پوستر شهدای شهرستان های کاشان و آران و بیدگل از لشکر8 نجف اشرف - گردان فتح در مورخه 7-11-1365 - عملیات کربلای 5 - شلمچه-نهرجاسم
توضیح :
1 - شهید بزرگوار محمدرضا ابراهیم زاده از لشکر 41 ثارالله بوده و در محدوده عملیاتی همان لشکر به شهادت رسیده اند
2 - تصاویر 4 شهید بزرگوار کاشان در دسترس نبود
3 - اسامی بر اساس آمار موجود و در دسترس می باشد . احتمال برخی کاستی ها و نواقص وجود دارد
هدایت شده از تاریخی - اجتماعی - سیاسی
سال 1327 شمسی - نشریه آئین اسلام
بالاخره بعد از چندین سال کشمکش و زد و خورد بین فلسطینی ها و یهودی ها ، در اردیبهشت 1327 سازمان ملل به رژیم اشغالگر صهیونیست رسمیت داد و فلسطین را تقسیم کرد .
احساسات مسلمین جریحه دارد شد و از هر طریقی توانستند به فلسطینی ها کمک کردند . ارسال غذا و اسلحه و اعزام نیرو .
حکومت پهلوی با این توجیه که آمریکا پشتیبان این حرکت است ، هیچ اقدام عملی نکرد ، اما مردم به صورت خودجوش اقداماتی انجام دادند که به دلیل حمایت نکردن دولت تقریبا بدون اثر و غیر قابل اعتنا بودند .
عکس بالا یک شهروند از کنگاور کرمانشاه است که آمادگی خود و 6 پسرش را برای اعزام به فلسطین اعلام کرده است .
برجام همه کارنامه این 8 سال - خصومت با متحد - حسادت به رفیق – اهانت به مردم - تطهیر شیطان بزرگ - عدم فهم سیاست های منطقه
بعد از 5 روز از ماجرای مصاحبه لو رفته آقای ظریف که اخبار و حاشیه های آن را پیگیری می کردم ، دیروز فرصتی شد تا حدود دو ساعت از سه ساعت مصاحبه را گوش دهم
در این چند روز بر اساس اخبار قضاوتی نکردم و قضاوت امروزم که خلاصه اش را در بالا تیتر کرده ام ، مربوط به دو ساعت از نوار است . یکساعت پایانی را اگر فرصت و حوصله ای باشد گوش خواهم کرد .
من آقای ظریف را به باهوشی و حتی صداقت قبول داشتم ، اما در این مصاحبه ، ایشان با پرداختی غیر حرفه ای به برخی مسائل حساس ، مرا حتی به صداقتش بد گمان کرد .
با روسیه بدون حرف های قانع کننده ای به خصومت پرداخته ، رگه هایی از حسادت نسبت به محبوبیت شهید سلیمانی نزد مردم در کلامش آشکارمی باشد ، با قضیه شیطان بزرگ بسیار با ملاطفت برخورد کرده و هیچ اشاره ای به مکرها و توطئه ها و عهدشکنی های آمریکایی ها نکرده و در عوض تا توانسته به روسیه تاخته است ، در موضوع جبهه مقاومت و اتفاقات سوریه نشانه های بی انصافی و البته بی خبری در گفته هایش مشهود می باشد و البته مصاحبه گر نیز با انتخاب عباراتی خاص مانند (( امت همیشه در صحنه ))، به تمسخر مردم انقلابی ایران پرداخته و مواردی دیگر که اگر فرصتی شد خواهم نوشت .
و البته متاسفانه آقای ظریف برای اثبات برخی گفته های خود متوسل به مواردی میشود که شائبه دروغ از آن به مشام می رسد که فعلا برای پایان گرفتن این پست به یک نمونه آن اشاره می کنم :
در بخشی از مصاحبه ، ایشان به صورت واهی و عیرمنطقی و غیر مرتبط ، برای اثبات کارشکنی روسیه در برجام و همچنین طعنه ای به شهرت سردار سلیمانی ماجرای سفر شهید سلیمانی به روسیه و دیدار با آقای پوتین را به درخواست روس ها ولی نه برای پیشبرد کارها در سوریه بلکه به خاطر کارشکنی در برجام میداند .
ایشان مدعی است در بهمن 93 که سوریه در اوج بحران بود شهید سلیمانی درخواست ملاقات با پوتین را داشته و زمانی که در سال 94 شهید سلیمانی و پوتین ملاقات کرده اند ، کشور سوریه از بحران گذشته بوده و سند این حرفش را نیز گفته های سفیر سوریه می داند که در تیر و مرداد 94 به او گفته ما از بحران عبور کرده ایم .
جل الخالق ، یعنی آقای ظریف نمی داند بسیاری از مردم با تحولات جنگ سوریه از نزدیک آشنا هستند و راست از دروغ گفته ها را می توانند تشخیص دهند ؟
آیا ایشان نمیداند که درست 3 ماهه قبل از همین تیر و مرداد ، مسلحین تکفیری شهر ادلب مرکز استان ادلب را اشغال کرده اند ؟
آیا ایشان نمی داند که در همین تاریخ شهر حلب در محاصره جبهه النصره و احرار الشام و..... تکفیری است و اتوبان حلب دمشق نیز در دست آنها ؟
آیا ایشان نمی دانند که در این تاریخ شهر رقه مرکز استان رقه در کنترل داعش و شهر دیرالزور مرکز استان در محاصره داعش است ؟
آیا ایشان نمی داند که در همین تاریخ داعش مشغول پیشروی های خود در شرق سوریه است ؟ تدمر را تصرف کرده و به دمشق نزدیک شده است ؟
آیا ایشان نمی دانند در همین تاریخ ، جیش السلام زهران علوش بزرگترین گروه تکفیری مسلح را در غوطه شرقی سازماندهی کرده تا شهر دمشق ، پایتخت کشور سوریه را به تصرف درآورد ؟
آیا ایشان نمی داند که در جنوب تکفیری ها درصدد تصرف اتوبان درعا دمشق و محاصرها کامل شهر درعا هستند ؟
آقای ظریف اینها همه مربوط به تیر و مرداد 94 است که شما عامدانه و یا جاهلانه با نقل قولی، ایام بدون بحرانی در جبهه مقاومت در سوریه می دانید .
بسیار مایه تعجب از وزیر خارجه ای است که راست یا دروغ آنقدر بی خبر از تحولات می باشد که به خاطر دفاع از به اصطلاح تنها دستاورد 8 ساله اش یعنی برجام ، حاضر به آسمان و ریسمان بافی و دروغ و کذب و تحریف تاریخ می شود .
آقای ظریف چرا خودتان را به تجاهل می زنید ؟ مگر شما نمیدانید ملاقات شهید سلیمانی و پوتین در سال 94 به خاطر آمادگی شروع عملیات نصر (محرم) در جنوب حلب بود . همان آغازی که پایانی شد بر داعش و پیروزی نهایی جبهه مقاومت در سال 98 ، پس چرا آن را به ادعای بی ربط خود یعنی کارشکنی روسیه در برجام گره می زنید
سخن در باب این مصاحبه کذایی بیش از این می باشد که انشاالله در فرصتی دیگر
عباس جندقیان
و باز هم درباره مصاحبه ظریف
آقای ظریف آنچنان می گوید که انکار مردان دیپلماسی در اوج مظلومیت و مردان میدان دست اندازان به اختیارات آنها .
آنچنان می گوید خودمان را خرج میدان کردیم که انکار تمام قد و تمام وقت مصروف دفاع مقدس 8 ساله سوریه بوده اند .
به جرات می توان گفت در این 8 سال ، به تعداد انگشتان دست نیز در جلساتی که دستاورد بزرگی برای جبهه مقاومت داشته باشد شرکت نکرده ای و آن جاهایی را نیز که فعالیتی داشته ای با درخواست ها و خواهش های شهید سلیمانی بوده .
چرا که شما نه انگیز ، نه اراده و نه علاقه ای به مهمترین موضوعی که با سرنوشت کشور و امنیت آن داشته ، داشته اید .
انگیزه و علاقه شما در آن مسیر بیراهه ای بود که فکر می کردید از طریق آن به قهرمان ملی تبدیل خواهید شد و آن چیزی نبود جز تلاش برای نرم کردن دل غربی ها و برقراری ارتباط با آنها که نماد این تلاش ، حرکت شکست خورده ای شد به نام برجام .
اگر می خواهید مظلومیت دو طرفی که شما در مصاحبه اتان از آن نام برده اید برای ملت مشخص شود ، شما از حقوق های نجومی سفرها و ماموریت های خارج از کشور دیپلمات ها بگو تا من هم از حقوق ماهی دومیلیون مردان میدان بگویم .
شما از میزهای انباشته از انواع غذا و نوشیدنی های دیپلمات ها در ماموریت های خارج بگو تا من از نان خشک و کنسرو و آب های آلوده چاه های سوریه و عراق مردان میدان بگویم .
شما یک تصویر از دیپلمات اتو کشیده بگذار تا هزاران تصویر سرتاپا خونی و غبار و خاک مردان میدان را ببینی .
اما با همه مظلومیت ها و اجحاف ها ، مردان میدانی که روزها و شب های بی شماری در محاصره داعش بودند ، افتخار پیروزی بر این جبهه خطرناک را در عراق و سوریه از آن خود کردند
و مردان دیپلمات شما علیرغم در اختیار داشتن انواع و اقسام منابع و ابزارهای حکومتی و 8 سال تلاش بی وفقه ، بار دیگر با فریبکاری طرف مقابل به چیزی بیش از چند قول و حرف بی حساب و کتاب دست نیافتید .
دوستی یا خیانت
آقای ظریف در بخش هایی از مصاحبه که مرتبط با شهید سلیمانی است ، چون می خواهد به شنونده القا کند که منظورش از بیان برخی موارد ضدیت با حاج قاسم نیست ، می گوید حاج قاسم را دوست داشتم ، هر وقت همدیگر را می دیدیم مصافحه می کردیم .
آقای ظریف شما در طول سابقه کاری خود با هزاران نفر از اهالی سیاست در خارج از کشور هم دست داده ای هم مصاحفه کرده ای ، حتی با کسانی که شاید نفرت داشته ای . چرا ؟ چون شما یک دیپلمات هستی و خنده و گریه دیپلمات لزوما نشانه حقیقی و صحیحی از رفتار واقعی نیست . جاهایی دلت خون است اما لبخند میزنی و بالعکس .
پس هر چند مصافحه نشانه ای از دوستی است ، اما هر مصاحفه و از جانب هر شخصی به معنای دوستی نیست .
اما در راستی آزمایی دوستی آقای ظریف با شهید سلیمانی ، آنچه که این روزها و در خلال این مصاحبه مشخص می شود ، نه تنها دوستی در کار نیست که اگر هم هست خیانت به دوست بیشتر مشهود است .
چرا که آقای ظریف در این مصاحبه ادعاها و اتهاماتی را متوجه شخص سردار سلیمانی می کنند که فقط خود شهید سلیمانی می تواند جواب آنها را بگوید .
چرا حالا در نبود سردار این موارد را و آنهم بدون دلیل و سند مطرح می کنید ؟
آیا در زمانی که سردار در قید حیات بود مطرح کردید و جوابی گرفتید ؟ اگر بله چرا در مصاحبه به آن اشاره نکرده اید ؟
آقای ظریف شما افتخار دوستی با حاج قاسم را نداشته اید ، یعنی اصلا جنس آن مرد بزرگ با امثال شما ماندگان در چنبره منافع دنیایی متفاوت بود . حاجی آسمانی بود و تعلق به مادیات دنیایی نداشت ، اما شما به عکس صد در صد گرفتار تعلقات و فتنه های دنیایی هستید .
آقای ظریف از مصاحبه شما بوی خیانت می آید نه دوستی .
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 1
بعضی مواقع سئوالاتی از سوی نسل های بعد از دفاع مقدس مطرح می شود که در نگاه اول برای کسانی که در آن فضا بوده اند ، قدری ساده ، پیش پا افتاده و کم اهمیت جلوه می کند .
رزمنده راوی چه در روایت زنده و چه در کتاب به دلیل اینکه تصور می کند بعضی اصطلاحات ، کلمات و واژه ها برای شنونده یا خواننده ، قابل فهم می باشد یا اهمیت چندانی برایشان ندارد ، از توضیحات اضافه خودداری می کند .
واژ سنگر یکی از همان کلماتی است که از آن در روایت های جبهه ، بسیار گفته می شود ، ولی شرح و توضیحی در باره آن داده نمی شود و تا راوی جبهه ، چه به صورت روایت زنده و چه در کتاب مورد سئوال واقع نشود ، به دلیل اینکه شنونده و یا خواننده را بی نیاز از شرح بیشتر می داند ، به آن نمی پردازد .
اگر نوع زندگی – محل زندگی – سبک زندگی و این قبیل موضوعات را ، جزء و زیر مجموعه فرهنگ بدانیم ، سنگر به عنوان محل اقامت در یک منطقه جنگی ، جزو فرهنگ جبهه به شمار می آید .
از این لحاظ در مجموعه ای به عنوان فرهنگ جبهه و دفاع مقدس ، در چند بخش به معرفی سنگر به عنوان محل اقامت و زندگی رزمندگان خواهیم پرداخت .
[ Photo ]
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 2
سنگر در ادبیات و فرهنگ دفاع مقدس جایگاه ویژه ای دارد .
در داستان ، خاطره و شعر دفاع مقدس به فراوانی با این واژه سر و کار داریم .
از نماز شب های داخل سنگر ، تا فروریختن و گلوله خوردن سنگرها .
در فرهنگ های لغت برای ریشه کلمه سنگر مانند برخی کلمات دیگر ، چیزی یافت نمی شود که به آن اطمینان کرد . ممکن است سه حرف اول آن از همان سنگ باشد که با تغییراتی سنگر شده ، ولی به زبان ساده سنگر یعنی جان پناه . مکانی برای محافظت از نفرات ، ادوات و وسایل در برابر دید و تیر دشمن ، همچنین محافظت در برابر نور خورشید ، سرما و گرما
اما سنگرهای جبهه چگونه بود ؟ همه یک شکل و یک قواره بودند ؟ از همه یک نوع و یک جور استفاده می شد ؟
انواع سنگر :
سنگرهای جبهه تفاوت هایی با هم داشتند . این تفاوت ها از نظر مصالح (چوب-سیمان-فلز-خاک) – از نظر منطقه (کوهستانی-دشت-هور) – از نظر استفاده ( نفرات – ادوات – تجهیزات ) – از نظر حجم ( انفرادی – گروهی ) – سنگرهای نفرات از نظر کاربرد ( استراحت – نگهبانی – اجتماعات – فرماندهی ) – سنگر خودی و دشمن ( ایرانی و عراقی ) - از نظر آفندی و پدافندی (تعجیلی-با فرصت) بود
[ Photo ]
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 3
سنگرهای تعجیلی :
سنگرهایی بودند که قبل و حین حمله ( عملیات ) از آنها استفاده می شد .
وقت عملیات رزمندگان از مقرهای خود به خط اول منتقل می شدند . چند ساعتی تا شروع عملیات در خط اول می ماندند . در این چند ساعت نه فرصت و نه امکانات احداث یک سنگر مستحکم که ساخت آن چند روز طول می کشید نبود .
با امکانات موجود ، به وسیله سر نیزه یا بیل مقداری زمین را می کندند و در آن به صورت یک نفره یا چند نفره مستقر می شدند .
همچنین ، وقتی که عملیات آغاز می شد و خط دشمن سقوط می کرد ، به دلیل اینکه احتمال ادامه عملیات تا ساعاتی دیگر وجود داشت ، و همینطور امکان تعویض نیروهای عمل کننده با نیروهای تازه نفس وجود داشت ،لازم نبود که امکانات سنگر سازی مستحکم به خط جلو برای احداث سنگر بیاید .
زمانی که خط پیشروی به پایان می رسید و باید سنگرهای اصلی و مستحکم احداث شود ، چندین روز طول می کشید تا کار آن تمام شود و در این چند روز رزمندگان باید از سنگر و جان پناه های ساده تر که بدون سقف بودند استفاده کنند .
اگر سنگرهای دشمن قابل استفاده بود ، استفاده می شد ، وگرنه رزمندگان سنگری ساده و سر یع برای خود درست می کردند
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 4
سنگر با فرصت – ساده
سنگرهایی بود که در روزهای اولیه تثبیت خط و برای چندین روز احداث می شد .
بعد از پایان عملیات و تا زمانی که امکانات سنگرهای مستحکم به خط نبرد بیاید ، رزمندگان با استفاده از گونی و خاک و پلیت به صورت موقت ، سنگر می ساختند . اگر پلیت برای سقف موجود بود استفاده می شد وگرنه ، برای جلوگیری از سرما یا نور خورشید روی آن را پتو می کشیدند و برای جلوگیری از باران ، نایلون .
دیواره این سنگرها ، گونی از خاک پرشده یا جعبه های خالی شده مهمات که داخل آن خاک می ریختند بود .
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 5
سنگرهای با فرصت – ثابت
سنگرهایی بودند که به صورت دائمی و محکم در خطوط دفاعی ساخته می شد .
در سال های اول دفاع مقدس ، برای ساخت این سنگرها از بدنه گونی خاک ، سقف چوبی(الوار) و پلیت استفاده می شد .
به تدریج با تشکیل واحدهای سنگر ساز ، با استفاده از مصالحی چون سیمان و آهن ، قطعات سنگر ساخته و سپس به خط مقدم منتقل و راه اندازی می شد .
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر - 6
مراحل ساخت و راه اندازی سنگرهای با فرصت ثابت :
بعد از راه اندازی واحدهای سنگر ساز ، قطعات اولیه سنگر که شامل بدنه و سقف می شد در کارگاه های ساخت ، تهیه و سپس به خطوط نبرد منتقل و سنگر احداث می گردید .
سنگرهای سیمانی و فلزی از عمده ترین این نوع سنگرها بودند که بعد از جای گذاری در محل خود ، بوسیله لدر به روی آنها خاک ریخته می شد .
فرهنگ جبهه و دفاع مقدس
سنگر -7
آموزش سنگرسازی :
یکی از آموزش ها چه قبل از اعزام به جبهه و چه بعدا در جبهه ، آموزش سنگر کنی انفرادی بود . این آموزش برای حفر سنگرهای انفرادی و کانال بود . در واقع آموزش خاصی نبود .این آموزش ها ، برخی توضیحات پیرامون اهمیت سنگر و حفظ جان در شرایط رزم بود و بیشتر یک تمرین عملی برای استفاده صحیح از بیل و سرنیزه برای حفر زمین .
در ساخت سنگرهای تجمعی و مستحکم ، یا واحدهای سنگر ساز اقدام می کردند یا خود رزمندگان به صورت گروهی ، گونی ها را خاک می کردند ، گونی ها را به صورت دیوار روی هم می چیدند ، الوار یا آهن را برای پوشش سقف روی گونی ها می گذاشتند و پلیت ها را به عنوان سقف پهن می کردند و در پایان اگر لدر بود و گرنه خودشان دستی ، پشته بزرگی از خاک به روی سقف می ریختند .