eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
612 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. فیش روضه فاطمیه فیش شماره ۴(۱۴۰۱) «.بسم الله الرحمن الرحیم.» عادت به روضه كرده دلم روضه خوان كجاست صاحب عزای فاطمه آن بی  نشان  كجاست احساس میكنم كه   كنارم    نشسته است مردی كه چهار گوشه ی قلبش شكسته است با  اشك  او  اگر  دل  ما  شستشو   شود شاید  كه  روضه   خواندن  ما  مثل او شود امشب  بیا  برای   تصلای   خاطرش مشكی كنیم بر تن و باشیم زائرش قربان اشك روز و شبت ، چشم خسته ات مولا   فدای   مادر    پهلو     شكسته ات با   روزگار   فاطمه   بد    كرد   روزگار گل  را   میان   كوچه   لگد كرد روزگار 🔰در فرازی از خبر معراجیه می خوانیم جبرئیل به رسول خدا عرضه داشت: أمَّا ابنَتُک فَتُظلَمُ وتُحرَمُ، ویؤخَذُ حَقُّها غَصبا الَّذی تَجعَلُهُ لَها، وتُضرَبُ وهِی حامِلٌ، یا صاحب الزمان آقاجان آجرک الله آنقدر مردم روزگار با مادرتون بد کردند که من یک گوشه رو اشاره کنم. در یک قسمت می خونیم «وتُضرَبُ» چندتا نکته در مورد این کلمه ذکر کنم در اینجا فعل مجهوله زده شده یعنی فاعلش رو نگفتن، چرا ؟ چند دلیل می تونه داشته باشه....که من می‌گذرم. یکی دیگه اینکه، اینجا زدن را با واژه ضرب بیان کرد و در جاهای دیگه با واژه های دیگه بیان کرد مثلا «لَکَزَ» ضربه بر سینه و پهلو را می گویند. «رضض» کوبیدن البته همه این نوع زدن ها اتفاق افتاد لذا شنیدید قدیمی‌ها از زبان امام حسن مجتبی علیه السلام می خوانند. یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه اشک حسین و پاک کنه به خواهرم کمک کنه در و بلای مادرم قلبم و ازجا می کنه هرکی با هرچی دستشه مادر مارو میزنه 🔰♦️🔰اینجا مادر رو زدن تو کربلا هم حسینش رو زدن با همه نوع زدن ها اما از همه بد تر« رضض» است کاری کردند که شنیدید تمام کربلا بوی ابی عبدالله گرفت من با کنایه رد بشم. اگه خاک کربلا حرمت داره چون همه جاش گوشت و استخوان ابی عبدالله پخش شد. طوری شد وقتی کسی به تربت بی احترامی کنه اهل بیت از دستش ناراحت می شدند و این کار را حمل بر بی احترامی خود ابی عبدالله می کردند. زبان حال بگم. دانه های بدنت، دانه، به دانه گم شد عطر تو در همه جا هست ابا عبدالله متحیر پسرت موقع دفنت می گفت اسب حیوان نجیبی ست؟!! اباعبدالله ناله بزن یا حسین..... همه ز لطف حسین است آبرو داریم                   گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد 🌐 .
. فیش های مناسب با ایام فاطمیه فیش شماره ۳( ۱۴۰۱) بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا بنت رسول الله ص السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها ♦️دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز ♦️هرچه هستم بازهم طبع گدا دارم هنوز ♦️سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد ♦️گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز ♦️لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست ♦️تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز ♦️نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است ♦️در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز ♦️خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم ♦️کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز ♦️من بدم می آید از درها که بد وا میشوند ♦️نفرت از مسمار و از این چیزها دارم هنوز ♦️بعد تو دیگر علی را هیچکس خندان ندید ♦️طعنه هم میزد کسی میگفت عزادارم هنوز ( از امیر المومنین علیه السلام پرسیدند: لَوْ غَیَّرْتَ شَیْبَکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ. فَقَالَ (علیه السلام): الْخِضَابُ زینَةٌ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَةٍ. اگرمحاسنتون رو خضاب می کردین، بهتر بود، حضرت فرمودند: ما گروهی هستیم که در مصیبتیم) ♦️مادر ارباب اذن کربلایم را بده ♦️در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز ❇️یعنی میشه مادر یه کربلا به ما بدی ما خیلی دلمون برا کربلا تنگ شده همه دل تنگ ابی عبدالله میشن اما ارباب دلتنگ مادر هست، مگه میشه پسر دلتنگ مادرش نشه مخصوصا ابی عبدالله که هر موقع اسم مادرش می اومد حالش عوض می شد، عجب مادری، مادری که همه عمرش رو پای علی گذاشت. به همه عالم گفت: 🔰آن که باشد مرد این سنگر منم 🔰اولین قربانی حیدر منم 🔰چشم پوشیدم ز جان خویشتن 🔰ای مغیره هر چه میخواهی بزن 🔰این در کاشانه، این پهلوی من 🔰این غلاف تیغ این بازوی من 🔰گر رود از ضرب سیلی هوش من 🔰گوشواره بشکند بر گوش من 🔰گر شوم با دود و آتش روبرو 🔰یا رود مسمار در قلبم فرو 🔆گزارش خود حضرت زهرا سلام الله علیها هست من پشت درب بودم. درب خانه ام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه می کشید؛«وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ»؛ چنان لگدی به این درب نیم سوخته زد که این درب روی من افتاد؛«وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ در حالی که من باردار بودم؛«فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي »[۲] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت:«يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ »؛ ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار می کنند؟ نفر دوم فضّه بود؛ گفت: «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»[۳]فضه بیا، محسنم را کشتند... واقعا روضه سنگینه من فقط یه گوششو اشاره کنم حضرت فرمودند چنان زدن که با صورت به زمین افتادم. «فسقط لوجهی» من تو کربلا چندنفر رو میشناسم که با صورت به زمین افتادند. یکیش علقمه هست اونجایی که علمدار کربلا باصورت به زمین افتاد یه جا دیگه هم تو گودی قتلگاه پسر فاطمه سلام الله علیهما با صورت به زمین افتاد. فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ وَ هُوَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ. ✅بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش برزمین افتاد ♦️یا فاطمه جان! دست من و دامانت ای چشم امید همه بر احسانت بادا به فدایت پدر و مادر من ای گفته پیمبر، پدرت قربانت♦️ 🌐 .
. فیش های مناسب با ایام فاطمیه فیش شماره ۲(۱۴۰۱) بسم الله الرحمن الرحیم طراوت همه‌ی روزهای ما امام زمان بیا، بیا به روضه‌ی ما هم بیا امام زمان فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است همیشه با خبر از حال ما امام زمان به حال مضطر ما هیچ‌کس محل نگذاشت کسی به جز تو نکرد اعتنا امام زمان فراق توست سرآغاز درد بی‌درمان که جز ظهور ندارد دوا امام زمان خوشا به حال کسی که مطیع محض تو شد بدون ذره‌ای چون و چرا امام زمان قیامت و دل قبر و زمان جان کندن به دادمان برس این چندجا امام زمان قسم به روضه مادر به داغ مولایم دوجمله روضه ی مادر بخوان امام زمان ♦️یاصاحب الزمان شمابرای ماروضه بخوان♦️ توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم، قناری گنگی‌ست در سرودن او... چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کِشد تن او ♦️چه کردن با حضرت زهرا سلام الله علیها که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏[دعائم الاسلام، ج1، ص232].♦️ 🔰سبک معصبه الراس یعنی.🔰 وقتی در و سوزوندن لگد به در کوبیدن با هم در و زدن به پهلوت محکم صدا زدی که فضه (بچم) تا پشت در افتادی چهل نفر هجوم اوردن کشون کشون علی رو بردن خاطر زینب و ازردن واویلتا واویلا واویلا اه و صد واویلا ۳ ♦️خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح، حاج حسین خرازی با حالت بغض گفت : تورجی زاده رو پیدا کنید تورجی زاده که بیسیم رو گرفت : حاجی گفت چند خط روضه حضرت زهرا بخون. تورجی زاده فقط یه بیت خوند ، خدا می دونه نفهمیدیم چی شد ، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارن تکبیر می گن خط رو گرفتن. آماده ای بخونم. در بین آن دیوار و در.... زهرا صدا میزد پدر....دنبال حیدر می دوید.... از پهلویش خون می چکید...... زهرای من...زهرای من. ♦️اینجا مادر دنبال امامش دوید اما کربلا دختر دنبال امامش دوید راوی نقل می کنه «و خرجت زینب من باب الفسطاط.» از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ♦️دید نیزه ها تو بدن فرو رفته، الهی هیچ خواهری برادرش رو اینطور نبینه، صدا زد داداش، حسین ، زینب اومده، آقا دیگه نمی تونست حرف بزنه نای حرف زدن نداشت، گفت داداش حسین، تو رو به جدمون پیغمبر جوابمو بده، حضرت نمی تونست جواب بده ، یه قسم دیگه داد گفت حسین جان تو رو به بابام علی جواب زینب رو بده، حضرت نمی تونست جواب بده، حضرت یه قسم داد، ابی عبدالله به زحمت چشماشو باز کرد. صدا زد حسین جان مادرم فاطمه..... .
فیش های مناسب با ایام فاطمیه فیش شماره ۱(۱۴۰۱) بسم الله الرحمن الرحیم فیش روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🛑 السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده ✅در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه ✅اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه ✅کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا س؟ که گرم زمزمه و ناله ی دعاست مدینه ✅به اشک دیده ی مهدی عج به خون سینه ی زهرا س مزار فاطمه س و محسنش کجاست مدینه؟ ✅صدای ناله ای از کوچه می رسد به گمانم صدای ناله ی جانسوز مجتباست مدینه 🔺خدا نیاره کسی مادرشو جلو چشمش بزنن خدا نیاره کسی مادرش جلو چشمش زمین بخوره به خدا من و تو تحملشو نداریم چی کشید امام حسن علیه السلام ✅چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟ که فاطمه س زخدا مرگ خویش خواست مدینه ✅به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه 🔺نامه فدک رو از اولی گرفت بی بی ، به سمت خانه حرکت کرد 🔺فلقیها عمر لعنة الله فقال : نمی دونم چه کسی این نانجیب رو خبر کرده بود ، راه بی بی رو سد کرد ، گفت : 🔺یا بنت محمد ما هذا الکتاب الذی معک ؟ این چیه تو دستت 🔺بی بی فرمودند : نامه فدکه 🔺نانجیب گفت : هلمیه الیٍّ : نامه رو بده به من 🔺امتناع کرد بی بی ، چه کرد نانجیب 🔺فرفسها برجلیه : چنان با لگد به فاطمه زهرا زد ، کاش به همین اکتفاء می کرد 🔺ثم لطمها : چنان با سیلی به صورت حضرت زهرا زد که نوشته اند گوشواره از گوش بی بی افتاد 🔵شعر پرورشی : زبان حال امام حسن علیه السلام : 🔺عبد الزهرا خودم دیدم تو کوچه ها مادر افتاد عبد الزهرا خودم دیدم که بی کس و تنها جون داد 🔺میون کوچه زمین گیر شد ، حسن پیر شد غروب کوچه چه دلگیر شد ، حسن پیر شد 🔵گریز : اینجا مادر رو زدن ، کربلا هم دختر رو 🔺اون ساعتی که آمد گودال این بدن رو بغل گرفت ، چه بدنی ؟ بی سر ، اربا اربا 🔵شعر پرورشی : گفت : نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود ؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد 🔵چه جوری بی بی رو بردن ؟ یه مرتبه بی بی سکینه صدا زد 🔺یا أبه أنظر الی عمتی المضروبه حسین 🔵داریم با حسین حسین تو پیر می شویم خوشحال از این جوانی از دست داده ایم 🛑 منبع متن عربی : اختصاص شیخ مفید ص ۱۸۵ .
. درکتاب نزهه الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه ابوبکر رفتم عمر بن خطاب و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. ابوبکر گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد. ابوبکر گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. عمر گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند. ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت: نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (ص). "پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت. ابوبکر گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند. ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود. حدیقه الشیعه ج1ص326به نقل از نزهه الکرام ج1ص232 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 #سخنرانی کامل #حامد_کاشانی 📋 ریشه تمام انحرافات تاریخ اسلام - جلسه آول از پنج جل
. حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلی أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام ؛ به خدا سوگند، اگر حقّ ـ یعنی خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر (صلوات اللّه علیهم) پیروی و متابعت کرده بودند حتّی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا ـ و دین ـ اختلاف نمی کردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکی پس از دیگری منتقل می گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد (علیه السّلام) می گردید که او نهمین فرزند از حسین (علیه السّلام) می باشد. بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۳۵۲، ح ۲۲۴ * حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: وَ حَرَّمَ اللّه( الشِّرْکَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطیعُوا اللّه فیما أمَرَکُمْ بِهِ، وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ ؛ خداوند سبحان شرک را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن که همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند؛ پس آن طوری که شایسته است باید تقوای الهی داشته باشید و کاری کنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید. بنابر این باید اطاعت و پیروی کنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهی کرده است، زیرا که تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خدای سبحان خوف و وحشت خواهند داشت. ریاحین الشّریعه، ج ۱، ص ۳۱۲ * حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند: … وَ النَّهْی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَهِ ایجاباً لِلْعِّفَهِ ؛ (خداوند متعال) منع و نهی از شرابخواری را جهت پاکی جامعه از زشتی ها و جنایت ها؛ و دوری از تهمت ها و نسبت های ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد؛ و دزدی نکردن، موجب پاکی جامعه و پاکدامنی افراد می گردد. ریاحین الشّریعه، ج ۱، ص ۳۱۲ * حضرت فاطمه علیها السلام خطاب به همسرشان امام علی علیه السلام اظهار نمودند: یا أبَاالحَسَن، إنّی لأسْتَحی مِنْ إلهی أنْ أکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ ؛ ای اباالحسن! من از خدای خود شرم دارم که از شما چیزی را در خواست نمایم و شما توان تهیه آن را نداشته باشید. امالی شیخ طوسی، ج ۲، ص ۲۲۸ * حضرت فاطمه علیها السّلام ضمن وصیّتی به امام علی علیه السلام اظهار نمودند: فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلی أُنْسِ الاْحْیاءِ؛ پس از آن که مرا دفن کردی، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتی بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان می باشد. بحارالأنوار، ج ۷۹، ص ۲۷ * . روزى ام سلمه براى عیادت حضرت فاطمه علیها السلام آمد و پرسید: کَیفَ أَصبَحتِ عَن لَیلَتَکِ یا بِنتَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله؟ قالَتْ: اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَکَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِىُّ وَظُلِمَ الْوَصِىُّ، هُتِکَ وَاللّه ِ حِجابُهُ… ؛ اى دختر پیامبر شب را چگونه به صبح آوردید؟ (شب و روزت چگونه مى گذرد؟) حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند: به صبح آوردم در حالى که تاریکى غم و انده مرا فراگرفته است، پیامبر از دست رفت و وصى او مظلوم واقع شد، حَریم و حرمت پیامبر شکسته شد. مناقب آل ابى طالب، ج ۲: ۲۰۵ * حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بر سر مزار حمزه (علیه السلام) در پاسخ شخصى مى فرمایند: اَما وَاللّه ِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبِیِّهِ لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ؛ به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى‌نمودند و از عترت پیامبر پیروى مى‌کردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى‌نمودند (و اسلام همه عالم را فرا مى‌گرفت.) کفایه الاثر: ۱۹۹٫ * شخصى به زنش گفت: پیش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام برو و بپرس: آیا من از شیعیان اهل بیت هستم؟ ـ زن آمد و پرسید، حضرت فاطمه ذزهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمودند: قُولى لهُ: اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَتَنْتَهى عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا… ؛ به همسرت بگو: اگر به آنچه تو را فرمان داده ایم عمل مى کنى و از آنچه نهى کرده ایم پرهیز نموده اى از شیعیان خواهى بود و در غیر این صورت از شیعیان نیستى. تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام *
. امام علی(ع) هنگام خاکسپاری حضرت زهرا(س)، خطاب به رسول اکرم(ص)، سخنانى فرمود که دلالت بر عظمت حضرت زهرا(س) و نشانه شدت ناراحتى امام(ع) از فراق جانگداز اوست. ایشان می فرماید: «امانتی که به من سپردید بازگردانده شد و این مصیبت طاقت از کفم ربود، اگرچه بعد از غم رحلت شما، صبر بر آن ممکن شده است، این فراق اندوهم را جاودانه کرد و شبهایم با بی قراری عجین گردید تا وقتی به شما ملحق شوم. ای رسول خدا(ص) از او بپرس که چگونه امت در فاصله کوتاهی بعد از شما برای ظلم به او دست به دست هم دادند».
. در خطبه 202 نهج البلاغه، سخنانی از امام علی(عليه السلام) نقل شده، که مربوط به زمانی است، كه جسم پاك زهراى مرضيه(عليها السلام) را با دست خود در قبر مى گذارد. سخنانى كه از يك سو دليل بر عظمت بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) و از سوى ديگر نشانه شدت ناراحتى امام على(عليه السلام) از فراق جانگداز اوست. امام(عليه السلام) در بيان اين عبارات، بهترين و مناسب ترين مخاطب، يعنى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را انتخاب كرده و با او درد دل مى كند و سخن خود را از اينجا شروع مى كند: (سلام و درود بر تو اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از سوى خودم، و از سوى دخترت كه هم اكنون در جوار تو فرود آمده، و به سرعت به تو ملحق شده است)؛ «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّهِ عَنِّي، وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ، وَ السَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِكَ». سپس امام(عليه السلام) خطاب به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض مى كند: (اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاكت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناك تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است)؛ «قَلَّ، يَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِيَّتِكَ(1) صَبْرِي، وَ رقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي(2)، إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي(3) لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فَادِحِ(4) مُصِيبَتِكَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ».(5) اشاره به اينكه گرچه مصيبت حضرت زهرا(عليها السلام) فوق العاده جانكاه است؛ ولى درد مصيبت تو از آن، سنگين تر و جانكاه تر بود و تحمّل آن، راه را براى تحمّل اين مصیبت، هموار ساخت. به يقين مصيبتى بزرگ تر از مصيبت رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى امام على(عليه السلام) نبود، هر چند حضرت فاطمه زهرا(س) همسرى بسيار گرانقدر و بى مانند بود؛ پيامبر به منزله پدر امام على(عليه السلام) و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه، همه چيز آن حضرت بود. لذا در حديثى آمده است كه پيامبر اكرم(ص) خطاب به امام على(ع) فرمود: «يا أَبَا الرَّيْحانَتَيْنِ... عَنْ قَليلِ يَنْهَدُّ رُكْناكَ»؛ (اى پدر دو گل خوشبو... به زودى دو ستون حياتت درهم مى شكند) و هنگامى که پيامبر اكرم(ص) رحلت فرمود امام على(ع) فرمود: «هذا أَحَدُ رُكْنَي الَّذي قالَ لي رَسُولُ اللهِ»؛ (اين يكى از آن دو ستونى است كه پيامبر فرمود) و چون فاطمه زهرا(س) شربت شهادت نوشيد، فرمود: «هذَا الرُّكْنُ الثّاني الَّذي قالَ رَسُولُ اللهِ»؛ (اين ستون ديگرى است كه رسول الله فرمود).(6) آنگاه امام(عليه السلام) در شرح اين سخن مى افزايد: ([فراموش نمى كنم] من تو را با دست خود در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد؛ ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم)؛ «فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ(7) فِي مَلْحُودَةِ(8) قَبْرِكَ، وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فـَ «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»».قرائن نشان مى دهد [و خطبه 197 نيز دلالت دارد] كه سر مبارك پيامبر به هنگام رحلت بر سينه پاك امام على(عليه السلام) بود و در همان حال روح پاكش به عالم بقا شتافت و از ميان سينه و گلوى امام على(عليه السلام) گذشت.
. آنگاه امام بار ديگر به شرح مصيبت حضرت زهرا(علیها السلام) باز مى گردد و خطاب به پيامبر عرضه مى دارد: (امانتى را كه به من سپرده بودى، هم اكنون باز پس داده شد و ودیعه ای كه نزد من بود گرفته شد؛ ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند [و به تو ملحق شوم])؛ «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ(9)، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ(10)، إلَى أَنْ يَخْتَارَ اللّهُ لِي دَارَكَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ». اين عبارت كه از شدّت اندوه امام على(عليه السلام) در برابر حادثه غم انگيز شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) حكايت مى كند، به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد اين بانوى عزيز در نظر امام على(عليه السلام) گرامى بود و پيوند عاطفى و روحانى و معنوى آن دو به يكديگر عميق و ريشه دار. تعبير به «وديعه» اشاره به همان چيزى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آستانه رحلتش دست فاطمه را گرفت و در دست امام على(عليه السلام) گذارد و فرمود: «يا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَديعَةُ اللهِ وَ وَديعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَكَ فَاحْفَظْ اللهَ وَ احْفَظْني فيها وَ إِنَّكَ لَفاعِلُهُ»(11)؛ (اى ابوالحسن اين وديعه خدا و وديعه رسولش محمد نزد توست؛ حق خداوند و حق مرا در مورد آن رعايت كن و مى دانم رعايت خواهى كرد). البته بعضى معتقدند كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) اين سخن را در شب زفاف زهرا فرمود. با توجه به اينكه يكى از معانى «رهينه» نعمت بزرگ است و حضرت زهرا بزرگترين نعمتى بود كه خدا به امام على(عليه السلام) داده بود، تعبير بالا دراين باره به كار رفته است. آنگاه امام(عليه السلام) به گوشه اى از مصائب دردناك حضرت زهرا(عليها السلام) اشاره كرده، عرضه مى دارد: ([اى رسول خدا] به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو در ستم كردن به وى دست به دست هم داده بودند، سرگذشت دردناك او را بى پرده از او بپرس و خبر اين حوادث را از وى بگير. اين حوادث دردناك در زمانى رخ داد كه هنوز مدّت زيادى از رحلت تو نگذشته و يادت فراموش نگشته بود)؛ «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا(12) السُّؤَالَ، وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ». ظاهر اين است كه اين عبارات سربسته كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) براى رعايت ادب در پيشگاه پيامبر آن را زياد نمى شكافد و شرح نمى دهد، اشاره به حوادث بسيار اسف انگيزى است كه پس از مدّت كوتاهى از رحلت پيامبر رخ داد؛ هجوم به خانه زهرا(عليها السلام)، آتش زدن در خانه، اسقاط جنين آن حضرت و بردن اجباری امام به سوى مسجد براى بيعت، حوادثى است كه نه تنها به صورت پررنگ در تاريخ شيعه آمده؛ بلكه در منابع اهل سنت هم، با كمال تعجّب صريحاً ذكر شده است. سرانجام امام در آخرين سخن خود خطاب به پيامبر و بانوى اسلام زهراى مرضيه، چنين مى گويد: (درود خدا بر هر دوی شما باد، درود و سلام کسی که وداع می کند [و به خدا می سپارد]؛ نه کسی که ناخشنود و ملول شده است، اگر از كنار قبرت باز گردم به سبب ملول شدن نيست، و اگر اقامت گزينم [و ناله و شیون سر دهم] به جهت سوء ظن به وعده نيك خداوند در مورد صابران و شكيبايان نمى باشد)؛ «وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّع، لاَ قَال(13) وَ لاَ سَئِم(14)، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَة، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللّهُ الصَّابِرِينَ». در روايت كافى در ذيل اين سخن چنين آمده است: «واه واهاً وَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أجْمَلُ وَ لَوْلا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلينَ لَجَعَلْتُ الْمَقامَ وَ اللَّبْثَ لِزاماً مَعْكُوفاً وَ لأعْوَلْتُ إِعْوالَ الثَّكْلى عَلى جَليلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تَهْضِمُ حَقُّها وَ تَمْنَعُ إِرْثُها وَ لَمْ يَتَباعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللهِ يا رَسُولَ اللهِ الْمُشْتَكى وَ فيكَ يا رَسُولَ اللهِ أحْسَنَ الْعَزاء وَ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْها السَّلامُ وَ الرِّضْوانُ»؛ (آه آه! ولى شكيبايى مى كنم كه شكيبايى بهتر و زيباتر است و اگر بيم آن نبود كه نظام حاكم از جايگاه قبر تو آگاه شوند پيوسته در كنار قبر تو مى ماندم و ناله هايى همچون ناله هاى مادرى كه به داغ فرزندش گرفتار شده، براى اين مصيبت بزرگ سر مى دادم. اى رسول گرامى، خدا مى بيند كه دخترت پنهان به خاك سپرده مى شود و حقّش بر باد مى رود و او را از ارثش محروم مى كنند حال آنكه زمان زيادى نگذشته و نامت فراموش نشده است. اى رسول خدا اين شكايت را به درگاه حق و به نزد تو مى آورم. اى رسول خدا تسليت مرا بپذير! درود و سلام و رضوان خدا بر تو و بر دخترت زهرا باد15
.👆 از اين تعبيرات و آنچه در نهج البلاغه آمده به خوبى روشن مى شود كه حق نشناسان در زمان كوتاهى بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) چه مصائبى بر اهل بيت او (عليهم السلام) و عزيزترين عزيزانش وارد كردند؛ مصائبى كه امام على(عليه السلام) را كه كوه شكيبايى و استقامت بود به لرزه درآورد و همچون مادر جوان مرده به گريه و ناله واداشت و عجب اينكه مدارك اين تهاجم بى رحمانه بر بيت وحى، در كتب اهل سنّت نيز به صورت گسترده آمده است.(16) پی نوشت: (1). «صفيّة» از ريشه «صفو» بر وزن «عفو» به معناى صاف و پاك گرفته شده و صفىّ به معناى برگزيده است. در اينجا امام(عليه السلام) از دختر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان صفيه او ياد مى كند تا علوّ شأن او را نشان دهد. (2). «تجلّد» از ريشه «جلد»، بر وزن «بلد» و «جلاده» گرفته شده كه به معناى صبر و استقامت كردن است و «تجلّد» در اينجا اشاره به طاقت و صبر بر مصيبت است. (3). «تأسّى» گاه به معناى اقتدا كردن آمده و گاه به معناى غمگين شدن و در اينجا معناى دوم مناسب است، زيرا سخن از غم و اندوه است، نه اقتدا كردن، هر چند جمعى از شارحان يا مترجمان به دنبال معناى اوّل رفته اند و ظاهراً سبب اشتباه آنها، معروف بودن آن در استعمالات متعارف است. (4). «فادح» از ريشه «فدح»، بر وزن «فتح» به معناى سنگين بار كردن گرفته شده و در اينجا به معناى مصيبت سنگين است. (5). «تعزّ» يا «تعزّى» به معناى صبر بر مصيبت است و از ريشه «عزاء» گرفته شده است. (6). الأمالي، ابن بابويه، محمد بن على‏، كتابچى‏، تهران، ‏‏1376 شمسی‏، چاپ: ششم، ص 135، (المجلس الثامن و العشرون)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 قمری‏، چاپ: دوم، ج ‏43، ص 173، باب 7 (ما وقع عليها من الظلم و بكائها و حزنها و شكايتها في مرضها إلى شهادتها و غسلها و دفنها و بيان العلة في إخفاء دفنها صلوات الله عليها و لعنة الله على من ظلمها)؛ اين حديث در منابع اهل سنّت نيز آمده است؛ مانند كتاب فضائل الصحابة، الشيباني، أحمد بن حنبل، تحقيق: محمد عباس، وصي الله، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1403قمری/ 1983میلادی، الطبعة الأولى، ج 2، ص 623، ح 1067. (7). «وَسّد» از «وسادة»؛ يعنى بالش گرفته شده و اين واژه به معناى بالش زير سر نهادن است. (8). «ملحودة» از ريشه «لحد» بر وزن «عهد» به معناى شكافى است كه در داخل قبر در يك سمت آن ايجاد مى كنند و ميت را در آن قرار مى دهند تا هنگام پر كردن قبر، خاكها بر روى ميت ريخته نشود. (9). «سرمد» به معناى دائم و طولانى است و گاه به چيزى كه آغاز و انجامى ندارد «سرمدى» گفته مى شود. (10). «مُسَهَّد» از ريشه «سهد» بر وزن «صمد» به معناى بيدارماندن و بى خوابى كشيدن گرفته شده است. قابل توجّه اينكه در اينجا «مسهّد» به عنوان وصف (خبر) براى «ليل» آمده است و امام(عليه السلام) مى فرمايد: شبهاى من بيدار و بى تاب است به جاى اينكه بگويد خودم چنين هستم و اين در واقع نوعى تأكيد را مى رساند. (11). بحار الأنوار، همان، ج ‏22، ص 484، باب 1 (وصيته(صلی الله علیه و آله) عند قرب وفاته و فيه تجهيز جيش أسامة و بعض النوادر). (12). «احفها» از ريشه «احفاء» به معناى اصرار در سؤال و خبر گرفتن گرفته شده است. (13). «قال» از ريشه «قلاء» بر وزن «سلام» به معناى بيزار بودن گرفته شده و «قال» به كسى مى گويند كه از چيزى بيزار باشد. (14). «سئم» از ريشه «سئامت» بر وزن «فلاحت» به معناى ملال و كسل شدن گرفته شده و «سئم» به كسى گفته مى شود كه چنين حالتى دارد. (15). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏ ‏1407 قمری، چاپ: چهارم، ج ‏1، ص 459، باب (مولد الزهراء فاطمة)؛ الأمالي، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسين، غفارى، على اكبر، كنگره شيخ مفيد، قم‏، 1413 قمری‏، چاپ: اول، ص 283، (المجلس الثالث و الثلاثون). (16). 📚گردآوری از کتاب: پيام امام امير المومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 8، ص 32. .
-517923070_-1675812021.mp3
17.51M
🎙بشنوید | سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در دومین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۴ ••✾••✾••
. . الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم _امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم _هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم چه خبره امشب ؟،،، _یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من _رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم ( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ... _با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن _با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم _با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز _با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟ _همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد ( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... ) _همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد _اما گریست مویه کنان گریه می کنم اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء : _تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی _تو صورت بینی و من جای سیلی تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ... _تو می بینی علی را زار و خسته _نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ... یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ... اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ... لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،، .