هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
✍️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!
قانونش این بود کـه:
باوجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!
میگفت کـه کارهای بچههارو انجام میدم و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی … چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
میگفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمیکنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکنه
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف می زنم و مـادرم یا پدرم چرت می زنند و شب می خوابیم… صبح صبحانهاي میخوریم، بعد برمیگـردم بـه زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه “عکس” گذاشته بودو یه نوشته کـه متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم کـه بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو کـه گفتـه بودی بـه یاد دارم…
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته کـه: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها بـه عنوانِ بهترین ساعتهای سال ها و ماههاي گذشته اش یاد کرده»
و اضافه کرد کـه:
اگه راستش رو بخوای “بیشتر” از مادرم برای خودم خوشحالم کـه از این «فرصت و شانس»
نهایتِ استفاده رو بردهام…!!
قوانینِ خوب رو دوست دارم… برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون هاي قشنگ بذارید؛ بعداً حسرت قانون هاي گذاشته نشده رو نداشته باشید
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🔴 روانشناسی مردان
💠 جملات يك مرد كوتاه و صريحتر از جملات زن است. ابتدای جملهاش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن نتيجهگيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از چند موضوع صحبت نكنيد.
💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه میخواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت میخواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده میخواهم با تو صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از جوک وموک
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨دلیل شکست حمله اسرائیل به ایران از زبان مامور امآی6
▪️یک سامانه پدافند ناشناخته جنگندهها را قفل کرد!
🔻 «آلستر کروک» دیپلمات و مامور سابق امآی6 انگلیس:
🔹هواپیماهای اسرائیلی که قرار بود در مرحله اول با موشکهای دور برد پدافند هوایی را منهدم کنند، حتی به هفتاد یا صد کیلومتری مرزهای ایران هم نرسیدند.
🔸پس چه اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسد که اول از همه آنها توسط یک سیستم دفاع موشکی دیگر قفل شده بودند و از ادامه دادن ترسیدند و سپس حمله را کنسل و موشکهای دوربرد خود را شلیک کردند.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جوک
#jok
😎 @JOK_MOK20 😜
شااد باشید😻
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴این خانم معلم عکس شهدایی که توی سالن مدرسه بودن رو جمع کرده و جای دیگهای گذاشته؛ سه شب شهید به خوابش میاد میگه: ما به شما چه بدی کردیم که عکس های ما رو جمع کردید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از رسانه مجازی سمنان
✅ 🔸برنامه رادیویی #شبهای_نقره_ای
ویژه شهرستان های #سمنان و #سرخه
♦️مهمان برنامه:
حجت الاسلام مهندس مهدی موحدزاده( فعال فرهنگی،اجتماعی ) با موضوع فعالیتهای گروههای جهادی در محله ملحی محلات سمنان
🔸باز پخش : روزهای شنبه و سه شنبه ساعت ۴ الی پنج صبح و ۱۶ الی ۱۷ بعدازظهر
🔸موج fm ردیف 94 ،موجmwردیف 1008
♦️راههای ارتباط با برنامه
سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۰۲۳۱
☎️تلفن ۳۳۴۴۷۷۴۸
#صدا
#رسانه_مجازی
@semnan_irib
🔴کوهی که رفیق جهنمیان است!
-عبدالله بن بکر ارجانى مىگوید: با امام صادق(ع) در مسافرت از مدینه به مکه همراه بودم، به توقفگاهى به نام «عسفان» رسیده و آنجا توقف کردیم، آن گاه حرکت کرده و در راه کوه سیاه وحشتناکى دیدیم، عرض کردم: اى پسر رسول خدا! چقدر این کوه وحشتناک است! اولین بار است که در راه به چنین کوهى بر مىخوریم.
آن حضرت(ع) فرمودند: مىدانى این چه کوهى است؟ این کوه «کمد» نام دارد و بر درهاى از درههاى جهنم که خداوند قاتلان امام حسین(ع) را در آن جاى داده است، قرار دارد و زیر آن آبهاى جهنم جارى است؛ یعنى چرک و خون جهنمیان و آلودگىهاى آنان، آب جوش سوزان، چرکهایى که از فرج زناکاران خارج مىشود و آبهایى که از جهنم، لظى، حطمه، سقر، جحیم و هاویه و سعیر بیرون مىآید.
هرگاه که از اینجا عبور مىکنم و این کوه را مىبینم، مىایستم و آن دو نفر را مىبینم که گریه و کمک مىخواهند، به قاتلان پدرم نگریسته و به آن دو مىگویم: بدون شک شما این کار آنان را پىریزى کردید، هنگامى که قدرت را به دست گرفتید، به ما رحم نکردید، ما را کشتید، محروم کردید، حق ما را پایمال کرده و بدون در نظر گرفتن ما هر کاریى خواستید انجام دادید، خدا رحم نکند به کسى که به شما رحم کند! مجازات کار خود را بچشید که خدا به بندگان خود هیچ ظلمى نمىکند.
📚داستانهای عبرت اموز کربلا
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
یکی از محبوب ترین و دلیرترین فرمانده هان تاریخ جنگ
شاید تا اسم همت میاد خیلی ها یاد اون اتوبان معروف تهران بیافتند!!!
اما اینگونه نیز همت را بشناسیم :
ساعت یک و دو نصف شب بود. صدای شُرشُر آب می آمد. یکی ظروف رزمنده ها رو جمع کرده بود و خیلی آروم ، به طوری که کسی بیدار نشود ، پای تانکر آب میشست.آری او کسی نبود جز ابراهیم همت ، فرمانده ی لشکر .
انسان بزرگ هر چه بالاتر می رود ، خاکی تر می شود.
این خصوصیت مردان بزرگ است.
روان شاد ابراهیم همت یکی از تئورسین ها و فرماندهان بزرگ جنگ 8ساله بود که او و یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر و تصرف ارتفاعات کانی مانگا داشتند.
آن بزرگوار در جریان عملیات خیبر تا سر حد وفاداری و شهامت مقاومت کرده و در نهایت همراه با معاونش در جزیره مجنون به شهادت رسیدند.
« یاد همه شهدا و جانبازان كشور عزيزمان گرامی باد »🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔘داستان کوتاه
#نجات_عشق❤️
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشـــق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟»
ثروت گفت:« نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.»
پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.
غرور گفت:« نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.»
غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:« اجازه بده تا من باتو بیایم.»
غم با صدای حزن آلود گفت:« آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.»
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید.
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:« بیا عشق، من تو را خواهم برد.»
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: « آن پیرمرد که بود؟»
علم پاسخ داد: « زمان»
عشق با تعجب گفت:« زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟»
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: « زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✨﷽✨
✍️رفیق خدا که باشی
هیچ وقت، بن بست و ناامیدی برات معنایی نداره
کسی که به خدا در زندگی تکیه میکنه
و خدا رو سرپرست خودش در زندگیو میگیره، هیچ وقت نه بابت گذشته افسوس میخوره و نه بابت آینده نگران میشه
چون میدونه خدا جباره و
جبار به معنی جبران کننده است.
متاسفانه اکثر ما به آدمهایی مثل خودمون تکیه میکنیم و وقتی اونا رو از دست میدیم یا بهمون ضربه میزنند از هم میپاشیم و از خدا گله میکنیم که چرا؟؟
در صورتی که خدا خودش بارها به ما تذکر میده که فقط به من تکیه کنید و از من کمک بخواید.
مسلما توکل کردن یک شبه اتفاق نمیافته، یک دانشگاهه که باید هر روز تمرین کرد و درس های کوچیک و بزرگش و پاس کرد تا به موفقیت و آرامش و پیروزی رسید.
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ [ ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ] ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍ [ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ] ﭘﻴﺮﻭﺯﻧﺪ .(٥٦) سوره مائده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅