عاقد شروع کرد به خوندن #خطبه عقد،
تند تند اشک میریختم و زبونم قفل شده
بودکه مادرم گفت عروس
رفته #گل بچینه
عاقد برای بار دومم تکرارکرد
عامردستمو فشار داد وگفت نجال عزیزم
جوابی ندادم سرم پایین بود;
لب هام انگارقفل شده بود ونمیتونستم لب بزنم عامرمدام دستم روفشار
میداد وکنارگوشم زمزمه کرد
عزیزدلم بله رو بگودارم میمیرم
و همه ی مجلس منتظر جواب بله من بودن
با آرامی گفتم بله و اشکام شروع به ریختن کرد.که یک دفعه....
https://eitaa.com/joinchat/1768423436C17a10664bb
❌💙❌💙❌💙❌💙❌💙❌
#محدودیت_سنی_بجه_مچه_نیاد
❌کپی حرام
عاقد شروع کرد به خوندن #خطبه عقد،
تند تند اشک میریختم و زبونم قفل شده
بودکه مادرم گفت عروس
رفته #گل بچینه
عاقد برای بار دومم تکرارکرد
عامردستمو فشار داد وگفت نجال عزیزم
جوابی ندادم سرم پایین بود;
لب هام انگارقفل شده بود ونمیتونستم لب بزنم عامرمدام دستم روفشار
میداد وکنارگوشم زمزمه کرد
عزیزدلم بله رو بگودارم میمیرم
و همه ی مجلس منتظر جواب بله من بودن
با آرامی گفتم بله و اشکام شروع به ریختن کرد.که یک دفعه....
https://eitaa.com/joinchat/1768423436C17a10664bb
❌💙❌💙❌💙❌💙❌💙❌
#محدودیت_سنی_بجه_مچه_نیاد
❌کپی حرام