#شما
حسابه ظالومه از شاهنومه جداست ...😎
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- وزنش خوبه ولی معنا رو نمی دونم!
#شما
حساب من از همتون جداست .
والااا تا شعری دیگر بدرود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- عجب
#شما
حساب علی نژاد از احمدی نژاد جداست 😂
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- ولی انصافا بعضی جاها حساب مشترک دارند
#شما
حساب معترض از مغتشش جداست
حساب دختران آریایی از پولی نژاد اروپایی جداست 😂
حساب دلسوز از دگرسوز(مامور نیروی انتظامی 😁)جداست
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عالی پیش رفتی :) ادامه بده
#شما
حساب اون سوسکی که الان روبه رومه با اون که دیگه روبروم نیست جداست
#شما
حساب هشت تا حساب هایی که من گفتم از بقیه جداست(عضو فیعال)
#شما
حسابِ درایت از حماقت جداست
حسابِ خواهر از برادر جداست.
#شما
حساب کانال شما از بقیه جداست)))
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- ذوق شدید 😍
💖هࢪچہ اَز دِلـ بَرآیَـد... ✉️
https://harfeto.timefriend.net/16647370384117 تو ادامشو بگو حسابِ ..
#شما
حساب مسیح از تسبیح جداست.
حساب رئیسی از بی بی سی جداست.
حساب اسرائیل از اسرافیل جداست. حساب( زن، زندگی ازادی) از (مرد هرزگی ازادی) جداست.
واسه اقایونی که تو این چند وقت بیشتر از زن ها دارن خودشونو میکشن تو خیابونا🤬
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- خیلی خوب پیش رفتید :)
#شما
سلام وقتتون بخیر
امروز سر کلاس انشاء قرار بود با تکنیک شخصیت پردازی یه شخصیتی رو توصیف کنیم چون میدونستم بچها قراره درمورد چه افرادی بنویسن گفتم منم درمورد آرمان علی وردی بنویسم که وقتی اونا انشاء هاشون رو خوندن منم حرفی برا گفتن داشته باشم
بماند که تا لحظه آخر میترسیدم از خوندن اون انشاء ولی آخر دل و زدم به دریا و خوندم
لازم به ذکر من برای اینکه اون انشاء هم تخصصی باشه هم بچها از حرفام بدشون نیاد از یه نفر که خودش طلبه هست و کار فرهنگی زیاد انجام میده و کتاب ویرایش میکنه کمک گرفتم تا به قول گفتنی انشاء من هم حرفی برا گفتن داشته باشه
با وجود همه اینها هیچ کدوم از بچها و معلممون حتی یک کلمه از انشاء تعریفی نکردن و ۱ساعت تمام با من سر این انشاء بحث کردم اما صحبت من نه از ناراحت شدن و نه از اون ۱ساعت بحث. حرف من انتقاد از بعضی مسئولینی هست که با کار ها و رفتار هاشون دیگه ما یه وقتایی واقعا حرفی برا گفتن نداریم چون طرف مقابل هم داره حق میگه و این مسئولین باید پاسخگو باشن پاسخگوی خون شهدای این کشور و انقلاب که باعث میشن تفکرات و عقاید مردم نسبت به همه چی تغییر کنه
من چند تا از این شبه هایی که معلم و بچها مطرح کردن و به شخصه نتونستم جوابی بدم رو مطرح میکنم اگر پاسخی دارین لطفا بفرمایید ممنون 🙏
۱) معلممون میگفت اگه محسن شکاری جرم کرده و خیابون بسته این آقازاده هایی هم که پول این مردم رو میخورن جرم کردن چرا اینها نباید اعدام بشن
۲) معلممون میگفت یکی از فامیل های ما پسرش چند وقت پیش عروسیش بود پدر این پسر یه آخوند مدیر کل فلان اداره هست این پسر ور سن ۲۶ سالگی هم کار داره هم خونه هم ماشین طبیعی چنین چیزی با این وضع جامعه اگه باباش کاره ای نبود میتونست انقدر زود به همه چی برسه یکی از بچهام گفت اتفاقا داداش منم ۲۶ سالشه پرستاری خونده توی شهر خودمون در بیمارستان دولتی کار براش پیدا نشده رفته مرکز استان بیمارستان خصوصی اونجا کار میکنه یه جوری شیفت برمیداره اونجا هم که مت هروقت بهش زنگ میزنیم یا شیفت یا تازه تموم شده یا میخواد شروع بشه برادر من توی این سن تونسته تازه امسال با کمک بابام اونم یه پراید بخره اونوقت پدر مادرم میگن ازدواج کم چطور ازدواج کنه؟با این شرایط؟
و در آخر ما نسل دهه هشتاد نسل مظلومی هستیم خیلی هامون هر روز توی کلاس ساعت با ۳۰ نفر دیگه بحث میکنیم سر حق بودن خون این شهدا سر این انقلاب سر ولایت و رهبری
اونوقت هم باید چوب ندونم کاری بعضی از آقایون مسئول رو بخوریم که با کار های اشتباهشان طرز تفکر مردم رو عوض کردن انقدر صدای مردم رو نمیشنوند و انقدر جواب اعتراض ها رو نمیدن که یک چنین فاجعه آب رخ میده و این آشوب ها به وجود میاد
ما نسل دهه هشتاد توی مدرسه اجازه انجام کار فرهنگی نداریم چون دیگه حرف زدن از امام زمان و حجاب هم شده کار سیاسی. بازخواست میشیم بابت کار فرهنگی و جهاد تبیین جلوی مدیر مدرسه ولی تسلیم نمیشیم انقدر مبارزه میکنیم که به هدفمون برسیم آخه ما مسئولیت داریم ما افسران جنگ نرم هستیم ما قراره که نسل ظهور باشیم
ما نسل دهه هشتادی هم باید یه عالمه کتاب برای جهاد تبیین بخونیم و هم توی فضای مجازی دنبال پاسخ شبهاتمون باشیم هم بسیار درس بخونیم تا یه رشته خیلی خوب هم قبول بشیم
ما نسل دهه هشتاد انقلاب ندیدیم ولی هر روز توی مدرسه داریم با کلی آدم سر حقانیت همین انقلاب بحق میکنیم
هدف ما شهید دانشمند شدن
ما هم درس میخونیم هم جهاد تبیین میکنیم خونه که میرسیم از شدت ناراحتی و فشار عصبی حالمون خرابه ولی باید هر چه زودتر حالمون خوب بشه که درس هامون رو هم بخونیم و همه این ها فدای یک لبخند امام زمان
فدای یک لبخند رهبر
ما فقط نیاز به کمی درک شدن و اصلاح ایم وضع موجود از طرف بعضی از مسئولین داریم
ممنون از وقتی که برا خوندن این پیام گذاشتید
#شما🔻
سلام وقتتون بخیر
به دنبال حرف اون دوستمون که گفته بود ما اطلاعاتمون کمه و... و شما هم بهشون اون جواب دادین حقیقتا من هم میخواستم همین موضوع رو بیان کنم به علاوه اینکه خب باتوجه به اینکه متاسفانه در ارتباط با این موضوعات در مدارس بسیار بسیار بهش کم بها داده شده، برای اینکه ما بتونیم به نحو احسن طرف مقابلمونو قانع کنیم خب مسلما باید مطالعه زیادی داشته باشیم و همون طور که خودتونم اشاره کردین با اینکه شما اون همه کتاب رو مطالعه کردین و از طرفی تجربه مقابله با این افراد رو هم داشتین دلی بازم میگین باید مطالعه بیشتری داشته باشین و.. حالا من یکی به شخصه که ی کلاس یازدهمی ام و با کمبود زمان مواجهم نمدونم کی و چجوری باید این همه کتاب و بخونم و حالا بالفرضم خونده باشم میدونین بچه های ما یا کلا جوونا تو این سن و سال جورین که تیپ شخصتیشون اینجوری که دوس ندارن از همسن و سالای خودشون کم بیارن و اغلبم از روی احساسات به جای به کارگیری عقلشون تصمیم میگیرن(البته نه همه بعضی) خب با این وجودا ما که همسن و سالشون هستیم هر چی باهاشون صحبت کنیم بازم رو حرف خودشون هستن یا اصن مثلا داری درباره ی موضوع خاص حرف میزنی یهو یه چیزی و به یه چیزی ربط میدن که آدم شک میکنه به صحت عقلشون و کلا میمونی چی بگی😐😂
من خودم به شخصه با این همه دغدغه و مشغله درسی و زندگی تا جایی که تونستم حتی فکر شده، اون قدر باهاشون صحبت کردم و همین طور که چندین بارم گفتم اولش تا چن روز قانعن ولی به محض اینکه یه اتفاق جدیدی رخ میده و متاسفانه ماشالا پای ثابت فضای مجازی هم ک هستن باز نظرشون برمیگرده (یعنی خیلی زود تحت تاثیر جو قرار میگیرن)
از طرفی هم چن تا از بچه هامونم از اونان که مخالف حجابن و از این موقعیت ها متاسفانه سو استفاده میکنن
برای همیناس ک مبگم ما هر چی بگیم انگار نه انگار :(
هرچند که من خودم به شخصه تا جایی که بتونم تبیین میکنم حتی اگه قرار باشه جونمم تو این راه بدم:) ولی خو باور کنید باید همه اینا از ریشه حل بشه برا همین میگم ای کاش میشد که شما یا هر کسی دیه ایی که مثل شما دغدغش این چیزاس و میدونه چجوری باید با بچه ها حرف بزنه بیاد و برامون صحبت کنه :) 💔
#شما🔻
سلام اینم مینویسم بره پیش اونایی که یا نمیخونید یا میخونیدو جواب نمیدید...
من یه خادم الشهدام....
یه خادم الشهدای بی سرو پای دستو پا چلفتی ...این چلفتی که میگم جدی میگما
منی که از اولش ارزوم بود راهیان نور خادم بشم...یبارم تا مرزش رفتم ولی دعوت نشدم ....من آدم کندی ام خیلی اروم و ...بی اعتماد بنفس نه اینکه اخلاص نداشته باشما نه ولی نمیدونم چرا اکثرا خراب کاری میکنم...با مسول خادم الشهدامون جور نیستم خوبه ها ولی از اروم کار کردنم و دستوپا چلفتی بودنم گله داره...
هر سال اسم چن نفرو معرفی میکنن برا خادمی جنوب و غرب خب ادمایی معرفی میشن که زرنگ باشن کارا خوب انجام بدن ...😭خب من نمیخوام دس و پا گیر باشم من نمیخوام به قول خودمون آستا ،،آهسته باشمولی نمیشه نمیتونم توانم نیست انگارعمرم کارام برکت نداره انگار
پارسال اسمم نوشتنا ولی اخراش نشد برم الکی وضعیت کرونا رو بهونه کردن میدونم مسولمون الکی گف...این اعتماد بنفس منو بیشتر خراب میکنه میگما شهدا نخواستن که نشد اینم دلمو میشکونه....
سه شنبه قراره شهید گمنام بیاد در حالی که من خادم باید الان تو تدارکات باشم نشستم تو خونه ثانیه هارو میشمورم
چیکار کنم؟اصن وقتی راهیان نور شروع شد چیکار کنم؟شهدا انگار صدامو نمیشنون...
امسالاگر بشه هم کنکور و کلاسای کنکوری پاگیرم کرده دارم دیونه میشم دارم راه قشنگی که رفته بودمو گم میکنم...اصن چی به چیه شما خادمی دیگه تو بگو من چیکار کنم چه خاکی تو سرم بریزم؟
#شما 🔻
سلام من یه مجری دهه هشتادی شیرازی ام! چند وقت قبل دیدم که شما پیام یکی از اعضا رو گذاشتید توی کانال که گفته بودن من یه نوجوان انقلابی ام و افسر جنگ نرم و... حقیقتا پیامش خیلییی به دلم نشست🥺چون مطمئنم حرف دل خیلی از دهه هشتادی ها بود.. خلاصه من شنبه ی این هفته دعوت شدم که برای 2 تا اجرا در روز های دوشنبه و سه شنبه برم.. ثانیه اولی که اومدم بگم چون این هفته تمام امتحانای درسای تخصصیمو دارم و نمی تونم بیام اجرا یهو یاد متن این دوستمون افتادم و گفتم من حتمااااا باید برم و این متن رو اجرا کنم... حتی با وجود امتحانام بعد که گفتم باشه میام و موضوعش چی باشه؟ بهم گفتن دوشنبه یادواره شهید هست و مادر و پدر شهید محمد رضا کشاورز هم توی اون مراسم مهمون خاص هستن..سه شنبه هم اجرا توی یکی از سالن های شیراز برای کل فرمانده های بسیج شیراز هست و من مطمئن تر شدم که باید این متن رو بخونمممم.. و یه جاهاییشو خودم بهش اضافه کردم مثل اسم شهید کشاورز و شهید هادی و شهید سلیمانی و... و از اونجایی که بزرگترا همیشه باید متنای اجرای منو سانسور کنن یه قسمتیشو چند دقیقه قبل از اجرا بهم گفتن به هیچ عنوان نخون.. اما خیالتون راحت من یه طور دیگه همون متنای سانسور شده رو خوندم😉😂 و اما از حس اجرای اول که در حضور پدر و مادر شهید بود:من پدر شهید رو می شناختم چون دوهفته قبل از اون اجرا توی یه اجرای دیگه ایشون رو دیده بودم و اشک هاشون به من اون تلنگری رو که باید می زد زده بود.. خلاصه رفتم رو سن و شروع کردم به خوندن.. همه گریه کردن... همهههههه.. اولین اجرایی بود که اینقدر گریه می کردن.. من در 80 درصد اوقات اجراهام مربوط به یادواره شهیده و طبیعتا خیلی ها گریه می کنن بخاطر نوع نوشته و غریبی متن و شهید.. اما اون اجرا فرق داشت متن من متنی نبود که کسی باهاش گریه کنه، فقط یه درددل بود.. همین! آخر اجرا گفتم ما از نسل محمد رضا کشاورز ها هستیم و یه نگاه کردم به پدر شهید.. حقیقتا اشکهاشو که دیدم دیگه ادامه ی متنمو نگفتم.. نگفتم من از نسل محمد رضا کشاورزی هستم که اولین نفر به سمت شاهچراغ دوید و شهید شد.. نگفتم محمدرضایی که یاد گرفت برای موفقیت در کنکور باید به دوستانش کمک کنه، نه اینکه بگه اگه بگم ممکنه از من جلو بزنن، محمدرضایی که...... اشک پدر شهید منو مجاب کرد که دیگه ادامه ندم و اجرامو تموم کردم پایین که اومدم دیدم گروه سرودی که اومده بودن برای اجرا و نوجوونای دهه هشتادی و نودی بودن دارن قطره قطره اشک می ریزن.. همه اشک می ریختن.. همههه، یه خانم بود بیشتر از همه اشک می ریخت، حقیقتا عذاب وجدان منو گرفت و سریع برگشتم خونه.. بعد از مامانم پرسیدم که اون خانمه کی بود؟ چرا اینقدر اشک ریخت؟ گفتن که مادر شهید بود..😭🥀خوب شد که ادامه ندادم.. الان این همه رو نوشتم که بگم حرف دلمون رو گفتم.. ممنونم از اون عزیزی که اون پیام رو گذاشت و ممنونم از ادمین کانال که پیام اون نوجوان رو توی کانال قرار داد
اگه درددلی بود بازهم بگید و بزارید.. من قطعا اون متن رو با دل و جون اجرا می کنم🤍🥀