ژوئن ۱۲, 753802.mp3
4.48M
🔳 #زمینه احساسی پیشواز محرم
📜 فقط تو میدونی چقد دلواپسم
.
#کرامات #امام_باقر
مناظره امام باقر علیه السلام
با اسقف مسیحیان در شام
در سال ۱۱۰ هجری هشام بن عبدالملک هشتمین خلیفه اموی، امام باقر علیه السلام را به مرکز حکومتش فراخواند.
هنگام مراجعت به مدینه در میدان اصلی شهر بطور اتفاقی امام (ع) با مجمع بزرگ سالیانه مسیحیان مواجه شدند.
اسقف مسیحیان نگاهی به جمعیت انداخت، سیمای درخشان امام باقر علیه السلام توجه او را جلب کرد، وی رو به امام نمود و پرسید : شما از ما هستید یا مسلمانان؟
امام فرمودند : از مسلمانان.
او گفت از دانشمندان آنان هستید یا افراد نادان؟
امام پاسخ دادند : از افراد نادان نیستم.
آنگاه اسقف مسیحیان پرسید :
به چه دلیل شما مسلمانان ادعا می کنید که اهل بهشت می خورند و می آشامند، ولی عمل دفع ندارند؟
آیا برای این موضوع نمونه ی روشنی در این جهان وجود دارد؟
امام : بلی نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در رحم مادر تغذیه می کند ولی مدفوعی ندارد.
اسقف گفت : عجب!!! شما که گفتید از دانشمندان آن قوم نیستید.
امام فرمود : من چنین نگفتم بلکه گفتم از نادانان نیستم. او گفت : سوال دیگری نیز دارم. امام فرمود، بفرمایید. او گفت : به چه دلیل عقیده دارید که میوه و نعمت های بهشتی کم نمی شود، هرچه از آنها مصرف شود باز به حال خود باقی مانده و کاهش نمی یابد؟ آیا در این جهان می توان مثال روشنی برای آن ذکر کرد؟
امام باقر (ع) فرمودند : آری مثال روشن آن در عالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغی صدها چراغ را با آن روش کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه
کاسته نمی گردد.
خاطرهای از بقیع
در اولین روز اقامت در مدینه بعد از اقامه نماز صبح در مسجد النبی به قبرستان بقیع رفتم.
مبلغ وهابی فریاد می زد :
لازم مطالعات. لازم تحقیقات.
به او نزدیک شده و گفتم : سخن درستی می فرمایید؛ مطالعه لازم است، تحقیقات دینی و مذهبی واجب است، او از توجه یک نفر به شعار ش خوشحال شد، در ادامه گفتم آیا خودتان به این سخن عمل می کنید؟
این سخن بر او گران آمد و گفت : رو (دور شو )
در مدت یک هفته ای که در مدینه اقامت داشتم هر روز صبح ساعت (۸/۵ تا ۶/۵) که بقیع فقط برای مردان باز بود به آنجا رفته و از اول تا آخر وقت در آنجا بسر می بردم. حدود ۲۰ متر به مرقد های مطهر امامان مظلوم بقیع علیهم السلام حصار زنجیره ای گذاشته وچند مامور مسلح ایستاده بودند. روز آخر از مبلغ وهابی مستقر در آنجا پرسیدم چرا کبوتران روی آن قبور نمی نشینند؟
جواب داد می نشینند، تو ندیده ای، گفتم من چند روز است پشت سر هم و از اول و تا آخر وقت دراینجا بسر می برم، هنوز حتی یک مورد ندیدهام که کبوتری روی آن قبور توقف کند. حرفش را عوض کرد و گفت چون دانه گندم روی آن قبر ها نیست. گفتم اجازه می دهی، من به آنجا نزدیک شده و مقداری دانه بپاشم ببینیم چه می شود، عصبانی شد و گفت هرگز، اگر بیشتر از این فضولی کنی به ماموران می گویم تو را از اینجا بیرون بیاندازند.
اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره. سالروز شهادت امام باقر علیه السلام برشما تسلیت باد
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - قسمت سوم 🍃 حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صور
.
#روز_عرفه
#روضه #گریز_دعای_عرفه
دعاى عرفه، چند بار در فرازهاى مختلفى مىگوييم:
بحق هذه العشيّه...
به حق امشب... به حق امشب... .
مگر امشب چه خبر است ؟
در شب عید قربان چه خصوصيتى است که مدام خدا را به حق امشب قسم می دهیم؟
امشب شب مهمی است؛
شب عید قربان. شب عاشوراى اسماعيل
و فردا اسماعیل راهی قربانگاه است
امام حسين(ع) ارتباط خاصى با شب عيد قربان دارد
چرا که او هم قربانى دارد:
بهر قربانى على اصغر آورده
عبداللَّه و قاسم و اكبر آورده
الهى بهر قربانى به درگاهت سر آوردم نه تنها سر برايت بلكه از سر بهتر آوردم
پى ابقاء قد قامت به ظهر روز عاشورا براى گفتن اللَّه اكبر، اكبر آوردم
على را در غدير خم نبى بگرفت روى دست ولى من روى دست خود على اصغر آوردم
على انگشتر خود را به سائل داد امّا من براى ساربان انگشت با انگشتر آوردم
براى آن كه قرآنت نگردد پايمال خصم براى سم مركبها خدايا پيكر آوردم
براى آن كه همدردى كنم با مادرم زهرا براى خوردن سيلى سه ساله دختر آوردم
اگر با كشتن من دين تو جاويد مىگردد براى خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
به پاس حرمت بوسيدن لبهاى پيغمبر لبانى تشنه يا رب بهر چوب خيزر آوآوردم
منبع: گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست، ص27 و 29
.
.
#گریز_دعای_عرفه
دعاى عرفه را رها كنيم و بگذريم.
امروز بياييد فقط به امام حسين(ع) نگاه كنيم و فقط محو جمال او باشيم.
به مناجات كردن او نگاه كنيم و لذت ببريم
مثل وقتى كه زيارت آل ياسين مى خوانيم و سلام به اركان عبادت امام زمان (عج) مى دهيم
السلام عليك حينَ تُصَلّى و تقنُتُ
السلامُ عليك حينَ تَركَعُ و تَسجُد. ...
امروز هم به اركان مناجات او خيره شويم و سلام دهيم؛
سلام به آن لب و دندان قشنگت حسين (ع)!
چقدر زيبا دعا مىخوانى و مناجات مىكنى!
چقدر زيبا با خدا حرف مىزنى!...
نمى دانم آن نامرد چطور دلش آمد، با چوب خيزران به اين لب و دندان بكوبد؟
لب و دندانى كه قرآن تلاوت مىكند، بوسيدنى است،
يزيد! چطور به اين لب و دندان اهانت مىكنى؟
ظالما بر قلب من آذر مزن چون كين بر اين لب انور مزن
گر زنى پنهان بزن اى بى حيا پيش چشم نازنين دختر مزن
رحم كن بر حال زار مادرش بر دل زهرا دگر نشتر مزن
بوسه كرده فاطمه بر اين لبان آتش كين بر دل مادر مزن
شرم كن از روى جدّش مصطفى آتش اندر قلب پيغمبر مزن
باب زارش كرده بوسه اين لبان آتش كين بر دل حيدر مزن
منبع: گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست، ص27 و 29
#روز_عرفه #عرفه
.
.
#امام_زمان
#امام_حسین
گریز روضه امام حسین علیه السلام
📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند :
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ،
يعنى
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم.
👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمهها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند:
وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوهها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت.
زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين
#گریز_روضه_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
#امام_زمان_عج
📚 منبع
١- زیارت #ناحیه_مقدسه
٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢
.
.
گریز روضه #امام_حسین علیه السلام
📜 از حضرت صادق عليه السلام روايت شده
است كه ميگفت: «حسين بن علي عليه السلام چون متولد شد خداي تعالي جبرئيل را فرمود با هزار فرتشه فرود آيد به تهنيت رسول خدا صلي الله عليه و آله از جانب خدا و از جانب خود پس جبرئيل فرود آمد و بر جزيره اي در دريا بگذشت در آنجا ملكي بود«فطرس» نام، خداوند عالم او را براي انجام امري نامزد فرمود، او كندي كرد در انجام آن، پس بال او را بشكست و در آن جزيره انداخت، هفتصد سال عبادت خدا كرد تا حسين بن علي عليه السلام متولد شد، آن ملك به جبرئيل گفت: آهنگ كجا داري؟ گفت: خداي تعالي به محمد صلي الله عليه و آله فرزندي بخشيده است مرا فرستاده است به تهنيت او از جانب خداي تعالي و از جانب خودم. گفت: اي جبرئيل! مرا بردار و با خود ببر شايد محمد صلي الله عليه و آله براي من دعا كند. جبرئيل او را برداشت و چون بر نبي صلي الله عليه و آله وارد شد و تهنيت گفت از طرف خداي تعالي و از طرف خود و حال «فطرس» بگفت، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خود را به اين مولود مسح كن و به جاي خود باز شو فطرس خود را به حسين بن علي عليه السلام بماليد و برخاست و گفت: اي رسول خدا!! امت تو اين فرزند را ميكشند و مكافات اين انعام او بر من واجب است، پس هيچ كس او را زيارت نكند مگر او را آگاه سازم و هيچ سلام كننده سلام نكند بر او مگر آن كه سلام او را به حضرت او برسانم، و هيچ كس صلوات نفرستد مگر اين كه صلوات او را تبليغ كنم؛ اين را بگفت و بالا رفت. و روايت ديگر به جاي خود عروج كرد و ميگفت: كيست مانند من كه آزاد شده ي حسين فرزند علي و فاطمه و جد ايشان محمد - صلوات الله عليهم اجمعين ...
👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله چه بر دلت گذشت زمانى كه فطرس ملك خبر شهادت امام حسين را به شما داد ، مى خوام سئوال آقا جان يا رسول الله دل كنم شما بيشتر سوخت يا خواهرش زينب س وقتى ديد برادر از اسب با صورت روى زمين افتاد ...
#روضه_امام_حسین
#گریز_روضه_امام_حسین
#امام_حسین_ع
#روضه_شب_جمعه
📚منبع
دمع السجوم صفحات ١٢-١٣
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. امام حسین (ع) وارث حضرت نوح (ع) 1⃣ کشتی نوح باعث نجات مومنان شد (فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَ
.
گریز روضه #امام_حسین علیه السلام
گريه و نفرين #حضرت_نوح
وقتى كه حضرت نوح (ع) سوار كشتى شد، كشتى حركت كرد، تا به سرزمين كربلا رسيد، همينكه به سرزمين كربلا رسيد، زمين كشتى او را گرفت، بطورى كه حضرت نوح (ع) ترسيد غرق شود، دستها را به دعا و نيايش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرض كرد: خدايا، تا كنون مشكلى برايم پيدا نشده، ولى تا به اين سرزمين رسيدم ترس و وحشت عجيبى برايم ظاهر گشت، و بدنم لرزيد و خوف شديدى تمام وجودم را گرفت، كه تا بحال اينجورى نشده بودم، خدايا علتش چيست؟
حضرت جبرئيل (ع) نازل شد و فرمود: اى نوح در اين سرزمين سبط خاتم پيغمبران و فرزند خاتم اوصياء كشته مى شود. و روضه كربلا را خواند.
حضرت نوح (ع) منقلب گشته و اشكهايش سرازير شد و فرمود: اى جبرئيل قاتل او كيست كه اينطور ناجوان مردانه حسين (ع) را بشهادت ميرساند؟!
حضرت جبرئيل (ع) فرمود: او را كسى كه نفرين شده اهل آسمان و زمين است مى كشد.
حضرت نوح (ع) (درحاليكه ناراحت وگريان بود) قاتلين او را لعنت كرد...
👆هميجا عرض مى كنيم يا نوح نبى الله ص ، اگر شما به سرزمين كربلا رسيديد و دلشوره گرفتيد ، يك روزى هم خواهرش ام كلثوم س با رسيدن به سرزمين كربلا دلشوره گرفت ،راوى مى گويد : خود امام حسين او را آرام كرد ، اما گذشت تا روزى كه امام حسين به شهادت رسيد راوى مى گويد و تسابق القوم على نهب بيوة آل الرسول و قرة عين الزهراء البتول
سبقت مى گرفتند بر غارت آل پيامبر و دختران حضرت زهرا ...
#گریز_روضه_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
#روضه_شب_جمعه
منبع📚
داستانهايى از گريه بر امام حسين عليه السلام صفحات ٨-٩
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🔻 پنجشنبه ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۲🔻 روضه و بیان #کرامات #حضرت_زهرا استاد #حاج_غلامرضا_سازگار
.
#مدح_حضرت_زهرا
محشر و بازار آن بازار توست
نام کل خلق در طومار توست
ای محمد (ص) زنده از لبخند تو
ای فدای یازده فرزند تو
تو قیامت را قیامت می کنی
بر امامان هم امامت می کنی
هر چه گوئی ذات بی چون آن کند
گر تو خواهی نار را رضوان کند
این عجب نبود به یک یا فاطمه (س)
حق دهد بر کار محشر خاتمه
روز محشر کار ما با فاطمه است
نقش پیشانی ما یا فاطمه است
بی کسیم و جز تو ما را نیست کس
روز و انفسا تو را داریم و بس
ای ره جنت ز باب رحمتت
نامه ها را شسته آب رحمتت
زشتی افعال ما را خاک کن
نامه اعمال ما را پاک کن
از کرامت بر جبین ما همه
ثبت کن هذا محب الفاطمه
بیم دارم با چنان لطف عظیم
قاتلت را هم رهانی از جحیم
بین خلق و نار حائل می شوی
با حسین خود مقابل می شوی
او کند با پیکر بی سر قیام
گوید از هر زخم تن مادر سلام
آن سلام و پاسخش بشنیدنی است
آن گلوی پاره پاره دیدنی است
باز در محشر تو محشر می کنی
گریه بر آن جسم بی سر می کنی
محشر از اشک تو طوفان می شود
چشم ها یکباره گریان می شود
ناگهان آید یم رحمت به جوش
اشک ها سازد جهنم را خموش
این ندا خیزد ز حلقوم همه
اشفعی لی اشفعی لی فاطمه
ای خلایق از ازل مهمان تو
باغ حنت عاشق سلمان تو
فضه ات را پای بر چشم ملک
قنبرت را جاه برتر از فلک
جان حیدر در لب خندان تو
هفت آبا خاک فرزندان تو
ای که از سر تا قدم پیغمبری
بلکه هم پیغمبری هم حیدری
ای محمد (ص) از تو دختر سر فراز
ای نماز آورده بر خاکت نماز
حمد و تکبیر و دعا دلداده ات
سجده برده سجده بر سجاده ات
در نمازت رخ ، ز شرم حی فرد
گه سفید گاه سرخ و گاه زرد
صبح می شد مهر رخسارت سفید
ظهر از آن نور ، سرخی می دمید
شامگاهان بس که میرفتی ز حال
زرد می گردید نور آن جمال
حیف از آن صورت که آخر شد کبود
برگ گل را طاقت سیلی نبود
تو به اهل آسمان شمع رهی
زهره ای منصوره ای وجه اللهی
زهره و رخساره نیلی کجا
صورت حوریه و سیلی کجا
مسلمین ، روی کلامم با شماست
نسل آینده ، پیامم با شماست
این سخن فرموده پیغمبر است
منکر آن هر که باشد کافر است
گفت زهرا خلق من خوی من است
روح مابین دو پهلوی من است
مکتب من زنده از این دختر است
نسل من پاینده از این دختر است
جاودان ماند از او آثار من
بلکه آزارش بود آزار من
ضبط کن ای چرخ فریاد مرا
بشنوید آیندگان داد مرا
ناسپاسان ، دخت احمد را زدند
فاش می گویم محمد (ص) را زدند
.