف کاشانی، ص ۴۴۳
(۲) رياض الأحزان، محمدعلی بن ملا محمد برغانی، ص ۶۰
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
#مداحی_عالمانه
.
4_5983328990281075437.mp3
8.01M
#زمینه
#حضرت_امالبنین
#وفات_حضرت_امالبنین
#حضرت_ام_البنین
#سعیده_کرمانی
آهنگساز آقای سعید حمیدیانفر
گفتی که خیر بچمو میشناسم
مادرمو درست میگه احساسم
نور چشامه پسرم پس میگم
نذر گلای فاطمهس عباسم
فاطمیه
روضهی مادرونه داشتی
برای اشکای زینب
شونهی خواهرونه داشتی
فاطمیه
با پارچهی سیاه
خونهی حیدرو میپوشوندی
از تو نگاه حیدرت
هرجوری بود درو میپوشوندی
بانی روضهها
امالبنین امالبنین امالبنین
گفتی که ای کاش مجالش باشه
پیش حسین باشه وُ بالش باشه
عمرمنه اما حالا که عمرشو
برا حسین داده حلالش باشه
بعد عباس
روضهی مادرونه داشتی
برای اشکای زینب
شونهی خواهرونه داشتی
بعد عباس
با روضه هات چقدر
قلب مدینه رو میسوزوندی
برا گریز روضه هات
روضه رو تا کوچه میکشوندی
بانی روضهها
امالبنین امالبنین امالبنین
گفتی گلم باشه که پرپر باشه
مردونگی اینه که بی سر باشه
درد من اینه که تو آغوش رباب
کاشکی میشد علیِ اصغر باشه
تو مدینه
روضهی مادرونه داشتی
برا رباب غم دیده
شونهی خواهرونه داشتی
تو مدینه
میخوندی با رباب
روضهی لالهی پرپرش رو
حنجرهی کوچیک و
تیر سه شعبه و پیکرش رو
بانی روضهها
امالبنین امالبنین امالبنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
recording-20231226-192950.mp3
4M
#سعید_حمیدیان_فر
#حضرت_امالبنین
#زمینه
بالا بلندم عزیزم پاشو نگا کن دوباره
رو خاك اين قبر خالی چشمای مادر میباره
رفتی و بعد از تو مادر زانوم دیگه نا نداره
امالبنین بودم اما حالا که معنا نداره
مثل چشای قشنگت چشم منم تاره مادر
جونی تو دستام نمونده - آه ای علمدار مادر
واااای پسرم - كجایی
قمرم - كجایی
میسوزه از داغ روضهت - جيگرم - كجايي
بند دوم
دستای تو مثل حیدر سنگین و خیبر شکن بود
کی توی رزم و نبردش همپای عباس من بود؟
آروم جونم شنیدم غوغا بپا کردی اونروز
دریا رو شرمنده با اون،شرم و حیا کردی اون روز
با اون نفسهای آخر گفتی برادر به مولات
چی گفتی و چی شنیدی مادر بهقربون دردات
واااای پسرم - كجايی
قمرم - كجايی
میسوزه از داغ روضهت - جيگرم - كجايی
بند سوم
وقتی تو رفتی شنیدم خیمهت عمودش دراومد
دستای ناپاک دشمن با نیت معجر اومد
وقتی که افتادی از پا ، قد برادر کمون شد
تو اوج غربت حسینم ،راهیه گودال خون شد
وقتی که چشماتو بستن ، خیمه اسیر بلا شد
جسم عزیزای زهرا .س ، پامال اون مرکبا شد
وااای - بی یار و یاور حسینم
کشتهی بی سر - حسینم
تموم عالم فدای - غریب مادر - حسینم
#وفات_حضرت_ام_البنین