یکسال و سه ماهش شده بود، اما هنوز راه نمیرفت...مریم را میگویم، دخترم را...
فهمیده بود که کارش با زانو هم راه میافتد، دیگر بلند نمیشد روی پا بایستد...نمی دانم شاید میترسید...دلیلش هرچه که بود،بهرحال عادت کرده بود به این مدل از حرکت...
من اما حرص میخوردم،اینکه هی پیش خودم میگفتم بابا این بچه *میتواند* راه برود اما حاضر نیست بلند شود...نمیداند روی زانو راه رفتن سخت تر است...هی بچه های دوست و آشنا را تشویق میکردم جلوی چشم دخترم بدوند و بازی کنند بلکه بفهمد دویدن لذتبخش است و دلش بخواهد...
اطرافیان هم می گفتند شاید پاهایش مشکلی دارد... منِ مادر اما میدانستم اینطور نیست، میدانستم عادت کرده، خوشش آمده...لزومی نمیبیند به راه رفتن...
چند روز است که با دیدن دختربچهای با همان روش راه رفتن، یاد آن خاطره فتادهام و در این میان، یاد تو...ما آدمها هم جلوی چشمان تو همینطوری هستیم نه ؟
برای اوج گرفتن آماده مان کرده ای حالا به کم راضی شدنمان برایت سخت است...اینکه میخواهی عبورمان بدهی و ما گیر میکنیم پشت مدل های پوسیدهی قبل...خودمان را در این آینه ها باید ببینیم، همین است که گاهی عادت ها و نگاه های کارراهانداز قبل، دیگر جواب نمیدهد...
خواستم بگویم آدمی هروقت به بن بست خورد،جدا از بررسی بقیه جوانب، میشود قند توی دلش آب شود که یعنی وقتش رسیده؟ یعنی وقتش رسیده و من آن آدم دیروز نیستم؟و برای حرکت عمیق تر و عظیم تری آماده شدهام؟
#تحول
🖊راحله مهدوی
@haad1442
انقلاب اسلامی محقق شد و این مهم ترین تحول در عرصه حاکمیت سیاسی کشور بود. نظام شاهنشاهی را به مردم سالاری دینی تبدیل کردیم. ابرسیستم حکومت، توحیدی شد، اما ریز سیستم ها تا توحیدی شدن کامل فاصله دارند.
ذهنم مشغول این بود که تحول در عرصه های دیگر نظام بعد از انقلاب باید به چه صورت محقق شود. مدل کلی این تحول چه باید باشد؟ آیا لزوما تحول در عرصه های مختلف از یک طرح کلی پیروی می کند یا نمی شود طرح یکسانی را برای همه آن ها در نظر گرفت؟ اگر اثبات کنیم که طرح کلی تحول در ساختارهای نظام برای خارج شدن از هر آنچه رنگ غیرتوحیدی دارد و حرکت هر چه بیشتر به سمت ساختارهای توحیدی، یکی است، در دیدن آن مقدار از مسیر که طی شده و آنچه که باقی مانده و عزم و تصمیم برای شتاب گرفتن به سمت مقصد موفق تر خواهیم بود.
یک مثال روشن در این زمینه دوگانه ارتش و سپاه است. در ابتدای انقلاب و بطور محسوس در اوایل دفاع مقدس دوگانه ارتش و سپاه در کشور مطرح شد، با هدایت تفکر انقلابی توسط امام خمینی امروز رسیده ایم به جایی که کوچکترین تفاوتی در میزان پایبندی و جانفشانی برای انقلاب و مردم در این دو نهاد کشور دیده نمی شود و آن بدست نیامده جز با ایمان و صبر.
ایمان به خدایی که از انسان خواست از تمام ساختار های کفرآمیز خارج شود و وارد ساختارهای توحیدی شود و این بدست نمی آید جز با مجاهدت و با صبر.
اگر قرار بود هر کدام از ارتش و سپاه را نداشته باشیم، کشور در وضعیتی از ضعف قرار می گرفت که قطعا امروز تاریخ دیگری برای انقلاب نوشته می شد. ارتشی که از طاغوت برائت جسته و به دریای تحول توحیدی مردم پیوسته بود، دیگر غیرخودی نبود که لازم باشد منحل شود. بلکه باید با تمام توان به خدمت به جامعهی اسلامی می پرداخت.
از زمانی که امام بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد، روند نزدیک شدن ارتش و سپاه در اهداف و راهبردها سرعت گرفت. در طول این مدت چهل ساله مسیر نزدیک شدن ارتش و سپاه به هم فراز و فرود هایی داشته و هم عوامل تقویت این دستاورد وجود داشته و هم دشمن در جهت عدم یگانگی این دو تلاش بیشمار کرده. اما آنچه زمینه و بستر اصلی این یگانگی شد، همراهی بدنه هر دو ارگان، از فرماندهان انقلابی و تبعیت از مبانی انقلاب که توسط فرمانده کل قوا در جهت دهی و عملکرد صادر شده، بوده است.
پس دو نکته در این مسیر خودنمایی می کند، یکی خارج شدن از ساختار طاغوت و دیگری سرسپردن به ساختار توحیدی. به محض این تحول، رویش های نو به نو و رشد های خیره کننده، از راه می رسد و ساختارهای توحیدی دوام و قوام بیشتر پیدا می کنند.
بر اساس این سنت الهی و تجربه ای که درباره سپاه و ارتش داشته اییم، به نظر می رسد از فرصت کرونا باید برای نفی ساختارهای وابسته به سازمان جهانی بهداشت که در تسخیر طاغوت بزرگ آمریکاست، استفاده کرد و هر چه بیشتر به سمت خودکفایی و اعتماد به نفس ملی در زمینه بهداشت و درمان برویم. دست طب ایرانی را به گرمی بفشاریم و فرصت رویش های نو به نوی ناشی از ساختار توحیدی را بیشتر فراهم کنیم.
این روند با قرارگیری تفکری انقلابی در راس ساختار بهداشت و درمان سرعت پیدا می کند. به امید تحقق #دولت_جوان_حزب_اللهی .
#تحول
#کرونا
✍ صالحه مددی
@haad1442
آرمان شهر نظام پزشکی غرب، جامعه بدون بیمار نیست. اساسا در تفکر نظام سلطه، پول و قدرت از همه چیز حتی سلامت انسان ها مهم تر است. اگر از سلامت انسان ها بشود کسب درامد کرد، لزومی ندارد نظام سلطه برای جامعه بدون بیمار برنامه ریزی و ساختارسازی کند. ولی آرمان جامعه اسلامی جامعه بدون بیمار است و به سمت آن جامعه برنامه ریزی و حرکت می کند. از همین جا تفاوت این دو جبهه مشخص می شود.
عزیزی می گفت هر کسی را شب قدری است که تکلیف خود را با توحیدی بودن و غیرتوحیدی بودن مشخص کند. باید بگوییم هر نهاد و سازمانی هم شب قدری دارد که باید تکلیف خود را با نظامات غربی روشن کند که آیا از اهداف آنها برائت می جوید یا همان ها را دنبال می کند.
با آمدن کرونا، شب قدر نظام پزشکی ما هم شروع شد، کادر درمان چه پرستار و چه پزشک و چه سایرین، وارد میدان مبارزه ای تمام عیار شدند.... باب شهادت در این مجموعه باز شد...خون شهید هم که می دانید چه ها می کند....خوبی ها آمد بالا و دیده شدند...تزکیه ی ساختارهای درمان شروع شد ... این مبارزه جهادگران زیادی را تولید کرد...
پس آرمان شهر نظام سلامت به آرمان شهر جامعه اسلامی نزدیک شد... و بعد از این برکت خواهد کرد ان شاء الله و به طب ایرانی نزدیک می شویم ...
#کرونا
#روز_پرستار
#تحول
✍ سادات رضوی
@haad1442