ایتا - ᗪᖇᗴᗩᗰ •

مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیر 
که هوای غزلم سخت شبیه تنِ توست!

211 مشاهده16:36

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

چون‌که عشق آمد و هم قامت آغوش تو گشت
در زبان واژھ‌ۍ زیباۍ [بغل] ساخته‌اند!

212 مشاهده16:38

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

‌

414 مشاهده16:38

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

انگار بہ تمام جهان وصل مۍشوم ،
در لحظہ‌اۍ که می‌کشمت تنگ در بغل!

210 مشاهده16:40

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

شب شد . .
[ماه] را بوسیده‌ام 
خیال پریشانم  را [شانه زده‌ام]
گلدان های [شمعدانی] را به نوازشی آرام 
خوابانده‌ام . .
منتظرت می‌مانم ؛
تا چون هر شب با صدای :
[ شبت بخیر ماه من ]
رویای تو را به آغوش بگیرم!

213 مشاهده16:43

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

می‌روم تا دیگری خلوت کند با عشق تو 
عاشقت بودم ولی دیگر به قرآن نیستم!

213 مشاهده05:20

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

عاشقت بودم ولی ناجور سوزاندی مرا 
نقره داغش می‌کنم دل را اگر یادت کند!

216 مشاهده05:21

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

‌

‌

226 مشاهده05:24

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

- سیر نمی‌شود نظر ؛ بس‌ که لطیف منظری !

- زبانم بند است ؛ حرف هایم زندانی !

221 مشاهده11:27

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم ، خود خوری کردم ، نگفتم بارها!

223 مشاهده18:22

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

- زبانم بند است ؛ حرف هایم زندانی !

- غم زمانه به پایان نمی‌رسد ؛ برخیز !

1 مشاهده07:55

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

تو را نداشتن شجاعت میخواهد ! . .

سرت به شانه من بیشتر نمی‌آمد؟

1 مشاهده12:47

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی