eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. رفتی و بعد از تو دیگه زندگی رنگی نداره پشت هم چشمای من داره برات بارون میباره بی هوا گریم میگیره یاد تو وقتی میفتم درد و دل هامو پس از تو من به کی باید میگفتم دیگه دنیا بدون تو شبیه زندونه مگه جدایی از تو آسونه؟_بمیره خواهرت عزیزم حالا عمرم باید بدون ِ دلبرم سرشه دلت اومدچشای من ترشه_روی مزارت آب میریزم پس از تو من،شدم تنها حسینم وا ... ......... خاطرات تلخ گودال و هنوز یادم نرفته نیزه دارت کاری کرد سر از روی نیزه بیفته بی تو یک لحظه برادر روز خوش زینب ندیده پیش تو برگشتم اما رنگ و روم خیلی پریده منم مثل ِ رقیه دخترت کتک خوردم ببخش رقیّتو نیاوردم_امانت تو موند خرابه به دیدار ِ تو اومدم ولی دلم خونه کسی غم منو نمیدونه_این غصه واسه من عذابه تو خوابیدی،زیر خاکا حسینم وا ✍ ۱۹صفر ۱۴۴۵ 👇👇
recording-20230905-181548.mp3
1.39M
✅اجرای همین کار بصورت زمینه👆
. سخته زندگی،اگه تو پیشم نباشی بی تو میمیرم داداشی سخته زندگی،نداشته باشی مرهمی نه یاری و نه همدمی داغت،کی میره از یادم،ببین کنار تو،باصورت افتادم یه اربعین گریه کردم حسین، غرق دردم حسین غصه خوردم حسین ،واویلا یه اربعین از تو بی خبرم،سایه ی رو سرم خون شده جگرم ،واویلا اشک چشام،میریزه رو مزارت کاشکی منم،خاک بکنن کنارت .......... چل روزه حسین،که از تو دوره خواهرت حالا رسید بالا سرت چل روزه حسین،گریه شده غذای من غمت شده عزای من مارو،با سیلی میبردن،خیلی سر بازار،ماهارو آزردن کبود شده رنگ صورت من،ای شه بی کفن پاشو حرفی بزن،واویلا چجورحالا تا مدینه برم،خم شده کمرم زار و محتضرم،واویلا قِصه ی ما،به سر رسید حسین جان موی سرم،شده سفید حسین جان ✍ ۱۹صفر۱۴۴۵ .👇👇
. امام حسین علیه السلام اهل بیت علیهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهى جاده عراق و مدینه رسیدند، چون به این مکان رسیدند، از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را به سوى کربلا حرکت داد، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبد الله انصارى (۵) را دیدند که با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پیامبر براى زیارت حسین علیه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زارى کردند و بر صورت خود سیلى زده و ناله‏ هاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نیز به آنان پیوستند، (۶)  زینب علیها السلام در میان جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتى حزین که ‏دلها را جریحه ‏دار مى‏ کرد مى‏گفت: «وا  اخاه! وا حسیناه! وا حبیب رسول الله و ابن مکه و منا! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علی المرتضى! آه ثم آه!» پس بیهوش گردید. آنگاه ام کلثوم لطمه به صورت زد و با صدایى بلند مى‏گفت: امروز محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنیا رفته‏ اند؛ و دیگر زنان نیز سیلى به صورت زده و گریه و شیون مى ‏کردند.سکینه چون چنین دید، فریاد زد: وا  محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بیت تو کرده‏اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان نمودند! (۷) ✅منابع: 🔹۵- او جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصارى است، مادرش نسیبه دختر عقبه مى‏باشد، در بیعت عقبه ثانیه در مکه با پدرش حضور داشته ولى کودک بوده است؛ بعضى او را از شرکت کنندگان در جنگ بدر ذکر کرده‏اند؛ او با پیامبر صلى الله علیه و آله در ۱۸ غزوه شرکت نمود، و بعد از رسول خدا در صفین در خدمت على علیه السلام بوده و از کسانى است که سنت پیامبر بسیار از او نقل شده است؛ او در آخر عمر نابینا گردید؛ در سال ۷۴ یا ۷۸ و یا ۷۹ در سن ۹۴ سالگى در مدینه رحلت نمود. (الاستیعاب،ج ۱،ص۲۱۹) . 🔹۶- اللهوف،ص ۸۲٫ 🔹۷- الدمعه الساکبه،ج ۵،ص .
. مقتل -امام حسین علیه السلام-اربعین عوفى(۸) مى‏ گوید: با بن عبد الله به عزم زیارت قبر حسین علیه السلام بیرون آمدم و چون به کربلا رسیدیم جابر نزدیک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائى همانند شخص محرم بر تن نمود و همیانى را گشود که در آن بوى خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامى که بر می داشت ذکر خدا می گفت تا نزدیک قبر مقدس رسید و به من گفت: دستم را بر روى قبر بگذار! چون چنین کردم، بر روى قبر از هوش رفت. من آب بر روى جابر پاشیدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: یا حسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه!» ، و بعد اضافه کرد: چه تمناى جواب دارى که حسین در خون خود آغشته و بین سر و بدنش جدائى افتاده است! !و گفت: “فاشهد انک ابن خیرالنبیین و ابن سید المؤمنین و ابن حلیف التقوى و سلیل الهدى و خامس اصحاب الکساء و ابن سید النقباء و ابن فاطمه سیده النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سیدالمرسلین و ربیت فی حجرالمتقین و رضعت من ثدی الایمان و فطمت بالاسلام فطبت حیا وطبت میتا غیر ان قلوب المؤمنین غیر طیبه لفراقک و لا شاکه فی الخیره لک فعلیک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضیت على ما مضى علیه اخوک یحیى بن زکریا.”  من گواهى مى‏دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگ مؤمنین مى‏باشى، تو فرزند سلاله هدایت و تقوایى و پنجمین نفر از اصحاب کساء و عبایى، تو فرزند بزرگ نقیبان و فرزند فاطمه سیده بانوانى، و چرا چنین نباشد که دست سیدالمرسلین تو را غذا داد و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتى و از پستان ایمان شیر خوردى و پاک زیستى و پاک از دنیا رفتى و دلهاى مؤمنان را از فراق خود اندوهگین کردى پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طریقه رفتى که برادرت یحیى بن زکریا شهید گشت.  آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانید و گفت:   “السلام علیک ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوه و آتیتم الزکوه و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر و جاهدتم الملحدین و عبدتم الله حتى اتاکم الیقین.” سلام بر شما اى ارواحى که در کنار حسین نزول کرده و آرمیدید، گواهى مى‏دهم که شما نماز را بپا داشته و زکوه را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهى کردید، و با ملحدین و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نمودید.  و اضافه نمود: به آن خدائى که پیامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده‏ اید شریک هستیم. عطیه می ‏گوید: به جابر گفتم: ما کارى نکردیم! اینان شهید شده‏ اند. گفت: اى عطیه! از حبیبم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که می ‏فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم» (۹)؛ هر که گروهى را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتى را دوست داشته باشد در عمل آنها شریک خواهد بود. ✅ منابع: 🔹۸- عطیه عوفى را شیخ طوسى از اصحاب امیرالمؤمنین در رجال خود ذکر کرده و او معروف به بکالى است که قبیله‏اى از حمدان مى‏باشد، و او داراى تفسیر قرآنى بوده است در پنج  قسمت و خود او مى‏گوید: قرآن را با تفسیرش سه بار بر ابن عباس عرضه کردم و اما قرائت قرآن را هفتاد مرتبه نزد او قرائت نمودم. (تنقیح المقال ۲/۲۵۳) 🔹۹- بحارالانوار ۶۵/ ۱۳۰٫ .
. امام حسین علیه السلام و اختلاف اقوال در تاریخ حبیب السیر آمده است: یزید بن معاویه سرهاى مقدس شهدا را در اختیار على بن الحسین علیهماالسلام قرار داد، و آن بزرگوار در روز بیستم ماه صفر آن سرها را به بدنهاى پاکشان ملحق نمود و آنگاه عازم مدینه طیبه گردید. (۱۰)  ابوریحان بیرونى در آثارالباقیه گفته است: در روز بیستم ماه صفر، سر مقدس حسین علیه السلام به بدن مطهرش باز گردانیده و دفن شد به هنگامى که اهل بیت امام حسین علیه السلام بعد از بازگشت از شام در روز اربعین جهت زیارت آمده بودند. (۱۱)  سید ابن طاووس در اقبال مى‏گوید: چگونه روز بیستم ماه صفر، روز اربعین است در حالى که حسین صلوات الله علیه روز دهم محرم به شهادت رسید، بنابراین اربعین، روز نوزدهم ماه صفر باید باشد. (۱۲)  آنگاه سید مى‏گوید: محتمل است ماه محرم سال ۶۱ کم بوده است، یعنى ۲۹ روز بوده که طبعا بیستم ماه صفر، روز اربعین است، و احتمال دارد که ماه محرم تمام بوده ولى چون امام حسین علیه السلام در پایان روز عاشورا شهید گردیده لذا روز عاشورا  را به حساب نیاورده‏اند. و در مصباح آمده است: حرم حسین علیه السلام در روز بیستم ماه صفر به همراه على بن الحسین به مدینه رسیدند، و شیخ مفید همین قول را اختیار کرده است، و در غیر مصباح آمده است که ایشان در روز بیستم ماه صفر بعد از مراجعت از شام به کربلا رسیدند. (۱۳)  همانگونه که در نقلهاى ذکر شده مشهود است اهل بیت علیهم السلام در همان سالى که حادثه کربلا رخ داد ـ سال ۶۱ ـ پس از مراجعت از شام و در روز اربعین به کربلا آمدند، و یا این که در سنه ۶۲ یعنى یک سال بعد از شهادت رهسپار کربلا شده ‏اند؛ و ما در اینجا به صورت اختصار عینا آنچه در این رابطه گفته و یا نوشته شده است ذکر می ‏کنیم: ادامه دارد ... ✅منابع : ۱۰- نفس المهموم ۴۶۶٫ ۱۱- مقتل الحسین مقرم ۳۷۱٫ ۱۲- مسارالشیعه،ص ۶۲٫ و مرحوم شیخ بهائى رحمه الله بر اساس همین احتمال روز اربعین را روز نوزدهم ماه صفر قرار داده است. (توضیح المقاصد،ص ۶) ۱۳- قمقام زخار،ص ۵۸۵٫ .
. مقتل امام حسین علیه السلام و اختلاف اقوال ♦️قول اول: اهل بیت در همان سال ۶۱ پس از مراجعت از شام و در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند، و این همان قول صاحب تاریخ حبیب السیر است که قبلا بازگو کردیم، و در الآثارالباقیه ابوریحان نیز همین قول آمده و ظاهر عبارت سید ابن طاووس در اللهوف هم همین مطلب را مى‏رساند (۱۴) و ابن نما در مثیرالاحزان نیز همین قول را نقل کرده است. (۱۵) ♦️قول دوم: اهل بیت علیهم السلام همان سال در روز بیستم صفر به کربلا و قبل از رفتن به شام از کربلا عبور نمودند و بر مزار شهیدان خود عزادارى کردند، و سپهر مؤلف ناسخ التواریخ بر این قول است. و این احتمال گرچه بعید به نظر مى‏رسد، زیرا در نقلى بدان اشاره نشده است ولى احتمالى است که ثبوتا مانعى ندارد و دلیلى براى اثبات آن نیست. (۱۶) ♦️ قول سوم: آل البیت در سال ۶۲، یعنى یک سال بعد و در روز بیستم صفر به کربلا آمده‏ اند. صاحب قمقام زخار می ‏گوید: مسافت و عادت تشریف فرمائى به حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام در روز اربعین سال ۶۱ هجرى به کربلاى معلى مشکل، بلکه خلاف عقل است؛ زیرا امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به درجه رفیع شهادت نائل آمد و عمربن سعد یک روز براى دفن کشتگان خود در آنجا توقف و روز یازدهم به جانب کوفه حرکت کرد و از کربلاى معلى تا کوفه به خط مستقیم حدودا هشت فرسخ است، و چند روزى هم عبیدالله بن زیاد اهل عصمت را در کوفه براى معرفى آنان و کار بزرگى که صورت گرفته و ارعاب قبایل عرب نگاه داشت تا از یزید خبر رسید که اهل حرم را به دمشق اعزام دارد و او هم اسیران را از راه حران و جزیره و حلب به شام فرستاد که مسافت دورى است و فاصله کوفه تا دمشق به خط مستقیم تقریبا صد و هفتاد و پنج فرسخ است و پس از ورود به شام به روایتى تا شش ماه اهل بیت را نگاه داشتند تا آتش شعله ‏ور غضب یزید خاموش شد و پس از حصول اطمینان از عدم شورش مردم موافقت کرد که حضرت سجاد با اهل حرم به مدینه بازگردد، پس چگونه این همه وقایع مى‏تواند در چهل روز صورت گرفته باشد، قطعا ورود اهل بیت علیهم السلام به کربلا در سال دیگر بوده است (۱۷) که سال شصت و دو هجرى ‏باشد و هر کس به نظر تدبر در این مسأله بیندیشد نامه نگار را تصدیق خواهد کرد، و جابربن عبدالله هم در اربعین شصت و دو به زیارت مشرف شده است و شرافت جابر در این است که او اولین کسى است که از صحابه کبار و مخلصین سوگوار به این سعادت نایل آمده است، کفى به فخرا، و نامه ‏نگار در این قول منفرد است: می گویم و می آیمش از عهده برون! و الله ولى التوفیق. (۱۸) ♦️قول چهارم: احتمال دیگرى وجود دارد که اهل بیت ابتدا به مدینه آمدند و از مدینه عازم کربلا شدند و سر مقدس امام را نیز در این سفر با خود برده و به بدن مطهر حسین علیه السلام ملحق نموده‏اند، اما نه در اربعین سال ۶۱ هجرى بلکه پس از مراجعت به مدینه به کربلا رفته ‏اند. ابن جوزى از هشام  و بعضى دیگر نقل کرده است که سر مقدس حسین علیه السلام با اسیران به مدینه آورده شد، و سپس به کربلا حمل گردیده است و با بدن مطهر دفن شده است. (۱۹)  و از بعضى از مورخان نقل شده است که: صورت حال جریان اقتضاء می ‏کند که اهل بیت در مدتى بیش از چهل روز از زمان شهادت امام حسین علیه السلام به عراق یا به مدینه رفته باشند، و بازگشت آنها به کربلا، ممکن است، ولى روز بیستم صفر نبوده است زیرا جابربن عبدالله انصارى هم از حجاز آمده بود و رسیدن خبر به حجاز و حرکت جابر از آنجا قهراً  زمانى بیش از چهل روز را مى‏طلبد. یا این که باید بگوئیم جابر از مدینه نیامده بود بلکه از کوفه و یا از شهرى دیگر عازم کربلا شده بود. (۲۰)  ✅منابع: 🔹۴- اللهوف، ص ۸۲ . 🔹۱۵- مثیرالاحزان،ص ۱۰۷٫ 🔹۱۶- ناسخ التواریخ، احوالات امام حسین ۳/ ۱۷۶٫ 🔹۱۷- از این مقدمات، نمى ‏توان نتیجه گرفت که اهل بیت علیهم السلام در اربعین سال شصت و دو به کربلا آمده‏اند؛ زیرا اولا نگاه داشتن اهل بیت در کوفه به مدت زیاد، قطعى نیست با توجه به این که بعضى ورود اهل بیت را به شام در روز اول ماه صفر ذکر کرده‏اند ـ چنانچه گذشت ـ و آن مقدمات چون قطعى نیست بنابراین نتیجه قطعى هم بدست نمى‏دهد؛ ثانیا احتمال دارد همانگونه که بعضى گفته‏ اند اهل بیت در همان سال ۶۱ و قبل از رفتن به شام  از مسیر کربلا عبور کرده و بر قبور شهیدان عزادارى کرده باشند چنانچه مرحوم سپهر ـ مؤلف ناسخ التواریخ ـ گفته است، مضافا بر این که مرحوم قاضى طباطبائى رحمه الله کتابى بنام «تحقیق در روز اربعین امام حسین علیه السلام» تألیف نموده و تمام ایرادهاى وارده را مبنى بر آمدن اهل بیت در اربعین سال ۶۱ را پاسخ داده است، بنابر این به صرف استبعاد نمى‏توان به نتیجه قطعى رسید و آمدن اهل بیت را به کربلا مانند بعضى در اربعین اول انکار کرد . 🔹۱۸- قمقام زخار،ج ۵۸۶٫ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. مقتل #اربعین امام حسین علیه السلام و اختلاف اقوال ♦️قول اول: اهل بیت در همان سال ۶۱ پس از مرا
. 🔹۱۹- تذکره الخواص،ص ۱۵٫ ولى در این نقل مذکور نیست که سر مقدس امام تو سط چه کسى به کربلا حمل شده است، و آیا اهل بیت همراه سر مقدس به کربلا آمده‏اند یا تنها سر مقدس به کربلا حمل و دفن شده است؟ 🔹۲۰- قمقام زخار،ص ۵۸۶٫ ولى این احتمال با تصریح بزرگانى همانند سید ابن طاووس و ابن نما و شیخ بهائى که جابر بن عبد الله و اهل بیت در روز اربعین همزمان در کربلا بوده‏اند منافات دارد . .
. مقتل - امام حسین علیه السلام- ♦️توقف در کربلا خاندان داغدیده رسالت پس از ورود به کربلا براى شهیدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حرکت بسوى کوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه که سید ابن طاووس در اللهوف نقل کرده است که «و اقاموا المآتم المقرحه للاکباد» (۲۱) «ماتمهاى جگرخراش بپا داشتند» ، و تا سه روز امر بدین منوال سپرى شد. (۲۲)  ♦️حرکت از کربلا اگر زنان و کودکان در کنار این قبور می ماندند، خود را در اثر شیون و زارى و گریستن و نوحه کردن هلاک می نمودند، لذا على بن الحسین علیهماالسلام فرمان داد تا  بار شتران را ببندند و از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، سکینه علیهاالسلام اهل حرم را با ناله و فریاد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حرکت داد و جملگى در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و شدیدا گریست و به سختى نالید و این ابیات را زمزمه کرد:                                                        الا یا کربلا نودعک جسما     بلا کفن و لا غسل دفینا                                       الا یا کربلا نودعک روحا    لاحمد و الوصی مع الامینا (۲۳) ✅منابع: 🔹۲۱- اللهوف،ص ۸۲٫ 🔹۲۲- ذریعه النجاه،ص ۲۷۱٫ 🔹۲۳- «اى کربلا! بدنى را در تو به ودیعه گذاردیم، که بدون غسل و کفن مدفون شد؛ اى کربلا ! کسى را به یادگار در تو نهادیم که او روح احمد و وصى اوست.» .
. ▫️ یکی از برجسته ترین ، » است. در جریان هم این چنین است؛ آن طوری که مرحوم صدوق (رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید از وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) نقل کرد، فرمود: «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ» یعنی چه؟ ما «حَی عَلَی الصَّلاة»، «حَی عَلَی الفَلاَح»، اینها را می فهمیم؛ اما «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ» یعنی چه؟ فرمود: «حَانَ وَقتُ الزِّیارَة»؛ نماز است. بنده اگر بخواهد به حضور پروردگار بار یابد و خدا را زیارت کند، زیارت خدا نماز است. پس زیارت از «زیارت الله» شروع می شود که انسان با او گفتگو می کند، حرف خودش را می زند، خواسته خودش را در بین می گذارد، هر چه دارد در قنوت و غیر قنوت می تواند با خدا در میان بگذارد، این زیارت خداست. ▫️ زیارت انبیای الهی و ائمه معصومین در تِلو همین زیارت الهی معنا پیدا می کند، انسان به حضور آنها مشرّف می شود. اینکه زیارت از قُرب و بُعد یکسان است، از نظر معنا گرچه درجات آن فرق می کند، برای همین است. در جریان زمان و زمین، قُرب زمینی معیار است؛ اگر کسی توانست در زیارت_اربعین به کربلا مشرّف شود، فوز و فیض بیشتری دارد و اگر آن توفیق نصیب او نشد، زیارتِ از دور معقول و ممکن است، زیرا آنها دور و نزدیک حضور دارند. اگر زیارت خانه خدا و پیامبر در تِلو زیارت ذات اقدس الهی است و زیارت خدای سبحان قُرب و بُعدی ندارد، زیارت این خاندان هم به برکت توحید، قُرب و بُعدی ندارد. بنابراین این و سایر زیارت ها، در هر زمان و زمینی جا دارد، برای اینکه آنها در هر زمان و زمینی به اذن خدای سبحان حاضر هستند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/09/20 .
. بیانات استاد احمد عابدی در مرورد 🔰بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته الطاهرین 🔰 ایام عزای حضرت اباعبدالله علیه السلام، ایام اربعین را خدمت همه آزادگان جهان، همه پیروان سیدالشهداء علیه السلام تعزیت و تسلیت عرض میکنم. 💠 در موضوع اربعین مسائل متعدد و مختلفی مطرح است اولا در روایات اربعین بسیار سفارش شده و زیارت اربعین یکی از نشانه های مومن قلمداد شده است. 🔸 اینکه همین امروز هم هر کس که می بینیم به زیارت اباعبدالله سلام الله علیه می رود این نشانه عمق علاقه و ایمان و محبت او نسبت به آرمان های سیدالشهداء علیه السلام است. 🔹حتی اگر کسی مسلمان هم نباشد ولی وقتی می‌بینیم به زیارت اربعین اهمیت می دهد، به زیارت اباعبدالله می رود در واقع یعنی دارد احترام می گذارد به مبارزه کردن سیدالشهداء با ظلم، احترام می گذارد به عدالت خواهی، احترام می گذارد به دفاع از مظلومین و آرمان های سیدالشهدا علیه السلام. هرکسی که به زیارت اربعین می رود در جهت تحقق آن آرمان ها تلاش می کند. 💠 مسئله دیگر هم نکات بسیار بسیار زیبا و عارفانه و بلندی است که در زیارت سیدالشهداء علیه السلام در روز اربعین مطرح شده که حالا من به این هم نمی پردازم. 🔹 فقط این نکته را عرض میکنم که اصل کلمه اربعین و چهله گرفتن بسیار مهم است. عرفا معمولا چهل چهله دارند، در بعضی روایات است که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله اولین چهله ای که گرفتند این بود که سوره های مسبحات قرآن را شب ها قبل از خوابیدن تلاوت می فرمود: یعنی سوره حدید، حشر، تغابن، صف، جمعه و اعلی (این شش سوره را می گویند مسبحات) که پیغمبر اکرم چهله این سوره ها را داشت و در بعضی روایت ها هم هست که همیشه می خواند قبل از اينکه پیغمبراکرم به نبوت برسد. 🔹 پیغمبر در غار حرا چهله می گرفت و مشغول به عبادت بود حتی بعضی از روایات هست که قبل از پیغمبر اکرم حضرت عبدالمطلب و همینطور حضرت عبدالله یعنی پدر و پدربزرگ پیغمبراکرم در غار حرا چهله داشتند. و پیغمبر اکرم هم قبل از نبوت که به غار حرا تشریف می برد بخاطر این سابقه پدرشان و پدربزرگشان حضرت عبدالمطلب بر عبادت در غار حرا بود. و این چهله ها بود که پیامبر را به پیغمبری رساند، البته لطف و عنایت خدای متعال هم که آن هم سرجای خودش مسلم است. 🔸در واقع این چهله ها که کسی مثلا یک چهله بگیرد هیچ گناهی نکند، کسی چهله بگیرد سوره یاسین بخواند، چهله بگیرد نمازهای نافله را بخواند، کسی چهله بگیرد که مثلا یک نوع خدمتی به فقرا کند. 🔹 یک چهله هایی هست، چهله های خاصی است که در روایات آمده و یا عرفا ذکر کردند اما یک چهله هایی هم هست که بزرگان نگفتند ولی مثلا کسی یک چهله بگیرد هرروز کوچه و در خانه خودش را تمیز کند این هم یه نوع چهله است. یک کسی چهله بگیرد که مثلا فرض کنید هر روز نمازش را در مسجد به جماعت بخواند، شاید 👈 خیلی از این چهله ها را کسی نگفته ولی به هرحال هر عمل نیکی هر عمل خوبی را کسی تصمیم بگیرد یک مدتی انجام دهد آثار آن عمل را در زندگی خودش میبیند. 💠 به هرحال اربعین پیام های متعددی دارد چه پیام های اخلاقی و عرفانی و معنوی مثل همین هایی که اشاره کردم چه 👈 پیام های سیاسی واجتماعی و در زندگی عمومی. 🔹 مثلا می‌بینیم یک نمونه اش همین بود که اصل انقلاب اسلامی هم براساس چهله هایی که نسبت به شهدای سال ۱۳۵۶ برای شهدای ۱۹دی، برای شهدای تبریز و برای شهدای یزد... همینطور چهله هایی که برای شهدا برگزار شد تا منجر به سرنگونی حکومت طاغوت و برپایی جمهوری اسلامی ایران شد. 🔹ان شاءالله خداوند به همه ما توفیق دهد در زیارت اربعین و در راهپیمایی به طرف حرم سیدالشهداء علیه السلام شرکت داشته باشیم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. .
ویژگیهای امام حسین ( علیه السلام) در زیارت اربعین اربعین ولی، نجیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین(ع) است که تک‌تک این واژه‌ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراواین بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می‌کند. وقتی زائر ... نویسنده:عبدالکریم پاک نیا ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین بهترین راه برای شناخت بیشتر شخصیت امامان: به ویژه امام حسین(ع) یاری گرفتن از حضرات معصومین(ع) می‌باشد و ما برای رسیدن به این مقصود در این مقاله سخنان دربار پیشوای صادق شیعیان، امام صادق(ع) را در زیارت برگزیده‌ایم. در ، مضامین عالیه‌ای را ملاحظه می‌کنیم که مملو از شناخت و معرفت ویژگی‌های یک امام و رهبر الهی برای تحکیم اعتقادات شیعه است. شیخ طوسی; این عبارات فاخر را در زیارت اربعین از «صفوان بن مهران جمال» روایت می‌کند که وی از مولایمان حضرت صادق (ع) آموخته و برای ما نقل کرده است. این مجموعة ارزشمند به طور کامل به دوره امام شناسی است و هر انسان موحدی را با ویژگی‌های یک رهبر الهی آشنا می‌کند، به این جهت توجه و عنایت به این زیارت از ویژگی‌های هر شیعة تمام عیار محسوب می‌شود. امام حسن عسگری(ع) در این مورد فرموده است: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدی والخمسین و زایرة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم؛ پنج چیز از نشانه‌های مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز [واجب و نافله در هر شبانه روز]، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن [هنگام نماز]، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.»[1] با مطالعة این نوشتار پاخس این پرسش روشن می‌شود که چرا زیارت اربعین از نشانه‌های ایمان و شیعه بودن است؟ با این هدف به شرح چند فراز از این زیارت گرانقدر می‌پردازیم: تأثیر کلمات معنوی در زائر در ابتدای زیارت اربعین می‌خوانیم: «السلام علی ولی الله و حبیبه السلام علی خلیل الله و نجیبه؛[2]سلام بر لوی خدا و حبیب [خاص] او! سلام بر دوست [و محبوب] و برگزیدة خدا». ولی، نجیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین(ع) است که تک‌تک این واژه‌ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراواین بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می‌کند. وقتی زائر با تمام وجود به صاحب چنین وصای تعظیم می‌کند، روح و جسم خود را تحت الشعاع این خصلت‌های پرفضیلت قرار می‌‌دهد. مفهوم سلام در زیارت سلام، یکی از نام‌های خدای عزوجل است. هنگامی که زائر این نام خدا را بر زبان جاری می‌کند، می‌خواهد بگوید: ای امام! خداوند حافظ مرام و مکتب تو باشد و آن را از گزند دشمنان سلام بدارد. همچنین سلام به معنای اظهار تسلیم شدن در برابر فرمان امام است. گذشته از این دو معنا، سلام به معنای تعهد به آسایش، امنیت و سلامتی از طرف خود است ووقتی زائر به حضرت سلام می‌دهد، در واقع اعلام می‌دارد که هیچ آزار و آسیبی از ناحیة من در آن وقت و پس از آن به آن امام نخواهد رسید؛ زیرا هدف تمامی آن بزرگواران هدایت و اصلاح مردم و اعلای کلمة توحید و ترویج طاعت خداوند رد میان مردم بوده است. به این جهت آنها از معصیت خداو تخلف از اوامر و نواهی او، اخلاف ناپسند مردم از قبیل خود بزرگ‌بینی، حرص، ریا، بخل، حب، قدرت، غیب، آزار رساندن و ... اذیت خواهند شد. زائر باید حال خودرا به گونه‌ای قرار دهد که مرود رضایت امام باشد، نه مایة اذیت آن حضرت. آنگاه در سلام دادن به امام صادق (ع) است. زائر باید دل را با آب توبه شستشو داده، اشک پشیمانی از دیدگان فرو ریزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد. زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزدیک نموده و با تکرار این واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزدیکی به ایشان، از پستی‌ها، رذائل و آلودگی‌ها پاک می‌نماید و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا می‌نماید تا سلامتی کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد. در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و یارانش چهرة اجتماعی ـ سیاسی خود را نمایان ساخته و اعلان می‌‌دارد که نه تنها با بت درون خود مبارزه می‌کند؛ بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتیان، ظالمان، مستبدان و خائنین به مردم در ستیزه بوده و با شعار سلام، خود را در زمرة یاران آن حضرت قرار می‌دهد.[3] ویژگی‌های امام حسین(ع) 1. مقام عبودیت در فرازی از زیارت اربعین می‌خوانیم: «السلام علی صفی الله و ابن صفیه السلام علی الحسین المظلوم الشهید؛ سلام بر بندة خالص، و فرزند بندة خالص خدا، سلام بر حسین مظلوم شهید».
عبودیت از ویژگی‌های امام حسین(ع) و پیروان آن گرامی است. تا فردی به مقام بندگی خالص خدا نرسد، هرگز نمی‌تواند به سوی کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده: )وَالصَّافَّاتِ صَفّاً(؛[4] یعنی قسم به آن نفوسی که از روی حقیقت و صمیم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگی خالصانه صف کشیده، مرا برای خود، مراد و مقصود قرار داده، به غیر از من به هیچ چیز دیگری التفات نمی‌کنند. و در جایی دیگر بندگی خالصانه را منشأ علم و رحمت الهی قلمداد کرده، می‌فرماید: )فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً([5] «[موسی(ع) و همراهش] بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم». این آیه نشان می‌دهد که برترین افتخار هر انسانی آن است که بندة خالص خدا باشد و این مقام عبودیت است که انسان را مشمول رحمت الهی می‌سازد و دریچه‌های علوم را به قلبش می‌گشاید. در حقیقت جوهرة علم الهی از عبودیت و بندگی خدا سرچشمه می‌گیرد. اساساً رمز دستیابی امام حسین(ع) به مقامات والا، عبودیت و تسلیم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چیزی که در هر زیارتی به آن شهادت می‌دهیم و حتی خود حضرت همواره به آن افتخار می‌کرد، نمونه‌اش این روایت است: امام حسین (ع) به همراه «انس بن مالک» به کنار قبر مادربزرگش حضرت خدیجه(س) آمدند. امام در کنار قبر آن بانوی اسلام گریه کرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس می‌گوید: به کناری رفتم و از دید آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذکر و دعا مشغول شد. وقتی که مناجاتش به طول انجامید، نزدیک آمدم، شنیدم که اینگونه نجوا می‌کرد: «یا رب! یا ربّ! انت مولاه فارحم عبیدا! الیک ملجاه؛ پروردگارا! پروردگارا! تو مولای او هستی، به بنده‌ای که پناهگاهی به جز تو ندارد، رحم کن». «یا ذالمعالی! علیک معتمدی طوبی لمن کنت انت مولاه؛ ای خدایی که دارای شکوه و عظمتی! پشتیبانم تویی. خوشا به حال آن کس که تو مولای او هستی.» «طوبی لمن کان خادماً ارقاً یشکو الی ذی الجلال بکواه؛ خوشا به حال کسی که خدمتگزار و شب زنده‌دار است و گرفتاریش را فقط به خدای بزرگمنش خویش عرضه می‌دارد». «وما به علّة ولا سقم اکثر من حبه لمولاه؛ هیچ گونه بیماری و ناراحتی ندارد که بیشتر از محبت به مولایش باشد.» «اذا اشتکی بثه و غصته اجابه الله ثم لباه؛ هرگاه غصه و ناراحتی‌اش را با خدایش در میان می‌گذارد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت می‌کند». «اذا ابتلی بالظلام مبتهلاً اکرمه الله ثم ادناه؛[6] هرگاه به گرفتاری مبتلا گردد، در تاریکی با التماس و ناله خدایش را می‌خواند و خداوند او را گرامی داشته و به خود نزدیک می‌گرداند.» اگر ما نیز طالب قرب الهی هستیم و می‌خواهیم مؤمن حقیقی و واقعی باشیم و ادعای پیروی از مکتب آن حضرت را داریم، باید در هر حال تسلیم فرمان حق باشیم؛ حتی اگر بر خلاف خواسته و سلیقة ما باشد. با نجوای زیارت اربعین تعهد کنیم که از این پس با پیروی از آن گراین خدا را خالصانه بندگی کنیم. 2. تحمل غم و اندوه برای اصلاح جامعه «السلام علی أسیر الکربات و قتیل العبرات؛ سلام بر آن اسیر [غم و اندوه و] مصائب سخت [عالم] و کشتة آب چشمان». امام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهای روحی و جسمی بوده و مشکلات را به جان می‌خرد و همواره رهبران الهی و پیروان واقعی آنان بیشترین فشار روحی، صدمات روانی، غم و اندوه را تحمل می‌کنند. امام صادق(ع) فرمود: «ان اشدّ الناس بلاء الأنبیاء ثم الذین یلونهم ثم الأمثل فالأمثل؛[7] رنج و ناراحتی انبیا شدیدتر از دیگران است. از آن پس، کسانی که پشت سرشان می‌آیند و سپس هرکه شبیه‌تر باشد». همچنانکه گفته‌اند: آنکه در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشتری می‌دهند. درروایت سلمان ینز نشانه‌های مؤمن آمده است که: «فعندها یذوب قلب المؤمن فی جوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع أن یغیره؛[8] مؤمن در اثر مشاهدة منکرات و بی‌بند و باری‌ها و نداشتن توان مقابله و تغییر وضع موجود، [چنان در فشار روحی قرار می‌گیرد که] قلبش آب می‌شود، هم چنانکه نمک در آب ذوب می‌شود». «معمر بن خلاد» می‌گوید: در محضر حضرت رضا(ع) از آسایش و راحتی در عصر امام قائم(ع) سخن به میان آمد، حضرت فرمود: «أنتم الیوم أرخی بالا منکم یومئذ قال: و کیف؟ قال: لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق والقوم علی السروج و ما لباس القائم(ع) الاّ الغلیظ و ما طعامه الا الجشب؛[9] شما امروز راحت‌تر از هنگام ظهور قائم خواهید بود. عرض کردند: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا اگر قائم ما خروج کند جز زحمت و مشقت نخواهد بود، و مردم باید همواره بر زین اسبان سوار شوند [و جهاد کنند]، و لباس قائم(ع) درشت و خشن و غذایش خشک خواهد بود». 3. بخشیدن هستی خود برای نجات جامعه
«و بذل مهجته فیبک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛[10] خداوندا! او خون پاک قلبش را در راه و بذل کرد [و جانش را فدا نمود] تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.» از مهم‌ترین محورهای زیارت اربعین، بیان فلسفة قیام عاشورا است که در یک جملة کوتاه تمام مقصود حضرت اباعبدالله(ع) بیان گردیده است. امام صادق(ع) در این فراز به صراحت تمام عرضه می‌دارد که امام حسین(ع) تمام هستی خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از بند جهالت، تاریکی و گمراهی رها کرده و به سوی نور و کمال هدایت رهنمون کند. این همان هدف نهایی تمام پیامبران و فرستادگان الهی در طول تاریخ بوده است که در قیام عاشورا به اوج خود رسید. انقلاب ارزش‌ها در تاریخ می‌خوانیم: بعد از بعثت رسول گرامی اسلام(ص) اصول و ارزش‌های جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزش‌های انساین و الهی تبدیل شد. خرافه‌پرستی به حقیقت‌یابی، و جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسان‌های در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والایی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاک‌‌های ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد. پیامبر رحمت(ص) حتی به کارگزاران خویش تأکید می‌نمود که در تبدیل و تغییر روش‌های غلط و رسوم جاهلانه نهایت تلاش خود را به عمل آورند. هنگامی که «معاذ بن جبل» را به سوی یمن می‌فرستاد، به او فرمود: «ای معاذ! آثار جاهلیت و رسوم باطل را بمیران و سنت‌های متعالی اسلامی را در میان مردم ترویج کن!» آن گرامی، در آخرین فرازهای پیام حج خود، به انقلاب ارزش‌ها و حرکت به سوی زیبایی‌ها و کمالات تأکید ورزید و فرمود: «ألا کل شیء من أمر الجاهلیة تحت قدمی موضوع؛[11] بدانید تمام باورها و رسم‌های ایام جاهلیت رازیر پای خود نهاده و باطل اعلام می‌کنم». امام حسین(ع) نیز انقلاب تاریخی خود را انقلاب ارزش‌ها معرفی کردند و فرمودند: «انی ادعوکم الی الله و الی نبیه فان السنة قد أمیتت فان تجیبوا دعوتی و تطیعوا أمری اهدکم سبیل الرشاد؛[12] من شمارا به سوی خدا و رسول دعوت می‌نمایم؛ زیرا سنت ارزشمند پیغمبر خدا(ص) از بین رفته است. اگر شما دعوت مرا بپذیرید و امر مرا اطاعت کنید، من شما را به راه هدایت راهنمایی می‌کنم». امام حسین(ع) همانند جدش رسول خدا(ص) چراغ روشنی بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش‌های اخلاقی دست یابند. چنانکه قرآن پیامبر اکرم(ص) را چراغ روشنی‌بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی معرفی می‌کند و می‌فرماید: )یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * وَدَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً([13] «ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده به سوی خدا بهفرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش!». پیامبر(ص) نیز امام حسین(ع) را چراغ روشنی‌بخش هدایت معرفی کرده و فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؛[14] همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است». امام حسین(ع) همانند جدش رسول خدا(ص) چراغ روشنی‌بخش در تاریکی‌های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش‌های اخلاقی دست یابند. 4. ذلت و خواری دشمنان امام حسین(ع) «وأشهد أن الله منجز ما وعدک و مهلک من خذلک و معذب من قتلک؛ و گواهی می‌دهم که خدای متعال وعده‌ای که به تو داده است، البته به آن وفا می‌کند و آنان که تورا خوار [و مضطر] گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند». از دیگر پیام‌های زیارت اربعین جاودانگی حماسة عاشورا است و این در حقیقت حکایتگر یک پیام غیبی و تحقق وعدة الهی است که حضرت زینب(س)، نیز در خطبه‌ای که در مجلس یزید قرائت کرد، به آن اشاره نمود. آن گرمی در سخنان خویش از آیندة دردناک یزیدیان پرده برداشت و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید داد و به یزید این چنین نهیب زد: «فکد کیدک واسع سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا و لا تدرک أمرنا و لا تدحض عنک عارها و هل رأیک الا فند؟ و أیامک الا عدد؟ و جمعک الا بدد؟ یوم ینادی المنادی: ألا لعنة الله علی الظالمین؛[15] [ای یزید!] هر نیرنگی که خواهی بزن، و هر اقدامی که توانی بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار! سوگند به خدا که نمی‌توانی نام مارا محو کنی و نمی‌توانی نور وحی ما را خاموش نمایی. تو نمی‌توانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟! آیا غیر از این است که رأی، [طرح و نقشه‌های] تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آنروزی که منادی فریاد می‌زند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»
یادگار رسول خدا(ص) در آن موقعیت حساس و تاریخی ـ که هیچ سخنور ماهری؛ حتی قادر به تعادل در گفتار نیست ـ چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داد و پیش‌بینی دقیقی کرد که ما بعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده می‌کنیم. آری، امروزه این پیام زیارت اربعین تحقق یافتهو پیش‌بینی حضرت زینب(س) به وقوع پیوسته و در واقع وعدة الهی تحقق یافته، دشمنان امام حسین(ع) خوار و رسوا گشته و عظمت نام و یاد و حماسة حسینی(ع) تمام عالم را فراگرفته است. ای که در کرب و بلا بی‌کس و یاور گشتی چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست از دیگر پیام‌های زیارت اربعین: مشمول لطف و کرم الهی، مقام شهادت، پاکی نسل، میراث‌دار انبیا، منصوب شدن به امامت از سوی خدا، مدافع اسلام و اندیشه‌های الهی، لیاقت و شایستگی رهبری، نصیحت امت با دلسوزی، و مهرورزی می‌باشد. منابع 1- بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق. 2- تهذیب الأحکام، محمد بن حسن طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش. 3- روضه الواعظین، الفتال النیشابوری (م.508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی حسن خرسان، قم، الشریف الرضی، 1386ق. 4- السیره النبویه، ابن هشام (م.218ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1358ق. 5- کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1388 ق. 6- کامل الزیارات: ابن قولویه القمی (م.368ق.)، به کوشش جواد قیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق. 7- مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1414ق. 8- مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت، 1408ق. 9-مسند الامام الرضا (ع)، عزیز الله‏ عطاردی، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا، 1406ق. 10- مقتل الحسین، ل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، قم و نجف، مکتبة الزهرا، 1367ق. 11- مناقب آل ابی‌طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، قم، [1] . روضة الواعظین، محمد فتال نیشابوری، ج 1، ص 195. [2] . تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 113؛ کامل الزیارات، جعفر بن قولویه قمی، ص 228. امام صادق(ع) متن زیارت اربعین را چنین نقل کرده است: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِیِّ اللهِ وَحَبیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللهِ وَنَجیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى صَفِیِّ اللهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، اَلسَّلامُ عَلى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ اَللّـهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ ، وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السادَةِ ، وَقائِداً مِنَ الْقادَةِ ، وَذائِداً مِنْ الْذادَةِ ، وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَنْبِیاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْصِیاءِ ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ . وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالَّثمَنِ الاَوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فِی هَواهُ ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَةَ الاْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فِی طاعَتِکَ دَمُهُ ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ ، اَللّـهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاءِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ ، عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً ، وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً ، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ ، وَجاهَدْتَ فِی سَبیلِهِ حَتّى اَتیاکَ الْیَقینُ ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ . اَللّـهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها .
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى ، وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا . وَاَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ ، مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی ، وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْری لاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَأذَنَ اللهُ لَکُمْ ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ ، وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغائِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالِمینَ» [3] . با استفاده از سایت تبیان، بخش دین و اندیشه. [4] . صافات، 1. [5] . کهف، 65. [6] . مناقب آل ابی‌طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، ، ج 3، ص 225. [7] . کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 252. [8] . مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 11، ص 372. [9] . مسند الامام الرضا(ع)، شیخ عزیزالله عطاردی خبوشانی، ج 1، ص 219. [10] . در بعضی از نسخه‌ها مثل کامل الزیارات این عبارت اینگونه آمده است: «بذل مهجته فیک لیستنفذ عبادک من الضلالة والجهالة والمی والشک والارتیاب الی باب الهدی...» کامل الزیارات، ص 228. [11] . سیره ابن‌هشام، ابومحمد عبدالملک بن هشام حمیری، ج 4، ص 250. [12] . بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 44، ص 340. [13] . احزاب، 45 و 46.  [14] . مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، ج 4، ص 51. [15] . بحارالانوار، ج 45، ص 133؛ مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، ج 4، ص 646. منبع: مجله مبلغان شماره 148
38.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ کوتاه_اربعینی ♦️شرح فقره مهم زیارت اربعین 🔸بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ و حَيرَةِ الضَّلالَةِ امام حسین اومده جان داده تا ما از جهل و ضلالت رها بشیم 🔸شارح استاد سید حسین مؤمنی
حسینی 🔸صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا مَظلوم یا اَباعَبْدِاللَّهِ ،وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ما هیچ نبودیم ولی قسمت ما کرد با پای پیاده سفر کرببلا را ”حسین جان…..” 🔸میدونی ان شاءالله نتیجه ی این حسین گفتن ها رو کی می بینی؟ درروایت میگه:مادر سادات وقتی میخوان وارد بهشت بشن،توقف می کنند،پشت سرشون رو نگاه می کنند، هر چی میگن:خانم وارد بهشت بشین، بهشت رو برای شما آماده کردن، همه منتظر قدوم شما هستن، بی بی پشت سرش رو نگاه میکنه، میگه: تا بچه هام وارد نشن من وارد نمیشم، تا محبینم وارد نشن من وارد نمیشم، تا گریه کن های حسین وارد نشن من وارد نمیشم. تصور کن این منظره روهمه تون دور فاطمه ی زهرا حلقه می زنید ان شاءالله. 🔸کامل الزیارات مینویسه: وقتی دور فاطمه حلقه زدی، فاطمه ی زهرا شروع میکنه روضه ی حسین رو خواندن. تصور کن توی صحرای محشر شما بشید گریه کن، فاطمه ی زهرا بشه روضه خوان، میدونی روضه خواندن مادرت فاطمه چه طوره؟ یه وقت نگاه میکنی می بینی پیراهن خونی حسین رو روی دست بلند کرده. حسین جان……. 🔰پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری، به پاهات فشار میاد، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند، پذیرایی کنند، مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، حالا تصور کن آدم بزرگ، جوان،نیرومند، این طور تحلیل میره، اما دلا بسوزه برا بچه های حسین، حسین…. نمیگذاشتن پا به پای بزرگترها راه برن، زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن، این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم براتون، کسی نبود این بچه هارو تحویل بگیره، کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره، آی حسین…. 🔰وقتی جابر رسید کنار قبر مطهر ابی عبدالله، دست رو قبر گذاشت، خودش رو روی قبر انداخت، شروع کرد اشک ریختن و ناله زدن، شروع کرد با حسین در و دل کردن، اینقدر ناله زد بی هوش شد، کنار قبر روی زمین افتاد، آب به صورتش پاشیدن، جابر رو بلند کردن، اما بگم جابر کجا بودی وقتی زینب اومد وارد گودال قتلگاه شد؟ عجب زیارتی کرد از بدن حسین، جابر آب رو صورتت ریختن بلندت کردن،اما کجا بودی بچه های حسین رو با چه وضعیتی از بدن مطهر جدا کردن؟ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَاب  سکینه رو چه طور از بدن حسین جدا کردن، با تازیانه و کعب نی ،حسین…. گفت: داداش! گودال پر از خون شد و ما سوی مدینه رو کرده و گفتیم رسول ِ دو سرا را یَا جَدّا، صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ بِالْعَرَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا داداش این منو داره میکشه افسوس کمی رحم نکردند و ربودند پیراهن و عمامه و نعلین و عبا را جان از تن ما رفت در آن لحظه که دیدیم چوب و لب و دندان ِ تو و تشت طلا را 🔰این بچه ها همه نشسته بودن یه گوشه ای از مجلس، بچه هایی که رنگ رخسارشون رو آفتاب هم ندیده، این بچه ها پشت مخدّرات، خودشون رو پنهان کرده بودن با این معجر پاره ها سرها رو پوشونده بودن، اما یه وقت دیدن ده ساله ی حسین رو پنجه ی پا بلند شده، یه جا رو داره نشان میده، هی میگه: عمه جان زینب! عمه جان نگاه کن سر بابام حسین ِ، دارن با چوب خیزران به لب و دندان بابام حسین، حسین.... .
. باید نشست و از برکاتى چنین نوشت تاروز حشر از حسناتى چنین نوشت از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت بر گردن جهان تشیع چه دینى است این شور بى مقایسه حج حسینى است کى دیده است جمعیتى اینچنین بگو شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو یک مکتب و اهمیتى اینچنین بگو کى دیده است تسلیتى اینچنین بگو پاى پیاده در دل صحرا به شوق کیست؟ گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که درسى حماسى است یک مکتب مجرب انسان شناسى است رزمایش بزرگ عبادى سیاسى است این کار ریشه ایست پیامش اساسى است بى سابقه ترین تجمع روى زمین شده است حالا مدال وحدت ما اربعین شده است این اربعین هنایشى از اتحاد ماست یک پرده از نمایش یوم الجهاد ماست مقیاسى از تلاطم مردم نهاد ماست این اربعین نشانه اى از اعتقاد ماست ما سالهاست عاشق یک بى کفن شدیم تاثیر عاشقى است که دور از وطن شدیم اول نجف مقابل میخانه على جامى بزن ز باده مستانه على اذن دخول پشت در خانه على زآنجا سپس زیارت دردانه على باید ولى شناخت سپس جان به کف گذشت باید براى کرببلا از نجف گذشت وقت وصال مى طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد باید در این مسیر قدم بى اراده زد بوسه به روى تاول پاى پیاده زد عاشق شدن وسیله آواره بودن است آوارگى نتیجه بیچاره بودن است مردم دلى به سوى قرن مى برند آه جان هاى مست را سوى تن مى برند آه سر را براى کشته شدن مى برند آه دنبال خویش بچه و زن مى برند آه شکر خدا غذاى فراوان رسانده اند زوار شاه تشنه که تشنه نمانده اند پاى پر آبله غم مرهم نداشتند چیزى براى طى سفر کم نداشتند زنهاى این پیاده روى غم نداشتند یک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند یک لحظه چادر از سر یک زن جدا نشد یک گوشواره دردسر گوش ها نشد بعد از حسین جوشش مکتب شروع شد خونش که ریخت گریه هرشب شروع شد در بین دختران حرم تب شروع شد یک اربعین رسالت زینب شروع شد گرچه به روى ناقه عریان سوار شد حیدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد مرثیه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت در بین کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زیاد را سر جایش نشاند و رفت کاخ یزید را به سر او خراب کرد ویک تنه به جاى همه انقلاب کرد شاعر:محمد جواد پرچمی✍ 👇
واحد اربعین_حاج محمد فراهانی.mp3
4.18M
حاج محمد فراهانی دستگاه اﻭﻝ ﻧﺠﻒ ، ﻣﻘﺎﺑﻞِ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﯼ ﻋﻠﻰ... ﺟﺎﻣﻰ
🔻 سيد و ارزش گريه بر امام حسين صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه و بر صلوات‌الله علیه تمام گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🥀 در همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🥀 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است، بفرمائيد شايد من هم اهل باشم! 🥀 سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود، خداى تعالى اين همه ثواب به و گريه كنندگان بر حضرت علیه‌السلام مى‌دهد، یا مثلا در هر قدمى كه در راه بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره گناهان و آمرزيده مى‌شود؟! 🥀 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🥀 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🥀 پس خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه‌ای (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🥀 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🥀 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد و در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🥀 اگر بخواهم ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 🥀 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد... 🥀 سـلطان گفت: هر چه بدهم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. و من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🥀 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب حضرت علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه و كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون كه خـدائيش را نمى‌تواند به علیه‌السلام بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به و كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن نمى‌داند. 🥀 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📕 العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی .