📸 ایرانِ فضای حقیقی - ۴
@Farsna
🖋 پدیده پای کار بودن مردم در ایران به امری طبیعی تبدیل شده است اما نظام ها در دنیا چنین قدرتی ندارند.
باید قدردان بود و نگذاشت مایوس شوند.
این امری خارق العاده در دنیاست ولی سانسور می شود!
🆔 @h_falahati
🗨امیدوارم با این سند این جماعت کمی سکوت کنند تا از این جنگ ترکیبی عبور کنیم، بعدا ما هستیم و شما و مناظرات همیشگی...
🆔 @h_falahati
✳️ استبداد جامعهشناسی مدرن
🔹چندی پیش آقای آرش حیدری به عنوان جامعهشناس، مصاحبهای با روزنامه هم میهن انجام داده و بخشی از آن مصاحبه، در قالب یک فایل تصویری، پخش گستردهای پیدا کرد. مصاحبه ایشان، با این روزنامه را میتوانید در این لینک مطالعه نمایید.
بعد از مطالعه متن مصاحبه، آن را مملو از «تشتت» یافتم، که به نظرم رسید حتی گوینده خود نیز در درون انبان کلمات خویش، رها شده و ملتفت به گستره تناقضاتی که میگوید نیست. در این یادداشت، به بخشی از آن تناقضات اشاره میکنم:
1⃣به نظر ایشان، مسئله اصلی جریان اخیر «زندگی» است و ایشان نام این جریان را «جریان ضد محتسب» میگذارند که آشکارا در برابر محتسب گری سخن گفته میشود. مسئلهای که از مشروطه به این طرف، بارها فریاد زده شد.
اینکه، مسئله اصلی معترضین، «زندگی» باشد بسیار امید آفرین و آیندهساز است. و جامعه در بستر توجه به زندگی است که میتواند ضعفها و کاستیهای خود را جبران نماید. لیکن، تمام سخن درباره «معنای زندگی» است. چیزی که حتی خود آقای حیدری نیز نتوانست از آن کناره بکشد و متعرض آن نگردد. او در ادامه،از «بدنمندی زندگی» میگوید: «زندگی غیربدنمند اساساً اسمش زندگی نیست» و بدن را نیز اینگونه معنا میکند: «مسئله بر سر بدن متحرک طبیعی است نه بدن تحریک کننده». بدن متحرک طبیعی در کلام او یک بار - با استشهاد به کلام اسپینوزا- در برابر «ذهن» قرار میگیرد و سپس در دوگانه «جسم و روح» ظاهر میشود.
به نظر میرسد، اولین معارضت با زندگی در همین دیدگاه ایشان نهفته است؛ دوگانهسازی میان جسم و روح، و اصالت بخشیدن به بعد جسمانی و بدنی، و نفی بعد روحانی. چنین انکارهای افراطی، ریشه در ندیدن تمام واقعیت انسانی دارد. اگر، تمام اوصاف زندگی انسان _به تعبیر ایشان- مانند اندیشیدن، خوردن، خوابیدن، مقاومت کردن، صفت «بدن» است، پس چرا این اوصاف در انسان مرده نیست؟ در حالیکه، مرده هم دارای بدنی مشابه با بدن زنده است؟ چه تفاوتی میان مرده و زنده وجود دارد که، او نمیاندیشد اما انسان زنده میاندیشد؟ آیا عاقلی وجود دارد که آن اوصاف پیش گفته را از «بدن مرده» توقع داشته باشد؟ و اگر چنین نیست، پس چه عنصری در «بدن زنده» وجود دارد که، میتواند حامل آن اوصاف باشد؟ قطعاً عاملی است غیر از بدن.
او با این شیوه تبیین مسئله زندگی، خود به یک «شکاف» دیگری دامن زده و نادانسته، از بستر «نفی» به «خشونت» گراییده است؛ شکاف میان روح و جسم. این شکاف، برآمده از متن اندیشه غربی، با نفی روحانیت انسان و اصالت بخشیدن به جسمانیت او، به مبارزه خشن با روح پرداخت. آیا، راه اصلاح جامعه از دوگانهسازی غلطِ فلسفی و نفی دیگری حقیقی (روح) و خشونت با آن، عبور میکند؟ یا اینکه، همانگونه که باید صدای «بدن» را شنید، باید صدای «جان» را هم شنید؟ جان (روح)، همان مشخصه متمایز کننده بدن مرده از بدن زنده است. برخلاف فکر مدرن، در اندیشه اسلامی، از چنین دوگانهای خبر نیست. بلکه اساساً در نگرش اسلامی، بدن امتداد روح و جان انسان است، نه ضد آن. و انسان، ترکیبی حقیقی است از بدن و جان. و اسلام برخلاف مدرنیته، تضاد نمیآفریند، بلکه از درون ترکیب، تعالی میرویاند.
او به خوبی مسئله زندگی را بر دست گرفت، اما با طرح آن بر بنیان دوگانه جسم و روح، و نفی خشونتوار جان انسان در برابر بدن، بر حجم خشونت دمید. و این، همان سخنی است که پیشتر نوشته بودم: در ورای خشونت موجود، علوم انسانی مدرن ایستاده است.
2⃣ برخلاف منحط اندیشان علوم انسانی مدرن که بلندگوی «فروپاشی» برداشتهاند، به خوبی از «پویایی جامعه» از سال ۹۶ به بعد و «حق زندگی» انسانی سخن میگوید.
در همین مقام، پرسشهایی قابل طرح است: مقصود از «حق زندگی» چیست؟ بنا بر اینکه، زندگی را به بدن، تفسیر کرد، پس مقصود از حق زندگی، «حق بدن» است. و از آنجا که، بدن، مشترک میان زنده و مرده است، پس مقصود از حق زندگی، «حق زنده بودن بدن» است. یعنی تمام آن چیزی را که، یک مرده ندارد، می خواهد داشته باشد. آیا این است تمام ادعای یک جامعه پویا؟ با این تفسیری که از حق زندگی روا داشته شد، جامعه در مرز زوال و نابودی قرار نمیگیرد؟ او با تقلیل معنای زندگی، انسانها را در مرز میان مردن و زنده بودن، تعریف کرده است و چگونه میتوان از چنین انسان و جامعه ای، انتظار پویایی داشت؟
منیرالدین
ادامه در فرسته بعدی
👇👇👇
🆔 @h_falahati
ادامه از فرسته قبلی👆👆👆
3⃣سلمنا که، بدن همه هویت انسان باشد، باز هم بدن نمیتواند از «مسئولیت» فرار کند. شما که نمیخواهید، با تعریف هویت انسانی به بدن، «اختیار» او را نفی نمایید. و اگر چنین است، پس انسان بدن مند مسئولیت دارد. یعنی در عین حال که حقوقی دارد، تکالیفی هم بر گردن اوست. مهمترین مسئولیت و تکلیف او چیست؟ در عین حال که حق زندگی دارد، تکلیف او در زندگی چیست؟ قطعاً نمیتوانید بگویید هر فردی، حق زندگی دارد و هیچ تکلیفی ندارد. چرا که در این صورت، جامعه را به «جنگلی از حقوق» تبدیل کردهاید که همه خواهان استیفاء حقوق خویش بدون کوچکترین تکلیفی هستند. حال، بفرمایید تکلیف انسانِ بدن مند در زندگیِ بدن مند چیست؟ ما در کلام ایشان، با انباشت سنگینی از حق زندگی و حق بدن، روبروییم بدون آنکه مسئولیتی متوجه به این بدن باشد. درحالیکه ایشان، از مشروطه سخن میگویند و اینکه مشروطه، آغاز حق زندگی است، پس چرا ایشان تمام مشروطه را نمیگویند که، مشروطه برای مبارزه با استبدادی شکل گرفت که «مسئولیت» نمی پذیرفت.
به نظر میرسد، دوباره با استبدادی دیگر، این بار برخاسته از موضع «بدن» مواجهیم؛ استبداد بدن. استبدادی که فقط حق دارد و تکلیفی ندارد.
و وقتی بدن، مستبد باشد؛ به حقوق دیگران تجاوز میکند، آنها را سلب حیات میکند، حق زندگی را از آنها میگیرد، گلویشان را میدرد، و هیچگاه «پاسخگو» نمیباشد، زیرا دارد استیفاء حق طبیعی بدن را مینماید. و چه کسی است که جرأت داشته باشد در برابر استیفاء حق طبیعی بدن بایستد. این طبیعت است که چنین حقی را به انسان ارزانی داشته و انسان بدن مند نیز مُحِق است تا آن را به صورت کامل استیفاء نماید. و این همان «جنگل حقوق» است که از درون جامعهشناسی ایشان سربرمی آورد.
4⃣در بخشی از سخنان خود با تعریض به فقه سنتی میگوید: «اگر از منظر شماها ارزشها تغییرناپذیرند، علوم انسانی چه کار میتواند بکند. اصل اول جامعه شناسی تغییرات اجتماعی می گوید، ارزشها تغییر می کنند»
اگر به زعم ایشان، همه ارزشها تغییر پذیرند، پس چرا ایشان اصرار دارند که در طول تاریخ یک ارزش ثابت وجودداشته و آن هم «حق زندگی» است؟ از آنجا که، زندگی، ارزش است پس انسان حق زندگی دارد و این حق، در تمام تاریخ ثابت بوده و در مبارزات مشروطه، آشکار گردیده است. چرا ایشان، از ضرورت تبدیل «ارزش زندگی» به «ارزش مرگ» سخن نمیگویند و ارزش زندگی را امری ثابت میدانند؟
پس، ایشان مدعی نفی مطلق ارزشها نیست، بلکه برخی ارزشها را «امر ثابت» حیات انسان میداند. حال، سخن بر سر این میرود که، چرا آن امری را که شما ارزش میدانید باید ثابت بماند و آنچه را که ارزش نمیدانید باید تغییر کند تا تغییرات اجتماعی رخ بدهد؟ آیا، دوباره با استبداد علوم انسانی مدرن مواجهیم؟ چرا شما اینگونه تلقی کردهاید که باید مدار و محور تغییرات باشید؟ و دین، نمیتواند جریان تغییر زندگی انسان و بهبود وضعیت اجتماعی را برعهده بگیرد؟
🔹کوتاه آنکه: تشتت موجود در این سخنان بسیار بیش از آن است که به همین یادداشت اکتفا شود، اما همین مقدار برای نشان دادن چهره خشن و مستبد علوم انسانی مدرن ضروری مینمود.
منیرالدین
🆔 @h_falahati
✅ هتک مقدس!
حامدفلاحتی
_____________________________
نوشتار اول
🔰داستان این روزهای اغتشاشات و روحانیت شیعه در ایران را همه در کلیپ ها و تصاویر جسته و گریخته دیده اند!
تاکنون ده ها #روحانی مورد تعرض و ضرب و شتم و قتل قرار گرفته و به خیل شهداء پیوسته اند!
سوالی که طرح می گردد آن است که مگر روحانیون شیعه جزء نیروهای امنیتی یا نظامی هستند!
روشن است که اینگونه نیست روحانی یا همان طلبه اصطلاحی در حوزه علمیه شیعه به جد در میان سایر روحانیون مذاهب و فرق گوناگون دینی در جهان بیشترین آمار هتک، توهین، خشونت کلامی و تعرض بدنی و البته ضرب و جرح قرار می گیرد!
به شهادت آمار هیچ جای دنیا مانند روحانیون شیعه اینگونه برخوردها با کشیش ها، خاخام ها و یا روحانیون اهل سنت و حتی روحانیون شیعه سایر کشورها صورت نمی گیرد!
نگارنده منکر احترامها و برخوردهای صادقانه یا اکرامهای مردم عزیز ایران نیست اما زاویه بررسی میزان نفرت و انزجاری است که نسبت به روحانیون حتی گاه توسط کودکان با آنها صورت میگیرد، می باشد!
🔹در پاسخ عموما عده ای تحلیل گران رسانه ای، سیاسی و جامعه شناس آلودگی روحانیت شیعی با حکومت و اداره جامعه را بیان می کنند و کلیشه های ذهنی آماده شده توسط جریان رسانه ای #استعمار را بازگو می کنند!
آری استعمار و خط رسانه ای #استبداد سالهاست شاید از مشروطه به بعد این خط را دنبال نمود تا چهره روحانیت شیعی را مخدوش کند.
♦️روحانی شیعی عموما از جنس انقلابی آن خود را در صحنه زندگی و اداره جامعه جهت پیاده سازی دین صرف می کند لذا این همزیستی تنگاتنگ و حضور بی دریغ از او یک عنصر پرکار، بی تکلف و بی مزد می سازد.
از سویی بسیار در دسترس است و از سویی دغدغه های حضور میدانی و اقامه دین را در سطوح گوناگون دارد.
این حضور نافی مظاهر استعمار و استبداد بوده و هست روشن است که خط خبری و رسانه ای دستگاه استبداد و استعمار بیکار نمی نشیند و چهره او را مخدوش نموده و نفرت پراکنی را گسترش می دهد!
بارها روحانیون با افرادی مواجه می شوند که هرگز تاکنون با یک روحانی برخورد نداشته اند لکن به او دشنام می دهند و حقوق از دست رفته خود را مطالبه می کنند.
در اداره کشور در تصمیمات گوناگون حجم مدیران و کارمندان دولت کمتر از پنج درصد روحانی است لکن بازهم آنی که دردسترس است روحانی است! لذا سینه او آماج حملات، اهانت ها و بعضا درددل هاست.
🔸روحانی شیعه ی انقلابی باید بداند میزان مظلومیت او میراثی است که از مقتدای والایش به ارث رسیده است. همو که شمشیر و حضورش در صفوف اول مجاهده در اسلام در سالهای اندکی فراموش شد و از یادها رفت!
پس از حضور دوباره و مجاهده سنگین عرصه اصلاح، محاسن شریفش خضاب شد و دیگران بر حضورش در محراب با تعجب طعنه زدند!!
قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی
ما راست قامتان همیشه تاریخ هستیم!
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد دانشگاه تربیت مدرس: عملیات مرصاد در حال تکرار است/ آمریکاییها عجولانه آدمهایی که طی 10 سال گذشته آموزش داده بودند به صحنه آوردند
محمدرضا ابن الدین حمیدی در همایش بین المللی قرن 21 و جهان عاری از سلطه آمریکا:
🔹شکست محاصره اتفاق افتاده و ما از محاصره خارج شدیم برای همین آمریکا در یک عجله پیش بینی نشده وارد صحنه شدند و آدم هایی که طی 10 سال گذشته آموزش داده بودند به صحنه آورد.
🔹کسانی که در دانشگاه فحش های زشت را می دهند دنبال اثبات این حقیقت هستند که در دنیای پست مدرن، اخلاق جایی ندارد. من بعید می دانم این افراد در زندگی عادی این قدر فحش ها را بدهند بلکه این فحش ها را به عنوان ابزار مبارزه اعمال می کنند.
🔹امروز همه مقدسات زیر سوال می رود به خاطر اینکه آمریکایی ها عجولانه می خواهند ما را از دنیای مدرنی که پیش بینی کردند به پست مدرن انقال بدهند این اتفاق محکوم به شکست است چون در ذات خود باطل است و حق ماندنی است.
🖋 قابل تامل و مطالعه و بررسی است دوستان اهل دقت خوب ملاحظه کنند.
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غرب زدگی و دوران انقلاب!
راه حل معضلات فرهنگی از زبان سیدشهدای اهل قلم!
#آوینی
🆔 @h_falahati