eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
607 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد / چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد قبل کربلا ، حالا بعد از کربلا. دیگر رویشان نمیشد در خانه ام البنین بیایند. دیگر رویشان نمیشد در خانه ی ‏قمر بنی هاشم بیایند. ‏ تا که او را فاطمه در خانه می‌نامید علی / زینبش می‌دید از حیدر خجالت می‌کشد مادری کرده برای زینب اما باز هم / تا صدایش می کند مادر خجالت می‌کشد کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید / دید پاشیده شده لشگر خجالت می‌کشد مادر ساقی دشت کربلا با این مقام / از علی و آل او دیگر خجالت می‌کشد مادر ماه است اما کاروان را دیده و / از نبود چند تا اختر خجالت می‌کشد بهتر بگویم ، از نبود چند تا دختر خجالت میکشد . یک دانه اش رقیه بود که به مدینه نرسید و الا تاریخ ‏نوشته نه تا دختر تو مسیر جان دادند. ام البنین دید این دختران کم اند. چقدر خجالت کشید.‏ اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن / حضرت ام البنبن بدتر خجالت می‌کشد. گفتم و فیض آماده است. ‏ببینم با این یک بیت چ میکنید. ‏ صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین / رو گرفته با دو چشم تر خجالت می‌کشد گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی / بیشتر از مادر اصغر خجالت می‌کشد حسین.....‏ چار تا اولاد داده حضرت ام الادب / باز از اولاد پیغمبر خجالت می‌کشد .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. وقتی که مولا امیرالمومنین علیه‌السلام برای حضرت امُّ‌البنین علیهاالسلام، روضهٔ دستانِ ابالفضل علیه
. |⇦•تو آسمان ادب... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح درود ما به تو ای مریم چهار مسیح سپهر نورفروز سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر به عطر دامن عباس پرورت مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای *جان عالم فدای شما بانو و فرزندان شما به ویژه عباس شما... شما امضا کن حرم عباس شما، عباس عزیز شما امضا کنن کنار قبر ویران شما عرض ادب کنیم..خانم بزرگواری که شاعره بود و شعر می سرود و میخوند و روضه می خوند و گریه می کرد و افشا گری می کرد به همین خاطر به نقلی با عسل مسموم کردن این خانم رو و به شهادت رسوندن.انشا الله حرم بسازیم براش از باب العباس وارد شیم کنار قبر این بی بی* بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست کلید باب حوائج به دست عبّاست هزار قافله دل پای بست فرزندت نشانِ بوسه ی مولا به دست فرزندت *عباس رو بغل گرفت مولا ام البنین منتظره ببینه چه واکنش و عکس العملی آقا نشون میدن دید حضرت دستای عباس رو میبوسن و گریه میکنه آقا ایرادی داره این دست ها؟ نه.. میشه بگین چرا گریه می کنین؟ فرمود: همین دست ها رو یه روز کربلا از بدن جدا می کنن* نبودم نه دیدم که محشر به پا شد شنیدم دو دست تو از تن جدا شد میدونم که خیلی خجالت کشیدی صدای عمو آب رو وقتی شنیدی *همه میومدن برا خداحافظی توی مدینه هر کی حرفی میزد یکی به ابی عبدالله می گفت: آقا نرو قربونت برم.. مگه کوفیا رو نمیشناسی؟ یکی میگفت: آقا لااقل زن و بچه ها تو نبر..اما خانم ام البنین اومد صدا زد حسین‌جان عزیزم سلام منو به مادرت زهرا برسان.. (اون جمله ای که میخوام بگم و همه عرض ادب کنن..) خیلیا آمدن مادر پسری خداحافظی و وداع کردن. اباالفضل اومد مقابل مادر ام البنین تا اومد جلو خانم خودشو عقب کشید..عباسم مگه نمیبینی حسین داره نگاه می کنه مگه نمیدونی حسین مادر نداره.....«حسین.....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. 🩸وداعِ با مادرش حضرت امّ‌البنین «سلام‌الله‌علیهما» به هنگام خروج از مدینه... در نقلی آمده است: به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیه‌السلام از مدینه بود که حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیه‌السلام و دیگر پسرانش وداع کند. 🥀 در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود: 📋 أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیه‌السلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه. ▪️از امام‌تان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید. 📋 قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل. ▪️چون پدرتان‌، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولای‌تان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من! 🥀 در اینجا ابالفضل العباس علیه‌السلام لب به سخن گشودند و فرمودند: 📋 أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ، ▪️ای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیه‌السلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها است و جان او، جان من؛ به فدای‌شان‌ بشوم؛ جان و دلم به قربان‌شان. 📋 و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أم‌ُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ ▪️سپس قافله به راه افتاد و حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها پشت سر آن‌ها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیده‌گانش غائب شد. 📚أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵. 📚المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص۱۰۳ .................. . 🩸وداع امام‌ حسین علیه‌السلام با حضرت أم‌البنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ... در نقلی آمده است: وقتی که کاروان سيدالشهداء عليه‌السّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیه‌السّلام آمدند و عرضه داشتند: 📋 بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين ▪️پدرم و مادرم فدای‌تان ای أباعبدالله! شما را به خدا می‌سپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین! 📋 ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ ▪️در این هنگام گریهٔ بی‌امان، راه گلوی أم‌البنين عليها‌السّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند. 🥀 امام‌ حسین علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً ▪️خدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی! 🥀 حضرت أم‌البنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت: 📋 اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي ▪️ای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلام‌الله‌علیها،  به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان. 🥀 امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً... 📚أُم‌البنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵ 📚 المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص ۱۰۱ .‌...... بیاد مادر عباس دیده تر گشته زداغ ماتم او آسمان سیه پوش است تمام اهل فلک نوحه خوان  و نالانند امان ز غربت دنیا مدینه خاموش است ▪️ کجاست حضرت عباس تا که گریه کند برای غربت آن مادری که محزون بود بیاد کرب و بلا و غروب عاشورا همیشه ناله به لب داشت قلب او خون بود ▪️ ندیده دیده عالم به غیر امّا بنین که مادرانه کند مادری برای حسین تمام غصّه اش این بود تا دم آخر دریغ میشدم ایکاش من فدای حسین ▪️ به خانه علی آمد دهان مردم بست بنای عزّت خود خوب پایه ریزی کرد به جای آنکه شود بانوی سرای علی میان خانه حیدر فقط کنیزی کرد ▪️ به پیش چشم همه دور زینب و حسنین همیشه عاشق و پروانه وار می گردید به خانه علی آمد ولی به وقت ورود به یاد فاطمه مسمار خانه را بوسید ▪️ به چهار صورت قبر در کنار خاک بقیع ز سوز ناله او در مدینه غوغا بود نگفت مرتبه ای  وای کو ابالفضلم همیشه ناله او ذکر وا حسینا بود ▪️ چو زینب از سفر کربلا مدینه رسید بسوخت از غم زینب زپای تا سر او ز بس به قدرت عباس خویش ایمان داشت نشد دگر خبر مشک پاره باور او ▪️ همیشه بابت غم های کربلا میسوخت قرین ناله و غم گشت ، بود تا زنده به پیش روی رباب و سکینه می نالید همیشه زمزمه اش بود وای شرمنده .
4_5980997170931698337.mp3
6.76M
. بند اول فاطمه ی کلابیه ، جان و جانانه ی حیدر بعدزهرا تویی بانو ، بانوی خانه ی حیدر همسرخورشیدی و مادرماه ای والله ۳ عقیلةالعرب صدات میزند یا اماه ۳ ام الوفا...ام الادب ام الحیا...ام البنین بند دوم تا دنیا دنیاست بی بی ، نورحق باتوهمراهه شوهر تو یدالله و ، فرزندت اسداللهه تمام اشک‌های تو نذر غمه ثارالله ۳ فخرهمین بس که تراخوانده حسین یا اماه ۳ ام الوفا...ام الادب ام الحیا...ام البنین بند سوم مه را کردی سرافکنده ، بانوچه قمری داری ای جانم بفدای تو ، به به چه پسری داری پسرنگو بگو امید عالمین ای جانم ۳ پسرنگو بگو ذخیرة الحسین ای جانم ۳ ام الوفا.... ام الادب ام الحیا...ام البنین 🖋️حاج ✍🎤 https://eitaa.com/emame3vom/113263 .
. (س) فلک میسوزد از اندوه سوزانی که من دارم زمین میلرزد از حال پریشانی که من دارم دو چششم ژاله می ریزد چنان الماس بر پایم چنین اشکی ندارد هیچ چشمانی که من دارم برای گریه کردن داغ بسیار است و میدانم چنین داغی ندارد هیچ انسانی که من دارم چنان میگریم از ماتم که خاک کربلا با من شرار غم برانگیزد به حرمانی که من دارم ز داغ و مرگ عباسم به سینه میهمان دارم عدو همراه من گرید به مهمانی که من دارم حسینم را به گودال و به زیر تیغ ها کشتند که دل شد شعله ور از آه سوزانی که من دارم فدا کردم به پای تو ز دامانم چهار اختر به امیدی که برگردی به بستانی که من دارم ولی افسوس این دارم حسینم غرقه در خون شد که بعدش خانه ام شد بیت الاحزانی که من دارم ✍ .
. 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢مقتل و زندگی نامه حضرت ام البنین سلام الله علیها -قسمت اول 💢 ❤️از قبیله خورشید❤️ 💢«حزام بن‏خالد بن‏ربیعة بن‏وحید بن‏كعب بن‏عامر بن‏كلاب‏» (1) پدر ام‏البنین است مردى شجاع و دلیر و راستگو كه از صفات ویژه او اكرام به میهمان و منطق قوى اوست. تاریخ ویژگیهاى این مرد بزرگ را به مناسبتهاى گوناگون چون جریان خواستگارى ام‏البنین و ازدواج حضرت على(ع) ذكر مى‏كند. مادر بزرگوار ام‏البنین، «ثمامه (یا لیلى) دختر سهیل بن‏عامر بن‏جعفر بن‏كلاب‏» (2) است كه در تربیت فرزندان كوشا بوده و تاریخ از وى چهره درخشانى را به تصویر كشیده است. بینش عمیق، دوستى با فرزندان در كنار وظیفه مهم مادرى و چونان معلمى دلسوز آموختن باورهاى اعتقادى و مسایل مربوط به همسردارى و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهاى خاص این بانو است.   در بسیارى از كتب تاریخى نام یازده تن از مادران وى ذكر شده است كه همگى از خانواده‏هاى شریف و اصیل عرب بوده‏اند و به واقع مصداق بارز «شجره طیبه (3) » مى‏باشند شجره‏اى كه اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتیجه این درخت پاك همانا عباس بن‏على و عثمان و لبید شاعر و ابوبراء بن‏عامر و ... بوده‏اند. پیامبر گرامى فرمود: اى مردم! برحذر باشید از سبزه‏زارى كه بر روى مزبله (منجلاب) مى‏روید. سؤال شد از حضرت: سبزه‏زارى كه بر مزبله بروید چیست؟حضرت فرمود: زن زیبارویى كه در خانواده پلید و نادرست رشد كرده باشد. (4)از این‏روست كه على بن‏ابى طالب(ع) آنگاه كه قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن‏ابى طالب كه در علم «انساب‏» معروف بود و ذهن و سینه‏اش گنجینه‏اى از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مى‏فرماید:«زنى را براى من اختیار كن كه از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج كنم و او برایم پسرى شجاع و سواركار به دنیا آورد.» (5) و عقیل در پاسخ برادر گفت:«با ام‏البنین كلابیه ازدواج كن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وى نیست.»و سپس در مورد جد مادرى ام‏البنین، ابوبراء عامر بن‏مالك، كه در آن روز از جهت دلاورى و شجاعت كم‏نظیر بود مى‏گوید:«ابوبراء عامر بن‏مالك جد دوم فاطمه كلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بى‏نظیر است و كسى را شجاعتر از او جز حضرتت نمى‏شناسم از این‏رو او را بازى‏كننده با شمشیرها (ملاعب الاسنة) مى‏نامند.» (6)گویى نگاه نافذ على از مرز زمانها عبور كرده و كربلا را با همه سختیهایش مى‏بیند و براى یارى حسین(ع) از امروز در پى مادرى شجاع از خاندان شجاع و دلیر است تا فرزندى چونان عباس، پدر فضیلتها، به دنیا آورد و او یاریگر حسین در كربلاباشد. در خاندان و تبار پاك ام‏البنین چند ویژگى مهم وجود دارد كه همگى در وجود عباس(ع) به ظهور رسید و او را مانا كرد.الف: شجاعت و دلاورى كه در كربلا زیباترین چهره خویش را نمایاند.ب: ادب و متانت و عزت نفس كه در زندگانى 34 ساله عباس بن‏على به وضوح دیده مى‏شود.ج: هنر و ادبیات كه ام‏البنین از «دایى‏» خویش لبید شاعر به ارث برده بود و فرزند عزیزش عباس(ع) از مادر ادیبه خود. [البته شاعران دیگرى در این خاندان مى‏زیسته‏اند.]د: ایثارگرى و احترام به حقوق دیگران كه نمود آن در عشق به ولایت و امامت متجلى شد.ه: وفا و پایبندى به تعهدات. . 🔹مهمترین درسى كه از ازدواج حضرت على(ع) و ام‏البنین، مى‏آموزیم داشتن معیارهاى منطقى و صحیح در انتخاب همسر آینده است.اگر جوانان ما معیارهاى اخلاقى و معنوى را جایگزین معیارهاى مادى و ظاهرى كنند زندگى مشترك آنها با سعادت و سلامت‏خانوادگى توام خواهدبود. ملاكهاى مادى و صورى ناپایدار بوده و به زندگى رنگ سبز عشق و محبت نمى‏بخشد و با از دست دادن یك امتیاز مادى پایه‏هاى زندگى‏اى كه با آن‏ها بنا شده است‏سست‏شده و فرو ریختن سقف خانواده حتمى خواهدبود.چنانچه رسول رحمت(ص) مى‏فرماید:«كسى كه با زنى به خاطر مال او ازدواج كند خداوند او را به حال خود وا مى‏گذارد و كسى كه به خاطر زیبایى زنى با او ازدواج كند در او مسایل ناخوشایند مى‏بیند و آنكه به خاطر دین زن با او ازدواج كند خداوند مال و زیبایى را هم براى او قرار مى‏دهد (جمع مى‏كند بین امتیازات.)» (7) 💢 ✅ منابع : 🔹1- قمر بنى‏هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص‏9. 🔹2- همان، ص 10. 🔹3- قرآن كریم، سوره ابراهیم / 24. 🔹4- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص‏29. 🔹5- قمر بنى‏هاشم، مقرم، ص 15. 🔹6- تنقیح المقال، علامه مامقانى، ج‏3، ص 70 با ترجمه. 🔹7- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص‏29.
. 💢 مقتل و زندگینامه-حضرت ام البنین(س)-بخش دوم 💢 ♦️«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانى و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست‏بعد از پیامبر گرامى و اینگونه در خبر آمده است.»پس از خواب بیدار شدم در حالى كه مى‏ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیاى من چیست؟!» مادر به دخترك فهیمه و عاقله خود گفت:«دخترم رؤیاى تو صادقه است اى دختركم به زودى تو با مرد جلیل‏القدرى كه مجد و عظمت فراوانى دارد ازدواج مى‏كنى. مردى كه مورد اطاعت امت‏خود است. از او صاحب 4 فرزند مى‏شوى كه اولین آنها مثل ماه چهره‏اش درخشان است وسه تاى دیگر چونان ستارگانند.»پس از صحبتهاى دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن‏خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش على(ع) سؤال كرد و گفت:آیا دخترمان را شایسته همسرى امیرالمؤمنین(ع) مى‏دانى؟ بدان كه خانه او خانه وحى و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه مى‏دانى - كه خادمه این خانه باشد - قبول كنیم و اگر اهلیت در او نمى‏بینى پس نه؟همسر او كه قلبى مالامال از عشق به امامت داشت گفت:اى «حزام‏» به خدا سوگند من او را خوب تربیت كردم و از خداى متعال و قدیر خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براى خدمت‏به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(ع) پس او را به على بن‏ابیطالب، مولایم، تزویج كن. (12) اگر چه خواب حجت نیست و جهت امور مهمى مثل ازدواج نمى‏توان تنها به خوابها اكتفا كرد ولى راهنماى خوبى براى رسیدن به مقصود مى‏باشد اگر بیننده خواب مهذب باشد و طهارت ظاهرى و باطنى را حفظ كند و اندیشه‏هاى شیطانى و خطورات ذهنى پراكنده نداشته باشد خوابهاى او داراى تعبیر و تاویل مناسبى خواهد بود. ام‏البنین از شخصیتهایى بود كه این طهارت را داشته و همواره در رفتار و كردار خویش راه صحیح و مناسب را پیش مى‏گرفته است و از این رو رؤیاى او به این زیبایى لباس واقعیت و حقیقت مى‏پوشد و چهار پسر براى سید عالمیان على(ع) مى‏آورد كه یكى قمر بنى‏هاشم مى‏شود و دیگران نیز ستارگان آسمان ولایت و امامت هستند. اینگونه ازدواج آسمانى این دو بزرگوار صورت مى‏گیرد و در طول زندگى مشترك همواره اطاعت و احترام و تكریم و ملاطفت در مورد فرزندان على(ع) از سوى ام‏البنین مشهود بوده است.در هنگام شهادت مولا على بن‏ابیطالب(ع) فرزند بزرگ ام‏البنین، عباس بن‏على، كمتر از15 سال سن داشت و همراه با برادرانش كه كوچكتر از وى بودند در دوران كودكى پدر بزرگوار خویش را از دست داده و غبار یتیمى بر سیمایشان نشسته بود. این زن فداكار و ایثارگر جوانى و نیروى خویش را صرف تربیت و حفظ فرزندان خانه ولایت نموده و چونان گذشته خود را وقف فرزندان فاطمه زهرا(س) نیز مى‏كرد و بسان مادرى مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود. وفادارى ام‏البنین به همسر بزرگوار خویش به حدى است كه پس از شهادت حضرت على(ع) با آنكه جوان بوده و از زیبایى ویژه نیز برخوردار مى‏باشد تا پایان عمر ازدواج نكرده و همسر دیگرى را اختیار نمى‏كند. این همسر شهید ایثارگونه به تربیت فرزندان على(ع) مشغول بوده و بذر عشق و محبت و ایثار در وجود آنها مى‏افشاند.💢 ✅ مولد عباس بن‏على(ع)، محمد على الناصرى، ص 38 -36. ....... مقتل بازگشت کاروان به کربلا - حضرت ام البنین سلام الله ◼️ فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین "علیه‌السلام"... چون بشير وارد مدينه شد.، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم السلام. ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و  فرمود: أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین ▪️ اى ! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟  بشير گفت:  اي‌ام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. ام البنين فرمود: از حسين خبر ده. وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "ام‌البنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج می‌زند.  فرمود: أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ▪️«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام » "بشیر" گفت: قُتِلَ الحُسَین ▪️حسین، کشته شد... در آن حال ام‌البنین روی خاک‌ها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود: قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره‌ کردی. ✅منابع: 🔹منتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠ 🔹تذکره الشهداء، ص ۴۴٣ .
. گریز به ۱۱۶۷ ای آفتاب زهرا ماه عالم آرا بی تو گشته تاریک همه دنیا، بیا آقا من عبد و تو مولا من قطره تو دریا بی تو گشته تاریک همه دنیا، بیا آقا حلالم کن که خیلی کم برای تو دعا کردم حلالم کن که روزانه شمارا کم صدا کردم همه عجل فرج هایم همه گرمی بازار است ببخش آقا گدای تو نه اینکه یار، که سربار است گنهکارم گرفتارم عنایت کن خودت آقا شوم آنگونه که تو می پسندی ای گل طاها **** سقای دلاور عباسم کجایی میگن که نه دستی داری و نه پایی چشمم مونده بر در تا از در درآیی میگن که نه دستی داری و نه پایی شنیدم که سرت رفته، روی نیزه ز پهلو هم میگن پاشیده شد فرق سرت تا بین ابرو هم میگن بعد از تو عباسم، همه ریختن توی گودال میگن تو رفتی و بعد از تو رفت گوشواره و خلخال شنیدم که دم مغرب سر و از قتلگاه بردن شنیدم که سنان و شمر کنار سر ، شراب خوردن https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/14617 .👇
◾️ارادت حضرت‌ ام البنين(س) به حسين بن على(ع) كنيز حضرت‌ ام البنين(س) مى گويد: من منزل را هر روز خودم جارو مى كردم ولى در آن روز ايشان امر فرمودند: خودم مى خواهم خانه را جارو كنم، زيرا عزاداران حسين(ع) مى خواهند بيايند، لذا بعد از نظافت، هنگام ورود مهمان‌ها شخصا به استقبال آنها رفته و با مشت به سينه مى زد و نواى وا اماما و واسيدا سر مى داد. حضرت‌ ام البنين(س) و حضرت زينب كبرى(س) يكديگر را در آغوش كشيدند، حضرت زينب كبرى(س) يكى يكى نام پسران حضرت ام البنين(س)‌ را صدا مى زد و مى فرمود: وا اخاه، وا عباسا، وا اخاه وا جعفرا و... حضرت‌ ام البنين(س) فقط مى فرمود: وا اماما وا حسينا‌ و به اين صورت مردم متوجه شدند كه حضرت‌ ام البنين(س) بزرگ ترين مصيبتش مصيبت امام زمانش بوده و هست. بعد مهمان‌ها نشستند، حضرت‌ام البنين(س) از حضرت زينب كبرى(س) خواست تا از واقعه جانسوز كربلا و پسرانش برايش بگويد، حضرت زينب كبرى(س) از شهادت فرزندانش سخن به ميان آوردند. حضرت‌ ام البنين(س) عرض كرد: جان همه عالم به فداى حسين(ع)، از حسين(ع) برايم بگو. حضرت زينب كبرى(س) فرمودند: حسين(ع) را با لب تشنه كشتند. حضرت‌ ام البنين(س) تا اين سخن را شنيد، آن چنان ناراحت و از خود بى خود شد كه بى اختيار دستهايش را بلند كرد و محكم بر سرش كوبيد و چندين بار فرياد زد: وا حسيناه! واى حسين جان. حضرت زينب كبرى(س) در ادامه فرمودند: اى‌ ام البنين از پسرت عباس يک يادگارى برايت آورده ام. حضرت‌ ام البنين(س) عرض كرد: آن يادگارى چيست؟ حضرت زينب كبرى(س) سپر حضرت اباالفضل العباس(ع) را به ايشان تقديم فرمود. حضرت‌ ام البنين(س) تا آن سپر را ديد آن چنان منقلب شد و گريست كه بيهوش شده و بر زمين افتاد. حضرت‌ ام البنين(س) علاوه بر اينكه به بقيع جهت عزادارى مى رفتند در منزل نيز در سوگ امام حسين(ع) مراسم مى گرفت و مى نشست و زنان مخصوصا از قبيله بنى هاشم در جلسه او شركت و بر مظلوميت حضرت سيدالشهدا (ع) و اهل بيتش مى گريستند. از جمله‌ ام سلمه همسر گرامى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شركت مى كرد و مى گريست و مى گفت: فعلوها، ملاء اللّه قبورهم نارا؛ يعنى: حسين را كشتند! خدا قبرشان را پر از آتش كند. (۲) 📚منبع (۱) تذكرة الشهدا، ملا حبیب الله شریف کاشانی، ص ۴۴۳ (۲) رياض الأحزان، محمدعلی بن ملا محمد برغانی، ص ۶۰ .
4_5983328990281075437.mp3
8.01M
آهنگساز آقای سعید حمیدیان‌فر گفتی که خیر بچمو می‌شناسم مادرمو درست می‌گه احساسم نور چشامه پسرم پس می‌گم نذر گلای فاطمه‌س عباسم فاطمیه روضه‌ی مادرونه داشتی برای اشکای زینب شونه‌ی خواهرونه داشتی فاطمیه با پارچه‌ی سیاه خونه‌ی حیدرو می‌پوشوندی از تو نگاه حیدرت هرجوری بود درو می‌پوشوندی بانی روضه‌ها‌ ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین گفتی که ای کاش مجالش باشه پیش حسین باشه وُ بالش باشه عمرمنه اما حالا که عمرشو برا حسین داده حلالش باشه بعد عباس روضه‌ی مادرونه داشتی برای اشکای زینب شونه‌ی خواهرونه داشتی بعد عباس با روضه هات چقدر قلب مدینه رو می‌سوزوندی برا گریز روضه هات روضه رو تا کوچه می‌کشوندی بانی روضه‌ها ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین گفتی گلم باشه که پرپر باشه مردونگی اینه که بی سر باشه درد من اینه که تو آغوش رباب کاشکی می‌شد علیِ اصغر باشه تو مدینه روضه‌ی مادرونه داشتی برا رباب غم دیده شونه‌ی خواهرونه داشتی تو مدینه می‌خوندی با رباب روضه‌ی لاله‌ی پرپرش رو حنجره‌ی کوچیک و تیر سه شعبه و پیکرش رو بانی روضه‌ها ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین
recording-20231226-192950.mp3
4M
بالا بلندم عزیزم پاشو نگا کن دوباره رو خاك اين قبر خالی چشمای مادر می‌باره رفتی و بعد از تو مادر زانوم دیگه نا نداره ام‌البنین بودم اما حالا که معنا نداره مثل چشای قشنگت چشم منم تاره مادر جونی تو دستام نمونده - آه ای علمدار مادر واااای پسرم - كجایی قمرم - كجایی می‌سوزه از داغ روضه‌ت - جيگرم - كجايي بند دوم دستای تو مثل حیدر سنگین و خیبر شکن بود کی توی رزم و نبردش همپای عباس من بود؟ آروم جونم شنیدم غوغا بپا کردی اون‌روز دریا رو شرمنده با اون،شرم و حیا کردی اون روز با اون نفسهای آخر گفتی برادر به مولات چی گفتی و چی شنیدی مادر به‌قربون دردات واااای پسرم - كجايی قمرم - كجايی می‌سوزه از داغ روضه‌ت - جيگرم - كجايی بند سوم وقتی تو رفتی شنیدم خیمه‌ت عمودش دراومد دستای نا‌پاک دشمن با نیت معجر اومد وقتی که افتادی از پا ، قد برادر کمون شد تو اوج غربت حسینم ،راهیه گودال خون شد وقتی که چشماتو بستن ، خیمه اسیر بلا شد جسم عزیزای زهرا .س ، پامال اون مرکبا شد وااای - بی یار و یاور  حسینم کشته‌ی بی سر - حسینم تموم عالم فدای  - غریب مادر - حسینم