💥فتوای حضرت آیت الله #خویی به رای آری به جمهوری اسلامی
💎مرحوم آیت الله خویی در تاریخ 7 فروردین 1358، سه روز قبل از آغاز همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، ضمن نامه ای فتوای خود مبنی بر رای آری به جمهوری اسلامی را صادر کردند.
🔻متن نامه ایشان:
شکر و سپاس بی حد خداوند متعال را که ملت مسلمان غیور ایران در اثر مجاهدات و فداکاری های خود توانستند آزادانه و بدون هیچ تحمیلی رای خود را اظهار دارند و در این زمینه رای اینجانب این است که همگی نسبت به تشکیل حکومت جدید جمهوریت اسلامی را انتخاب نمایند و از آنجایی که اکثریت ساحقه این ملت شیعه اثناعشری می باشند لازم است برای مراعات حقوقشان قوانین مجعوله نسبت به این اکثریت موافق مذهب آنها گردد.
توفیقات همه برادران ایمانی را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
۹۹/۴/۲۸هجری (مطابق با ۷ فروردین ۱۳۵۸)
ابوالقاسم الموسوی الخوئی
🌐 http://www.psri.ir/?id=hlqey8dx
🆔 @h_falahati
💥ان شاء الله به کسی برنخورد! تشریفات و تنبلی و ادعا، از عوامل کاهش نشاط علمی حوزه شده!
🎙آیت الله سید احمد حسینی #اشکوری:
متأسفانه حوزه های ما از نظر نشاط علمی و انگیزه های کاری علمی مثل قدیم نیست. ان شاء الله به کسی برنخورد، شاید یکی از جهاتش این است که بزرگان ما سبک ساده زیستی قدیمی را از دست داده اند. ما در نجف بودیم و با آقایان #حکیم، #خویی، شاهرودی، سید عبدالهادی شیرازی و سید محمود شیرازی رفت و آمد داشته ام؛ اینها یک صدم تشریفاتی که الآن آقایان دارند را نداشتند. الآن دنیای ما مادی است و یک قدری ناخودآگاه اینها تحت تأثیر قرار گرفته اند. دومین دلیل «تنبلی» است. تمام زندگی ما در مقایسه با سابق، تنبلی است و حاضر نیستیم جدیّت داشته باشیم و در درس، تدریس، کارهای فرهنگی و کارهای علمی آن طوری که باید و شاید نیستیم.
مثلا یک آقای جوان منزل ما آمده بود و حرف هایی می زد. به او گفتم بینک و بین الله تو امروز چه قدر کار کرده ای؟ گفت یک ساعت و نیم بوده است. گفتم من 90 سال عمر دارم و هر روز هشت ساعت کار می کنم. من نمی خواهم خودم را معرفی کنم، ولی این جدیّت است. من در یک سخنرانی مهم در تهران رسما گفتم. گفتم من متأسفم! الآن آقایانی که می گویند ما طلبه هستیم هر روز چهار ساعت روبروی تلویزیون می نشینند و فوتبال و امثال اینها تماشا می کنند و نیم ساعت هم کار جدی نمی کنند.
سومین اشکال این است که مدام بگوییم این لازم نیست، آن وقت می برد، آن اضافه است، این کتاب سخت است و باید برای طلبه کار را راحت کرد، این کلمات را نباید به کار بگیریم. یک مثال برای شما بزنم. من یک وقتی فکر می کردم که چرا در حوزه های قدیم ما کتاب های درسی سخت بود. مثلا شرح الفیه ابن مالک برای سیوطی سخت و برای ابن عقیل راحت است. طلبه های 100 سال و 200 سال پیش عقل نداشتند که این راحت تر است؟! مثلا در فقه ابتدایی، شرح لمعه سخت است و شرایع فقه راحت است. چرا شرایع نمی خواندند؟ یعنی این قدر مثل آقایان امروز عقل نداشتند که این راحت است؟!
می خواستند علم ملکه باشد. زحمت بکشد و سعی کند تا یک چیزی را به دست بیاورد؛ این در خاطرش می ماند. الآن یکی از آفات حوزه «امتحان» است. طلبه یک روز چیزی را حفظ کند و امتحان بدهد و بعد هم فراموش کند. یعنی طرح هایی که به عنوان تعیین محدوده درسی اعلام می شود هیچ کدام طلبگی نیست. یک وقت من در مدرسه جدید و دانشگاه هستم و می خواهم برگه ای را [امتحان بدهم] تا اینکه سمتی را پیدا کنم؛ طلبه این طور نیست. لذا ما طلبه به این معنای طلبه نداریم. الآن می گویند 80 هزار یا 90 هزار طلبه در قم هست؛ خروجی آن چه قدر است؟! ضعف است.
من خیلی معذرت می خواهم. آقایی به منزل ما آمد که از خویشان ما در مشهد است. پدر خانمش مدرسه ای داشته و آن مدرسه را خراب کرده اند و توسعه داده اند و ساخته اند و بعضی طبقاتش هم تکمیل شده است. این جوان به خانه ما در قم آمد. به من گفت حوزه نباید بی در و پیکر باشد و باید نظم باشد. ما از این حرف ها خیلی شنیده ایم. به او گفتم همین حوزه بی در و پیکر، «خمینی» را ساخت؛ شما در این 40 سال چند «خمینی» درست کرده اید؟! همان حوزه بی در و پیکر چنین شخصیتی را ساخت. من شخصیت های فوق العاده دیگر را کاری ندارم. ولی چون او خودش روح انقلابی داشت با او این طور صحبت کردم.
یک چیزی را در آخر اضافه کنم؛ اینکه ما عصر ادعا هستیم و هرکسی ادعایی می کند. چون من خیلی معاشر هستم. آقای شیخ خیلی جوانی که شاید 25 سال سن داشت، پیش من آمد که او را نمی شناختم. گفت من الآن چند سال است طلبه حوزه نجف هستم. گفت من گلستان سعدی و دیوان حافظ را درس خوانده ام و درس داده ام. گفتم خیلی خوب شد که به شما برخورد کردم، چند سؤال برای من گیر است، چون من نه درس خوانده ام و نه درس داده ام. گفتم چرا اول گلستان سعدی می گوید «منّت خدای را عزوجل» و نمی گوید منت خدای را تعالی؟ گفت نمی دانم. گفتم منت ذلت دارد؛ می خواهد بگوید من منت را به کسی می برم که عزیزترین همه است.
چند سؤال این طوری از گلستان کردم و بعد گفتم در دیوان حافظ می گوید «اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» چرا گفته «اگر آن ترک شیرازی» و نگفته آن ترک تبریزی؟ حال اینکه حروف شیرازی با حروف تبریزی یکی است و وزن شعری به هم نمی خورد؛ شیراز ترک ندارد و تبریز دارد. کمی فکر کرد و گفت نمی دانم. گفتم ترک در اصطلاح عرفا به جوانان زیبا و دارای قد رسا می گویند و شیراز هم شهر گل و بلبل است. آن وقت «به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» به چه معنا است؟ کمی فکر کرد و گفت نمی دانم. گفتم هندوهای هند یک چیزی مثل خال قرمز بر پیشانی خودشان می کشند و این خیلی خوشگل می شود. گفتم آشیخ برو درس بخوان؛ این حرف های مزخرف چیست؟!
#نقد_حوزه
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
💥مواضع سیاسی حضرت آیت الله خویی (ره)درباره انقلاب اسلامی ایران
✍آیت الله #نصرالله_شاه_آبادی ره:
🔹بر خلاف آنچه که بر علیه آیةالله #خویی تبلیغات شده است و افرادی سعی کردهاند ایشان را مخالف انقلاب و مرحوم امام معرفی نمایند، ایشان در تمامی مراحل نهضت از افرادی بودند که همگام با مرحوم امام از نهضت اسلامی دفاع کردند و اطلاعیههای بسیار تندی بر علیه دستگاه دادند و چه بسا در بعضی از موارد انقلابی تر از مرحوم امام عمل میکردند.
🔸مواضع آیةالله خویی در آن زمان (سال ۱۳۴۲ش) چنین بود. اما بعد که حکومت بعث و صدام سر کار آمد، اوضاع تفاوت کرد. خفقان و اختناق بر عراق حاکم شد به گونهای که اگر کسی حرفی میزد، کشته میشد...
🔻در این فضای اختناق بعضی آقایان انتظار داشتند که آیةالله خویی همان مواضع تند و انقلابی سابق را داشته باشند. این توقعات (در محیط عراق) بسیار بیجا بود. اگر کسی کوچکترین کاری انجام میداد، باید از زندگی خود میگذشت. لذا بعضی از آقایان درباره آقای خویی واقعاً بی انصافی کردند و البته بعد هم متوجه بی انصافیهایشان شدند.
🔹بعد از پیروزی انقلاب هم، آقای خویی در چند مورد نشان دادند که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند. درباره همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، آیةالله خویی اطلاعیهای صادر کردند و مردم را به انتخاب جمهوری اسلامی تشویق نمودند.
🔸در ایام جنگ مرحوم آسید علی لواسانی از آیةالله خوئی درباره مصرف سهم امام (علیه السلام) برای رزمندگان و آوارگان جنگِ ایران و عراق سؤال کرده بود و آقای خوئی هم اجازۀ نصف یا ثلث داده بودند. من خدمت مرحوم امام رفتم تا در رابطه با همین مسأله (مصرف کردن سهم امام برای رزمندگان در جنگ) از ایشان اجازه بگیرم. ایشان فرمودند: «از صدقات و خیرات استفاده کنید». من به ایشان عرض کردم: «آیةالله خوئی (که بعضی ایشان را ضد انقلاب میدانند) اجازۀ کتبی دادهاند که نصف یا ثلث را خرج کنند.» امام خیلی تعجب کردند و بعد از این به بنده اجازه دادند.
🔸مرحوم #امام هم در وفات آقازاده آیةالله خویی (مرحوم آقا سید جمال خویی) پیام تسلیت نوشتند که کاشف از این بود که تمام این حرفهایی که در مورد آقای خویی زده شده اشتباه بوده است. از این رو من در طول این سالها (قبل و بعد از انقلاب) هرگاه اسم مرحوم امام را میبرم، اسم آقای خویی را هم دنبالش ذکر میکنم.
📚حدیث نصر ص ۳۹۶ ، ۴۰۵
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati