فتنهسازان خاموش!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
در روزهای اخیر و به بهانه فوت یک بانوی کردستانی در محیط پلیس، برخی حضرات حوزوی، به موازات فضاسازی رسانهای داخلی و خارجی، به میدان آمدند و به ظاهر با لسان دلسوزی و تسلیت و همدردی، با این موج رسانهای ضدحجاب همراه شدند!
موجی که _طبق پیشبینی قبلی_ در حجابستیزی متوقف نماند و اکنون در مدتی کوتاه، هم اموال و اعراض و نوامیس و دماء مسلمین را به مخاطره انداخته است و هم به #قرآنسوزی و #مسجدسوزی و #دینستیزی علنی کشیده شده است.
حضرات آقایان معممینی که به هر نحو در دامن زدن به این موج فریبنده و فزاینده نقش داشتهاند، در تبعات اجتماعی و سیاسی و امنیتی و مذهبیاش شریک و مسئولاند!
اینان شاید برخیشان گمان بردهاند فضای این روزها به حوادث تلخ و فتنهگون سال 88 شبیه است که در تولید و ترویج #آنتیتز_انقلاب از #قم مشارکت بورزند و بدون هیچگونه هزینهای از معرکه بگریزند!
نخیر آقایان! این ماجرا هرگز با آن تجربه تلخ قابل قیاس نیست! شما هم نخواهید توانست از چنگال #محکمهمردم بگریزید!
پس بس کنید! بر آتش فتنه بنزین ریختهاید و اکنون به پستو گریختهاید؟! هنگامه تهاجم رسانهای زبان درشتی کرده و نوجوانان مردم را به اقدامات مخاطرهآمیز و دینستیزانه کشاندهاید و اکنون گوش خواباندهاید و روزه سکوت گرفتهاید؟!
افشای ماهیت حوزویانِ دامن زننده به فتنه اخیر بر عهده نخبگان حوزوی و دانشگاهی است و محاکمه مردمی آنان بر عهده ارباب افکار عمومی، اما اینهمه، چیزی از وظایف نهادهای نظارتی و قضائی در برخورد مقتضی با این جماعتِ هزینهتراش و فتنهساز کم نمیکند.
راستی! کدامین حوزویان بودند که پیش از روشن شدن ابعاد حادثه اخیر، این ماجرا را در حد یک مسئله ملی جلوه دادند و بر شعلهور شدن این جرقه دامن زدند؟! اکنون که جان و مال و نوامیس مردم و نیز ارزشهای دینی و میهنی مان در مخاطره است، این جماعت فتنهساز کجایند؟!
روزنه
🆔 @h_falahati
🟢دینستیزان و «مصادره راهبران دینی»!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از خیانتهای بزرگ دینستیزان از اواخر دوران قاجاریه تا زمان حاضر این بوده و هست که با سوء استفاده از جهل مردم و بیتفاوتی بسیاری از عالمان دینی، بزرگان عرفان و ادب و اخلاق ایرانی را که قرنها به عنوان راهبران دینی و اخلاقی و الگوهای عرفان و حکمت اسلامی شناخته میشدند، به عنوان مدافعان «می» و «شراب» و «همجنسبازی» و «لاابالیگری جنسی» و مخالفان «فقه» و «شریعت» و «مناسک دینی» و «حکومت دینی» و اخیراً نیز به عنوان «مخالفان قدیمی حجاب اجباری!» را معرفی کرده و می کنند!
بزرگانی چون فردوسی و سعدی و مولوی و #حافظ در رأس این دستبردهای ناجوانمردانه بوده و هستند.
فیالمثل مدتی است عدهای از دینستیزان با استناد به کتاب تاریخ ادبیات ایران، نوشته #ادوارد_براون، داستان خاکسپاری حافظ را چنین دینستیزانه بافیدهاند:
«ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا میرود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ میریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ!
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمیخیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮّ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ میدهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ...
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ میدهند
ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود:
ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ میشوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ میافکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام میشود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ ...»
🔻این در حالی که است که
اولاً، در زمان وفات حافظ اساساً هنوز کتابی با عنوان «دیوان حافظ» وجود نداشته است! حافظ در زمان خود مجموعه اشعار و غزلیاتش را گردآوری نکرده بود؛ و بعدها یکی از شاگردانش به نام محمد گلندام با سختیهای فراوانی اقدام به این کار کرد.
ثانیاً، مسأله تفأل به دیوان حافظ از مسائل متأخر است و در آن زمان اساساً چنین فرهنگی در میان عوام مردم وجود نداشته است؛
ثالثاً، هیچ مخالفتی با محل دفن حافظ وجود نداشته است؛
رابعاً، به دلیل جایگاه دینی و عرفانی و معنوی و قرآنی حافظ، جنازه او را در بهترین جای مصلای شهر دفن کردند؛
خامساً، حافظ در زمان خودش از مفسران و حافظان قرآن و حدیث شناخته میشده است و نه بیدین و شرابخوار! و مخالف حجاب و ضد ولایت فقیه!
یکی از اساتید بزرگ حافظ متکلم و اندیشمند بزرگ اسلامی میرسید شریف گرگانی بود که «هرگاه در مجلس درسش شعر خوانده مى شد مى گفت به عوض اين ترّهات به فلسفه و حكمت بپردازيد. امّا چون شمسالدّين محمّد مى رسيد، علّامه گرگانى مى پرسيد: بر شما چه الهام شده است؟ غزل خود را بخوانيد. شاگردان علّامه به وى اعتراض مى كردند: اين چه رازى است كه ما را از سرودن شعر منع مى كنى ولى به شنيدن شعر حافظ رغبت نشان مى دهى؟ و استاد در پاسخ مى گفت: شعر حافظ همه الهامات و حديث قدسى و لطايف حكمى و نكات قرآنى است.»
و سادساً، اساساً چنین دروغی در کتاب «تاریخ ادبیات ایران» ادوارد براون وجود ندارد! بلکه یک دروغ دیگری است که خود وی هم تصریح کرده است که از منبع نامعتبری آن را نقل می کند!
#روشنفکری
#دینستیزی
🆔 @h_falahati