eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه_السلام ◻️ [جلسه‌ی چهارم] ۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام هادی علیه‌السلام، ۳رجب ۱۴۴۴ق 📚 مطالب مطرح شده: ۱۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۱۲‌. نگاهی به‌زیارت جامعه‌کبیره * وجه تسمیه و نام‌گذاری * دو زیارت‌جامعه‌کبیره شهرت دارد ۱۳. امام‌شناسی در زیارت جامعه‌کبیره * معنای السلام عليكم یا أهل بیت النبوة * معنای خزان العلم * معنی منتهی الحلم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفت‌وگویی... شود این‌که از ترحم دمی ای سحاب رحمت من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
▪️استاد حاج منصور ارضی: ▫️از بعضی از مسائل شرعی و احکام در روضه ها استفاده کنید. مثلا اگر ظرف آبی داشته باشیم و حیوانی حتی وحشی از تشنگی نزدیک هلاکت باشد، جایز است آب را به آن حیوان بدهیم و خودمان برای نماز تیمم کنیم اما در کربلا ... .
4_5952062723582857187.mp3
13.87M
👈 کربلایی سید رضا نریمانی 🔊 | غم فراق آمد و غم دگر درست شد . .....سلام علي آل يس..... غم فراق آمد و غم جگر درست شد همیشه کار من به لطف چشم تر درست شد شکسته بال پر زدم تمام روز تا خدا به آسمان رسیدنم دم سحر درست شد غبار آشیانه ی کبوتر تو آمد و دوا برای زخم های بال و پر درست شد هر آنکه پشتِ در نشست عاقبت گرفت و رفت همیشه کار سائلان به پشت در درست شد هزار مدّعی برای دیدن تو آمدند ولی در این میانه، کار یک نفر درست شد میانه ی من و تو را گناه زد بهم ولی همیشه با بزرگیِ، تو بود اگر درست شد به جای یارتان شدن همیشه بارتان شدم فقط برای تو، همیشه دردسر درست شد به داد من نمی رسند توبه های ناقصم هــــزار بار توبه کرده ام مگر درست شد اگر به شهر ما بلا نمی رسد به لطف توست که از دعای تو برای ما سپر درست شد عجیب گوشه چشم تو رئوف و کیمیاگر است هزار عبد رو سیَه به یک نظر درست شد به هر دری زدم که کربلا روم نشد نشد به دست تو فقط برات این سفر درست شد محمد جواد پرچمی✍ .
. کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی نه من آنم که ز لطف و کرمت چشم بپوشم نه تو آنی که کنی منع گدا را ز نگاهی در اگر باز نگردد نروم باز به‌جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی من بی‌چاره چه سازم که ندارم پر کاهی سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی سوز ده تا که بسوزد ز غمت سخت‌درونی اشک ده تا که بگرید ز غمت نامه‌سیاهی چو به دوزخ ز دهان شعله صفت سر به در آرد؟ این زبانی که دل شب به تو گفته‌ست الهی چون پسندی که فرود آوری‌اش در دل آتش؟ این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی... دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد همچو کوری که نشسته‌ست به غفلت سر چاهی ........................... الهی : از کوی تو بیرون نشود پای خیالم، نکند فرق به حالم …. چه برانی، چه بخوانی، چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی… نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی… نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی، در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی… باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی…   .
4_5954314523396542135.mp3
25.93M
🔊 و دعا | نه من آنم که ز فیض نگاهت چشم بپوشم
. زبان حال در عزای جدّ غریبشان (علیه السلام) هزار حیف نبودم بـه روز عاشورا                               کـه یـاری تـو نمایـم بـه دشـت کربـبـلا ولی تـلافی آن می‌کنم بـه صبـح و مسـا                              لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه پی شفاعـت امت تـو تشنـه جــان دادی                               به شب غریب دو دستت به ساربان دادی لبان خویـش پی چـوب خـیـزران دادی                              لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه فـدای دیـده گـریـان اشک جــاری تـو                              کسـی نـبــود نـمایـد ز مـهـر یـاری تــو نـمـود زیـنـب خونـدل رکـابـداری تـو                               لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه بگویم ای شه لب تشنگان کدام غـمـت                              کـه بـعد قتـل تـو آتـش زدنـد بـرحرمت اسیـر کیـنـه نـمودنـد عـیـال محتـرمـت                                لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه هـزار فـرقـه پـی قصـد و قـتل کیـنـة تـو                              نظـاره‌گـر بـه بـلـندی بـدی سکـیـنـه تـو کـه شمـر آمد و بنشست روی سینـه تـو                              لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه گهی بـه خانه خـولی تـو میهـمان بـودی                             گهـی بـه فـکر یتیمـان و بی‌کسان بـودی گهی بـه نیزه گـهی بـر سـر سنـان بـودی                            لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه تو کشته گشتی بس رخنه‌ها به ایمان شد                             هزار حـیـف تـنـت پـایـمـال اسبـان شـد سـر مـنـیـر تــو انـدر تـنـور پـنـهـان شـد                              لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه روا نبود کـه طـفـلان پـیـاده شمـر سـوار                             بـه روی خـار مغیـلان دوند در شب تـار طنـاب و غـل بـگذارند گـردن بـیـمـار                              لانــدبـنـک فـی کــل حــال یــا جــدّاه اشاره به مصیبت امام زمان که خطاب به جدشان می‌فرمایند: «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً» ای جد غریب اگر اشک چشمم در عزای شما خشک شود به جای آن خون گریه می‌کنم. .
. 📋خبر گریه ی گرفتاران.. (ع) (س) (ع) (ع) 🏴مراسم عزاداری شهادت امام هادی (ع) ............................................. خبر گریه ی گرفتاران.. میرسد شب به شب به دلداران این قبیله به فکر ما هستند پیرشان کرده غصه یاران نخ تسبیحشان که میچرخد سرِ پا میشوند بیماران سر به دیوار اهل بیت زدیم خوش به احوال سر به دیواران ما گنهکارهای آلوده پشتمان گرم شد به غفاران دل ما تنگ سامرا شده است ما و آقا و نم نم باران! ما طلبکار این کریم شدیم بس که رو داده بر بدهکاران .(آقا رو دید جای خلوت ، خوب فرصتیه یابن فاطمه رو نگه داشت ؛ آقا بدهکاریم زیاده ، هی تهدیدم میکنن زن و بچه مو میترسونن یه کاری کن برام ! آقا فرمود من که چیزی ندارم منو از مدینه آوردن سامرا منم غریبم تو این شهر ، آقا یه کاری کن گفت هرچی بگم قبول می کنی ؟ گفت بله ، گفت برو یه کاغذ و دوات بیار ، برات بنویسم ، نوشت من به این آقا مثلاً ۳۰ هزار دینار بدهکارم ! گفت آقا چیکار کنم ؛ گفت فردا بیا مجلس متوکل منم اونجام از در بیا بگو ای مرد چرا بدهکاری تو نمیدی ! گفت آقا آبروتون ؛ گفت به خاطر آبروی من بدهکاری تو میده ؛ وارد جلسه شد داد زد چرا بدهکاری تو نمیدی اشاره کرد به آقای ما یابن الحسن ! متوکل گفت : چیه چی میگه ؟ آی متوکل من به این آقا بدهکارم ! گفت چقدر بدهکارید ؟ گفت ۳۰ هزار دینار گفت ۶۰ هزار بهش بدید دو برابر بهش بدید این آقا مهمون منه ؛ آقا دست مون به دامنت آقا.) یوسف سامرا نگاهی کن ناز بفروش بر خریداران شیرها پوزه میکشند به پات تشنه ی کشتن تو خونخواران اهل عالم غم و محن بس ماست این که بی کس شده همه کس ماست .(نانجیب هر چند وقت یه بار می‌فرستاد می اومدن خونه امام هادی ؛ یه وقت متوجه شد صدا میاد دارن میان داخل خونه ، چراغ دستی و آورد نور نیست نگاه کرد دید دشمن بالا دیواره جلو آمد و گفت عزیزم خوب نگاه کن زیر پاتو ! زمین نخوری آقا شما که بر دشمنات هم نظر داشتی آقا). گرچه از زهر حال مضطر داشت به دلش داغهای بدتر داشت .(تا زهر رو به آقا خوراندن یه وقت افتاد رو زمین اینقدر این زهر زود اثر کرد همه بدنش رو گرفت!). حجره از ناله ی انا العطشان حال و روزی شبیه محشر داشت علی بن جواد این آخر ذره ای خاک کربلا برداشت .(خیلی امام هادی حسینه ، یه وقت تب کرد آقا ، به ابوهاشم فرمود : برید زیر قبه جدم واسه شفام دعا کنید ، شیعیان گفتند آقا شما امام هستین ، فرمود خدا دعا زیر قبه جدم و خیلی دوست داره). آب شرمنده ی لبانش شد اثر تشنگی به حنجر داشت انقدر بین حجره می غلطید جای خونمردگی به پیکر داشت .(«یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ اَلسَّلِیمِ» مثل مار گزیده به خودش می پیچید خودش روضه خونه مادرش اینجور می فرماید ، میگه تو مدینه شر به پا کردن در خونه مادر ما رو آتیش زدن آن چنان محکم به صورت مادر ما زد صورت مادرمم کبوده چند بار اومدن آقا رو با لباس در منزل بدون عمامه و عبا با پای برهنه کشان کشان بردنش ، خودشون سوار بر مرکب آقا پشت مرکب می دوید ، یه وقت وارد مجلس متوکل شد دید نانجیب داره شراب میخوره گفت بیا بخور یه مقدار!). بعد ازآن مجلس شراب فقط از غم عمه دیده ی تر داشت .(من مرد بودم رفتم داخل مجلس شراب راوی میگه وقتی دیدم تو مجلس یزید فقامت زینب بنت علی بن ابی طالب یه وقت زینب پا شد سرپا معمولاً خانوم میرفت یه گوشه کسی نشناسنش ، نانجیب نریز شراب و ، این لب و دهان و پیغمبر می بوسید). این لباسش اگر چه خاکی شد! باز آقا لباس دیگر داشت! گرچه سردرد اذیتش میکرد هرچه هم بود لااقل سر داشت دور و بر خنجری به دستی نیست قاتلش را کجا برابر داشت؟! .(فهمید قبر سید شهدا کجاست! چند بار دستور داد قبر آقا رو به آب بستن شخم زدن گندم کاشتن اثری نمونه ، هر موقع حیوونا رو میبردن اونجا اونا رو قبر مطهر که می‌رسیدن می ایستادن اینجا جای شریفیه نانجیب ای کاش پا رو سینت نمی ذاشت ارباب یه وقت چشماشو باز کرد گفت میدونی کجا نشستی؟ بالاترین جای عالم نشستی گفت میدونم یابن فاطمه). دخترش گرچه داغدارش بود پشت صد پرده بود معجر داشت روضه من فقط همین جمله ست پسرش را کنارش آخر داشت کربلا داغ بر دلم خورده وای از آن تشنه ی پسر مرده! شاعر : ✍ اي پسر من پدر پير تو ام پدر پير و زمين گير تو ام خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر ......................................... .👇
. ثواب هر کس فضیلت های علی ابن طالب بخواند با اقرار به آن خداوند گناهان گذشته و آینده را می بخشد ثواب هر کس یه فضیلت از فضیلت های حضرت علی بنویسید تا وقتی که اثر نوشته باقی مانده باشد ملائک برای او استغفار میکند ثواب هر کس گوش فرا دهد به یکی از فضائل خداوند گناهان از طریق گوش را می‌بخشد ثواب هر کس که تماشا کند فضائل امیرالمومنین خداوند گناهان از طریق چشم را می‌بخشد .
. گروهى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله دور هم نشسته و از هر درى سخن مى گفتند گفتگو از حروف الفباء به میان آمد، همگى به اتفاق آراء بر آن شدند که حرف الف بیش از سایر حروف در ترکیب کلمات و جمله بندیها به کار مى رود، در این هنگام امیرالمومنین علیه السلام بپاخاسته و خطبه اى طولانى بدون الف بالبداهه انشاء فرمود: حمدت و عظمت من عظمت منته ، و سبغت نعمته ، و سبقت رحمه غضبه ، و تمت کلمته ، و نفذت مشیه ، و بلغت قضیته ، حمدته حمد مقر لر بوبیته ، متخضع لعبودیته ، متنصل من خطیئه .... خطبه بدون نقطه و نیز خطبه اى دیگر بدون نقطه بالبداهه انشاء کرد که اول آن این است : الحمدالله اهل الحمد و ماواه ، وله اوکد الحمد واحلاه ، و اسرع الحمد و اسراه ... .
📝 🖊 | 🖊 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر مأذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچیده سمت هر طرف دل میره، ایوون نجف میخوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم با علی، با علی، با علی، تا آخرش باشم... علیُ حُبُهُ جُنَّه، قسیم النار والجَنّه... وصیُ المصطفی حقا، امام الانسِ و الجِنَّه علی مولا، علی مولا " کأسُ الولاءِ رَشَفْتَهُ و أنا صَبي و رَضَعْتَهُ مِن طیب أمي و أبي ( ۱ ) و نَمیٰ بِأعضائي و کلُ مَفاصلي حَتَی أرتَوی قلبي بأعذَبِ مَشْرَبي ( ۲ ) روحي ومُهجَتي بِفداكَ یاعلي ماقیمةُ الحَياة لو لاكَ یاعلي ( ۳ ) للهِ حَمداً، دائِماً، مُتَواصِلاً فَهُوا الذي جَعلَ التَشَّيُعَ مَذهَبي ( ٤ ) نَسَبي شَريفٌ بِأنتِسابي لحَيدرٍ و بهِ تشرّفَ في البَريَّـةِ مَنسبي ( ٥ ) الله من عُلاه سَمّاكَ ياعلي ماقيمةُ الحَياة لو لاكَ ياعلي ( ٦ ) إنّي تَمَسَّكتُ بِحَبلِ وَلائهِ فَهُوا النجاة لِكُلِ شَخصٍ مُذنِبي ( ۷ ) إنَّ الصلاة عَلَى الوَصيِّ فَريضَةٌ مَفروضةٌ مِثلَ الصلاةِ عَلَى النَبي ( ۸ ) يا شافعاً لِمن، والاكَ ياعلي ماقيمةُ الحَياة، لو لاكَ ياعلي ( ۹ ) " ۱ ۱- شاعر: ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ‍ ‍ . 1400/11/23 🔹 ◽️بند اول◽️ جشنه توی ارض و سما،تبریک میگن فرشته ها سیزدهم  رجب  شده ، خورده  ترک  بیت  خدا قدم  گذاشته به جهان، سرور  و  شاهه  لافتی دلبر و مقتدا اومد ، رهبره  شیعه ها  اومد تفسیره کل قرآن و ، وصیه مصطفی اومد 🎈علی مولا🎈 ◽️بند دوم◽️ بابه  نجاته   اولیا ، شمسه  هدایته  خدا به یمن مقدمش شده،عالم هستی باصفا گل میریزن ملائکه،از آسمون رو سره ما فخر بشر یاحیدر،نور بصر یاحیدر فتاح بدر و خیبر ، یل قدر یاحیدر 🎈علی مولا🎈 ◽️بند سوم◽️ جیره  خوره  تو  انبیا ، ای  حاکمِ  روزه جزا شیره غضنفره حق و،معدن بخشش و سخا ساقیه حوض کوثر و ، فرمانده ی  کلِ  قوا صاحب منبر حیدر، مولای غنبر حیدر علی فاروق اعظم ، صدیق اکبر حیدر 🎈علی مولا🎈 ✏️: 👇
مساعدت اهلبیت به ارادتمندان ⚫️عاقبت خدمت به اهل بیت علیه السلام! 🔆يونس نقاش، در سامرا همسايه امام هادي عليه السلام بود، 🍃پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب مي شد و به آن حضرت خدمت مي كرد. 🔰يك روز در حالي كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض كرد: سرورم! وصيت مي كنم با خانواده ام به نيكي رفتار نماييد! 🌹امام فرمود: چه شده است؟ عرض كرد: آماده مرگ شده ام. امام با لبخند فرمود: چرا؟ عرض كرد: 💥موسي بن بغا نگين پر قيمتي به من فرستاد تا روي آن نقشي بندازم. ♻️موقع نقاشي نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم، او اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا مي كشد، يا هزار تازيانه به من مي زند. 🌸امام عليه السلام فرمود: برو به خانه ات،جز خير و نيكي چيز ديگر نخواهد بود. 🍃فرداي آن روز يونس در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد: فرستاده موسي بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد. 🌻امام فرمود: نزد او برو جز خوبي چيزي نخواهي ديد. 🌿يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد: سرورم! چون نزد موسي بن بغا رفتم، گفت: زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كني تا دو نگين شود؟ اگر چنين كني تو را بي نياز خواهم كرد. 🌺امام عليه السلام خدا را سپاسگزاري كرد و به يونس فرمود: به او چه گفتي؟ - گفتم: مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم. 🌸امام فرمود: خوب پاسخ دادي. ☘بدين گونه، يونس نقاش، به پاس خدمت به امام هادی از مشكلي كه زندگي او را تهديد مي كرد رهايي يافت. 📚بحارالانوار،ج50، ص 125 .............. ✨﷽✨ در زمان (ع) شخصی به نام عبدالرحمن که از اهل سنت بود میگه رفتم کنار کاخ متوکل عباسی، شنیدم متوکل مردی را احضار کرده و قصد جانشو داره! تصميم گرفتم اونجا بمونم تا ببينم كار به كجا ميکشه؟ پرسیدم این مرد کیه؟ گفتن این امام رافضی‌هاست! همین که چشمم به امام هادی افتاد محبتش تو دلم جای گرفت! دعا كردم خداوند وجود نازنينشو از شر متوكل حفظ كنه.. همچنان نگران امام بودم که حضرت در ميان جمعيت به من رسيد و فرمود: خداوند دعاتو مستجاب کنه، مال و فرزند و عمرت هم زیاد کنه! میگه من از اينكه امام چنين از نهان خبر داد متحير شدم بطوري كه رنگم تغيیر كرد! حاضران گفتند چه شده؟ چرا چنين حيرت زده اي؟! گفتم خير است، ولي اصل ماجرا را به كسي نگفتم، بعدا كه به اصفهان برگشتم كم‌كم بر مال و فرزندم افزوده شد و ثروتمند شدم و اكنون بيش از هفتاد سال دارم! اين بود علت تشيع من كه اين‌گونه به حقيقت رسيدم. 📚 المحجة البيضاء، ج4، ص314 . ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .