👆👆👆👆👆👆👆👆👆 این وویسارو محمد مهدی مدیر محترم کانال جوک برام فرستاده واقعا در این احوالات قیامت که همه به فکر خودشونن کارشو هیچوقت فراموش نمیکنم بالاخره تو این جور مواقع ادما همدیگه رو میشناسن چند دقیقه فرصت میدم گوش کنید تا ادامه بدم

گوش کنید همتون تا ادامه بدم خواهش شدید👆👆👆👆

گوش کردید؟؟ ادامه بدم؟ بعد گوش دادنتون ادامه میدم👇👇👇

خب فک کنم تقریبا در جریان حرفایی که میخوام بزنم قرار گرفتین یه مقدمه بگم از خودم تا اشنا شید بنده (محمد طاهری) مدیر تبلیغات گسترده انصار ۲۳ ساله دانشجوی عمران دانشگاه تبریز حدود چهار ساله که تو فضای مجازی فعالیت دارم اعم از تلگرام و اینستاگرام و الان هم ایتا و شاید بقیه جاها

خیلیا قبلا گفتن مایه داره باباش پولداره پول باباشه داره به باد میده فلانه کلی حرف و حدیث نه پدر من پاسداره بازنشستس سرتیپ هم بودن خیلی هم برا انقلاب و کشور زحمت کشیده زخم خورده ولی حتی یه بارم از موقعیتش سواستفاده نکرده به طوری که زندگیشم در سطح متوسط شاید پایین تر از اکثر شماها خودمم روی پای خودم وایستادم کمکم کرده اوایل ولی در حد دلگرمی بقیش زحمت های خودمه و کمک خدا سعی کردم نون حلال بخورم سعی کردم همیشه از حق دفاع کنم سعی کردم نزارم حق کسی پایمال بشه نمیدونم شاید خیلی وقتا اشتباه کردم ولی اصولمو زیر پا نزاشتم

وقتی دیدم تلگرام شده ام الفساد جامعه وقتی دیدم شده سنگر منافق و ضد انقلاب و ... و هدفش شده نابودی نظامی که این همه خون داده این همه پدرمم و همرزماش براش زحمت کشیدن مال و ابرو و همه زندگیشونو براش دادن وظیفه خودم دونستم کار و فعالیتمو اونجا تعطیل کنم بیام تو پیامرسان داخلی تا در حد توانم باعث رونقش بشم

تا جایی که از دستم برمیومد کار کردم سرمایه گذاشتم وقت گذاشتم یه زمان از هزینه شخصی قیمت بالا دادم زمانی که تبلیغ هنوز معنایی نداشت پست اخر دادم کایی ۲۳۰۰۰ بعد با همین اهرم رفتیم با کمک دوستان به کانالدارهای سروش و تلگرام رسوندیم تا تهییجشون کنیم بیان بعضیا اومدن بعضیا مقاومت کردن

برای اینکه ادمینا امیدشونو از دست ندن سه ماه متوالی تبلیغ دادیم که بیش از یک سوم این تبلیغا رو خودم زمانی که مثلا تبلیغ خالی مونده بود دادم تا خالی نمونه مثلا دوبنر و ریپ یه شب ریپ خالی مونده دادم یه شب پست دوم یه شب پست اخر که اگه نمیدادم باید بیش از یک سوم تبلیغات کنسل میشد وظیفم بوده برای رشد خودم و رونقمون دادم هیچ منتی نیست با این کارا تونستم اعتباری به دست بیارم پیشتون ادمینهایی با ما اشنا شدن تبلیغ قسطی دادم یه ماه مهلت دادم تا دومیلیون بدهی رو یکی از همکارا تسویه کنه چون دستش خالی بود میخواست وام بگیره مهلت های چندین هفته ای تخفیفات در صورت لزوم همه این کارارو کردم تا جمعتون کنم تا بهم اعتماد داشته باشین

خلاصه کسی که بخواد یه جمعی رو برا کار گردهم بیاره همه بشناسنش اعتماد داشته باشن باید هزینه کنه هیچ حرفی تو این نیست این وسط ما ادمین هایی داشتیم چندین ادمین اعم از واریز و چک ها و سفارشات و حتی زمانی از داماد و بقیه فامیل هام استفاده کردم خودم زمانی هم واریز کردم هم سفارش گرفتم هم چک کردم به تنهایی بالاخره بعدش با مهدی اشنا شدم بهش اعتماد کردم امور ثبت سفارش و دان گیری رو سپردم بهش

بخونیدد👆💐 متاسفانه افتاد تو تایم شام منم مهمونم چپ نگاه میکنن چن دقیقه دیگه ادامه میدم اونایی که تازه اومدن ابتدای حرفام حتما حتما خواهش تقاضا بخونن تا ادامه بدم چن دقیقه بعد👆👆👆

خب کم کم ادامه بدم👇 فک کنین دارین رمان میخونید ولی جون هرکی دپست دارید حتما بخونید👇

تو کارشم دقیق بود نمیگم مال حروم خور بود حلال حروم سرش نمیشد نه ادمین شده بود حقوق مشخص شده بود کارشم ثبت و رزرو سفارش و دان گیری بود مثل کارمند منم حقوقی که بهش دادم چه کم چه زیاد حلالش باشه بالاخره توافق کردیم طبق اون کار کرده نه کم نه زیاد خب حالا مشکل کجاست چرا اینقد جوش میزنی چرا ناراحتی بالاخره شاگرد استاد میشه برا خودش کار میکنه پس چته ؟؟؟👇

هزار تا گسترده بیاد از تلگرام بیان همشون من از ته دل خوشحال میشم چون به معنای پیشرفت ایتاس خیلی هم خوبه من خودم کانال دار هم هستم مجموع کانالام ۹۰ کا عضو داره پس بفع منم هست ولی این موضوع جدای از رقابته علت عصبانیت اونروزمم همین بود اون شخص که دیگه حاضر نمیشم اسمشم بیارم از تمام هزینه هایی که من برای اعتبارم استفاده کردم سو استفاده کرد و به نام خودش مصادره کرد

با مظلوم نمایی جوری رفتار کرد که همتون فکر کردید که اون بود که به مشتریا مهلت میداد تا بتونین تسویه کنید اون بود که قسطی میداد اون بود که تبلیغ خالی رو پر میکرد یعنی کاری که من با سرمایه حدود ۳۰ میلیونی بعلاوه تمام درامد هایی که از گسترده و کانالام داشتم انجامش دادم به نام خودش مصادره کرد

این جا حقی پایمال شد بنده خدایی از سرمایه و هزینه هاش و زحمتاش سو استفاده شد بدون هیچ هزینه ای در اولین روز گستردش نزدیک تعداد دان های #انصار که بعد اینهمه هزینه و ریسک و تلاش به دست اومده رو ثبت کرد فقط،با سرقت اعتبار

این یک طرف قضیه بود طرف دیگه ماجرا اینه که ادمینهایی که اکثرشون با اینکه میدونستن جریان چیه ولی دم نزدن نه تنها از حق دفاع نکردن بلکه از طرف مقابلش حمایت کردن هیچ بین خودشون نگفتن که حقی پایمال شد اونم حق کسی که نون نمک همو خوردیم

یه طرف دیگه هم داشت که بدتر از همشونه اون عزیزانیه که من اصلا ازشون انتظار نداشتم تو این حق خوری شریک بشن ولی شدن درست هم همونایی که من واقعا انتظار نداشتم خودشون هم شاید فهمیدن کیو میگم

اکثرتون پروفایل زدین من غدیری ام سقیفه ای نیستم اونجا هم حق علی خورده شد پایمال شد خیلیا دم نزدن شک نکنید اگه ماهم بودیم از علی حمایت نمیکردیم بالاخره به کارامون نگاه کنیم بزرگ و کوچیک نداره مشت نمونه خرواره

نمیدونم ناخود آگاه که مینوشتم اینارو چشام پر شد پدرم برا اولین بار چشمای پرمو دید و تعجب کرد که چی شده محمد منم الکی گفتم دوست دانشگام فوت شده

دیگه هیچ چیز مهم نیس،برام توف به ذات پول که ادمارو عوض میکنه معرفت و دوست و اشنا نمیشناسه پدر و پسر نمیشناسه

هیچ چیز من تغییر کردم حس اعتمادم به بقیه خفه شد و تک تکتون جز عده معدودی که شرمندم کردن تو این اتفاق سهیمید شور و شوقم مرد اهدافم مرد چون حس اعتماد و انگیزم مرد حق سر بریده شد و رفت روی نیزه هلهله و شادی کنید...