.
یا اول مظلوم
✳️ من ایشان را دوست دارم به جهت اینکه رسول خدا(ص) ایشان را دوست داشت
عبد الرّحمن بن جندب از پدرش روايتكرده كه گفت: چون با عثمان براى خلافت بيعت شد از مقداد بن اسود كندى- رحمه اللَّه- شنيدم كه به عبد الرّحمن بن عوف مىگفت: اى عبد الرّحمن به خدا سوگند هرگز رويدادى مانند آنچه بر سر اين خاندان (اهل بيت پيامبر) عليهمالسّلام پس از رحلت پيامبرشان صلّى اللَّه عليه و آله آمد نديده بودم!
عبد الرّحمن گفت: مقداد! تو را به اين گونه امور چكار؟ مقداد گفت: «به خدا سوگند ايشان را دوست مىدارم بدين جهت كه رسول خدا(ص) دوستشان مىداشت و به خدا سوگند اندوهى كه به هيچ وجه نمىتوانم اظهارش كنم بر من چيره شده از اينكه قريش به جهت شرافت اين خاندان بر ساير مردم شرف يافتند و با اين حال همگى همدست شده تا قدرت و نفوذ و حكومت رسول خدا(ص) را از دست ايشان ربودند.»
عبد الرّحمن گفت: اى واى! به خدا سوگند من فراوان خود را به خاطر شما به زحمت انداختهام. مقداد گفت: «توجّه كن به خدا سوگند دست از دامان مردى برداشتى كه از جمله كسانىاست كه به حق فرمان دهند و به حق عدالت ورزند، هان به خدا سوگند اگر ياورانى عليه قريش مىيافتم با آنان مىجنگيدم همانگونه كه در روزهاى بدر و احد جنگيدم.»
عبدالرّحمن گفت: مادرت به عزايت بنشيند مقداد! مبادا مردم اين سخن را از تو بشنوند، به خدا سوگند مىترسم از اينكه تو صاحب يك فرقه و آشوبى شوى.
جندب گويد: پس از آنكه مقداد از آنجا رفت، نزد او رفته و گفتم: من از ياران توام. گفت: خدا تو را رحمت كند، آنچه ما خواهان آنيم دو سه نفر مرد براى آن كافى نيست پس از نزد وى بيرون شدم و خدمت على بن ابى طالب(ع) رسيدم و گفتار او و خودم را به عرض رساندم و حضرت براى ما دعاى خير فرمود.
📚منبع
امالی، شیخ مفید، ص۱۹۸
#امام_علی
#فضائل_امام_علی
#مداحی_عالمانه
.............
🌸 مهر پیامبر(ص) و علی(ع)
پیامبر میفرمود: «اى على! به راستى كه خداوند بزرگ، مهر من و مهر تو را در دل نخستين گروهى كه به سوى بهشت پيشى مىگيرند، قرار دادهاست و دشمنى من و دشمنى تو را در دل اولين گروهى از گمراهان از امّت من كه به سوى آتش پيشى مىگيرند، قرار دادهاست.»
📚منبع
الخصال، شیخ صدوق، ترجمه جعفرى، ج ۲، ص ۳۸۷
.
.
#گریز_مناجاتی
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.
پناه میآورم به عظمت ذات كريمت، از اينكه ماه رمضان از من سپرى شود، يا سپيده اين شب طلوع كند، و از سوى من نزد تو گناهى يا نتيجه كارى مانده باشد، كه مرا بر آن عذاب نمايى
.
.
#امام_علی
🟢 منفعت دوستداشتن حضرت علی(ع) در روز قیامت
حارث همدانی میگوید: به محضر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهالسّلام وارد شدم. امام فرمود: «چه چیز تو را به اینجا کشاندهاست؟» عرضه داشتم: دوستی تو ای امیرمؤمنان. پس فرمود: «ای حارث! آیا مرا دوست میداری؟» پس گفتم: به خدا سوگند! بله ای امیرمؤمنان. امام فرمود:
«آگاه باش اگر جانت به گلویت برسد مرا هرگونه که دوست میداری مشاهده خواهیکرد و اگر مرا مشاهدهکردی در حالیکه انسانها را از حوض [کوثر] همچون شتران تشنه و غریب سیراب میکنم، مرا هرگونه که دوست میداری مشاهده خواهیکرد و اگر مرا مشاهدهکردی درحالی که بر پل صراط با پرچم حمد در مقابل رسول خدا(ص) میگذرم مرا هرگونه که دوست میداری مشاهده میکنی.»
📚منبع
امالی، شیخ طوسی، ج۱، ص۱۱۱
#فضائل_امام_علی
#مداحی_عالمانه
.........
🟩 دوستداشتن حضرت علی(ع) و فاطمه(س)
جمیع بن عمیر میگوید: میشنیدم که عمّهام به عایشه میگفت: تو بودی که آنسان به سوی علی علیهالسّلام قدم برداشتی؟ عایشه گفت: ما را رها کن! هیچ مردی در نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله محبوبتر از علی علیهالسّلام و هیچ زنی محبوبتر از فاطمه علیهاالسّلام نبود.
📚منبع
امالی، شیخ طوسی، ج۱، ص۷۴۳
4_6046170791387601692.mp3
44.2M
#شب_دهم_رمضان
#شیخ_محمود_ریاضت 🎤
اختصاص شیخ مفید
المومن مرآت المومن
شیعه امام حسین کسی ست که اگر به او نگاه کردی، یاد امام حسین بیفتی (چون اعمالش امام حسینی ست )
در امور مادی به پایین تر از خود نگاه کنید(تا قانع باشید) و در امور مادی به بالاتر از خود نظر کنید(تا عملش به چشمش نیاید و برای رسیدن به درجات بالاتر تلاش کند)
دین پابرجا نماند ،مگر با ثروت خدیجه و شمشیر علی امیرالمؤمنین
.
متن روضه شب شهادت امام علی (ع)
روضه امشب این خانه باز پر شده از محمود کریمی
امشب این خانه باز پُر شده از
گریه و سوز و آه و دلشوره
حال اُم البنین تماشایی است
گاه اشک است و گاه دلشوره
مادری بود سر به زیر و علی
که تَرَک خورده بود احساسش
همه بر گِرد بسترش اما
دَمِ در ایستاده عباسش
تا بُریده نَفَس نَفَس میزد
گریه در بینِ خانه میاُفتاد
مردِ خیبر مقابلِ زینب
هِی سَرش رویِ شانه میاُفتاد
گفت آقا شب وصال است و
دلخوشم با صدایِ زهرایم
همه از دورِ بسترم بروند
همه جز بچههایِ زهرایم
سر به زیر رشیدِ این خانه
سمت در داشت جان به لب میرفت
دست بر سینه داشت آهسته
رو به بابا عقب عقب میرفت
ناگهان گفت جانِ بابا باش
پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین
ای تمامِ وصیتم عباس
جانِ تو جانِ دخترانِ حسین
همه را تا سپرد بر عباس
گفت راحت خیالت ای مادر
در جوابش به گریه اُمِبنین
گفت شیرم حلالت ای مادر
علقمه دید خم شده بر مَشک
آنقدر تیر خورد تا اُفتاد
همه در پشتِ نخل ها بودند
همه گفتند مرتضی اُفتاد …
دیگه به خیمه نرسید آب ... اما فقط این نبود تا خبر آوردن عباس رو زمین افتاد ...
ای برادر من ، چشم تو روشن
روم نمیشه بگم رفت ، معجر از سرم
بزار روضه مو اینجور برات بگم ، تا رو زمین افتاد ، وقتی یه عده بیان دور یه شیر نر ، زخمی ؛ اونایی که جسورترن میرین با یه وسیله ای ، چیزی ، چوبی ... میزنن به بدنِ شیر ، ببینن زنده است یانه .. هی میومدن جلو ، میدیدن یه عباس هنوز نفس میکشه ..
همه میرفتن کنار ...یه عده که تا افتاد ، رفتن خیمه غارت کنن .. دست که در بدن نداشت ... تا ابی عبدالله رسید بالا سرش دید هم دست ها بریده شده هم پاهایِ مبارک ... حسین ... به آبرویِ علمدارِِ حسین ، الهی العفو
متن روضه خوانی شهادت امام علی (ع)
امشب که مهمان منی با چشم تر بابا از رضا نریمانی
امشب که مهمان منی با چشم تر بابا
خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا
من را مکن با گریههایت خونجگر بابا
از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا
شاید هوایِ روضههای فاطمه داری
انّا الیه الراجعون را زمزمه داری
دیدم که با خونِ جگر افطار میکردی
بر خوردن نان و رُطَب اصرار میکردی
نام خدا را زیر لب تکرار میکردی
گاهی شکایت از در و دیوار میکردی
وقت اذان صبح دیدم اشک میباری
یافاطمه یافاطمه روی لبت داری
سی سال درد سینه را با چاه میگفتی
این روزهای آخری جانکاه میگفتی
در سجدههایت ذکر یا الله میگفتی
سُبحان یا قدّوس را با آه میگفتی
آهِ دلت را امشب از سینه برون کردی
قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی
باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی
دلواپس جسم حسین و معجرم باشی
ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی
حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی
سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است
شبهای بعد فاطمه شام غریبان است
قصد جدایی کردهای از دخترت امشب
دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب
خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب
این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب
اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم
دلواپس این حال گریهآورت هستم
گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی
این قامت استادهات را واژگون کردی
از خون فرقت پیکرت را لالهگون کردی
نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی
رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی
من ماندهام با سینهای از غصه طوفانی
شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..
مجتبی باز عصای دگری گردیده
خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت
امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو میگیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده ..
یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر ...عجب اوضاعی داره...اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.همۀ اینا مَردَن تحملشون زیادِ ، میتونن تحمل کنن ..
مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه ...اما همهی اینها یه طرف، زینب یه طرف ...همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیدیکی رو سینۀ داداشش نشسته....
سرشُ اشقیا میبُرَّن ..
چقدَر بیحیا میبُرَّن ..
بمیرم از قفا میبُرَّن ..
پیش چشم زهرا میبُرَّن ..
حسین
روضه شهادت امام علی (ع)