eitaa logo
📚حکایات شیرین بهلول 📚
2.5هزار دنبال‌کننده
555 عکس
413 ویدیو
6 فایل
📚حکایات شیرین بهلول و..📚 💚شامل پندها واندرزهای حکیمانه ست💙 #کپی نمودن آزاده👌وباعث نشر وگسترش آگاهی ودانائی میشه شما هم دوستانتونو به این کانال دعوت کنید🙏 تادراین چرخه قرار بگیرید🙏 🔍تبادل و تبلیغ 🔰🔰 @Mn8888 @Eng_movahedzadeh @mahdimovahed110
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 داستانی از کودکی امام هادی علیه السلام حدیثى درباره‏ کودکى حضرت هادى است، که نمیدانم شنیده ‏اید یا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آن ‏وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‏اش در مدینه ماند. پس از آن ‏که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس ‏و جو کرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد، على ‏بن ‏محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛ ما باید به فکرش باشیم. معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن ‏جا کسى را که دشمن اهل‏بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام «الجنیدى»، که جزو مخالفترین و دشمن‏ترینِ مردم با اهل‏بیت علیهم‏السّلام بود - در مدینه از این قبیل علما آن ‏وقت بودند - براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچ ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن ‏طور که ما میخواهیم، تربیت کن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت شده است. حضرت هادى هم - همان‏طور که گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسى میتوانست در مقابل آن مقاومت کند. بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچه‌ا‏ى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان میکنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان میکند که من استفاده میکنم! اینها کجا درس خوانده‏اند؟! گاهى به او، وقتى میخواهد وارد حجره شود، میگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى‏خواسته اذیت کند - مى‏پرسد چه سوره‏‌اى بخوانم. من به او گفتم سوره‏ بزرگى؛ مثلاً سوره‏ آل‏عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟! ارتباط این کودک - که على‏الظاهر کودک است، اما ولى‏الله است؛ «و آتیناه الحکم صبیّا» - با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهل‏بیت! شد غلامى که آب جو آرد آب جوى آمد و غلام ببُرد *آیت الله العظمی سیدعلی الحسینی الخامنه ای دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 جمعی از مسیحیان به همراه راهب خود به مدینه آمده به مسجد وارد شدند و همراه خود قطعات طلا و اموال گرانقیمتی آورده بودند. راهب در مسجد، خود را به جمعیتی که در مسجد در حضور ابوبکر نشسته بودند رسانید و پس ادای احترام، گفت: کدام یک از شما خلیفه پیامبر و امین دین است؟ حاضران به ابوبکر نگاه کردند واو را نشان دادند! راهب نگاه کرد و گفت: نام تو چیست؟ ابوبکر: نام من عتیق است. راهب: نام دیگر چیست؟ ابوبکر: نام دیگرم صدیق است. راهب: نام دیگری نداری؟ ابوبکر: نام دیگری ندارم. راهب: مقصود من تو نیستی، شخص دیگری است. ابوبکر: منظور تو چیست؟ راهب من همراه جمعی از رُوم آمده ام و بار شتر من، طلا و نقره است، منظور من از پیمودن راه طولانی و آمدن به اینجا این است که مسائلی از خلیفه(جانشین) پیامبراسلام بپرسم، که اگر پاسخ صحیح داد، آئین اسلام را بپذیرم و از امر خلیفه (جانشین رسول خدا)اطاعت نمایم، و ضمنا اموالی را با خود آورده ام تا آن را بین مسلمین تقسیم کنم. و اگر خلیفه نتوانست پاسخ دهد، به وطن باز گردم. ابوبکر گفت: مسائل خود را بپرس. راهب: شما باید به من امان و آزادی بدهی که مورد آزار قرار نگیرم. ابوبکر: در امان هستی بپرس. راهب: به من خبر بده 1- آن چیست که برای خدا نیست، 2- و در نزد خدا نیست 3- و خدا آن را نداند؟! ابوبکر در پاسخ این سه سؤ ال متحیر شد، پس از سکوت طولانی، به بعضی از اصحاب گفت که عمر را حاضر کنید. عمر اطلاع دادند و به مجلس آمد، راهب رو به عمر کرد و سؤ الات خود را مطرح کرد، او نیز از پاسخ درمانده شد، سپس عثمان را خبر کردند و به مسجد آمد، راهب از او پرسید، تا او نیز در جواب درمانده شد (همهمه در مسجد افتاد و می گفتند خدا همه چیز را می داند و همه چیز در نزد او هست، این چه سؤ الهای نامناسبی است که راهب می پرسد؟!) راهب گفت: اینها پیروان بزرگواری هستند ولی متاءسفانه به خود مغرور شده اند، سپس تصمیم گرفت تا به وطن باز گردد. در این هنگام سلمان با سرعت به حضور امیرالمومنین امام علی (ع ) آمده و جریان را به او خبر داده و از آن حضرت استمداد نمود تا آبروی اسلام را حفظ کند. مولا امام علی علیه السلام با دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام وارد مسجد شد، وقتی که جمعیت مسلمین او را دیدند، شادمان شدند و تکبیر گفتند، برخاستند و با احترام، آن حضرت را به پیش خواندند. ابوبکر به راهب گفت: کسی که تو می خواستی حاضر شد هر چه سؤ ال داری از او بپرس. راهب به آن حضرت رو کرد و گفت: نام تو چیست؟ علی: نام نزد یهود الیا و نزد مسیحیان ایلیا و نزد پدرم علی و نزد مادرم حیدر است. راهب: چه نسبتی با پیامبر داری؟ علی: او برادر و پسر عموی من است و من داماد او هستم، راهب: به حق عیسی علیه السلام مقصود و گم شده من تو هستی، اکنون به من خبر بده: آن چیست که برای خدا نیست، و در نزد خدا نیست، و خدا آنرا نمی داند؟! امیرالمومنین امام علی علیه السلام : آنکه برای خدا نیست👈 فرزند و همسر است. و آنکه در نزد خدا نیست👈ظلم است که در نزد او نسبت به بندگان وجود ندارد. و آنکه خدا آن را نمی داند👈 شریک است که در ملک خود آن را برای خود نمی داند. راهب تا پاسخهای علی را شنید برخاست و زنار و کمر بند خود را باز کرد و کنار گذاشت و سر مولا امام علی علیه السلام را در آغوش گرفت و بین دو چشم آن حضرت را بوسید و گفت: گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست، و محمد صلی الله علیه وآله رسول خدا است و تو جانشین رسول خدا و امین امت و معدن حکمت و این دین و سرچشمه علم و برهان هستی، نام تو در تورات الیا و در انجیل ایلیا و درچندین مقام در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است، من تو را وصی به حق پیامبر صلی الله علیه وآله یافتم، و تو بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله سزاوار است که تو در این مجلس بنشینی، بگو بدانم سرگذشت تو با این قوم چیست؟ امام علی علیه السلام در پاسخ خلاصه ای به او داد. آنگاه راهب برخاست و همه اموال خود را به آن حضرت تقدیم کرد، امام علی علیه السلام آن را گرفت و در همان مجلس بین مستمندان مدینه تقسیم نمود، راهب و همراهان در حالی که مسلمان شده بودند به وطن باز گشتند.[1] پی نوشت: [1] الغدیر جلد 7 ص 178 منابع :۱_ کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ۲_کتاب داستانها و حکایتهاى مسجد دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 "علی خسرو شاهی" مدیر و کارخانه دار، صاحب کارخانجات پارس مینو در کتاب خاطراتش آورده است: یک کارخانه شکلات سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه هایش در خط تولید، بسته بندی خالی رد می کرده، بدون اینکه در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می شده است. مسئولان این کارخانه سوئیسی آمدند کلی تحقیق کردند٬ و دست آخر پس از حدود یک و نیم میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند که بسته بندی های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد. با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته سرپرست ماشینها آمد و گفت: بله درست است، در دستگاههای ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده باشد. نگرانی ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت مدیره روی موضوع بحث کنیم. می خواستم نظر هیئت مدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم. فردای آن روز با اعضای هیت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو میز ماشین قرار دارد. از کارگر ساده٬ بالا سر ماشین پرسیدم: این برای چه است؟ گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه. من هم این پنکه را که تو انبار بود آوردم، گذاشتم سر راه دستگاه که بسته های خالی از شکلات را با باد پرت کنه بیرون. نگاهی به هیئت مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود. به کارگر خلاق که ما را از شر٬ یک و نیم میلیون دلار، خرج اضافی رهانیده بود٬ یک تشویق نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم. •گاهى ساده ترين راه حل پيش روى ماست اگر مشكلات را بزرگ و پيچيده نبينيم...👌 دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 «سپاس خدا را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمومنین علی (ع) و ائمه اطهار (ع) تمسک می‌جویند»... به مناسبت سالروز ولادت مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین (ع) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ سپاس خدا را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمومنین علی (ع) و ائمه اطهار (ع) تمسک می‌جویند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمَالَ دِينِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَم‏ سپاس خداى را كه مقرر فرموده كمال دين و تماميت نعمت خود را بر ولايت حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب كه بر او درود و سلام باد الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِهَذَا الْيَوْمِ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِينَ بِعَهْدِهِ إِلَيْنَا سپاس خداى راست كه ما را بدين روز گرامى داشته و ما را از وفا كنندگان به عهدى كه به ما سپرده قرار داده است وَ مِيثَاقِهِ الَّذِي وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَةِ وُلاَةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ‏ و قرار داده ما را از وفا كنندگان پيمانى كه از ما گرفته است براى ولايت واليان امرش و قائمان به عدلش وَ لَمْ يَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِينَ وَ الْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّين‏ و ما را از منكران و تكذيب كنندگان به روز قيامت نكرده است دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 فضائل مولا امیرالمومنین علی سلام الله علیه سد الابواب: به‌معنای مسدودکردن درها، به واقعه‌ای اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام به ‌فرمان خدا دستور داد جز درِ خانه امام علی(ع)، درِ همه خانه‌هایی که به مسجد النبی باز می‌شدند، مسدود گردد. علامه مجلسی در جلاء العیون به واسطه شیخ طوسی این جریان را این گونه نقل می کند که امام حسن (علیه السلام) در رابطه با این جریان و باب فضیلت خاندان پیامبر این آیه را قرائت کردند: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (33 احزاب) چون آيه تطهير نازل شد، حضرت جمع كرد من را، برادرم، مادرم و پدرم را و در خانه امّ سلمه بود، ما چهار نفر را در زير عبا داخل كرد گفت: خداوندا اينها اهل بيت من هستند، اينها اهل عترت من هستند، پس برطرف كن از ايشان رجس را و پاك گردان ايشان را پاك گردانيدنى. بعد از نزول اين آيه تا وقت وفات آن حضرت، هر روز در وقت صبح حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به در خانه ما مى‏آمد و مى‏گفت: الصّلاة يرحمكم اللّه، اين آيه را مى‏خواند و مى‏رفت، و امر كرد آن حضرت كه درهائى كه مردم به سوى مسجد گشوده‏اند ببندند به غير از در خانه علی. هنگامی که اصحاب اعتراض کردند پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: إِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنِّي أُمِرْتُ بِشَيْ‏ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ. (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، ج‏1، ص 118/مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص 191) چون در اين باب با آن حضرت سخن گفتند، فرمود: من از پيش خود در شما را نبسته‏ام و در على را نگشوده‏ام وليكن من متابعت مى‏كنم آنچه را خدا به من وحى كرده است، خدا مرا امر كرده است كه آن درها را ببندم و در او را بگشايم. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 تشبیه علی علیه‌السلام با ذوالقرنین ابی الطفیل گوید: امیرالمؤمنین بر فراز منبر فرمود: «سلونی قبل از تفقدونی: بپرسید تا از میان شما نرفته‌ام.» هرگز بعد از من نمی‌توانید مانند مرا برای سؤال پیدا کنید. ابن الکوّاء برخاست و گفت: ذوالقرنین، پادشاه بود یا پیغمبر؟ فرمود: نه پیغمبر بود نه پادشاه؛ بلکه بندهٔ صالحی بود که خدای را دوست می‌داشت و خدا او را دوست می‌داشت. برای خدا خیرخواه بود، خدا هم برای او خیرخواهی کرد، یک بار به سمت راست سرش ضربت زدند از دنیا رفت و دوباره زنده شد، بار دیگر به سمت چپ سرش ضربت زدند و مُرد؛ در میان شما نیز کسی هست که مانند اوست (منظور امام، خودش بود که یک بار در جنگ خندق ضربت عمروبن عبدود فرق سرش راشکافت و بار دیگر، ضربت ابن مجلم بود). (فضائل الخمسه- مشکل الاثار طحاوی، ج 2، ص 350- علی در کتب اهل سنت) دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَامِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَالْأَئِمَّةِعَلَيْهِمُ السَّلاَمُ روز بهترین پدر مبارک ❤️😘 دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حتما ببینید 🖍 ۵۰ملیون تومان وام بدون بهره وچک و ضامن وام طرح همنشین برای هر نفر ۵۰ ملیون بدون ضامن و چک و سفته و بدون سود. شرایط دریافت وام را در کلیپ ببینید دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولادت امام موسی کاظم(ع) درباره تاریخ ولادت امام موسی کاظم(ع) دو تاریخ ۲۰ ذی الحجه و هفتم صفر ذکر شده است؛ براساس مستندات و تخمین ها می توان بیان کرد، امام موسی کاظم(ع) در ۲۰ ذی الحجه متولد شده اند
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 ظهور نور هدایت بین مکّه و مدینه محدّثین و مورّخین و از آن جمله ابوبصیر حکایت کند: امام جعفر صادق علیه السلام به همراه خانواده و بعضى از اصحاب که من نیز همراه ایشان بودم ، اعمال حجّ را انجام دادیم و سپس به سوى مدینه منوّره بازگشت نمودیم . در بین راه ، به محلّى رسیدیم که ((اءبواء)) نام داشت ، حضرت دستور فرمود تا قافله پیاده شوند و استراحت نمایند. خانواده حضرت نیز با فاصله کمى از اصحاب ، فرود آمد و همان جا منزل گرفت ، پس از گذشت لحظاتى که استراحت کردیم و غذا خوردیم ، شخصى نزد امام صادق علیه السلام آمد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! همسرتان ، حمیده پیام داد که هر چه زودتر نزد او بروید؛ زیرا حالتى فوق العادّه برایش ‍ عارض گردیده است - یعنى ؛ در حال زایمان نوزاد مى باشد -. امام علیه السلام با شنیدن این خبر، سریع حرکت نموده و به سمت همسرش رفت ؛ و پس از گذشت مدّتى کوتاه مراجعت نمود و تمام افرادى که حضور داشتند، به احترام آن حضرت از جاى خود برخاستند و گفتند: یاابن رسول اللّه ! خداوند، شما را به خیر و سعادت بشارت دهد، چه خبر است و حمیده در چه حالتى به سر مى برد؟ حضرت فرمود: خداوند متعال ، حمیده را به سلامت نگه داشت ، و به من ، نوزاد مبارکى را عطا نمود که در روى زمین بهتر از او نیست . و سپس افزود: حمیده جریانى را براى من تعریف کرد و فکر مى کرد که من آن را نمى دانم . اصحاب گفتند: آن جریان چه بود؟! حضرت فرمود: حمیده اظهار داشت : همین که نوزاد عزیز به دنیا آمد، دست هاى خود را بر زمین نهاد و سر به سمت آسمان بلند کرد و تسبیح و تحمید و تهلیل خداوند جلّ و علا را به جاى آورد؛ و سپس بر رسول خدا صلوات و تحیّت فرستاد. حضرت در ادامه فرمایشات خود افزود: من به حمیده گفتم : این حرکات ، مخصوص پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و دیگر ائمّه اطهار مى باشد، که هنگام ولادت دست خود را بر زمین قرار داده و سر به سمت آسمان بلند نموده و مشغول تسبیح و تحمید و تهلیل خداوند متعال مى گردند. و نیز بر پیغمبر خدا صلوات و درود مى فرستند؛ و سپس با اقرار و اعتراف مى گویند: بر یگانگى خداوند شهادت مى دهم ؛ و این که خدائى جز او وجود ندارد. و همین که چنین حرکات و جملاتى از ایشان صادر گردید، خداوند رحمان علوم اوّلین و آخرین را بر آن ها مقرّر مى گرداند؛ و نیز ملک روح الا مین در شب هاى قدر به زیارت آن امام خواهد آمد. سپس ابوبصیر در پایان خبر فرخنده میلاد حضرت موسى ابن جعفر علیه السلام گوید: ولادت آن حضرت در سال 128 هجرى قمرى واقع گردید. و چون کاروان حضرت به مدینه رسید، امام صادق علیه السلام به مدّت سه روز سفره انداخت و تمام افراد، بر سفره ولیمه امام موسى کاظم علیه السلام مى نشستند و غذا مى خوردند. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 نشانه هائى از امامت ابوبصیر روایت کند: روزى به محضر مبارک امام موسى کاظم علیه السلام وارد شدم و عرضه داشتم : فدایت گردم ، امام چگونه شناخته مى شود و نشانه هاى امامت چیست ؟ حضرت فرمود: امات نشانه ها و علامتهاى بسیارى دارد: یکى آن بود که پدرم انجام داد جریان بینا شدن ابوبصیر توسّط امام صادق علیه السلام . و از طرف خداوند متعال به وسیله حضرت رسول صلى الله علیه و آله منصوب و معرّفى شود، همانطور که امام علىّ علیه السلام را نصب نمود. و دیگر آن که آنچه از او در هر موضوعى سئوال کنند، جواب آن را بداند و بتواند پاسخ دهد، و با مردم از هر قبیله و نژادى و صاحب هر لغتى که باشند، سخن گوید. سپس افزود: اى ابوبصیر! هم اکنون نشانه اى از آن را مشاهده و ملاحظه خواهى نمود. آن گاه لحظاتى گذشت ، ناگهان شخصى از اهالى خراسان وارد شد و با زبان عربى با حضرت سخن گفت ؛ ولى امام علیه السلام به فارسى و زبان محلّى با آن خراسانى صحبت مى فرمود. مرد خراسانى با حالت تعجّب گفت : یا ابن رسول اللّه ! من با شما به زبان عربى سخن مى گویم ؛ لیکن شما به زبان فارسى صحبت مى فرمائى ؟! حضرت فرمود: اگر ما نتوانیم به زبان فارسى و محلّى با شما سخن گوئیم ؛ پس چه مزیّت و فضیلتى بر دیگران داریم . پس از آن ، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: اى ابوبصیر! امام به تمام لغات انسانها آشنا است ، و نیز زبان تمام حیوانات را مى فهمد و با آنها سخن مى گوید؛ و کسى که داراى این مزایا و اوصاف نباشد، امام نیست . دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 احتجاج و غلبه بر رقیب مرحوم طبرسى در کتاب شریف خود به نام احتجاج آورده است : روزى مهدى عبّاسى با حضور بعضى از علماء اهل سنّت و از آن جمله ابویوسف - که یکى از علماء برجسته دربار به حساب مى آمد، جلسه اى تشکیل داد؛ و حضرت ابوالحسن امام موسى کاظم علیه السلام را نیز در آن جلسه دعوت کرد. امام کاظم علیه السلام پس از ورود، از ابویوسف مطلبى را پرسید؛ ولى او نتوانست جواب سئوال حضرت را بدهد. پس از آن ، خطاب به حضرت کرده و اجازه گرفت تا سئوالى را مطرح کند؟ امام علیه السلام فرمود: آنچه مایل هستى سؤ ال و مطرح کن . ابویوسف پرسید: درباره حاجى که در حال احرام باشد، آیا شرعاً مى تواند از سایه بان استفاده کند؟ حضرت فرمود: خیر، صحیح نیست . پرسید: چنانچه خیمه اى را نصب کند و داخل آن رود، چه حکمى دارد؟ فرمود: در آن اشکالى نیست . پرسید: چه فرقى بین آن دو وجود دارد؟! حضرت فرمود: درباره زن حایض چه مى گوئى ، آیا نمازهاى خود را باید قضا کند یا خیر؟ جواب داد: خیر. فرمود: آیا روزه هاى خود را باید قضا نماید؟ گفت : بلى . فرمود: چه فرقى بین نماز و روزه مى باشد؟ گفت : در شریعت اسلام حکم آن چنین وارد شده است . امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: درباره احکام شخص حاجى در حال احرام نیز چنان وارد شده است . در این لحظه مهدى عبّاسى خطاب به ابویوسف کرد و گفت : اى ابویوسف ! چه کردى ؟ کارى که نتوانستى انجام دهى ؟! ابویوسف گفت : او یعنى ؛ امام کاظم علیه السلام - مرا با یک استدلال از پاى درآورد. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥مخفی فرق ما وغربیها دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 🔴 نامه بسیار جالب نظر علی طالقانی به خدا در زمان ناصرالدین شاه قاجار این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه‌ای در مدرسهٔ مروی تهران و از طلبه‌های فقیر آن مدرسه بوده است. آنقدر فقیر بود که شبها می‌رفت دور و بر حجره‌های دیگر می‌گشت و از باقیمانده غذاهای آنها چیزی برای خوردن پیدا می‌کرد. یک روز نظرعلی به ذهنش می‌رسد که برای خدا نامه‌ای بنویسد. نامهٔ او همینک در موزه گلستان تهران تحت عنوان "نامه‌ای به خدا" نگهداری می‌شود. اما متن و مضمون این نامه چنین است بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید "هیچ موجود زنده‌ای نیست الا آنکه روزی آن برعهده من است" من هم جنبنده‌ای هستم از جنبندگان شما بر روی زمین،‌ درجائی دیگر از قرآن فرموده‌اید "مسلماً خدا خلف وعهده نمی‌کند" بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم. همسری زیبا و متین یک خانه وسیع یک مستخدم یک کالسکه و سورچی یک باغ مقداری پول جهت تجارت لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. آدرس اینجانب: مدرسه مروی، طهران، حجره شماره شانزده، نظرعلی طالقانی... نظرعلی بعد از نوشتن نامه، با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می‌گوید، مسجد خانهٔ خداست. پس بهترست آن را داخل مسجد بگذارم. می‌رود به مسجد شاه و نامه را در مسجد و در شکاف دیوار قایم می‌کند و با خودش می‌گوید: حتماً خدا پیدایش می‌کند! او نامه را پنجشنبه در مسجد می‌گذارد. از قضا، صبح جمعه ناصر الدین شاه با درباری‌ها می‌خواسته به شکار برود. کاروان او از جلوی مسجد می‌گذشته، ناگهان به اذن خدا، یک بادتندی شروع به وزیدن می‌کند و جالب‌تر از همه آنکه نامهٔ نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می‌اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می‌خواند و دستور می‌دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسهٔ مروی می‌فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می‌خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور می‌دهد همه وزرایش جمع شوند.. می‌گوید: این طلبه جوان، نامه‌ای را که برای خدا نوشته بودند، حال خداوند نامهٔ ایشان را به ما حواله فرمودند. پس ما باید انجامش دهیم و لذا همانجا دستور می‌دهد همهٔ خواسته‌های نظرعلی یک‌به‌یک اجراء شود! این نامه بصورت واقعی و مستند و مستدل در موزهٔ کاخ گلستان موجودست، و بدستور ناصرالدین شاه قاجار بعنوان یک شبه‌معجزه معنوی از جانب پروردگار، با احترام خاصی  بصورت قاب تصویری در کاخ پادشاهی نصب بوده است. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✅اجتماع بزرگ مدافعان حریم خانواده 🟠مادران و دختران فاطمی 🟢پدران و پسران علوی 🔷به مناسبت روز عفاف و حجاب🔷 🏃🏃‍♂همراه با برنامه پیاده روی خانوادگی 🎁🎈🪅اجرای برنامه های متنوع و اهدا جوایز نفیس 🔺زمان:چهارشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲ 🔻محل تجمع: میدان امام علی "ع" 🏞مسیر پیاده روی: میدان امام علی"ع"به سمت پارک شقایق @shora_tablighat_semnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌**🎥 شناسایی زنان بی‌حجاب با هوش مصنوعی** 🔹این تصاویر در خیابان ولیعصر تهران و در چند روز گذشته ضبط شده است. ضابطان پلیس از زنان بی‌حجاب تصویر گرفته و با استفاده از هوش مصنوعی هویت آن‌ها را شناسایی می‌کنند. در برخی موارد نیز پرونده قضایی تشکیل و به قوه‌قضائیه ارسال شده است. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشمندای هسته‌ای کشور یه جلبک کِشت کردن که هر گرمش رو خارجی‌ها ۳۹۰ دلار میخرن؛ یعنی کیلویی ۳۹۰ هزار دلار! به دلار امروز میشه کیلویی تقریبا ۱۸ میلیارد تومان!! اینا رو به مردم نشون بدید ... 📆 ۱۴۰۲/۳/۲۳ 🇮🇷 ‌‌😎 @JOK_MOK20👍 شااد باشید😻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زوج خوشبخت *آقای رمضانلی و خانم موسایی زوج اهل کتگنبد سروستان، صاحب سیزده بچه و درحال حاضر سه‌قلو باردار است و تا چهارماه آینده شانزده نفره میشوند /_ یک تیم فوتبال با چهار بازیکن ذخیره /_ این زوج قصد دارند تعداد فرزندانشان را به بیست نفر افزایش دهند* برا سلامتیشون صلوات ✅با ساده کردن زندگی آن را وسعت بخشیم دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 داستانک/ گودال پر از طلا مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید.او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد.او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت.او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد.رهگذری او را دید و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت:این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست،تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده است و شرایط مناسبی دارید پس به فکر دیگران نیز باشید.بخشش مال همچون هرس کردن درخت است پول با بخشش زیادتر و زیادتر میشود.دارایی شما حساب بانکیتان نیست، دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته هایی است که برای یاری رساندن دیگران به گردش در می آورید. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
♦️‌ عرض کنم خدمت اونهائی که از مهمونی ده کیلومتری عید غدیر خوشحال بودن وهستن❤️یه هشتاد کیلومتری تو راهه. دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
هدایت شده از جوک وموک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽برخورد جدی پلیس شروع شد. اونم با خانمهای کشف حجاب کرده 😱 فقط اونی که از وَن ترسید روببین.حتما به یاد مهسا امینی افتاد😰😰 ‌‌😎 @JOK_MOK20😜 شااد باشید😻
شهید عاملو شهیدی که تاریخ شهادت خود را می دانست،ودیدارهای او با امام زمان (عج)زبان زده مردم متدین سمنان است. محل دفن این شهید امامزاده یحیی(ع)سمنان جسم و جان بی‌مقدارم آنچنان ارزشی ندارد که برای رضایت تو آن را فدا کنم بخشی از وصیتنامه عرفانی #شهید_کاظم_عاملو برای #استوری، #پروفایل و صفحه نمایش تلفن‌همراه دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید 💠 کانال استیکر👇🙏 @sticker1000 💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏 📚 @h_bohlol 📚 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂