#متنی از جنس طلا
در سريال معلم دهكده، نامزد معلم
ازش میپرسه:
شما كه قاضی بوديد چرا شغلتو
رها كردی و معلم شدی؟؟
جواب ميده:
چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی
كه پيش من میاومدند دقت میکردم
میديدم كه اونها کسایی هستند كه
یا آموزش نديدهاند و يا آموزش درستی
نديدهاند و به خودم گفتم:
به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد
به اصلاح ریشه بپردازیم.
و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی
عادل نیازمندیم...
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#متنی از جنس طلا
پیکان، ماشین نبود، مرام بود
پیکان برای ما ایرانیها ، فقط یک " وسیله نقلیه" نبود
همراه بی ادعای همه سفرهايمان بود. نشانه فخرفروشی نبود، کار راه انداز یک محله بود .
اگر در هر کوچه، یکی دو نفر پیکان داشتند، انگار همه اهل کوچه ماشین داشتند.
نیمه شب اگر بیماری بود، رساندنش به بیمارستان وظیفه وجدانی صاحب پیکان بود.
مسافرت میرفتیم کلی ادم میچپیدیم توی پیکان و با اهنگ تا مقصد همخوانی میکردیم
دختری که عروس میشد، پیکان را گل می بستند و "عروس کشون " میکردند.
اهل پول نبود، اما قلک پول خیلی ها بود، صبح تا شب مسافر میکشید تا صاحبش با بغل پر برود خانه.
این یار سفر و حضر، لوطی بود، گوشش پر بود از متلک "پیکان حلبی" و " قوطی روغن شاه پسند" اما وقتی همان متلک گو ها "کارشان گیر میکرد ، نه نمی گفت.
سالها گذشت تا اینکه ما بی وفا شدیم
اما او وفادار ماند، گاه توی دلش موتور پژو گذاشتیم، گاه موتورش را توی پژو کاشتیم. اما پیکان نرنجید.
گذشت و گذشت تا اینکه بعضی شیک شدند و پیکان سوارها بی کلاس
بعد دیگر تولید پیکان صرف نکرد، حکمش آمد و تیر خلاص.
الان که همه از زندگی می نالند، همه ماشین صفر دارند.
اما اگر توی این زمانه، نصف شب بیمار شدی ، " این دیگه مشکل خودته "!!
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.