eitaa logo
🩸ســـــلآم بــــر شهــــــــــــــدآء🩸
925 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
95 فایل
**🌺 امـروز قـرارگـاه حسـین بـن علـی، ایـران است/ بدانید جمـهوری اسـلامی حـرم اسـت و این حـرم اگـر مـانـد، دیـگر حـرم‌هـا می‌مـانند🌺** آیــــدی مـدیـران👇 @G_salambarabrahim @HkshahiD لیـنـک کـانال👇 @gsalambarshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
°🥀✵﷽✵🥀° *وقایع ماه صفرورود کاروان اسراء به دمشق* *یکم ماه صفر اهل بیت (علیهم السلام) را بعد از معطلی وارد شهر کردند،* *لشکریان وقتی به چهار فرسخی شهر شام رسیدند، به یزید نوشتند تا او را از رسیدن کربلا خبردار کنند،* *یزید ملعون هم داد که پشت دروازه تا صبر کنید تا شهر را کنند و سپس از هر دروازه‌ای که خواستید وارد شوید که همه آماده استقبال هستند،* * (علیه‌السلام) به نعمان بن منذرمدائنی فرمودند: شدیدتر از ورود به ندیدم،عرض کرد چگونه بود؟* * (علیه‌السلام) فرمودند:ظالمان بر سر ما آوردند: آنکه ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای و نیزه‌ها احاطه کردند و با کعب نیزه به ما حمله می‌کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و نی و دف و طبل می‌زدند،* * آنکه سرهای شهدا را در میان هودج‌های زن‌ها و اطفال ما قرار دادند، پدرم و عمویم حضرت عباس (علیه‌السلام) را در برابر عمه‌هایم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) نگه داشتند، و برادرم حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) و عمویم حضرت قاسم (علیه‌السلام) را در برابر حضرت سکینه (سلام‌الله‌علیها) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) خواهرانم می‌آوردند و با بازی می‌کردند، و چه بسیار بود که بر زمین در میان دست‌ها و پاهای می‌افتاد،* * اینکه زن‌های شامی از بالای بام‌ها، و بر ما می‌ریختند، به افتاد، چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن راخاموش کنم، عمامه‌ام سوخت، و به رسید و سرم را نیز ،* * این بود که از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در و با ساز و آواز ما را دادند و می‌گفتند: ای مردم بکشید این را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند،* * آنکه ما را از شتران پیاده کردند و به یک بستند و به در خانه‌های یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می‌گفتند: اینها همان اهل بیتی (علیهم السلام) هستند پدران شما را کشتند،امروز شما انتقام بگیرید و تلافی کنید،ای نعمان، تمام یهودیان و نصرانیان آنچه خواستند از و و به طرف ما ،* * آنکه ما را به برده فروشان بردند و می‌خواستند بجای غلام و کنیز ولی خداوند این موضوع را برای آنها نساخت،* * اینکه محل سکونت ما را در مکانی قرار دادند که نداشت، را از گرما و از سرما آرامش نداشتیم، و از و و خوف کشته شدن آسایشی برای ما نبود،* *از اینجا سِرِّ سخن (علیه‌السلام) معلوم می‌شود که را فرمودند:امان از * *"الشام الشام الشام"* *منابع:* *تذکرة الشهداء ج ۲ ص ۳۶۳ ، رمز المصیبة ج ۳ ص ۲۵۹ ، سحاب رحمت ص ۷۳۶ ، سوگنامه آل محمد (علیهم السلام) ص ۴۹۵*┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
💯«در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب برگزار می‌کرد، شهید به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط داد.» ‎‎ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄