«اصلاً #رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
#شهادت_حضرت_رقیه
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
وقتی حرمت بزرگترتو نگه داشتی
خدا هم به کارِت برکت میده❤️🇮🇷❤️
این سنت الهیه🌷
مدالهای خوش رنگی درالمپیک
به شاگردان این اساتید رسید..🥇🥈🥉
#لبیک_یا_خامنهای
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #شهید_علی_سیفیان_آرانی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۵/۲۰ - فاو
✍🏻 بخشی هایی از وصیتنامه این شهید عزیز :
✅ وصیّتم به امّت شهید پرور ایران، امام را تنها نگذارید، و حرف امام را گوش کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید
✅ وصیّتم به خواهرانم؛ خواهرم حجاب خود را حفظ کنید و همیشه یار و یاور امام و ولایت فقیه باشید
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشهای از پذیرایی کریمانهی
مردم عراق از زوار #اربعین...
این کلیپها قطرهای از دریای محبت مردمِ #امام_حسین دوستِ عراقه... باید بری و با چشم خودت از نزدیک ببینی...
ان شاءالله خداقسمت هممون بکنه🤲
#کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴هفتم صفر به روایتی #شهادت_امام_حسن(ع) است
💔تسلیت به ساحت مقدس آقا ولیعصر(عج) ودوستان وعاشقانش
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#اربعین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥«کارشناس صدای آمریکا:
پنجاه سال پیش که به انگلیس آمدم یک آدم روسری به سر نبود، اما حالا هرجا قدم میزنی یکی در میان محجبه هستند. در تاسوعا، عاشورا و #اربعین عزاداری می کنند»
خورشید اسلام در حال تابیدنه ازش لذت ببرید☺️
🗣 فائزه طلایی🇮🇷
#امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴هفتم صفر به روایتی #شهادت_امام_حسن مجتبی(ع) است
💔تسلیت به ساحت مقدس آقا ولیعصر(عج) ودوستان وعاشقانش
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#اربعین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
کسایی مثل رسالت بوذری کم از قبل این انقلاب بهشون رسیده که خودشونو ۴۵ ساله گروگان روحانیت میدونن؟
این مذهبینماها تو هر حکومتی جا میشن
وقتی نیاز باشه انگشتر دست میکنن ریش بلند میکنن وقتی نیاز باشه کراوات میزنن شیش تیغ میکنن
اینم از صدا و سیماییکه میگن دست ماست .
✍Asmakarami
#اربعین #امام_حسین #کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توهین بیشرمانه به زائران #اربعین
توسط کارشناس برنامه شبکه صدای امریکا
✍️این خود زنیها واراجیف گویی درباره اربعین حسینی نشان از سوزش بیش از حد این حرامیهاست وگرنه همه میدانند که جمعیت زوار اربعین فقط چند میلیون نفرش ایرانی هستن وبقیه که چند ده میلیون نفر هستن از اقصی نقاط دنیا به #کربلا مشرف میشن ودر پیاده روی اربعین شرکت میکنند.
#امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
📚 تقدیر
قسمت سیزدهم
✍️خلاصه بالاخره تموم شد،اون شب جهنمی و من به هوای بچه ی خواهرم که بغلم بود و گریه میکرد ، بعد از خداحافظی با بقیه بیرون اومدم...
آزاده روسریشو تو آیینه ی آسانسور درست کرد وبعد از اینکه با لحن اعتراضی گفت:نباید میموندی آخر از همه میومدی؟
آروم گفتم:هیسس،دخترت تازه ساکت شده !پایان جملم با وایسادن آسانسور هم زمان شد و سریع رفتم بیرون که آزاده دیگه چیزی نگه اما سریع اومد بیرون و گفت:خانم ها مقدم ترن دیگه نه؟یعنی اینم نمیدونی؟!در جوابش سرم رو به نشانه ی تاسف تکون دادم که روشو برگردوند و با اون پوتینای پاشنه بلندش،تق تق کنان ازم جلو زد و رفت سمت در.داریوش هم اومد، گفت:بدو بیا تا دستگیرت نکردن.واقعا که اوضاع بدی بود، مصداق بارز بین آب و آتیش بودن.منم بین مسخره بازیهای مامان و زیرپرچم داریوش مغرور بودن گیر کرده بودم که دومی رو انتخاب کردم،
سخت بود،ولی خوب وقتی از در رفتم بیرون دیدم می ارزه!همین که میتونستم هوای تازه ی بیرون اون خونه رو تنفس کنم خوب بود.
سوار ماشینشون که شدیم آزاده خواست موضوع تو آسانسور رو ادامه بده و نصیحتم کنه،که با صدای آرومی گفتم:فعلا قراره آشنا شیم،چرا باید میموندم آخر از همه؟بعدشم تمومش کن برای امروز و امشبم دیگه بسه!
دوباره سرشو به تاسف برام تکون داد و روشو برگردوند و خوشبختانه،بعد از اینکه از داریوش برای اینکه راهشون دور میشه،عذر خواهی کردم،دیگه ازشون تشکر و خداحافظی کردم و رفتم سمت ماشینم.
نشستم تو ماشین،اول از همه گوشیمو خاموش کردم،بعد هم درها رو قفل کردم و صدای موسیقی لایت همیشگی ام رو بر خلاف همیشه،بردم بالا و تا خود خونه با مرور امروز تو ذهنم،رانندگی کردم و وقتی وارد پارکینگ شدم،حس کردم به منطقه ی امنم رسیدم.وارد خونه شدم و درو قفل کردم،تلفن رو هم از پریز کشیدم و خودمو با همون لباسای بیرونم،انداختم رو مبل،ساعدمو گذاشتم رو پیشونیم و در حالی که آستین لباسم نصف دیدم رو گرفته بود،با نصف دیگه، چشم دوختم به سقف و رفتم تو فکر!چه روز مسخره ای بود! شبیه خواب های آشفته! اصلا انگار از اون شب بارونی که بدخواب شدم،هنوز تو خوابم،یه کابوس درهم برهم !آخرش قراره چی بشه؟چرا ساکت موندم و هر کاری گفتن کردم؟ این چند سال چرا درست حسابی و محکم نگفتم نه رضوانه و نه هیچکس دیگه ای رو نمیخوام...
خدایا من چه غلطی کردم؟چه غلطی کردم؟!دراز کشیدن دوای دردم نبود، روح نا آرومم نمی تونست این سکون رو تحمل کنه،بلند شدم یکم تو خونه راه رفتم و وقتی دیدم اونم جوابگوی اینهمه فشاری که بهم اومده نیست، رفتم سمت حموم که شاید زیر دوش بتونم یکم آروم شم.لعنت به من که ساکت موندم!
آب که ریخت رو سر و بدنم، کم کم حس کردم دارم آروم میشم!
فکرم داشت باز میشد و یه صدایی می گفت آروم باش همش یه ماهه و بعدش همه چی تموم میشه.
کم کم انگار داشتم خودمو پیدا میکردم که با خودم گفتم،اصلا قبل از اون یک ماه هم اگه بخوام میتونم همه چی رو تموم کنم،رضوانه دختر منطقی و خوبیه و حتما درک میکنه.
فقط باید آروم باشم.
لحظه به لحظه وضعیتم بهتر میشد و وقتی آروم آروم شدم.دوش رو بستم و رفتم بیرون و با دیدن اتاقی که در عین حال که مرتب به نظر میرسید،
از نظر من بی نظم بود و این بی نظمی اذیتم میکرد،فهمیدم همون مبل برای اینکه امشب رو صبح کنم بهتره.موهامو خشک کردم،یه پتو پیچیدم دور خودم،دراز کشیدم رو مبل و سعی کردم بخوابم و این خوابِ به موقع،چه هدیه ی بزرگی بود از سمت خدا وقتی میخواستم روز جهنمیمو تموم کنم!
صبح با صدای زنگ خونه بیدار شدم و تو جام نشستم،یکم گیج بودم و نمی دونستم واقعا صدای زنگ اومده یا خواب دیدم.به ساعت نگاه کردم که هفت صبح رو نشون میداد و با صدای دوباره ی زنگ،از جام پریدم.واقعا صدای زنگ بود؟کیه این موقع صبح؟
با فکر اینکه حتما اشتباه زدن یا چون طبقه ی اولم،دیواری کوتاه تر از من گیر نیاوردن،از روی مبل بلند شدم و رفتم سمت آیفون اما وقتی تصویر رضوانه رو پشت در دیدم،یه لحظه هنگ کردم و کم کم یادم اومد چه بلایی سرم اومده.با صدای زنگ سوم دستی تو موهام بردم و از خودم پرسیدم،برای چی اومده اینجا؟
همینطور که دکمه رو زدم که در باز شه، قفل در ورودی رو باز کردم که با لبخند و انرژی همیشگی سلام داد و گفت:سلام تنبل خان،صبح بخیر!بیا اینا رو ازم بگیر که دستم افتاد.
جواب سلامشو فقط از روی اطلاعات عمومی و رفتار روتین ذهنم دادم که اگر غیر از این بود،ذهن متعجبم یاری نمیکرد.
ادامه دارد...
تعجیل درفرج #امام_زمان صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥قابل توجه تمام وطنفروشا...👆
بشنوید سخنان عباس هویدا (نخست وزیر پهلوی) در مورد وطن فروشی
💥امروز سالگرد جدایی بحرین از ایران هم هست..
💥عباس هویدا :
بحرین به مثابه یکی از دختران ما بود که این دختر شوهر کرد ورفت..
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #شهید_ابراهیم_نجاتی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۲۱ - ارتفاعات سردشت
✍🏻 بخشی از وصیتنامه این شهید عزیز :
✅ برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خود را تسلیم او سازید
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
10دقیقه عرض ارادت کن
به #امام_زمان🌷
✏️ رهبر انقلاب: یاد امام زمان نشاندهندهی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد. ان شاءالله 🤲
#اربعین #امام_حسین
#سهشنبه_های_امام_زمانی
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
وسط اینکه غربگرایان ایرانی داشتند نطق میکردند که: "نباید انتقام بگیریم چون آمریکا و اسرائیل گفتند میخوان آتشبس کنند"، صهیونیستها با 3 بمب یک تنی آمریکایی، بیش از 120 آواره را در مدرسه التابعین غزه به طرز فجیعی کشتند.😔
حتی پینوکیو هم اینقدر از روباه مکار فریب نخورده بود!
✍حسین رجایی
#اربعین #امام_حسین #فلسطین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #مداح_شهید_فرج_فرامرزی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۲۳ - ارتفاعات سردشت
✍🏻 بخش هایی از وصیتنامه این شهید عزیز :
✅ خدایا، در این لحظهها، عشق و علاقه عزاداری امام حسین(ع) را از ما مگیر
✅ اگر صدها بار مرا بکشند و زنده شوم از گریه کردن بر مولایم حسین(ع) و اهل بیت خسته نمیشوم
✅ به همه سفارش میکنم که در خط ولایت فقیه باشند چون ولایت فقیه همان ولایت حضرت علی(ع) و پیامبر اکرم(ص) است
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
📚 تقدیر
قسمت چهاردهم
✍️وقتی دوباره با خنده گفت:بیا اینارو بردار دیگه،سرمو تکون دادم که به خودم بیام،دمپاییمو گذاشتم جلوی در که بسته نشه و رفتم پایین.دوتا کیسه ای که کنار پاش بود رو برداشتم و متوجه شدم راست میگفت،واقعا سنگین بودن.پشت سرش که یه چیز گردی که لای دستمال گلدار آشپزخونه پیچیده بود رو با احتیاط رو دستش نگه داشته بود،وارد خونه شدم،کیسه هارو گذاشتم رو زمین،در رو بستم و گفتم:اینجا چیکار میکنی؟شالشو انداخت رو گردنش،نفسشو برای رفع خستگی فوت کرد بیرون و گفت:اومدم بیدارت کنم که با هم صبحونه بخوریم.ولی به موقع اومدما!اگه نبودم خواب میموندی،به کارت هم نمی رسیدی!تو ذهنم تکرار کردم.کارم!چه کاری؟!آها کارم!هنوز نتونسته بودم حضورشو تو خونه ام هضم کنم که با یادآوری حرفی که دیشب برای خلاص شدن از دست مامان زدم،سرمو تکون دادم و رفتم تو دستشویی که فکر کنم و ببینم چیکار باید بکنم!
وقتی اومدم بیرون،روی میز رو چیده بود وبوی قهوه،خونه رو برداشته بود. چایی رو ترجیح میدادم، اما خوب نزدم تو ذوقش!نگاهم بهش افتاد که مانتو و شالشو درآورده بود و یه بافت یقه شل آستین بلند بادمجونی تنش بود با همون شلوار جین تیره اش!موهای مشکی بلندشم که اولین بار بود کامل میدیدمش.
از صافی و بلندی موهاش لبخندی رو لبم نشست و رفتم تو آشپزخونه!
حواسش به قهوه بود که سرنره و وقتی آماده شد،با وسواس خاصی ریختشون تو فنجون .
فنجونا رو گذاشت رو میز و دست برد پشت سرش و موهاشو پیچید دور هم،بعد روهم تاشون کرد و رفت سمت لباساش،کلیپسشو برداشت، موهاشو اسیر کرد و برگشت تو آشپزخونه.
حس خوبی نداشتم که اول صبح انقدر قند رو وارد بدنم کنم ولی فعلا چاره ی دیگه ای نبود.
صبحونمون که تموم شد با لبخندی گفتم: «چطور شد دیروز نگران خلوت دونفره مون بودن، امروز صبح حل شد؟»
با صدای بلندی خندید و گفت: «البته درستش اینه که دی شَب نه دی روز. شب و روز فرق داره»
با خنده «آهان»ی گفتم که حرفشو ادامه داد و گفت: «چون کار عجله ای داشتی، تشخیص دادن بی خطری!»
لبخندی زدم، تکیه دادم به صندلی و بعد از یکم سبک سنگین کردن حرفم، گفتم: «راستش اصلا کاری نداشتم، فقط می خواستم بیام بیرون»
اونم لبخندی زد و گفت: «نچ! خطرناک شد که، پس من برم»
و درست زمانی که میخواستم حرفشو جدی بگیرم و ته دلم خوشحال شم که خلوتم بهم نمی خوره، زد زیر خنده و گفت: «پس چیکار کنیم حالا؟»
یکم فکر کردم و گفتم: «طبق برنامه، من می رم بیرون تو هم هرچی که بهت توصیه شده!»
بقیه ی کیک رو گذاشت رو اُپن و منم فنجونا رو گذاشتم تو ظرفشویی! خواست میزو دستمال بکشه که ازش گرفتم. تشکری کرد و در حالی که داشت می رفت بیرون گفت: «توصیه شده خونه ات رو مرتب کنم و برات ناهار درست کنم. اینام وسایلای ناهاره!»
دستم از حرکت وایساد و نگاهش کردم! لبخندی زدم و گفتم: «تمیز کردن خونه ی من نتیجه ی عکس میده ها می دونستی؟»
نشست رو مبل، پاشو انداخت رو پای دیگه اش و گفت: «جدی؟ چرا؟!»
برای دور آخر میز رو دستمال کشیدم و گفتم: «چون دوست ندارم نظمم بهم بخوره!»
شونشو بالا انداخت و گفت: « آها، پس اون کنسله! ناهار چی؟»
دستمال رو شستم، آبشو چلوندم و از آویز مخصوص دستمال ها آویزونش کردم و گفتم: «زحمت ننداز خودتو! از تنهایی و سکوت خونه استفاده کن و فرانسه ات رو بخون یا هرکار دیگه ای که دوست داری»
لبخندی زد و گفت: «همیشه قراره همینجوری باشی یا اولشه؟»
در حالی که داشتم می رفتم سمت اتاق گفتم: «مگه اول و آخرش فرقی داره؟!»
چون به نظرم، سوالم جواب نداشت، منتظر نموندم، وارد اتاق شدم در رو بستم و سریع حاضر شدم، دفتری که توش اتفاقات روزم رو می نوشتم رو برداشتم و بعد از مرتب کردن موهام از اتاق رفتم بیرون!
تو آشپزخونه بود و تا دید اومدم بیرون پرسید: «اشکال نداره به ظرفات دست بزنم؟»
سرمو تکون دادم و گفتم: «شاید کارم تا شب طول بکشه، اذیت نکن خودتو!»
با چشمای گشاد شده گفت: «نکنه رو ظرفاتم حساسی که هی میگی نکن، نکن؟!»
ادامه دارد...
تعجیل درفرج #امام_زمان صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنیم او تنهاست...
#اللهمعجللولیکالفرج
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین نزدیکه و آشوبم،
میشه آقا بزنی امضامو.....💔🌷
#کربلا #اربعین #امام_حسین
#چهارشنبههای_امام_رضایی
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شاطر برای مشتریهاش
بهبه چه نانی هست این نان...🫓
#اربعین #امام_حسین #کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313