『♡』
بی حُرمتی ست
پا نزدن بر بساط عقل ،
وقتی که «عشق»
اینهمه اِصرار می کند ...
#محدثی_خراسانی🌱
💌 @gosheneshen
مورد داشتیم
شب خواستگاری دختره رفته چای بیاره
پسره گفته : برا من
تولیوان خودم بیار!!!😳😝
#پارازیت
@gosheneshen
و خوشبختی
گاهی یعنی
شش دانگ کسی را داشتن ...
#حمیدرضا_عبداللهی
♥️➣ @gosheneshen
شکر خداوندی را که فراموشی را به من داد!
تا یادم نماند تو چه کردی..
@gosheneshen
قشنگ ترين عكسا وقتی گرفته ميشن كه شما حواستون نيست و اين عكس رو كسی گرفته كه همه حواسش پيش شما بوده...
#چیکچیک
@gosheneshen
گُوْشِه نِشینْ
#بسم_الله #پارت_دوم انتظارِ تو، و تو در دورنِ مه پيدا شدي ، مه را شكفتي و پيش آمدي، و با چشمانِ سي
#بسم_الله
#پارت_سوم
سيبِ سالم است يا بيمار. مه سـاختگي، مثـل طهـارت سـاختگي سـت. عمـق و دوام نـدارد . بـه بـار آوردنِ درختانِ سالمِ سيب – به دور از جميعِ آفات. اين ، مساله ي ماست.
- اما ما نميتوانيم نميتوانيم همه ي بدكاران را قتل عام كنيم، و حق داريـم كـه در لحظـه هـايي ، روزهـايي ازسال، نخواهيم آنها را ببينيم.
- بسيار خوب! گف و گو را به زمزمه دنبال ميكنيم.هر دو گوشم سالم است.
« در هردو گوشِ سالمم زمزمه كن » شايد سرانجام بتوانيم راهي براي آنكه بدونِ مه دروغين شادمانه و پـرزندگي كنيم بيابيم – راهي خاكي و باريك و قديمي، يا كوره راهي نكوبيده وناهموار و نو.
- شايد هم راهي مركب از اين و آن. آيا واقعاً نميخواهي بداني كه...
*
يك روز ، خُلواره، يك دسته گلِ كوچكِ كوتاه قدر برايت آوردم. پدرت، ناگهان و پيش از تو سـر رسـيد.
دسته ي گل را ديد. آذري خنديد.
- هاه ! اين را باش! در ساوالانِ من، گل،بالاتر از قامتِ توست،گيله مردِ كوچك! تـو در دريـاي گـل، بـراي
دخترم، يك قطره گُلك آورده يي مردك؟
- اين قطره،پر از ارادت است آقا؛ اما در آن درياي شما به جز گل هيچ چيز نيست.
آنوقت تو از دور پيدا شدي و پدرت گم شد؛ و من دانستم كه او، گرچه بس يار تنومند است و عاميانه سخن ميگويد و با دست غذا ميخورد، عشق را اما ميدانَد.
- آن روز، روز سومِ سبلان بود؛و تو سه روز بود كه عاشقِ من شده بودي.
*
عشق، دلِ مضطرب نميخواهد. قرار و آرام بگير، محبوبِ خوبِ آذريِ من! آرام بگير!
*
از كودكي، عسل را بسيار دوست داشتم. اين،شايد يك قطعه خيالِ خالصِ چسبنده ي شيرينِ طلايي رنـگ
بود. كودكانِ كم سال،قدرتِ انتخاب ندارند . كودك، عاشقِ مادر نيست، محتاجِ مادر است .عشق، احساسي
و كلامي كودكاني نيست. يك قطعه خيالِ خالصِ طلا يي به نام عسل را دوست داشتم، و بعدها، ايـن دوسـت داشتنِ خيالي، گرفتارم كرد.
زماني عسل خريدم كه عسل نبود. دلم شكست. برانگيخته شدم. در به در دنبالِ عسلِ اصل گـشتم، نيـافتم.
عسل فروشان، پيوسته فريبم ميدادند. عسل فروشان، چيزي را ميفروختند كه «مثلِ» عسل بود. دلـم، بيـشتر
شكست. دلم براي كودكي هايم سوخت. دلم براي خلوصم سوخت. نميخواستم از كـودكي تـا نوجـواني ، تـا
جوانيِ تمام، چيزي را با لذت، يك لقمه هر صبح، در دهان نهاده باشم كه دروغ بوده باشد . هر جا كه رفـتم ،
حتي كنار بسياري از كندوها، عسلِ راست نيافتم، و زنبوران بيشماري را افسرده و متاسف يافتم، و گريستم.
براي ساختنِ يك جهانِ جعلي، كه در آن هيچ چيـز، همـان چيـزي كـه نباشـد كـه بايـد، گروهـاني از آدم،
سرسختانه تلاش كرده اند؛ و ايشان، به احترامِ همين تلاشِ جان فرساي غـول آسـاي كمـر شـكن، دمـي بـه صداقت باز نخواهد گشت؛دمي.
#ادامه_دارد
#نادر_ابراهیمی
#یک_عاشقانه_ارام
@gosheneshen
تو را دوست مىداشتم چنان ڪه انگار تو
آخرینِ عزیزانِ من بر روے زمینی؛
و تو رنجم دادے، چنان ڪه گویی من
آخرینِ دشمنانِ تو بر روے زمینم...
•| غادة السمان
@gosheneshen
روزی دلت برای من تنگ میشود
روزی که همه ی زندگیت آرام است
و درست وقتی ک فکر میکنی خوشبختی از خیابان رد میشوی
و خاطره ی یک بن بست نفست را بند می آورد
و نگاه میکنی
کسی کنارت هست ک من نیست
#مژده_لواسانی
@gosheneshen
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
یا نمی خواهی ام،
یا...
یا ابوالفضل!
یعنی نمی خواهی ام؟!
*elham elahi*
پ.ن:اینو محض لبخندتون گذاشتم😂🙄
یاابوالفضل
نمیخواهی؟؟؟؟😂😂😂
@gosheneshen