eitaa logo
کانال حامد طاهرالقلب
316 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
0 فایل
کرونا بزرگترین فریب و توطئه صهیونیستها در تاریخ برای کنترل جمعیت و به افسار کشیدن افکار جهان بود چه در فضای حقیقی و چه مجازی دارای مدرک مربیگری و کارشناسی دوره پیشرفته سواد رسانه و فضای مجازی از دانشگاه امام حسین ع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اینا از آزادی اینو میخوان انگار!!!💄💋 بعضیا همه چیشون برای لخت شدن و تجاوز 😡و قاطی بودن زن و مرده ☹️☹️ منو بخاطر اینطو حرف زدن عفو کنید🙏 واقعیته اما ✨ @h11_t11 .
با اعتصاب پالایشگاه های سوخت در فرانسه و تعطیلی یک سوم جایگاه های عرضه بنزین و گازوئیل، قیمت سوخت در این کشور افزایش یافت، ولی بی بی سی همچنان اصرار داره بوق زدن در خیابان های تهران خبر مهمتریه!!
. 🔴 استوری مهرداد پولادی را به دقت بخوانید؛ صدها نمونه مشابه این، ابتدای موج برای آماده و همراه سازی اذهان تولید و منتشر شده! قرار بود پس از سقوط دو هواپیما و در آتش سوختن ، ای ایران مورد هدف قرار بگیرد امشب در این خصوص را حتما ببینید ... 🆔👉 @h11_t11 .
شبنامه 993.mp3
13.23M
. 🔻 / قرار بود در آشوبها ایران را بزند / ناگفته‌های کودتایی عجیب که شکست خورد / حتما به و دیده شدن محتوای این پست کمک کنید / سناریویی عجیب و پیچیده از حدود شش ماه پیش روی میز قرار گرفت/ در همین خصوص بنا بر این شد که در یک "ساعت صفر" ایران به سمت آشوب حرکت کند / قرار بود پس از سقوط دو هواپیما و آغازِ بحران در ، اسرائیل به عنوان یک قهرمان وارد شود / همزمان در حال ارسال محتواهایی علیه توان کشور بودند (که نمونه هایی بررسی خواهد شد) / در این مرحله قرار بود مراکز هسته ای ایران مورد هدف قرار بگیرد / این شبنامه را با دقت گوش بدید... / 🆔👉 @h11_t11 .
مهم‼️ اینجا است / به خوش آمدید... . ♦️ بازی به کدام سو خواهد رفت؟ ♦️ به چه فکر میکنند؟ خوب به نقشه‌ی توجه کنید: 🔸 گسل سیاسی (۸۸) 🔸 گسل اقتصادی (۹۶ و ۹۸) 🔸 گسل اجتماعی ( ۱۴۰۱) تست شد؛ حالا همه باید همزمان تحریک شود... . 🔺 اگرچه همچنان خبرسازی و فیک بازی مانند ۲۰ روز گذشته با تمام توان در سعودی اینترنشنال‌ها ادامه دارد. اما این موج همچنان در سکته بوده و تلاش برای احیاء آن تا ادامه دارد. . 1️⃣ قرار بود پس از ۶ ماه مدیریت اذهان و بستر سازی؛ 2️⃣ کشور در آبان ماه وارد مرحله شده و سپس 3️⃣ در دستور کار قرار بگیرد. همانطور که قبلا گفتیم، درگذشت باعث شد پدرخوانده‌ها برای غافلگیر کردن شهر به عملیاتی زودهنگام دست بزنند. . دو دیدگاه در آغاز این بحران در اتاق‌های تصمیم سازیِ "جنگ احزاب" مطرح بوده است. 🔸 دیدگاه اول: ماجرایِ درگذشت مهسا امینی فرصت مناسبی نیست. [ارزشش را ندارد که عملیات را جلو بیندازیم و اگر عملیات از آبان به شهریور منتقل شود ممکن است از مرحله ی اول و دوم هیچ وقت وارد فازِ سوریه سازی نشویم و شکست بخورد.] . 🔸 دیدگاه دوم: درگذشت مهسا امینی فرصت مناسبی ست چون را می‌کند [و اگر درست پیش برود، اتفاقا همزمانی اش با بازگشایی مدارس و دانشگاه ها میتواند فضا را داغ تر و برای ورود به فاز سوریه سازی هموار تر کند] 🔶 در نهایت جمع بندی گروه اول و دوم با وجود اختلاف‌ها این بوده: با حداکثر توان عملیاتِ زودهنگام را استارت میزنیم و تمام هویت‌هایِ پنهان را به میدان می‌آوریم با دو هدف گذاری: 1️⃣ فعال کردنِ گسل اجتماعی 2️⃣ سوریه سازی 🔺 برای بحرانی کردن اوضاع کشور آنها نیاز دارند همزمان تمام گسل‌هایی که قبلا تست شده فعال شود: 1️⃣ گسل سیاسی(سال ۸۸) 2️⃣ گسل مذهبی (شیعه_سنی) 3️⃣ گسل اقتصادی (دی ۹۶ و آبان ۹۸) 4️⃣ گسل اجتماعی (شهریور ۱۴۰۱) 🔺 آنها در مراحل قبلی تستِ گسل‌های دیگر را تمرین کرده بودند. در این مرحله تستِ گسل اجتماعی انجام شد. اردوگاه تصور میکند در هدفگذاری اول (فعال کردن گسل اجتماعی) موفق بوده؛ اما در مرحله دوم (سوریه سازی و حمله به ایران) بازی شکل نگرفته و ماموریت با شکست رو به رو شده است. . 📌 جمع بندی مافیا درحال حاضر: بازخوردگیری، مرور اشتباهات، و تمرکز بر آبان ماه است. . 🔺 اتاق فکر شهروندان بازی را چگونه می‌بیند؟ این سوی میدان برخی بر این باورند که: 1️⃣ حضور بانوان (با حجاب و بی حجاب) در راهپیمایی‌ها و تجمعاتِ محکومیتِ آشوب‌ها نشان می‌دهد که گسل‌های اجتماعی اگر چه امکان تحریک‌پذیری دارند اما به شدت قابل کنترلند. 2️⃣ مدلی جدید از علیه ایران پیشِ روی کارشناسان قرار گرفته ، وطن آن را مدیریت کرده آن هم درحالی که وارد مرحله‌ی سوریه سازی نشده و حالا باید برای مدیریتِ فضایِ کشور در بلند مدت مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. 3️⃣ پلن‌هایی باید در نظر گرفته شود تا اگر قرار شد تمام گسل‌ها همزمان فعال شده و کشور دچار آشوب شود و مراکز حساس مورد حمله هوایی قرار بگیرد، وطن غافل گیر نشود. . 🔺 ادامه‌ی این بازی در جایی به جز ایران باید پیگیری شود؛ به زودی آتش روی سر پدرخوانده‌ها ریخته خواهد شد این بازی یک بزرگ خواهد داشت . 📌 مهم ! فارغ از موارد فوق؛ به زودی باید یک نفر را "تک رای" از بازی خارج کنیم... 👆 کاری از دوستان تحلیلگر ما ✨ @h11_t11 .
. 🔴 تصویری از اغتشاشگران سازمان یافته با لباس پلیس! عملیات تکراری فرقه تروریستی رجوی این‌بار در سال 1401 🆔👉 @h11_t11 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💠 اعتصاب سراسری منازل و خانه ها در شب هموطن همراه شو :))) ✨ @h11_t11 .
. 📸 چینش نیروهای مسلح از شب گذشته در استان های غربی کشور کرمانشاه 🔹️ ۱- یگان های ارتش در خط صفر مرزی مستقر شدند. ۲- فرماندهی انتظامی پشت یگان های ارتش درحال گشت زنی و تامین است. ۳- ادوات زرهی در خط سوم حضور دارند. ۴- ادوات توپخانه‌ای و موشکی و پهپادی پشت خط زرهی ۵- در استان همسایه کرمانشاه (همدان) هوانیروز و نیروهای مخصوص هوابرد یا واکنش سریع مستقر هستند. 🇮🇷 @h11_t11 .
. مشکل ما ، سلبریتی‌هایی مثل علی دایی نیستند که تا خرخره از آخور حکومت خورده‌اند و به وقتش به اسلام و انقلاب دهن‌کجی میکنند. مشکل ما ، اون مسئولینی هستند که روی مواضع صریح این افراد چشم می‌بندند و فکر میکنند با این چاپلوسی‌ها کرده‌اند! آقای مسوول ، با اینکه سیلی محکمی ازشون خوردید ولی هنوز هم آدم نشده‌اید 🆔👉 @h11_t11 .
🔻 جواد موگویی مستندساز و پژوهشگر تاریخ انقلاب از مشاهدات عینی خود در کف خیابان گفته است.👇 . تهران: ۱۴۰۱/۷/۱۰ . زنگ زدم به اخوی در کرج. فرمانده گردان بسیج است. گفت کرج هر شب شلوغ است.حالا حالا داستان داریم. گفتم در اعتراضات عراق تاکتیک اصلی گازاشک‌آور بود. حداقل مردم تلفات جانی نمی‌دهند‌. گفت ماهم همین‌کار رو می‌کنیم. همه بچه‌اند چی کار کنیم؟! ساچمه‌ای را هم ممنوع کرده‌ام. رسیدم میدان انقلاب. نیروها چندبرابر عابران پیاده هستند؛ بسیج، یگان ویژه، کلانتری و لباس‌شخصی‌های سپاه. رفتم فروشگاه «کتاب اسم». علی رکاب نشست به تعریف کردن از این ده روز: «جواد! بخدا اینها مردم‌اند. بسیجی‌ها دیشب دو دختر را می‌زدند. فحش ناموس می‌دادند و می‌زدند.» گفتم «همه‌‌جا اینطور نیست. ما در تهران، ۴۰۰هزار نفر از خانواده، اقوام و مرتبطین با اعدامی‌های منافقین، سلطنت‌طلب و ساواکی داریم. برخی‌ کف خیابان کاملا حرفه‌ای عمل می‌کنند. معلوم هست سازمانی‌اند‌.» کتابی خریدم. مهدی قمی زنگ زد. این روزها همه با تلفن از هم خبر می‌گیرند. گفت «وزارت و اطلاعات سپاه فقط خانه تیمی مسلحانه می‌زنند؛ کاری به خیابان‌ ندارند. تا یک ماه همین بساط است. بعد تجمعات می‌شود مناسبتی؛ ۱۶آذر، ۱۳آبان و...» آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت دادوبیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چندبسیجی ریختند سرش. ۶۰کیلو نبود. دویدم سمت دختر. داد زدم «نزنید می‌میره!» یکی گفت به‌توچه! ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با گلوله‌پلاستیکی پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه‌‌ام. خوردم زمین. دختر هنوز تو جوب بود. موتور رهگذری آمد. گفت «بپربالا، الان می‌برنت.» کنار دیوار نشستم. عابری آب آورد. یک بسیجی آمد کنارم. با لحن مودبانه گفت چی‌شده؟ داد زدم «آقا نزنید بخدا سرش میخوره به جدول...» ناگهان ۶-۷بسیجی ریختند سرم. با لگد. بلند شدم. یکیشان داد زد: مادر... بلند شدم لگدی زدم به آنی که فحش ناموس می‌داد. یکی از پشت زد. خوردم زمین. لگد بود که می‌خورد تو سر و سینه‌ام. فحش ناموس می‌دادند‌. دوباره بلند شدم. خوردم زمین. ۱۰نفری می‌زدند. هلم دادند داخل یک ون. سرم‌ کمی گیج می‌رفت. جوانی آمد: «چتونه؟ میخاید لخت بیاید بیرون؟» گفتم «زر نزن! من هفت‌جدم چادری‌اند.» یک نفر از پشت کوبید تو صورتم. جا نبود بلند شوم. چند دستگیر شده هم بودند. میانسالی آمد. آب داد‌‌. گفت آرام باش ببینم چی شده. گفتم هیچی! فقط بگو چرا فحش ناموس میدید؟ چیزی نگفت و رفت. جوانی آمد برگه به دست. گفت اسمت؟ گفتم جواد موگویی! . مرد میانسال آمد. گفت آرام باش. اول بگذار دستت رو ببندیم تا حرفهایت را گوش کنم. بعد چشم‌بند زد‌. گفت حالا تعریف کن. از اول تعریف کردم. گفت «خب نباید دخالت می‌کردی.» یکهو در ون باز شد. جوان دوباره گفت «این پروعه! ببریدش اوین.» گفتم ببر! پرید بالا که بزند، میانسال جلویش را گرفت. گوشی‌ها را گرفتند. گفت رمزش چیه؟ بازش کردم. دید عکس شهید مجید سلمانیان روی صفحه است. دیگر گوشی‌ام را وارسی نکرد. نفر پشتی رمز گوشی را نمی‌داد. می‌گفت یادم رفته! دو سه تا سیلی که خورد یادش آمد! بسیجی با خوشحالی گفت عجب! عجب! پیامک‌ها را تک تک خواند: -لاله‌زار چه خبر؟ -شلوغه؟ -بیام؟ -نه، بمان همان‌جا. -من آماده نبردم. نفر پشتی به تپه‌پته افتاده بود. من را پیاده کردند. بردند ون جلویی. فقط من را. ماشین آنها رفت قرارگاه. از بی‌سیم‌ها فهمیدم. ون ما حرکت کرد. از زیر چشم‌بند دید می‌زدم. رفت خیابان قدس، ۱۶آذر، دوباره قدس، ۱۶آذر... الکی می‌چرخید. سرم درد می‌کند. چندبار با لگد خورده بود به دیوار. میدان انقلاب ایستاد. یک نفر آمد بالا. ماسک داشت. ولی ریش پرفسوری بود. گفت چی‌شده؟ دوباره تعریف کردم. گفت کی فحش ناموس داد؟ گفتم بسیجی بودند. گفت مطمئنی؟ تاکید کردم. گفتم شما سپاهید یا ناجا؟! جواب نداد. رفت آب آورد. نخوردم. حالت تهوع دارم. نیم ساعتی با چشم‌بند نشستم. راننده گفت شام خوردی؟ یاد «ناهار خوردن» گفتنِ رییسی افتادم! ریش‌پرفسوری دوباره آمد: «ببین مگولی جان! اینجا همه جور آدم هست. من معذرت می‌خوام. هرچی فحش دادند نثار خواهرمادر من. بیا این گوشیت....» گفتم بگو شما ناجایید یا سپاه؟ گفت استغفرالله! گوشی‌ام زنگ خورد. محمدعلی بود. - کجایی؟ - تو ون سپاه یا ناجا. میدان انقلاب. دم بانک سپه. -یاحسین‌... . سرم گیج می‌رود... . . علی رکاب هی میزند توی صورتم: جواد.. جواد.. اورژانس بالای سرم بود. محمدعلی گفت بهوش آمد... بهوش آمد... ریش پرفسوری مدام می‌گفت «خدایا! چیزیش نشده باشه؟» اورژانس گفت نه! فشارش افتاده... . ادامه در پست بعد . 🆔👉 @h11_t11 .
. تهران: ۱۴۰۱/۷/۱۰ . دست زیر بغل، نشاندنم. رکاب بغض کرده بود. گفت «تقصیر من شد. تحریکت کردم آمدی درگیر شدی...» راننده ون مدام می‌گفت «خدا لعننتون کنه که این بساط رو راه انداختید.» مخاطبش معلوم نبود‌. میانسال دوباره آمد: «آقا ناموس شما، ناموس ماست. آنجا دوربین دارد. الان برو خانه. فردا برو شکایت کن.» مدام قصد دلجویی دارد. حوصله‌اش را ندارم. فقط می‌خواهم بروم چهارراه قدس سراغ آن چند بسیجی! رویم را بوسید. بی‌محلی کردم. بعد از دو ساعت آزادم کردند. تازه دست و پایم را وارسی کردم. ۱۳گلوله پلاستیکی؛ همه زخم شده با خونریزی خیلی کم. اگر می‌خورد تو چشمانم چه؟! با رکاب و محمدعلی رفتیم به سمت چهارراه قدس. رکاب گفت «جون مادرت بی‌خیال شو.» گفتم «نترس! درگیر نمی‌شوم. فردا می‌خواهم بروم شکایت. باید بفهمم از کدام حوزه بسیج آمده بودند.» رسیدیم سرچهارراه. فقط ناجا بود. خبری از بسیجی‌ها نبود. از فردا هر روز می‌روم آنجا تا پیدایشان کنم. حتما می‌آیند‌. . 🆔👉 @h11_t11 .