eitaa logo
گروه فرهنگی313
2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 💜💜 روز سوم مهران از آبادان آمد شهلا به باباش زنگ زده و او هم به مهران خبر داده بود مهران و باباش در کنج پذیرایی ماتم زده به دیوار تکیه داده بودند. مهران از اول جنگ با ماندن زینب در آبادان مخالفت کرد به خیال خودش میخواست از خواهر کوچکش محافظت کند. کاری کند که او را از توپ و ترکش خمپاره نگه دارد. خواهرش در یک محیط امن بزرگ شود آینده ای روشن داشته باشد. مهران مظلومانه سکوت کرده بود اما بابای مهربان همه چیز را از چشم من می‌دید من هیچ وقت جلوی بچه‌ها را نگرفته بودم بعد از انقلاب همیشه آنها را تشویق کرده بودم که به مملکت و امام خدمت کنند. به زینب خیلی اعتماد داشتم و می‌دانستم که هر جا برود و هر کاری بکند فقط برای رضایت خداست. بابای بچه ها هرگز راضی نبود که این همه درگیر خطر شوند. او یک زندگی آرام و بی دغدغه میخواست برایش پیشرفت تحصیلی بچه ها از همه چیز مهمتر بود. پدر بچه ها سال‌ها در پالایشگاه کارگری کرده بود کار در آب و هوای طاقت فرسای آبادان کار آسانی نیست. او آرزو داشت بچه ها حسابی درس بخوانند به تحصیلات بالا برسند و کارگر نشوند و زندگی راحت تری داشته باشند. ولی من بیشتر از درس به دین و ایمان بچه ها اهمیت می‌دادم و نماز خواندن شان و به عشق آنها به اهل بیت و امام حسین علیه السلام ادامه دارد... اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان تعجیل درفرج صلوات @MOVEUD313