eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎴 [جلسه‌ی سوم] ۲۸ آذر ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۷. وجوب اتباع از اهل‌بیت علیهم‌السّلام ۸. نمونه‌هایی از مخالفت با اهل‌بیت علیهم‌السّلام: * ناسزاگویی معاویه به امیرالمؤمنین علیه‌السلام * داستان خرمای طبر زرد * مواجه شدن با جوان سُنّی به‌نام سیّدمحمدموسی، در شهر شام و استبصار وی به مذهب اهل‌بیت علیهم‌السّلام ۹. ثواب گریه بر مظلومیت اهل‌بیت علیهم‌السّلام
41.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖رسالتِ روضه‌خوانی 💠 روضه خوانی حاج در هواپیمای تهران_نجف برای مسافرین و زائرین (صبح حسینی) 🚩کعبه از ما می‌برد دل، کربلا هم برده دل هر دو دلدارند اما، این کجا و آن کجا 🚩زائران کربلا، در اربعین و غیر از آن هر دو زوارند اما، این کجا و آن کجا..
. 📍بداهه خوانی و بزمی خوانی 📝بداهه در اصل، بَداهت و به معنی بی‌اندیشه سخن گفتن و نوشتن است. 🔸بداهه خوانی همان‌گونه که از نام آن مشخص است، اجرای مداحی در زمانی است که مداح محترم، برنامه از پیش تعریف شده‌اش را نادیده می‌گیرد و با اتّکا به تجربه‌های قبلی خود،بدون تأمل، شعر یا مطلبی به اقتضای مجلس می‌خواند. 🔖و اما بزمی‌خوانی؛ اشاره به نحوه خواندن به صورت صمیمی و نیمه‌رسمی و آرام است. 🌀این حالت اگر چه پرشور و تأثیرگذار است، جنبه رسمی ندارد و معمولاً در میان خواص اهالی هیئت و مداحی برپا می‌شود و افراد به اقتضای حال، به کمک هم مجلس را اداره می‌کنند و به سهم خویش، چند بیت می‌خوانند. 📚منبع: فرهنگ اصطلاحات و کنایات مداحی .
Sokhanrani-GolPichi14020902.mp3
25.1M
🎙 : حجةالاسلام گلپیچی 🏴 مراسم عزاداری 📅 پنجشنبه ۲ آذر ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 📍 امامزاده قاضی الصابر (ع)
Sokhanrani-GolPichi14020903.mp3
26.76M
🎙 : حجةالاسلام گلپیچی 🏴 مراسم عزاداری 📅 جمعه ۳ آذر ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 📍 امامزاده قاضی الصابر (ع)
. 🩸فرازهایی از مصیبت «سیلی‌زدن» به روی مبارک إنسیّة الحَوراء سلام‌الله‌علیها، توسط شخص «دوّمی» ... 🥀 روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه می‌کردند و به امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمودند: أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَی الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا 📋 یاعلی! گریه می‌کنم بر آن ضربتی که بر فرق تو و آن سیلی‌ای که برگونه فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌زدند.(۱) 🥀 خود دوّمی در نامه‌اش به معاویه چنین نوشت: ... وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَی بَصَرِی، 📋 بعد از آنکه لگد بر زدم، وارد خانه شدم که با فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» روبرو شدم؛ نور او، چشم مرا کور کرده بود. فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ، 📋 پس از روی پوشیه‌اش چنان سیلی به صورتش زدم که گوشواره‌اش کنده شد و بر روی زمین افتاد.(۲) 🥀 خود حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در روایتی فرمودند: وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ 📋 پشت در بودم که عمَر با لگد بر در زد و در به طرف من برگشت؛ من باردار بودم که با صورت در بین شعله‌های آتش به روی زمین افتادم. وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتَّی انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی، 📋عمر وارد خانه شد و به صورتم لطمه زد و آن‌چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره‌ام از گوشم افتاد.(۳) 🥀 در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مادر ما قباله فدک را از ابوبکر گرفته بود و در مسیر بازگشت به خانه بود که عمر راه را بر او بست؛ عمر هر چه که گفت قباله را به من بده، اما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آن را به او نداد. فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ ... 📋 پس با پایش آنچنان به مادر ما لگدی زد که مادرمان به روی زمین افتاد. ثُمَّ لَطَمَهَا فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قُرْطٍ فِی أُذُنِهَا حِینَ نُقِفَتْ 📋 سپس جلو آمد و بر صورت مبارک مادرمان چنان سیلی زد که هنوز که هنوز است گویا دارم می‌بینم آن لحظه‌ای را که گوشواره های مادرم بر روی زمین افتاد...(۴) 📚(۱)الامالی،شیخ صدوق،ص۱۹۷ 📚(۲)بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۹۴ 📚(۳)الهدایةالکبری،خصیبی،ص۱۷۹؛ و بحارالانوار، ج۳۰ ص۳۴۹ 📚(۴)الاختصاص، ص۱۸۵ ✍️مردک پَست که عمْری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجه‌ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلی محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دو سه تا سیلیِ محکم‌تر خورد... .
. 🏴 لگد زدن دشمن کافر بر حضرت زهرا (س) (روضه داغ مستندی که نباید هرجایی خوانده شود.) فَدَعَا بِكِتَابٍ فَكَتَبَهُ لَهَا بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ فَخَرَجَتْ وَ الْكِتَابُ مَعَهَا فَلَقِيَهَا عُمَرُ فَقَالَ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ فَقَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُو بَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ هَلُمِّيهِ‏ إِلَيَ‏ فَأَبَتْ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ‏ ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ فَمَضَتْ وَ مَكَثَتْ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً مَرِيضَةً مِمَّا ضَرَبَهَا عُمَرُ ثُمَّ قُبِضَتْ ابوبکر نامه‌ای بدین مضمون برای فاطمه سلام الله علیها نوشت که فدک را به او باز می‌گرداند، فاطمه سلام الله علیها در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، عمر او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامه‌ای است که که با خود داری؟ گفت: نامه‌ای است که ابوبکر در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است. عمر گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، عمر با پایش لگدی به فاطمه زد در حالی که محسن را حامله بود، با این لگد محسن را سقط کرد. سپس سیلی بر گونه فاطمه سلام الله علیها نواخت. گویا الان می نگرم که گوشواره از گوش آن حضرت افتاد و پراکنده شد. عمر نامه را از او گرفت و پاره کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها هفتاد و پنج روز در حالی که از این ضربت عمر بیمار شده بود در دنیا زیست سپس از دنیا رفت. 📚منبع الإختصاص، شیخ مفید، ص 185 https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9848 .
. ◼️ روضه خوانی امام صادق (ع) برای زدن حضرت زهرا (س) قال الصادق علیه السلام: «فَرَفَسَها بِرِجلِهِ وَ کانَت حامِلَةَ بابن اسمُهُ المُحَسِّنَ، فَاَسقَطَتِ المُحسِنُ مِن بَطنِها،ثُمَّ لَطَمَها فَکَاَنّی اَنظُرُ اِلی قُرط فی اُذُنِها حین نَقَفَت.» امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «عمر با پا به فاطمه سلام الله زد، در حالی که پسری به نام محسن باردار بود، و در اثر این ضربه، آن پسر سقط شد. سپس سیلی به روی مبارک آن حضرت زد، به طوری که گویا می بینم حضرت در گوشش شکست. به همین جهت هفتاد و پنج روز بیمار گردید و سپس به شهادت رسید.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۱۹۲ درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9849 .
. ⚫️ سیلی خوردن حضرت زهرا (س) در جریان اخذ قباله فدک از خلیفه اول شیخ مفید در کتاب اختصاص می‌نویسد: امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : «وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند و خلیفه اول به جای ایشان تکیه زد، کسی را به نزد نماینده فاطمه زهرا صلوات الله علیها در فدک فرستاد و او را از آنجا بیرون کرد.» پس فاطمه علیه السلام به نزد وی آمده و فرمودند: «ای ابوبکر ادعای جانشینی پدرم را کردی و در جای وی نشستی و به نزد نماینده من فرستاده و او را از فدک بیرون کرده‌ای در حالی که می‌دانی که پدرم آن را به من بخشیده بود (و فدک از‌ آن من است) و من برای این مطلب شاهد نیز دارم.» پس علی (ع)به ایشان فرمود : «به نزد خود ابوبکر برو (وقتی که او تنهاست) پس به درستی‌که او از آن دیگری( خلیفه دوم) سست‌تر است و به او بگو ادعای جایگاه پدرم را کرده‌ای و گفته‌ای جانشین او هستی و در جای او نشسته‌ای و اگر فدک برای تو بود و من آن را از تو می‌خواستم باز هم باید آن را به من می‌دادی.» پس وقتی فاطمه زهرا (س) به نزد وی رفته و این کلمات را فرمودند، خلیفه اول گفت: راست می‌گویی پس کاغذی خواست و در آن در مورد باز گرداندن فدک به فاطمه زهرا علیها السلام نوشت. پس حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند: «حضرت فاطمه(س) بیرون آمدند و نوشته همراه ایشان بود. پس عمر ایشان را دید و گفت: ای دختر محمد این کتابی (نوشته) که همراه توست چیست؟ حضرت فرمودند: این نوشته ایست که ابوبکر آن را در مورد باز گرداندن فدک برای من نوشته است.» پس گفت: آن را به من بده پس حضرت امتناع فرمودند پس در حالیکه ایشان به فرزندی به نام محسن باردار بودند عمر با لگد به ایشان زده، پس محسن از شکم ایشان سقط شد. سپس سیلی به صورت ایشان زد. چنین است که انگار من وقتی را که گوشواره از گوش ایشان افتاد می بینم. سپس نوشته را گرفته و پاره کرد. 📚منبع الإختصاص، شیخ مفید، ص۱۸۳ https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9850 . ◾️ سیلی خوردن حضرت زهرا (س) ابو محمد از عبدالله بن سنان، از ابو عبدالله امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود: «چون رسول خدا(ص) رحلت فرمود و ابوبکر بر تخت خلافت نشست کسی به دنبال وکیل فاطمه(س) فرستاد که او را بیرون آورد. ابوبکر نوشته‌ای برای فاطمه(س) در رد فدک نوشت. عمر در راه به او رسید، گفت: دختر محمد! این نوشته که با خود داری چیست؟ حضرت فرمود: نوشته‌ای است که ابوبکر در رد برایم نوشته است.» گفت: آن را به من بده. فاطمه(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. عمر لگدی به او زد. او به پسری به نام محسن آبستن بود که او را در اثر همان ضربه سقط کرد. پس عمر فاطمه را سیلی زد. گویی به گوشواره گوش او می نگرم که شکسته شد. سپس نوشته را گرفت و پاره کرد. فاطمه به خانه رفت و ۷۵ روز در اثر ضربه عمر بستری شد. آنگاه رحلت کرد. چون مرگش فرا رسید علی (ع) را خواست و به او گفت: «یا تضمین می‌کنی یا به زبیر وصیت می‌کنم.» علی(ع)گفت: «دختر محمد! خودم وصیت تو را تضمین می‌کنم.» فاطمه گفت: «تو را به حق رسول خدا(ص) می‌خوانم که وقتی از دنیا رفتم، آن دو بر جنازه‌ام حاضر نشوند و بر من نماز نگذارند.» 📚منبع الإختصاص، شیخ مفید، ص۱۸۴ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۹ ص۱۹۲ رنج های حضرت زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری .
. ▪️ با صورت به زمین خوردن حضرت زهرا (س) شیخ یوسف بحرانی (قرن 12) می نویسد: …وَ لَطَمَها حَتّي خَرَّت لِوَجهِها وَ جَبِیِنها… به او سیلی زد، به طوری که با صورت و پیشانی اش به زمین خورد… 📚منبع الحدائق الناضره، شیخ یوسف بحرانی، ج۵، ص ۱۸۰، چاپ قم درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور . ♠️ دستور زدن حضرت زهرا (س) شیخ احمد طبرسی (قرن ۶) از سلمان فارسی نقل می کند: فَأرسَلَ ابوبَكر إلي قُنفُذ إضرِبها، فَألجَأهَا إلي عِضادَةِ بَيتِها، فَدَفَعَها فَكَسَرَ ضِلعاً مِن جَنبِها… . و ابوبکر، سراغ قنفذ فرستاد که او را بزن! لذا آن بانو را به سمتی از خانه اش پرت کرد و استخوان دنده ای از پهلویش را شکست… 📚منبع الإحتجاج، شیخ طبرسی، ص ٨٣، چاپ اعلمی، بيروت درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9851 .
. ♣️ ضربه با غلاف شمشیر طبری شیعی نقل می کند: عَن اَبی بَصیر عَن اَبِی عَبدِالله علیه السلام قال: "وَ کانَ سَبَبُ وَ فاتِها انَّ قُنفُذاً مَولی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعلِ السَّیفِ بِامرِهِ، فَاسقَطَت مُحسِناً وَ مَرَضَت مِن ذلِکَ مَرَضاً شَدِیداً ..." از ابوبصیر از امام صادق علیه السلام که فرمود: «و دلیل وفات آن بانو این بود که قنفذ -غلام عمر- به دستور او با نعل شمشیر (آهنی که انتهای غلاف شمشیر است) به شدت ضربه ای بر آن بانو زد که محسن را سقط نمود و از این جهت، به سختی بیمار شد.» 📚منبع دلائل الامامه، طبری، ص۴۵، و ص۱۳۴(چاپ جدید) درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور 🏴 سخن امام مجتبی (ع) به مغیره امام مجتبی(ع) خطاب به مغیره فرمود: «ای مغیره! تو آن کسی هستی که فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله را چنان زدی که خون از بدن مبارکش جاری شد و جنین خود را سقط کرد؛ کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره او فرمود: تو سرور بانوان بهشتی! انگیزه تو خوار کردن پیامبر صلی الله علیه و آله و سرپیچی از فرمان او و شکستن حرمتش بود. سوگند به خدا بازگشت تو به سوی آتش جهنم خواهد بود.» 📚منبع الإحتجاج، شیخ طبرسی، ص۲۷۸ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷ و ج۴۴، ص۸۳ درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور . https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9852
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. خاطره ی مرحوم حاج محسن عسکری از مرحوم آیت الله بهجت در مورد عظمت مقام سلام الله علیها 👤مرحوم حاج محسن عسکری : این شعر را در مجلسی در خدمت مرحوم آیت الله بهجت خواندم که : بوسه اش نی ز روی عادت بود بلکه از امر حق اطاعت بود بعد از مجلس خدمت آیت الله بهجت رسیدم و در مورد درستی یا نادرستی خواندن این غزل سوال کردم؛ ایشان فرمود: هر جا دیدی خریدار دارد ، حتما این غزل را بخوان از زبان بنده هم نقل کن : رسول‌خدا حتی یک‌بار هم برای بوسیدن دست حضرت زهرا سلام الله علیها دست ایشان را بالا نیاوردند، بلکه همیشه خودشان خم می‌شدند و دست خانم را می‌بوسیدند... . .
. شهادت و تشییع حضرت زهرا علیهاالسلام 🔸◼️🔸 فاطمه عليها السلام  گاهي از شدت بيماري بيهوش مي‌شود و گاهي چشم‌هايش را باز مي‌كند، مولا عليه السلام نگاهش را به صورت همسر مظلومه‌اش دوخته در چشم انداز رنج‌هاي آينده‌اش دنيايي سراپا تنهايي را مي‌بيند و اشك‌هايش آرام آرام بر گونه‌اش سرازير است، زهرا عليهاالسلام  بار ديگر به هوش آمد. چشمان نگرانش را با حسرت بر چهره مظلوم و غمگين علي عليه السلام كه مي‌داند بعد از او تمام چاه‌ها از شنيدن آواي مظلوميتش عاجز خواهند شد دوخته است و به فكر اين فداكارترين مجاهد اسلام است كه بعد از فاطمه سخت تنها خواهد ماند. زهرا عليهاالسلام با علي عليه السلام سخن مي‌گويد:«علي جان وصيتي دارم». با شنيدن اين كلمه علي عليه السلام با چشماني نمناك و قلبي غمناك فرمود: زهرا جان بگو، كه مطمئن باش به وصيت تو عمل خواهم كرد. علي جان فرزندانم يتيم مي‌شوند با آنان مدارا كن، براي دلجوئي آنان يك شب نزد آنها و يك شب نزد همسرت باش. «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً»؛ علي جان مرا شبانه غسل بده، شبانه كفن كن و به خاك بسپار، و كسي را آگاه مساز. بعد از اين كه وصيتش تمام شد، براي آخرين بار با هزاران حسرت كودكانش را يكايك بوسيده و با آنان وداع كرد. اين كه لحظه وداع با علي است كه بايد در اين دنيا بماند، بدون زهرايي كه معراج‌هاي بزرگ و پروازهاي ماورائي را گام به گام و بال در بال هم پيموده‌اند. زهرا عليهاالسلام براي اين كه سخن تسلي بخش خدا به كمكش بيايد تا در اين دردناك‌ترين لحظه، راحت بتواند علي را براي هميشه وداع كند، از قرآن ناطق خواست تا برايش قرآن بخواند: چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنيدن به رُخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن صوت قرآن غمين علي عليه السلام همراه با نواي حزين كودكانش كشتي عمر فاطمه را تا ساحل آرامش همراهي كردند، زهرا راحت شد، ولي سهمگين‌ترين ضربه‌اي را كه طبيعت در توان داشت با دردناك‌ترين حالت برعلي فرود آورده است، كودكان يتيم زهرا همان گوهرهايي كه در آغوش پرمهرش پرورش يافته بودند و بعدها زيباترين ارزش‌هاي انساني را در تاريخ به نمايش گذاشتند ناله مي‌كردند. در صحن حياط در كنار بستر يگانه دختر پيامبر غوغايي برپاست، علي مظهر عدالت مظلوم زانوي غم در بغل گرفته، سر در گريبان فرو برده، آهسته آهسته اشك مي‌ريزد. ◼️ كودكان مادر از دست داده، خود را روي جسد زهرا انداخته او را صدا مي‌زنند. «اُمّ اَيْمَن» و «اَسما بنت عميس» با چشماني اشك آلود وسائل غسل دختر پيامبر را آماده مي‌سازند چند نفر از اصحاب با وفاي پيامبر، همان‌هايي كه در لحظه هولناك و سياه و دشوار تاريخ علي را انتخاب كردند. در گوشه حياط كوهي از اندوه را در جان عزادارشان حس كرده بر رنج‌هاي گذشته فاطمه و آينده علي اشك مي‌ريزند، فضاي لاجوردي با ستارگانش كه ميلياردها حوادث را ديده و خم به ابرو نياورده بودند نظاره‌گر اشك‌هاي گرم علي هستند در فراق زهرا. شب پاس به پاس مي‌خزد و علي عليه السلام با درد و اندوه پيكر مطهر فاطمه عليهاالسلام را غسل مي‌دهد. ◼️ من امشب غسل خواهم داد با اشك گلم را غنچه‌ام را لاله‌ام را من امشب تازه خواهم كرد تا صبح غم و داغ هزاران ساله‌ام را علي عليه السلام بدن زهرا عليهاالسلام غسل داد و كفن پوشاند. وقتي خواست بند كفن را ببندد، ديد كودكان زهرا چنان با حسرت آخرين نگاه‌ها را به صورت زهرا دوخته‌اند كه نزديك است روح از بدنشان خارج شود. با بياني كه اندوه عالم را با خود داشت صدا زد: حسن جان، حسين جان، زينبم، كلثومم، بيائيد از ديدار مادرتان توشه برگيريد كه وقت فراق است . يتيمان زهرا صورت به صورت مادر گذاشتند، گريه مي‌كردند و مي‌بوئيدند و براي روزگار بي‌مادري توشه برمي‌گرفتند كه علي عليه السلام مي‌فرمايد: «اِنّي اُشهِدُاللهَ اَنَّها قد حَنَتْ و اَنَتْ و مَدَّتْ يَدَيْها و صَمَتْهُما الي صَدْرِها مَلِّياً»؛ من خدا را گواه مي‌گيرم كه فاطمه عليهاالسلام ناله جانكاه كشيد و دست‌هاي خود را دراز كرد و فرزندانش را مدتي به سينه‌اش چسبانيد. آنگاه شنيدم هاتفي در آسمان صدا زد: ◼️«يا اباالحسن اِرْفَعْهُما عَنْها فَلَقَد اَبْكِيَا وَ اللهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ»؛ اي علي! حسن و حسين را از سينه مادرشان بلند كن كه سوگند به خدا حالت آنها فرشتگان آسمان را به گريه انداخت . ◼️ بدن مطهر زهرا عليها السلام كسي كه نسل پاك پيامبر تنها از او در جهان باقي مانده و به منزله روزنه‌اي نور پاك رسالت پيامبر را به بشريت انتقال داده است در بستر تابوت شهادت با تمام مظلوميت آرميده، روي دوش چند نفر از اصحاب با وفاي پيامبر كه از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي‌كنند به طرف قبر نامعلومش برده مي‌شود. .
. زينب عليهاالسلام به دنبال جنازه آن مسافر ملكوتي از چشمانش كه هيچوقت بعد از آن نخشكيد آب مي‌پاشد و خطاب به چشمه جوشان چشمش كه راه آخرين ديدار را مي‌بست مي‌گويد: بر سر دوش جسم بي جاني حمل مي‌شد به نقطه‌اي مرموز ◼️ جنازه زهرا از جلو هر در و ديواري كه مي‌گذشت سلام‌هاي آخرين وداع به گوشش مي‌خورد، بر خلاف خانه غمين فاطمه، قسمتي از خاك مدينه با سرور و شادماني انتظار مقدم گرانبهايي را مي‌كشد كه در درياي نبوت و در صدف عصمت پرورده شده است. ◼️ علي عليه السلام پيكر پاك تنها ياورش را تا دروازه بهشت بدرقه نموده، روي قبر زهرا نشسته با دل پرسوز و گدازش سخن مي‌گويد، درود بر تو اي رسول خدا، از من و از دخترت كه در جوارت فرود آمد و زود به تو پيوست. يا رسول الله، شكيبائيم از دوري برگزيده‌ات كم شد و تاب و توانم از دست برفت، اين مصيبت آن چنان برايم سنگين است كه از اين پس ديگر هرگز اندوهم را پاياني نبوده و شب‌هايم همواره به بيداري خواهد گذشت، يا رسول الله، اينك دخت دلبندت را به تو باز مي‌سپارم، اين امانت را بازگير كه لختي نخواهد گذشت كه دخت والا تبارت از امتت به تو خواهد گفت. ◼️مدينه در دل شب فرو رفته است و مسلمانان بي‌درد همه خفته‌اند و سكوت مرموز شب همچنان گوش به گفتگوي علي عليه السلام دارد كه خطاب به فاطمه عليهاالسلام مي‌فرمايد: نفْسي علَي زَفَراتِها مَحبوسةٌ يا لَيْتَها خَرَجَتْ مع الزَفَراتِ لا خيرَ بَعدَكِ في الحياةِ و اِنَّما اَبْكي مَخافَةَ اَنْ تَطولَ حَياتي ◼️ «جان من در پشت نفَس‌هايش محبوس مي‌باشد و اي كاش اين جان دردمند همراه با نفَس‌هايش از سينه بيرون مي‌رفت» زهرا جان، اي نمونه كامل انسانيت، اي ياور علي زهراجان، درست است كه از كنار من و از چشم من دور شده‌اي اما هرگز از دل من بيرون نخواهي شد، رفتن تو از كنار علي، رفتن از ديده است نه از دل، علي عليه السلام براي عمل نمودن به وصيت زهرا هم كه شده مجبور است براي تسلي كودكان يتيم فاطمه از كنار مزار او به خانه غمكده خويش بازگردد، خطاب به زهرا دردمندانه مي‌گويد: زهرا جان من از كنار مزار تو اگر مي‌روم نه بدين علت است كه از جوار تو سير شده باشم، اگر هم در كنار مزارت مسكن گزينم نه بدان نظر است كه شكيبائي را از دست داده‌ام و به وعده‌اي كه خدا به شكيبايان در برابر مصيبت داده است بي‌اعتنا باشم، بر تو و پدر بزرگوارت درود باد. علي كه جان كندن برايش از دل كندن از قبر فاطمه آسان‌تر است اولين بار بدون بدرقه فاطمه از كنار او جدا شده رو به سوي خانه‌اي دارد كه اولين بار است زهرا به استقبالش نخواهد آمد، علي عليه السلام با قلبي داغدار به خانه بدون فاطمه كه ماتمكده‌اي بيش نيست باز مي‌گردد، همان خانه‌اي كه هر موقع با كوهي از غم و اندوه به آنجا باز مي‌گشت غم‌هايش در مقابل گرمي آفتاب محبت‌هاي زهرا آب مي‌شد، خانه سراپا خاطرات حق طلبي و درد و رنج زهرا است. آه و ناله هر شب فاطمه مظلوم كه بهترين لالائي اطمينان وجود مادر براي كودكانش بود امشب به گوش نمي‌رسد، علي يتيمان خسته و عزادار زهرا عليهاالسلام را خوابانيد، مولا كه سخت تنها مانده است هم در شهر و هم در خانه بي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلّم و زهرا، دوباره از سرِ درد برگشته كنار قبر فاطمه با دريائي از غم نشسته است. شب خاموش و غمگين گوش به زمزمه‌هاي دردآلود علي عليه السلام دارد. رگبار سرشك از چشمان حق بينش بر خاك نهال تازه غرس كرده‌اش مي‌بارد و مي‌گويد فاطمه جان بر مرگ جانگداز تو نمي‌گريم، گريه من از بيم آن است كه مبادا پس از تو زندگي طولاني گردد. زهرا راحت شد، آنچه معلوم است رنج علي عليه السلام است در فقدان فاطمه و درد محبانش در طول تاريخ كه رگبار سرشكي بر پهناي گونه تاريخ گريسته‌اند، ولي هنوز نمي‌دانند بدن يگانه دختر پيامبرشان را كدام قسمت از خاك يثرب در برگرفته است و در سوگ او بر پاي كدام نهال، سرشك غم ببارند. درود و سلام بر تو و بر روزي كه ولادت يافتي و سلام و درود بر تو و روزهاي حزن افزايت و درود بر تو و بر روز رحلت مظلومانه و قبر نامعلومت فاطمه عليهاالسلام در آخرين لحظات حياتش ديده بر چهره مظلوم و غمگين علي عليه السلام دوخته بود و نگاهش گوياي اين واقعيت بود كه پس از مرگش تمام چاه‌ها از شنيدن آواي مظلوميت علي عليه السلام عاجز خواهند بود و اين مجاهد بزرگ اسلام به شدت تنها خواهد ماند. حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در وصيت به حضرت علي (ع ): مرا شبانه غسل بده، شبانه كفن كن و به خاك بسپار، دلم مي‌خواهد قبرم گمنام باشد و كسي آن را نشناسند. .
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت