#غم_خوردن، نهایت اشتباه انسان است.
👌چون کسی جریانات زندگی ما را #اداره میکند که ازخودمان به ما #مهربانتر و #خیرخواهتر است.
وحتی خداوند، تمام اموری را که ما در #انتخاب آنها دخیل نبودهایم، را به بهترین نحو در قیامت #جبران کرده و پاداش میدهد.
#پای_درس_استادشجاعی
📚 🔹@h_khoban_ir
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:سقای آب و ادب🌟
✍به قلم:سید مهدی شجاعی
🖨ناشر:انتشارات نیستان هنر
📜✍📜✍📜✍📜✍📜✍
سقای آب و ادب، داستانی با درونمایه تاریخی و مذهبی است و روایتی است از شجاعت و فداکاری مردی که تا آخرین لحظه، شجاعانه در برابر باطل ایستادگی کرد و امام حسین (ع) را تنها نگذاشت. این داستان که از شجاعت و دلاوریهای حضرت عباس (ع) میگوید، زبان به ستایش این شخصیت بزرگ گشوده است و همچنین واقعه عاشورا را نیز توصیف میکند. واقعهای که بعد از گذشت هزار سال، همچنان دل عاشقانش را خون میکند و به یادشان میآورد که آزادگی و آزادی را فراموش نکنند.
سید مهدی شجاعی در این اثر نگاهی به واقعه عاشورا انداخته است و نقش حضرت ابوالفضل را هم از دیدگاه منطقی و هم از دیدگاه احساسی، بررسی کرده است.
کتاب سقای آب و ادب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب سقای آب و ادب را به تمام دوستداران کتابهای مذهبی و عاشقان امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و واقعه عاشورا پیشنهاد میکنیم.
📜✍📜✍📜✍📜✍📜✍
📚 @ketab_Et
🕯 عزا خانه ما را دریابید!
☑️ استاد مجاهدی نقل میکنند:
▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار میشد.
روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیتهای بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت میکردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار مینشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک میریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را میدیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله میگریستند و در این حالت سعی میکردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند.
مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف میکردند و میگریستند:
▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم میکردم.
سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکتها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمیتوانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه!
لذا برای اولین بار در طول سالها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم.
هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در میزنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند:
🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم!
▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند:
🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند:
🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) میفرمایند:
🔶 عزا خانه ما را دریابید!
🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است!
🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد!
▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند!
بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند!
⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#محرم #شیخ_جعفر_مجتهدی (ره)
آیت الله حق شناس(ره) :
‼️ خیلی عجیب است که انسان اظهار محبت خدا بکند و معصیت او را هم بکند!
اگر کسی محبت به کسی دارد ، باید از او تبعیت کند ، ولی شما از پروردگار عزیز تبعیت نمیکنید !
📚 ز ملک تا ملکوت / ج ۱ / ص ۹۱ .
📚 🔹@h_khoban_ir
الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده- مهدی رسولی(1).mp3
7.43M
🏴 الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده
در پاسخ «هل من معین» با سر به میدان آمده
🎤 مهدی رسولی
🗓 شب هفتم محرم
🏷 #محرم
📸 #عکس_نوشته
💠استاد انصاریان
🔸 در راه خدا ثابت قدم بودن یعنی؛ یاران با وفای امام حسین(ع) که در شب عاشورا تشویق به پول و مقام شدند، تا از حسین بن علی(ع) دست بکشند. ولی ماندند در حالیکه میدانستند قطعه قطعه میشوند!
📚 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زردی دندان های این خانم دردسرساز شد❗️🤦🏻♀️
خبر خوش برای افرادی که می خواهند بی دردسر دندان های خود را سفید کنند😍
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این پک سفیدکننده ی دندان گیاهی با 60% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.saamim.com/gnioZ
https://landing.saamim.com/gnioZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
✘ #امام_حسین علیهالسلام
بعضی از عزادارهاش رو گرون تر میخره!
#استاد_شجاعی
#محرم
📚 🔹@h_khoban_ir
⭕️بستن آب بر سپاه امام حسین در کربلا
🔺نامه ابن زیاد در هفتم محرم سال ۶۱ هجرى به عمر بن سعد رسید و به وی دستور داد که بر امام حسین علیهالسلام سخت گیرد و میان او و آب فرات حایل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از رود فرات استفاده کنند تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند.
🔻عمر بن سعد که به خاطر دلبستگی به حکومت "ری" حاضر به انجام هر کاری شده بود، فرمان عبیدالله را بیدرنگ به اجرا درآورد و عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود تا از دسترسی یاران امام حسین علیهالسلام به شریعه فرات جلوگیری نماید.
🔹 سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم محرم با شدت تمام از آب فرات مراقبت کرده و مانع دستیابی یاران امام حسین علیهالسلام به آن شدند لیکن علیرغم سختگیری و تلاش پیگیر آنان، یاران امام حسین ع تا شب عاشورا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانیده و آب خیمهها را تأمین میکردند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#هفتم_محرم
💌 #کــلامشهـــید
چشمان هزاران شهید بر اعمال شما دوخته شده!
شهید محسن افتخاری ❣🍃
📚 🔹@h_khoban_ir
⭕️السَّلام عَلی الطِفل الرَضیع الشَهید
🔻چون امام حسین علیهالسّلام در عصر عاشورا خویشتن را تنها و بی یاور دید، آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و برای هدایت آنان بانگ برآورد: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟
🔺صدای این کمک خواهی امام که به خیمه ها رسید و بانوان دریافتند که امام دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمه ها رفت، تا برای آخرین بار اهل خیمه را ببیند و با آنان وداع کند. امام صدای فرزند شش ماهه اش علی اصغر را شنید که از شدت تشنگی و گرسنگی می گریست.
♦️پس فرمود: پسر کوچکم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم. سپس او را در آغوش گرفت و به بیرون خیمه آورد و به سوی دشمن رفت و در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: « ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید. او از تشنگی میسوزد در حالیکه هیچ گناهی ندارد. او را با جرعهای آب سیراب سازید.»
🔹اما گویی تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا ص را به مشتی آب میهمان کنند، «حرمله بن کاهل» تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. امام کف دست خود را از خون گلوی علی پر کرد و به سوی آسمان پاشید و فرمود: «خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کردهاند تا یاریمان کنند، امّا ما را میکشند، خودت داوری کن»
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#هفتم_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیرت
✳️ همه رمز و راز دل را پیش دوستانتان بازگو نکنید !
مرحوم حجت الاسلام #مهندسی
📚 🔹@h_khoban_ir
📚 #غیرت و #حیا چه شد؟
شیخ بهاءالدین #عاملی در یکی از کتاب های خود مینویسد:
«روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟
زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد.
گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید!
شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمیدهم که چهرهی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.»
چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.
#غیرت
📚 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از قاصدک
❌🔥بخور نخور های لاغری و چاقی 📛
😱 بزن رو وزنت تا بگم چی بخوری که خوش اندام بشی و سالم✅👇👇
🍏۶۲ 🌟۶۳🍏۶۴ 🌟 ۶۵ 🍏 ۶۶ 🌟
⭐️ ۶۸ 🍏 ۶۹ ⭐️ ۷۰ 🍏۷۱⭐️۷۲🍏
🍏۷۴ 🌟۷۵ 🍏۷۶ 🌟۷۷ 🍏۷۸ 🌟
⭐️۸۰🍏 ۸۱ ⭐️۸۲ 🍏 ۸۳ ⭐️ ۸۴🍏
🍏۸۶ 🌟 ۸۷ 🍏 ۸۸ 🌟۸۹ 🍏۹۰ 🌟
⭐️ ۹۲ 🍏۹۳ ⭐️ ۹۴ 🍏۹۵ 🍏۹۶🌟
🍏 ۹۸ 🌟۹۹🍏۱۰۰🌟 +۱۰۰🌟 +۱۵۰🍏
💙مثل کوره چربی بسوزون تخصصی زیر نظر دکتر مردانی متخصص تغذیه 🔥😍
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماوا
🔉 #شور | گفتن خوبیای تو، مثه قند مکرره
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مختلف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🔰 شب پنجم #محرم ۱۴۴۶ هق
📆 چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
🕌 حسینیۀ شهدای بسیج
🏴 هیأت عاشورائیان
✨ #امام_حسن_ع
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
ماجرای لطف سیدالشهداء به ایشان ازین قرار است ، سید جلال در اولین روز محرم درشکه کرایه کرد تا برای چندین مراسم عزاداری روضه بخواند
در اولین جلسه وقتی وارد شد دید منبری هنوز صحبتش تمام نشده بخودش گفت میروم جلسه بعدی آنجا آماده است
وقتی رسید دید جلسه دوم دارند تازه با چایی پذیرایی می کند صاحب مجلس بمحض دیدن حاج حشمت گفتند آسید جلال نصف جمعیت مانده تا پذیرایی تمام بشود می خواهی قطع کنیم تا شما روضه بخوانید یا اینکه ادامه بدهیم؟ گفت: نه اینها می خواهند چایی مجلس امام حسین رو بخورند نمی خواهم باعث قطع شدن این فیض بشوم
و برای جلسه سوم راه افتاد در حالیکه با خودش می گفت مثل اینکه امشب خواننده نیستیم در جلسه بعدی دید که هنوز سخنران نیامده است
سید جلال روضه خوان در حالیکه با خودش گلایه میکرد که امشب چه اوضاعی شده با عطش خواندن بسوی جلسه چهارم حرکت کرد
وقتی رسید جلسه آماده بود و بانی جلسه گفت: آسید جلال برو مداحی کن و سید هم سریع بسمت جایگاه حرکت می کرد که شروع به مرثیه سرائی کند بچه ایی ده یازده ساله بلند شد که بخواند که
اطرافیانش گفتند: بنشین اینجا جای آسید جلال حشمت است و جایی برای خواندن توی بچه نیست که بخوانی سید که این صحنه را می دید که مردم سعی در نشاندن نوجوان داشتند با خودش حدیثِ نَفْس کرد که سید جلال یک عمری تو خواندی بگذار امشب این نوجوان بخواند او در این جنگ نَفْس امّاره موفق شد و رو به نوجوان کرد گفت: تو بخوان و نشست و بعد از مداحی آن نوجوان ، آسید جلال حشمت خواند
و بعد از جلسه با خستگی تمام گفت یک چرتی بزنم تا برای جلسه بعدی آماده و سرحال بروم
وقتی چشمانش را بست صحنه ای جلوی چشمش آمد نگاه کرد در کربلا هست آن هم کربلای سال شصت و یک هجری که لشکر دشمن صف کشیده بودند و نور برق شمشیرهایشان چشم ها را خیره می کرد آرام آرام به سمت لشکر سیدالشهداء رفت دید حبیب بن مظاهر دم خیمه ایستاده است بعد از سلام و علیک به حبیب گفت آیا می توانم داخل خیمه بروم ؟
حبیب بن مظاهر فرمود: بگذار بروم اجازه بگیرم بعد حبیب وارد خیمه شد و با چهره ایی خندان برگشت و رو به آقا سید جلال روضه خوان کرد و گفت: خوشابحالت امام حسین قبولت کرد
داخل شو
سید جلال وقتی وارد شد دید امام حسین داخل خیمه خیلی مهربانانه روی یک سنگی نشسته اند و آقا قمر بنی هاشم با ادب ایستاده است و جلوی آقا اباعبدالله الحسین یک دفتری است به محض دیدن این صحنه آقا سیدالشهداء فرمودند: سلام آقا سیدجلال
هیبت امام آسیدجلال را گرفت و مات موند چه بگوید در این هنگام حضرت فرمود: آقا سید جلال امروز از تو راضی شدم بعد روی مبارکشان به حضرت ابوالفضل کرده فرمود: عباس من اسم آقا سید جلال را از امشب جزو ذاکرین من بنویس
از آن به بعد حاج آقا جلال حاج حشمت الواعظی دیگر نفسش و دمش فرق می کرد بطوریکه میرزا ابوالقاسم عطار نقل میکرد آقا سید جلال وقتی روضه می خواند از در و دیوار صدای یا حسین بلند می شد
💠 از برخی موثقین شنیده است که سید الشهداء در شب اول قبر سه بار به دیدن حاج سید جلال حشمت الواعظی آمده است و برخی از مدفونین داخل قبرستان ابوحسین قم به خواب بستگان خویش آمدند و خبر دادند که به برکت آسید جلال مشکلات برزخی ما برطرف گردید.
سرانجام این روحانی و مداح دلداده امام حسین سید جلال حاج حشمت شب هفتم محرم به اربابش پیوست.
📚 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوقالعاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید
✍مراقبت و محاسبت:
🔸مرحوم علامه رحمة الله
🔹الهى ! چگونه ما را مراقبت نباشد، كه تو رقيبى ؛ و چگونه ما را محاسبت نبود كه تو حسيبى .
_________________________________________
💠 علامه حسنزاده #آملی💠
📚 🔹@h_khoban_ir
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:در کربلا چه گذشت🌟
✍به قلم:شیخ عباس قمی
🖨ناشر:انتشارات کتاب جمکران
📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹
کتاب در کربلا چه گذشت در ۵ بخش نوشته شده است:
📓باب اول: در مناقب امام حسین (ع) و ثواب گریستن بر آن حضرت،
🖋باب دوم:وقایع پس از بیعت مردم با یزیدبن معاویه
📓باب سوم:در وقایع پس از شهادت
🖋باب چهارم:پس از شهادت حضرت ابیعبداللهالحسین (ع)
📓باب پنجم:در ذکر فرزندان امام حسین (ع) و زوجات آن حضرت
🖋خاتمه:درشرح حال توّابین وخروج مختار
واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد.روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است.این جنگ میان سپاه کمتعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد.دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعتنکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی میدانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابیسفیان» بود و بهشکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه میدانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی بهسوی مسیری دیگر قیام کرد.
📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹
📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود تلک قضیه ، قضیه این روزهای فلسطین با زیرنویس فارسی
😭😭به مناسبت جنایت جدید صهیونیستها😭😭
نفس این روضه خون چگونه تغییر کرد؟!/ شب هفتم محرم درگذشت!
حجت الاسلام سیدعلی حشمت معروف به آقا سید جلال حشمت الواعظی نام شناسنامی اش سید علی ولی او را به نام سید جلال صدا می کردند وی بعد از طی دروس حوزوی رو به روضه خوانی آورد و چندین دهه در تهران مرثیه سرائی دم خانه اهل بیت می کرد و جزو روضه خوان های درجه یک تهران بود اما بعد از چهل سال روضه خوانی مورد مورد عنایت حضرت اباعبدالله الحسین قرار گرفت و نَفَسْ هایش و گریه هایش مشهور اهل طهران گردید
📚 🔹@h_khoban_ir
📩 #مجله_دینی | تاثیر دائمی اعمال انسان
⚠️ ولی افعالش ...
📚 🔹@h_khoban_ir
صبحـم شـروع می شود
آقا به نامتان
روزی مـن شـود، همـه جا ذکر نامـتان
صبح علی الطلوع سلام علی الحسین
دلخوش منم که بشنوم آقا جوابتان!
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
📚 🔹@h_khoban_ir