تا کی دلت از گردش ایام بگیرد
بگذار که این غصه سرانجام بگیرد
مگذار که پژمرده شود غنچه ی نورس
لبخند بزن گل ز تو الهام بگیرد
تا باغ معطر ز نفس های تو باشد
تا چشمه زلالی تو را وام بگیرد
روی تو روا نیست که در ابر بماند
این ماه بنا نیست که هر شام بگیرد
باید که علی در پی یک چاره بگردد
زانوی خمش قوت اقدام بگیرد
یاسی! …ولی از دست خزان هیچ عجب نیست
رخسار تو نیلوفر اگر نام بگیرد
یک بار اگر لب بگشایی به دعایی
شاید دل دردانه ات آرام بگیرد
با داغ تو بغضی است که انگار قرار است
هر لحظه سراغی ز نفسهام بگیرد
دیروز ندادند جوابی به سلامم
فردا دلم از طعنه و دشنام بگیرد
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#کانال_اشعار_هادی_ملک_پور
@haadimalekpoor
غزلی قدیمی
خاری به چشمهای من انگار می کِشی
وقتی که آه ... از دل خونبار می کشی
با زانوان بی رمقت راه می روی
بر شانه بار غصه ی بسیار می کشی
گویی برای چشم تو سویی نمانده است
کین گونه هی تو دست به دیوار می کشی!
شانه به موی دختر دردانه می زنی
دستی بر آن نگاه گهر بار می کشی
جاروی خانه ... پخت غذا ... روز آخری ...
داری چقدر از بدنت کار می کشی...؟
این رو گرفتن تو مرا کشت! ... از چه رو
معجر به روی دیده و رخسار می کشی؟
از این نفس نفس زدنت خوب واضح است
دردی که از جراحت مسمار می کشی
ای قبله ی کبود! که با هر نگاه خود
طرحی ز آتش در و دیوار می کشی
خود را درست لحظه ی پرواز از قفس
من را شبیه مرغ گرفتار می کشی
دیگر به غیر مرگ دعایی نمی کنی
حالا که آه ، از دل خونبار می کشی
#کانال_اشعار_هادی_ملک_پور
#شهادت_حضرت_زهرا_س
@haadimalekpoor
خون می رود ز چشم ترم پای رفتنت
پشتم خمید پای تماشای رفتنت
ای با شتاب عزم سفر کرده صبر کن
خانه هنوز نیست مهیای رفتنت
نجوای سجده های تو عجل وفاتی است
همواره از خداست تمنای رفتنت
ذکر بریده ی تو گواه بریدن و
حال قنوت های تو گویای رفتنت
یا از خدا بخواه بمانی و یا مرا
زنده مخواه فاطمه فردای رفتنت
ای کاش غصه های دلت اینقدر نبود
تا ماندنت رقم بخورد جای رفتنت
با هر نفس به پیرهنت رنگ گل نشست
شد هر نفس جواب معمای رفتنت
بسته کتاب عمرعلی را وداع تو
هربرگ آن رسیده به امضای رفتنت
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#کانال_اشعار_هادی_ملک_پور
@haadimalekpoor
این روزها شب وسحرت طول می کشد
حتی دقیقه در نظرت طول می کشد
تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت
در پیش چشم های ترت طول می کشد
از کنج خانه تا دم در غصه می خورم
از بس که راه مختصرت طول می کشد
اینگونه پیش گر برود ای کبوترم
درمان زخم های پرت طول می کشد
با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی
از بین کوچه ها گذرت طول می کشد
بگذر از این محله که در وقت حادثه
تا مجتبی شود سپرت طول می کشد
تنگ غروب می رسی و درک می کنم
درد دل تو با پدرت طول می کشد
گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی
آرام کردن پسرت طول می کشد
گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست
افسوس ..قصه جگرت طول می کشد
تو می روی و تازه شروع غم من است
گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد
*
گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود
مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد
#هادی_ملک_پور
#شهادت_حضرت_زهرا_س
@haadimalekpoor
#یا_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
غزلی که ۱۶ سال پیش سرودم و با چند اصلاح جزیی مجدد منتشر می کنم
اگر چه در دل من غير جاي پاي تو نيست
زبان الکن من لايق ثناي تو نيست
كدام جاده در اين دشت، رد چادر توست؟
كدام نقطهي اين خاك آشناي تو نيست؟
تو آفتاب جهانی كه در نگاهِ علي
حقیقتی به بلندای اعتلای تو نيست
تو در مقام بهشت پيمبري ...! هيهات!
ميان دوزخيان مدينه جاي تو نيست
نفس مجال سخن گفتن از تو ميگيرد
و تاب گفتن يك آه در صداي تو نيست
شكسته بال و پري!... قصد پر زدن داري!
مگر به غير اجل مرهمي براي تو نيست
تو نوحهخوانِ غزلهاي بيسري مادر!
كه ماتم تو كم از داغ کربلای تو نيست
دوباره لرزه بر اندام شهر افتاده
به شانههاي زمين طاقت عزاي تو نيست
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#هادی_ملک_پور
@haadimalekpoor