eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
630 ویدیو
853 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🟢 چگونگی ولادت عباس بن علی علیه‌السلام در بعضى از کتب معتبر نقل شده که در روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام ام البنین سلام الله علیها قنداقه او را به دست امیر المؤمنین علیه‌السلام داد تا بر وى نامى بگذارد. حضرت زبان مبارک را به دیده و گوش و دهان او گردانید تا حق بگوید و حق ببیند و حق بشنود. سپس در گوش راست وى اذان و در گوش چپش اقامه گفت. حضرت امیر المؤمنین على علیه‌السلام به ام البنین علیهاالسلام فرمودند: «چه اسمى بر این طفل گذارده‌اید؟» عرض کرد: من در هیچ امرى بر شما سبقت نگرفته‌ام. هر چه خودتان میل دارید اسم بگذارید. فرمودند: «من او را به اسم عمویم، عباس نامیدم.» پس دستهاى او را بوسیده و اشک به صورت نازنینش جارى شد و فرمود: «گویا مى‌بینم این دستها در یوم الطف در کنار شریعه فرات در راه یارى دین خدا قطع خواهد شد.» 📚منبع حیاة الامام الحسین، باقر شریف قرشی .
. ✳️ ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) امام علی( ع ) ده سال پس از وفات حضرت فاطمه، با امّ البنین ازدواج کرد. حضرت علی(ع) از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که بتواند فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد. فاطمه بنت حزام مادر حضرت عباس اجازه نمی‌داد که اورا فاطمه صدا کنند زیرا می‌ترسید یاد غم‌های فاطمه برای علی و فرزندانش زنده شود و باعث ناراحتی آنان شود. فاطمه را به علت داشتن چهار پسر به نام‌های عباس، عون، جعفر و عثمان امّ البنین(مادر پسران) نامیده‌اند. امّ البنین بیست سال پس از حضرت علی زنده بود اما آن چنان به امیرالمؤمنین وفادار بود که پس از شهادت آن حضرت، ازدواج نکرد. حضرت عباس در سال ۲۶ ق در مدینه به دنیا آمد. به گفته اردوبادی در کتابی به نام انیس‌الشیعه که در قرن ۱۳ قمری نوشته شده، روز تولد حضرت عباس را ۴ شعبان دانسته‌اند. بعد از تولد حضرت عباس، امام علی(ع ) او را در آغوش گرفت و عباس نامید، در گوش‌هایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریه کرد و در پاسخ به ام البنین که دلیل گریه او را جویا شد، گفت: «دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(ع) جدا می‌شود و خداوند در ازای دو دست بریده‌اش، دو بال در آخرت به او عطا می‌کند.» 📚منبع سر السلسلة العلويه، بخاری، ص٨٨ سقای کربلا، زجاجی کاشانی، ص۸۹ حیاة اباالفضل العباس(ع)، اردوبادی، ص۶۴ الخصائص العباسیه، کلباسی، ص۶۴ .
. 🌸 شأن حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام در یکی از رؤیاهای صادقه آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عباس علیه‌السلام فرمود: «خداوند، چشمت را روشن گرداند! تو باب الحوائج هستی! از هر که خواستی، شفاعت کن!» حضرت علی علیه‌السلام در شأن فرزندش حضرت ابوالفضل علیه‌السلام، در آن هنگام که در بستر شهادت بود و او را طلبید و به سینه‌اش چسبانید، فرمود: «به زودی در روز قیامت، چشمم به وسیله وجود تو روشن می‌گردد!» 📚منبع معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۳ .............. . 🔵 جايگاه حضرت ابوالفضل(ع) نزد سيدالشهدا(ع) امام حسين(ع)، برادرش عباس بن علی(ع) را بسيار دوست می‌داشت. عباس بن علی (به امام حسين(ع)) فرمودند: «برادر! افرادی برای ملاقات با شما آمده‌اند. راوی گفت: پس امام(ع) برخاستند و فرمودند: «برادرم! عباس جان! فدايت شوم، بر اسب بنشين و به سوی آن‌ها برو و از آن ها بپرس کيستند و برای چه آمده‌اند؟» بيان مبارک امام حسين(ع) در خطاب قرار دادن حضرت ابوالفضل العباس(ع)، نشان دهنده جايگاه ويژه آن بزرگوار نزد امام(ع) است. اين احترام و علاقه، تنها ريشه در رابطه برادری ميان آن دو بزرگوار نداشت. ابوالفضل العباس(ع) فرمان امام(ع) را به گوش جان می‌شنيد و عمق آن را به خوبی درک می‌کرد. عباس بن علی(ع) امان نامه‌ای را که عبيدالله‌ بن زياد برای او و سه برادرش، به شمر بن ذی الجوشن داده بود را نپذيرفت. 📚منبع تاريخ امم و الملوک، محمد بن جرير طبری، ج ۴، ص۳۱۵ .......... 🔶 برای عباس(ع)، مقامی است بس ارجمند امام سجاد(ع) می­‌فرمایند: «برای عباس در پیشگاه خداوند بزرگ، مقامی است بس ارجمند که همه شهیدان در روز قیامت به آن مقام حسرت می­‌برند.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۸ ............... 🟠 حضرت عباس(ع)، بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم داشت امام صادق(ع) می­‌فرمایند: «عموی ما عباس(ع) ـ پسر علی(ع)ـ بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم و استوار داشت. در رکاب برادرش با دشمنان جهاد کرد و به خوبی از عهده آزمایش الهی برآمد و به مقام شهادت رسید.» 📚منبع اعیان­ الشیعه، سید محسن الأمینی، ج ۷، ص ۴۳۰ .
. به روضه حضرت عباس ◼️ دو دست بریده پسرم عباس برای شفاعت کافی‌است روایت شده وقتی که روز قیامت برپا می‌شود پیامبراکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «به حضرت زهرا(س) بگو برای شفاعت و نجات امت چه داری؟» علی(ع) پیام پیامبر(ص) را به حضرت فاطمه(س) ابلاغ می‌­کند. حضرت فاطمه(س) در پاسخ می­‌فرمایند: «ای امیرمؤمنان! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد مقامِ شفاعت کافی‌است.» 📚منبع معالی ­السبطین، محمد مهدی المازندرانی الحائری، ج ۱، ص ۲۷۶ .
. ✔️ از خدا فرزندانی خواستم مطیع فرمان خدا اميرالمؤمنين(ع) می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّي وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ‏ لِلَّهِ‏ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي.» «به خدا قسم، من از پرودگارم نه فرزند زيبا رو خواسته‌ام و نه فرزندی نيكو قامت، بلکه از خدايم فرزندانی خواستم که مطيع فرمان خداوند باشند، خدا ترس باشند، تا هر وقت ديدگانم به آنها افتاد که در حال اطاعت خداوند هستند، چشمم روشن شود.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۷۹ .............. . ♻️ دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود چون حضرت علی علیه‌السلام در بستر شهادت قرار گرفت، عباس علیه‌السلام را فراخواند و او را به سینه خود چسباند و فرمود: «ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه.» «به زودی در روز قیامت و سرای جاوید دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود.» 📚منبع معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۴ ....................... . حضرت ابوالفضل و یاری امام حسین(ع) چنانچه در اکسیر العبادات از بعض مؤلفات اصحاب روایت کرده که: زهیر آمد در روز عاشورا پیش از آنکه شهید شود. گفت به عبدالله بن جعفر بن عقیل: یا اخی!ناولنی الرایه ای برادر! به من عطا کن علَم را. عبدالله گفت: آیا در من قصوری از حمل آن می‌بینی؟ گفت: نه، ولیکن حاجتی دارم. پس عبدالله علَم را به زهیر داد و زهیر علَم را برداشت و آورد به خدمت اباالفضل و عرض کرد: یابن امیرالمومنین! اراده دارم که خبر دهم تورا به حدیثی که خاطر دارم. فرمود: «حدیث کن که فرصت حدیث می گذرد.» عرض کرد که: اعلم یا ابالفضل که چون پدر تو امیرالمؤمنین اراده کرد تزویج کند به مادر تو ام البنین، برادر خود عقیل را که عارف بود به انساب عرب طلبید و فرمود: «می‌خواهم تزویج کنی برای من زنی که از خانه حسب و نسب و شجاعت باشد که خداوند از او به من عطا فرماید. ولد شجاعی که قوت بازوی حسین، ولد من باشد و یاری کند او را و مواسات کند او را به جان خود در طلب کربلا.» پس پدر تو، تو را ذخیره از برای امروز خواست “فلا تقصر عن حلائل اخیک و عن اخوائک” پس کوتاهی مکن در حفظ زنان برادرت و محافظت خواهرانت، از آنکه به دست دشمنان اسیر شوند. ابوالفضل از شنیدن این کلام بدنش لرزید و چنان قوت کرد بر رکاب که پاره شد و فرمود: «یازهیر! تشجعنی فی مثل هذا الیوم.» «آیا در چنین روزی تو مرا به شجاعت وا میداری؟ چنان شجاعتی بنمایم امروز به تو که هرگز ندیده باشی.» پس اسب خود را تاخت تا وسط میدان و . . . 📚منبع کبریت احمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ص۳۲۶ اکسیر العبادات، فاضل دربندی، ج۲، ص۴۹۷ .
. ✳️ او قمر بنی‌هاشم است طبق نقل مورخان در یکی از روزهای جنگ صفین، عباس علیه‌السلام از پدر اذن گرفت تا به نبرد با دشمنان برود. پدر پذیرفت و فرزند نوجوان خود را با نقاب و به عنوان رزمنده‌ای ناشناس به میدان جنگ فرستاد. حضرت ابوالفضل علیه‌السلام در عرصه رزم حرکت‌های پرصلابتی از خود بروز داد به نحوی که مشاوران نظامی معاویه از جولان‌های این جوان سلحشور دچار هراس شدند و نتوانستند در مورد فرستادن هماورد او به میدان تصمیم بگیرند. یکی از سرداران اموی فرزندانش را به عرصه رزم اعزام کرد تا حملات این نوجوان را دفع کنند، ولی تمام هفت فرزندش به دست این دلاور علوی به هلاکت رسیدند و خود نیز هنگامی که خواست به عباس علیه‌السلام حمله کند، با شمشیر آن سردار وارسته دو نیم شد. همگان از دلاوری و شجاعت عباس علیه‌السلام شگفت زده شدند. پس با فراخوانی پدر به قرارگاه پدر بازگشت. امیرمؤمنان به استقبالش رفت و نقاب از چهره‌اش کنار زد و جبین فرزند را غرقه بوسه ساخت و حاضران تازه متوجه شدند که او قمر بنی‌هاشم است. 📚منابع معالی السبطین، مهدی حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۳۸ کبریت الاحمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ج۳، ص۲۴ .
. ❇️ هرگاه به حضرت عباس(ع) متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی حضرت آیةالله مرعشی نجفی قدس سره فرمود: یکی از علمای نجف اشرف که مدّتی به قم آمده بود، برای من نقل کرد که برای رفع مشکلی که داشتم، به مسجد مقدّس جمکران رفتم. درد دلم را در عالم معنا به حضرت ولی عصر – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده، از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل شود. برای این منظور به طور مکرّر به مسجد جمکران رفتم؛ ولی نتیجه‌ای نگرفتم تا اینکه روزی در آن مسجد در هنگام نماز، دلم شکست و خطاب به امام زمان علیه‌السلام عرض کردم: «مولاجان! آیا جایز است که در محضر شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ شما امام من هستید! آیا زشت نیست با وجود امام، حتی به علمدار کربلا قمربنی هاشم علیه‌السلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟» از شدّت ناراحتی بین خواب و بیداری بودم؛ ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت حجّت – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – رو به رو شدم. بی درنگ سلام کردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «نه تنها زشت نیست و ناراحت نمی‌شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی؛ بلکه شما را راهنمایی نیز می‌کنم که هنگام توسّل به علمدار کربلا چه بگویی؟! هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی؛ ای پدر پناه دهندگان! به فریادم برس و به من پناه ده!» 📚منبع چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام، علی ربانی خلخالی، ج۱، ص۴۱۹ کرامات باب الحوائج حضرت ابوالفضل(ع)، سید بشیر حسینی، ص۴۵ پرچمدار نینوا، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۵ علیه السلام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌹 محل ولادت امام سجاد(ع) محمدباقر قريشی دركتاب تحليلی از زندگانی امام سجاد(ع) می‌نويسد: به نظر من ولادت آن حضرت در كوفه بوده‌است، به دليل اجماع راويان و مورخان بر اين كه آن بزرگوار دو سال پيش از وفات جدش اميرالمؤمنين علی(ع) به دنيا آمده‌است و بديهی‌است كه امام حسين(ع) و اعضای خانواده آن حضرت با امام علی(ع) در كوفه بوده‌اند و هيچ يك از ايشان در طول خلافت امام علی(ع) در مدينه اقامت نداشته‌اند. 📚منبع تحليلی از زندگانی امام سجاد(ع)، ترجمه محمدرضا عطايی، ج ۱، ص ۵۳ .......... 🌸 مادر امام سجاد(ع) در بیشتر منابع روایی و حدیثی و منابع تاریخی مادر امام سجاد(علیه‌السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.(۱) اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه‌السلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی‌داند. با این حال استدلال‌های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی(۲)، استدلال‌های متقن و قوی نیست. نام مادر امام سجاد(علیه‌السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق مادر حضرت، در زمان وضع حمل ایشان از دنیا می‌روند.(۳) 📚منبع (۱) مسند الإمام السجاد(ع)، العطاردی، ج‏ ۱، ص ۱۷۲ (۲) کتاب شاهدخت والا گُهر شهربانو، مهدوی دامغانی (۳) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۱۲۸ ................ ❇️ خشنودی به رضای الهی امام باقر(ع) نقل كرد، پدرم امام سجاد(ع) فرمود: «دچار بيماری سختی شدم، پدرم به من فرمود: چه ميل داری؟ گفتم: ميل دارم به گونه‌ای باشم كه در برابر تدبير و خواست خدا، خواسته ديگری نداشته باشم.» پدرم فرمود: «احسنت ضاهيت ابراهيم الخليل.» «احسن و آفرين كه به ابراهيم خليل(ع) شباهت يافته‌ای.» «در آن هنگام كه دشمنان می‌خواستند او را به درون آتش شعله ور بیفكنند، جبرئيل نزد او آمد و گفت: آيا حاجتی داری؟» ابراهيم(ع) گفت: «لا اقترح علي ربی، بل حسبی الله و نعم الوكيل؛ در برابر مقدرات پروردگارم چيز ديگری درخواست نمی‌كنم، بلكه خدا مرا كفايت می‌كند، و او پشتيبان خوبی است.» 📚منبع امام سجاد سرچشمه کمالات انسانی، محمدمحمدی اشتهاردی، ص۸ ........... 📗 مناجات نیمه‌شب طاوس یمانی گفت: یک شب در مسجدالحرام داخل حجر اسماعیل شدم، دیدم حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام وارد شد و به نماز ایستاد و خیلی نماز خواند، بعد به سجده رفت. چون آقا را درست نمی‌شناختم، با خودم گفتم: این مرد صالحی است از خاندانی نیک و بزرگوار، باید به دعای او گوش بدهم، ببینم چه می‌گوید و آن را یاد گیرم. نزدیک رفتم گوش دادم، شنیدم در سجده می‌فرماید: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک.» «ای خدا! بنده‌ی کوچکت به در خانه‌ی تو آمده.» «ای خدا! مستمندت، مسکینت به در خانه‌ی تو آمده.» «ای خدا! نیازمند و فقیرت به در خانه‌ی تو آمده.» ای خدا! سائل و فقیر و تهی دستت به در خانه‌ات آمده است.» 📚منبع داستان‌هایی از اخلاق و رفتار امام سجاد(ع)، علی میرخلف زاده، ص۴۵ .
. ✅ عفو و گذشت امام سجاد(ع) یکی از اقوام حضرت (که به نام حسن بن حسین مشهور است) و از اهل بیت ایشان، حضرت را ملاقات کرده و شروع به بد و بیراه و ناسزا گفتن به حضرت کرد. (در روایتی آمده که این واقعه در مسجد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم بوده است.) ولی حضرت سجاد (علیه‌السلام) ابدا با او سخن نگفتند. پس چون‌که او منصرف شد و رفت، حضرت به کسانی که در محضرش نشسته بودند فرمود: «شما آنچه را این مرد گفت شنیدید و من دوست دارم با من به سوی او بیائید تا آنچه را که من به او جواب می‌دهم نیز بشنوید.» آنها گفتند: در خدمت شما هستیم و ما دوست داشتیم که حضرت به او چنان و چنان بگویند. حضرت کفش خود را گرفته و پوشیدند و به راه افتادند و زیر لب زمزمه می‌کردند: «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.» در این حال ما همگی متوجه شدیم حضرت به او هیچ چیز نخواهد گفت. به هر حال حضرت خارج شدند تا به منزل او رسیدند و او را صدا زدند و فرمودند: «به او بگوئید علی بن حسین است.» آن مرد، در حالی از منزل آمد که منتظر حادثه بدی بود و شک نداشت که حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) برای پاسخگویی شبیه به آنچه او انجام داده بود آمده‌اند. در این حال حضرت به او فرمودند: «ای برادر من، تو چند لحظه قبل رو در روی من ایستادی و گفتی آنچه را که گفتی، حال اگر آنچه را تو گفتی در من هست، پس من نسبت به آن از خداوند استغفار و طلب بخشش می‌کنم، اگر آنچه که گفتی در من نیست پس خداوند تو را بیامرزد.» اینجا بود که آن مرد بین دو چشم حضرت را بوسید و گفت: نه، آنچه که من گفتم در شما وجود ندارد و من به آن سزاوارترم. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۶، ص۵۴،۹۸ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۱۴۵ .................. 🟢 عبادت امام سجاد(ع) مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند، تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند.(۱) ابن عبد ربّه می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»(۲) مالک بن انس می‌گوید: هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللهم لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.(۳) 📚منبع (۱) العِبَر، ذهبی، ج۱، ص۸۳ (۲) عقدالفرید، ابن عبد ربه، ج۳، ص۱۶۹؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۳۹۲ (۳) سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۳۹۲ ............ ✳️ امام سجاد(ع) و رفتار با بردگان سیدالاهل نوشته است: امام سجاد(ع)در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می‌خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام می‌دیدند، خود را در معرض او می‌نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها می‌پرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‌خورد که همگی از موالی امام بودند. 📚منبع زین العابدین، سیدالاهل، ص ۴۷ .
. ❇️ امام سجاد(ع) و کمک به فقرا ابوحمزه ثمالی می‌گوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود می‌گذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می‌رساند و می‌فرمود: «صدقه‌ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می‌کند.»(۱) محمد بن اسحاق می‌گوید: مردمی در مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند معاش آنها از کجا تأمین می‌شود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.(۲) شب هنگام انبان‌های نان را بر پشت خود بر می‌داشت و به خانه مستمندان می‌رفت و می‌گفت: «صدقه پنهانی، آتش غضب پروردگار را خاموش می‌کند.» برداشتن این انبان‌ها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانه‌ها را بر پشت او دیدند.(۳) ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او می‌آمد، برمی‌خواست و حاجت او را روا می‌کرد و می‌گفت: «صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می‌رسد.»(۴) سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه‌ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند. امام همه آن را میان مستمندان پخش فرمود.(۵) علی بن الحسین(ع) پسر عموئی مستمند داشت. شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش می‌رفت و چند دینار بدو می‌بخشید. آن مرد می‌گفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمی‌کند خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را می‌شنید و شکیبائی و بردباری می‌کرد و خود را بدان خویشاوند نمی‌شناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.(۶) ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: «خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه‌کننده را دوست دارد.»(۷) و نویسد: مردم او را بخیل می‌دانستند و چون به جوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده‌دار بوده است.(۸) چون گدائی نزد او می‌آمد، می‌گفت: «مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت می‌برد.»(۹) 📚منبع (۱) سیراعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۳۹۳ (۲) همان (۳) حلیة الاولیاء، ابو نعیم، ج ۳، ص ۱۳۶؛ کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۷۷ مناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۵۴؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، ص ۲۳۱ (۴) طبقات، هاشمی، ج ۵، ص ۱۶۰ (۵) کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۷۸؛ صفة الصفوة، الجوزی، ج ۲، ص ۵۴ (۶) کشف الغمه، اربلی، ج۲ ص۱۰۷؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم، ج ۳، ص ۱۴۰ (۷) همان کتاب، ص ۱۳۶ (۸) صفة الصفوة، الجوزی، ج ۲، ص ۵۴؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم، ج ۳، ص ۱۳۶ (۹) کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۷۷؛ مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۵۴؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم، ج ۳، ص ۱۳۶ ............. ✅ فرزند عرب و فارس امام سجاد علیه السلام همواره می‌فرمود: «أَنَا ابْنُ الْخِیَرَتَیْنِ.» «من فرزند دو طایفه نیکو و برگزیده هستم.» زیرا جد او رسول خدا صلی الله علیه و آله است که قریشی و عرب است و مادر او دختری از بزرگان ساسانیان است که فارس و ایرانی می‌باشد. 📚منبع شرحی بر صحیفه سجادیه، شیخ حسین انصاریان، ج۱، ص۲۶ ........... 🟢 پاسخ به دشنام دهنده مردی در خارج منزل به امام سجاد(ع) دشنام داد و توهین کرد. همراهان امام خواستند به توهین کننده حمله کنند. امام آنان را نهی کرد. آن گاه به آن شخص فرمود: «آن چه بر تو پوشيده است، بيش‏تر از اين‏ها است. آيا حاجتى‏‌ دارى‏‌ كه به تو كمك كنم؟» سپس لباسی را به او عطا کرد و دستور داد یک هزار درهم به وی دادند. مرد از این برخورد و احسان، شرمنده و از کردار خود پشیمان شد. بعداً هرگاه امام را می‌دید عرض می‌کرد: شهادت مى‏‌دهم كه تو از اولاد پيامبر هستى‏‌. (۱) علی بن الحسین علیه‌السلام شبانه به دَرِ منزل پسر عمویش می‌رفت و به صورت ناشناس به او کمک می‌کرد. آن مرد می‌گفت: خدا تو را رحمت كند كه به من احسان مى‏‌كنى‏‌، ولى‏‌ على‏‌ابن الحسين به من كمك نمى‏‌كند. خدا جزاى‏‌ خير از جانب من به او ندهد! حضرت سخنان او را می‌شنید و تحمّل می‌کرد و خودش را معرّفی نمی‌کرد. بعد از وفات علی بن الحسین که کمک‌ها قطع شد، فهمید که احسان کننده، امام سجّاد (ع) بوده است. بعد از آن سر قبرش می‌رفت و گریه می‌کرد. (۲) علی بن الحسین علیه‌السلام به جماعتی برخورد کرد که غیبت او را می‌کردند. حضرت توقّف کرد و فرمود: «اگر شما راست مى‏‌گوييد، خدا مرا ببخشد، و اگر دروغ مى‏‌گوييد، شما را مورد مغفرت قرار دهد.» (۳) 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶ ، ص ۹۹ (۲) بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۶ ، ص ۱۰۰ (۳) بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۹۶ .
. تاجِ نبوی نگینش آمد از راه مولای اَمین، اَمینش آمد از راه بفرست به خاتم النبیین صلوات چون زینت عابدینش آمد از راه اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم .