🔴 داستانک ملاقات
سرباز از برج دیده بانی نگاه می کرد و عکاس را می دید که بی خیال پیش می آمد. سه پایه اش را به دوش می کشید. هیچ توجهی به تابلوی « منطقه نظامی - عکاسی ممنوع » نکرد.
هوا سرد بود و سرباز حوصله نداشت از دکل پایین بیاید. مگسک تفنگ را تنظیم کرد و لحظه ای نفس در سینه اش حبس شد. در حال کشیدن ماشه، تلفن برجک زنگ زد و تیرش خطا رفت.
پشت خط یکی گفت:" جک خواهرت از مینه سوتا آمده بود تو را ببیند. همان که می گفتی عکاس روزنامه است. فرستادمش سر پستت تا غافلگیر شوی."
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🔻درب حرم حضرت عبدالعظیم خودبخود باز شد❗️
◽️آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی(مرجع تقلید) به سبب اعتراض به جسارت های ضد مذهبی رضا خان به شهر ری مهاجرت کرده بود
◽️محل اقامت ایشان که در جوار حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام بود محاصره شد
◽️وی در یکی از شب ها به قصد زیارت به ماموری که نگهبان درب بود ، فرمود:
در را باز کن تا به زیارت مشرّف شوم
◽️مامور از بازکردنِ در خودداری کرد و به درخواست های مکرر ایشان اعتنایی نمی کرد
◽️حاج آقا خطاب به نگهبان فرمود:
ما خود در را باز می کنیم و احتیاجی به تو نداریم
سپس دو رکعت نماز به جا آورد و پس از آن دعایی خواند
در این هنگام درب حرم مطهر خود به خود باز شد!
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
✍️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!
قانونش این بود کـه:
باوجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!
میگفت کـه کارهای بچههارو انجام میدم و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی … چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
میگفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمیکنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکنه
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف می زنم و مـادرم یا پدرم چرت می زنند و شب می خوابیم… صبح صبحانهاي میخوریم، بعد برمیگـردم بـه زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه “عکس” گذاشته بودو یه نوشته کـه متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم کـه بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو کـه گفتـه بودی بـه یاد دارم…
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته کـه: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها بـه عنوانِ بهترین ساعتهای سال ها و ماههاي گذشته اش یاد کرده»
و اضافه کرد کـه:
اگه راستش رو بخوای “بیشتر” از مادرم برای خودم خوشحالم کـه از این «فرصت و شانس»
نهایتِ استفاده رو بردهام…!!
قوانینِ خوب رو دوست دارم… برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون هاي قشنگ بذارید؛ بعداً حسرت قانون هاي گذاشته نشده رو نداشته باشید
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🔴 روانشناسی مردان
💠 جملات يك مرد كوتاه و صريحتر از جملات زن است. ابتدای جملهاش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن نتيجهگيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از چند موضوع صحبت نكنيد.
💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه میخواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت میخواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده میخواهم با تو صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
❌یه زن اوکراینی مسیحی ارتدوکس سال ۲۰۱۴ با پسر ده ساله اش مهاجرت می کنه اسراییل.
پسره(دیوید بوگدانوفسکی)، به عنوان گروهبان پارسال در جنگ علیه مردم بیگناه غزه، شرکت می کنه، کشته میشه و در قبرستان نظامیان حیفا دفن میشه.
یه روز مادر به دیدار قبر پسرش میاد می بینه که روی سنگ قبر پارچه سیاه آویزان شده.
علت را که می پرسه، بهش اطلاع میدن که خانواده های نظامیان یهودی دفن شده در این قبرستان اعتراض کردند که صلیب روی سنگ قبر پسرش باعث آزار روحی و نخواندن قدیش/کدیش میشه و خاخام ارتش به مادر دستور داد که یا صلیب را بردارند یا جسد را به بیرون قبرستان برده و در جایی دیگه دفن کنند.
و الان هنوز بین مادر و وزارت دفاع و طرفین شاکی درگیری سر این موضوع وجود داره.
اینا حتی به قبر کسی که براشون جنگیده هم رحم نمی کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
✍️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!
قانونش این بود کـه:
باوجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!
میگفت کـه کارهای بچههارو انجام میدم و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی … چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
میگفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمیکنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکنه
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف می زنم و مـادرم یا پدرم چرت می زنند و شب می خوابیم… صبح صبحانهاي میخوریم، بعد برمیگـردم بـه زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه “عکس” گذاشته بودو یه نوشته کـه متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم کـه بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو کـه گفتـه بودی بـه یاد دارم…
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته کـه: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها بـه عنوانِ بهترین ساعتهای سال ها و ماههاي گذشته اش یاد کرده»
و اضافه کرد کـه:
اگه راستش رو بخوای “بیشتر” از مادرم برای خودم خوشحالم کـه از این «فرصت و شانس»
نهایتِ استفاده رو بردهام…!!
قوانینِ خوب رو دوست دارم… برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون هاي قشنگ بذارید؛ بعداً حسرت قانون هاي گذاشته نشده رو نداشته باشید
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🔴 روانشناسی مردان
💠 جملات يك مرد كوتاه و صريحتر از جملات زن است. ابتدای جملهاش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن نتيجهگيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از چند موضوع صحبت نكنيد.
💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه میخواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت میخواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده میخواهم با تو صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟
.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از جوک وموک
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨دلیل شکست حمله اسرائیل به ایران از زبان مامور امآی6
▪️یک سامانه پدافند ناشناخته جنگندهها را قفل کرد!
🔻 «آلستر کروک» دیپلمات و مامور سابق امآی6 انگلیس:
🔹هواپیماهای اسرائیلی که قرار بود در مرحله اول با موشکهای دور برد پدافند هوایی را منهدم کنند، حتی به هفتاد یا صد کیلومتری مرزهای ایران هم نرسیدند.
🔸پس چه اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسد که اول از همه آنها توسط یک سیستم دفاع موشکی دیگر قفل شده بودند و از ادامه دادن ترسیدند و سپس حمله را کنسل و موشکهای دوربرد خود را شلیک کردند.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جوک
#jok
😎 @JOK_MOK20 😜
شااد باشید😻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این خانم معلم عکس شهدایی که توی سالن مدرسه بودن رو جمع کرده و جای دیگهای گذاشته؛ سه شب شهید به خوابش میاد میگه: ما به شما چه بدی کردیم که عکس های ما رو جمع کردید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
هدایت شده از رسانه مجازی سمنان
✅ 🔸برنامه رادیویی #شبهای_نقره_ای
ویژه شهرستان های #سمنان و #سرخه
♦️مهمان برنامه:
حجت الاسلام مهندس مهدی موحدزاده( فعال فرهنگی،اجتماعی ) با موضوع فعالیتهای گروههای جهادی در محله ملحی محلات سمنان
🔸باز پخش : روزهای شنبه و سه شنبه ساعت ۴ الی پنج صبح و ۱۶ الی ۱۷ بعدازظهر
🔸موج fm ردیف 94 ،موجmwردیف 1008
♦️راههای ارتباط با برنامه
سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۰۲۳۱
☎️تلفن ۳۳۴۴۷۷۴۸
#صدا
#رسانه_مجازی
@semnan_irib
🔴کوهی که رفیق جهنمیان است!
-عبدالله بن بکر ارجانى مىگوید: با امام صادق(ع) در مسافرت از مدینه به مکه همراه بودم، به توقفگاهى به نام «عسفان» رسیده و آنجا توقف کردیم، آن گاه حرکت کرده و در راه کوه سیاه وحشتناکى دیدیم، عرض کردم: اى پسر رسول خدا! چقدر این کوه وحشتناک است! اولین بار است که در راه به چنین کوهى بر مىخوریم.
آن حضرت(ع) فرمودند: مىدانى این چه کوهى است؟ این کوه «کمد» نام دارد و بر درهاى از درههاى جهنم که خداوند قاتلان امام حسین(ع) را در آن جاى داده است، قرار دارد و زیر آن آبهاى جهنم جارى است؛ یعنى چرک و خون جهنمیان و آلودگىهاى آنان، آب جوش سوزان، چرکهایى که از فرج زناکاران خارج مىشود و آبهایى که از جهنم، لظى، حطمه، سقر، جحیم و هاویه و سعیر بیرون مىآید.
هرگاه که از اینجا عبور مىکنم و این کوه را مىبینم، مىایستم و آن دو نفر را مىبینم که گریه و کمک مىخواهند، به قاتلان پدرم نگریسته و به آن دو مىگویم: بدون شک شما این کار آنان را پىریزى کردید، هنگامى که قدرت را به دست گرفتید، به ما رحم نکردید، ما را کشتید، محروم کردید، حق ما را پایمال کرده و بدون در نظر گرفتن ما هر کاریى خواستید انجام دادید، خدا رحم نکند به کسى که به شما رحم کند! مجازات کار خود را بچشید که خدا به بندگان خود هیچ ظلمى نمىکند.
📚داستانهای عبرت اموز کربلا
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
یکی از محبوب ترین و دلیرترین فرمانده هان تاریخ جنگ
شاید تا اسم همت میاد خیلی ها یاد اون اتوبان معروف تهران بیافتند!!!
اما اینگونه نیز همت را بشناسیم :
ساعت یک و دو نصف شب بود. صدای شُرشُر آب می آمد. یکی ظروف رزمنده ها رو جمع کرده بود و خیلی آروم ، به طوری که کسی بیدار نشود ، پای تانکر آب میشست.آری او کسی نبود جز ابراهیم همت ، فرمانده ی لشکر .
انسان بزرگ هر چه بالاتر می رود ، خاکی تر می شود.
این خصوصیت مردان بزرگ است.
روان شاد ابراهیم همت یکی از تئورسین ها و فرماندهان بزرگ جنگ 8ساله بود که او و یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر و تصرف ارتفاعات کانی مانگا داشتند.
آن بزرگوار در جریان عملیات خیبر تا سر حد وفاداری و شهامت مقاومت کرده و در نهایت همراه با معاونش در جزیره مجنون به شهادت رسیدند.
« یاد همه شهدا و جانبازان كشور عزيزمان گرامی باد »🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔘داستان کوتاه
#نجات_عشق❤️
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشـــق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟»
ثروت گفت:« نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.»
پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.
غرور گفت:« نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.»
غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:« اجازه بده تا من باتو بیایم.»
غم با صدای حزن آلود گفت:« آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.»
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید.
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:« بیا عشق، من تو را خواهم برد.»
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: « آن پیرمرد که بود؟»
علم پاسخ داد: « زمان»
عشق با تعجب گفت:« زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟»
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: « زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✨﷽✨
✍️رفیق خدا که باشی
هیچ وقت، بن بست و ناامیدی برات معنایی نداره
کسی که به خدا در زندگی تکیه میکنه
و خدا رو سرپرست خودش در زندگیو میگیره، هیچ وقت نه بابت گذشته افسوس میخوره و نه بابت آینده نگران میشه
چون میدونه خدا جباره و
جبار به معنی جبران کننده است.
متاسفانه اکثر ما به آدمهایی مثل خودمون تکیه میکنیم و وقتی اونا رو از دست میدیم یا بهمون ضربه میزنند از هم میپاشیم و از خدا گله میکنیم که چرا؟؟
در صورتی که خدا خودش بارها به ما تذکر میده که فقط به من تکیه کنید و از من کمک بخواید.
مسلما توکل کردن یک شبه اتفاق نمیافته، یک دانشگاهه که باید هر روز تمرین کرد و درس های کوچیک و بزرگش و پاس کرد تا به موفقیت و آرامش و پیروزی رسید.
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ [ ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ] ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍ [ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ] ﭘﻴﺮﻭﺯﻧﺪ .(٥٦) سوره مائده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👑پادشاهی در زمستان به نگهبانی گفت: سردت نیست؟
گفت: عادت دارم.
گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند ولی فراموش کرد.
صبح جنازه نگهبان را در حالی پیدا کردند که روی دیوار نوشته بود:
به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای درآورد...
حالا این شده داستان ما...
❤️رسول خدا(ص) فرمودند: هرکه یک شب در آرزوی گرانی بر امت من باشد، خداوند اعمال چهل ساله او را تباه خواهد کرد.
📚[کنزالاعمال، ج ۹۸، ص ۴]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥شوخی های یک شهید در هنگام مصاحبه
💥احسان محبوبی؛ همین جوان شوخ این فیلم سال ۶۵ در سن بیست سالگی، در عملیات کربلای پنج شهید شد. داداش بزرگترش حسن، هم سال۶۲ در والفجر چهار شهید شده بود. نثار روح باصفای این شهید عزیز صلوات و فاتحهای بخوانیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از دوران جوانی و فوتبال بازی کردن شهیدالقدس، #سید_حسن_نصرالله
#رسانه_مجازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
🎞 همخوانی سرود نسل سلمان توسط دانش آموزان شهرستان #سرخه در اجتماع بزرگ استکبارستیزی یاوران مقاومت نسل سلیمانی شهرستان سرخه
🎬 تصویر و تدوین: ابوالفضل سیاسر
🇮🇷 کاری از : حوزه ولایت بسیج دانش آموزی شهرستان سرخه
#یوم_الله_سیزده_آبان
#مرگ_بر_استکبار ✊
#رسانه_مجازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
📚حکایت آموزنده
🔸به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟ گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ ڪنیم...
بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را ڪوچڪ مشمارید کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای ڪوچڪ درست شـده اند
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✅️خر بی دل و جگر
روزی روباه خری را پیش شیر برد و شیر خر را پاره پاره کرد.
وقتی مقداری غذا خورد تشنه شد و به کنار چشمه رفت تا آب بنوشد. وقتی شیر برگشت دید خبری از دل و جگر خر نیست به روباه گفت:
پس دل و جگر خر کو؟ آیا تو آن را خورده ای؟
روباه گفت: «اگر این خر دل و جگر داشت که به این بیشه نمی آمد و خودرا در معرض خطر قرار نمی داد.
حکایاتی از مثنوی معنوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
✅️عاقبت مارگیر
در روزگاران قدیم مارگیری زندگی میکرد مارگیر روزی با سختی بسیار توانست ماری را شکار کند او خسته از کار روزانه خود مار را در کیسه ای انداخت و کیسه را کنار خود گذاشت و در صحرا خوابش برد. وقتی مارگیر از خواب بیدار شد اثری از مار ندید و فهمید که مار را دزدیده اند.
مارگیر بر سر و روی خود زد و از خدا خواست تا کیسه مار را به او برگرداند
اما هر چه گشت دزد را نیافت!!!
بشنوید از دزد نگون بخت که مار زهرآگین را با خود حمل می کرد.
بعد از چند فرسخ که از مارگیر دور شده سر کیسه را کمی شل کرد تا درون آن را ببیند. در همین لحظه مار عصبانی با سرعت سراز کیسه بیرون آورد و در یک چشم به هم زدن دزد را نیش زد.
دزد در دم جان سپرد. مارگیر همچنان به دنبال دزد میگشت و در دل به
خدا گلایه میکرد که چرا دزد را پیدا نمی کند. مارگیر ناگهان با جسد دزد روبرو شد و کیسه مار را خالی یافت همان جا سجده شکر به جا آورد که خدا دعایش رامستجاب نکرده است و گرنه به عاقبت دزد گرفتار میشد. مارگیر پیش خود گمان میکرد که اگر مار را پیدا کند سود بسیاری می برد. در حالی که در یافتن مار تنها زیان فراوان بود و ممکن بود جانش را از دست بدهد
بس دعاها کان زبان است و هلاک
وز کرم می نشنود یزدان پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
✅️وسوسه شیطان
روزی حاکم ظالم و خون ریزی که به ظاهر اهل ایمان بود خسته و کلافه از مراجعات و درخواستهای مردم در زاویه ای از عمارت خود خوابیده بود.
ناگهان شیطان بر او ظاهر شد و او را از خواب بیدار کرد. حاکم گفت: «تو کیستی و چرا مرا از خواب بیدار کردی؟ گفت: «راستش را بخواهی من ابلیسم آمده ام تو را برای نماز از خواب بیدار کنم. مدتی است که اذان گفته اند و تو در خواب نازی
حاکم تعجب کرد گفت تو شیطانی و کارت فریب دادن مومنان است. چطور ممکن است که تو مرا به خاطر نماز از خواب بیدار کرده باشی؟
معلوم است که مثل همیشه دروغ میگویی و سعی فریب دادن مرا داری
شیطان گفت: «مرا اینگونه نبین من سالهای سال فرشته ی مقرب درگاه الهی بوده ام بیشتر از شما انسانها نماز خوانده و اطاعت باری تعالی را به جا آورده ام حالا اگر بخواهم کار نیکی انجام بدهم آنقدر
جای تعجب دارد؟
حاکم گفت: «تمام حرفهایی که زدی درست است. اما وقتی خداوند تو را از درگاه خود راند تو عهد کردی که تا وقتی بندگان خدا را از راه به در نکنی از پا نمی نشینی.
شیطان گفت من تو را برای نماز اول وقت بیدار کردم که به مسجد بروی و نمازت را بخوانی و با خیال راحت مثل همیشه با غرور از کار نیکت برگردی اما اگر میخوابیدی و فرصت نماز را از دست میدادی آه و فغان میکردی و تأسف بسیار میخوردی و به عجز و لا به به راز و نیاز به درگاه خدا می پرداختی ارزش آن تأسف و
نیاز و اشک و آه از دویست نماز بالاتر می رفت و این توبه تو را به خدا بیشتر نزدیک میکرد من نمیخواستم این حال به تو دست بدهد و تورا به آن آه راهی باز شود.
حاکم گفت: «پس تو مرا به کار خیری راهنمایی کردی تا از خیری بهتر
دور نگه داری؟ الحق که شیطانی و ابلیس بودن برازنده تو است.
گر نمازت فوت میشد آن زمان
می زدی از درد دل آه و فغان
من تو را بیدار کردم از نهیب
تا نسوزاند چنان آهی حجاب
تا چنان آهی نباشد مر تو را
تا بدان راهی نباشد مر تو را
من حسودم از حسد کردم چنین
من عدوم کار من مکر است و کین
حکایاتی از مثنوی معنوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
◽️آب دهان انداختن درویش بر صورت عالم بزرگ ....
آیت الله العظمی سید احمد خوانساری:
از آیت الله سیّد عبدالجواد موسوی از بزرگان علمای خوانسار بود شنیدم که:
در زمان کودکی آقا حسین (خوانساری) جمعی از رجال اصفهان به خوانسار آمدند چون آقا حسین را دارای هوش و کیاست یافتند با خود به اصفهان بردند و او در یکی از مدارس اصفهان حجره ای گرفت
پس از مدتی روزی یکی از دراویش به مدرسه آمد در حالی که برخی از کتب غیر متداول را نیز به همراه داشت؛ آقا حسین قصد خریدن یکی از آنها را کرد ولی چون پول آن را نداشت یک شب کتاب مزبور را از او امانت گرفت
فردا که درویش به مدرسه ،آمد آقا حسین فرمود به این کتاب احتیاجی ندارم و دیشب تا به صبح از آن استفاده کرده ام؛ درویش نیز او را امتحان کرد و متوجه شد راست می گوید و از ذکاوت او متعجب شد
سالیان متمادی گذشت تا اینکه روزی درویش دوباره به مدرسه آمد و از احوال آقا حسین جویا شد؛ طلاب مدرسه اظهار بی اطلاعی نمودند؛ تنها یکی از قدمای طلاب که عمری از او گذشته بود گفت آقا حسین اکنون از بزرگان علما و شیخ الإسلام دربار صفویه است
درویش درصدد ملاقات با آقا حسین برآمد و چون او را دید و فهمید که او همان طلبه جوان با هوش سابق مدرسه است با بی ادبی تمام آب دهان خود را بر محاسن آقا حسین انداخت؛ آقا حسین با تعجب از این عمل علت را جویا شد
او گفت: آیا بر تو عیب نیست که با آن همه استعداد و فهم و کمال از طرف سلاطین صفویه مناصب دولتی را قبول نمایی؟
آقا حسین لحظه ای سکوت کرد و فرمود: حق با توست لکن با حوائج مردم چه کنم؟
🕍 اصفهان ، تخت فولاد , تکیه خوانساری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
❌ شهید یوسف قربانی
شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه مینوشت
🔹محل تولد: زنجان
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
نام عملیات: کربلای۵
منطقه عملیاتی: شلمچه
🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛
زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند
🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج)
🔹 نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد!
با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه مینویسی؟ نامهات را پست نمیکنی؟
🔹دست مرا گرفت، قدمزنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم، کسی را ندارم که
🔻به یادش همین الان، در گروهها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ان شاءالله
🤍دراین روز زیبا پاییزیی
⭐هر چی حس خوبه
🤍خدای مهربون براتون
✅مقدرکنه
🤍دلتون شاد
⚡لحظه هاتون آرام
🤍وجودتون سلامت
✨زندگیتون پراز محبت باشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📢💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🔅📚 @h_bohlol2 📚
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸