همسرم وقتی خونه مادرش بود، میگفت و میخندید، واسه مادرش هزارتا کار انجام میداد 🙂
پاشو که میذاشت تو #خونه، سرش میرفت تو گوشی و تلویزیون 📲📺
خیلی احساس کمبود محبت میکردم☹️ما رو تفریح نمی برد 😭با دوستاش میرفت گشت و گذار 😥
از وقتی وارد این کانال شدم، همسرم مثل پروانه دورم میچرخه #الحمدلله 😁😍😌
#زندگیتُ_عسلی_کن 🌱💛💫
https://eitaa.com/joinchat/1996292153C5f1987f178
هدایت شده از گسترده امید
همسرم وقتی خونه مادرش بود، میگفت و میخندید، واسه مادرش هزارتا کار انجام میداد 🙂
پاشو که میذاشت تو #خونه، سرش میرفت تو گوشی و تلویزیون 📲📺
خیلی احساس کمبود محبت میکردم☹️ما رو تفریح نمی برد 😭با دوستاش میرفت گشت و گذار 😥
از وقتی وارد این کانال شدم، همسرم مثل پروانه دورم میچرخه #الحمدلله 😁😍😌
#زندگیتُ_عسلی_کن 🌱💛💫
https://eitaa.com/joinchat/1996292153C5f1987f178
هدایت شده از گسترده امید
❌#صدا_های_ترسناک_انباری❌
۳ ماه بود #اسباب کشی کرده بودیم
#خونه جدید با قیمت خیلی پایین خریدیم
صاحب خونه فقط میخواست خونه #بفروشه برام #عجیب بود ولی #مهم نبود
اوایل خیلی خوشحال بودم که خونه رو به قیمت خیلی پایین خریدیم
ولی کم کم #پشیمون شدم صدا هایی عجیب و #ترسناک از انباری خونه میومد
دیگه طاقتم تموم شد ی روز #کلید انباری از #همسرم گرفتم تا ببینم اونجا چخبره
با ترس و اروم #اروم به سمت انباری رفتم
هرچه نزدیک تر میشدم صدا ها #ترسناک تر میشد
#وحشت کرده بودم
با کلید در باز کردم و با دیدن انباری پر از خــ....ـون #جیغی کشیدم که یهو...😭❌
https://eitaa.com/joinchat/3939565696Cd4ffd79ea2
واقعیتی_ترسناک💔