#بسمربالشهداء
#طنزجبهه
.
شب عملیات بود. حاج حسین حق گو به علی مسگری که انگار اولین عملیاتی بود که شرکت میکرد وچهره اش نشان میداد که کمی اضطراب دارد گفت:(در چنین لحظاتی باید قوی بود، حالا برو بیین اون تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیر و ترکش ایستاده و اصلاً ترسی به دل راه نمیده.تو همونو بگو)
نزدیک تیربارچی شده ودید داره با خودش زمزمه میکنه دِرِن، دِرِن، دِرِن دِرِن، دِرِنننننن(اهنگپلنگصورتی)
😁😁😁
معلوم بود این آدم قبلاً ذکرشو گفته که در مقابل دشمن اینگونه شادمان مرگ رو به بازی گرفته
به نقل از حاج حسین یکتا
.
#شادباشید
حَـ❤️ــرَمشُهَدایشَهرِستانرُباطکَریم
@haaramshohada
#بسم_رب_الشهدا
#طنزجبهه
👨⚕دکتر با خنده بهش گفت:
برادر!
مگه پشت لباست ننوشتی
ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع!!😄
پس چرا مجروح شدی؟!
گفت: دکتر جان! ترکشه بیسواد بوده! تقصیر من چیه؟!🤕🤷♂
😂😂😂
حَـ❤️ــرَمشُهَدایشَهرِستانرُباطکَریم
@haaramshohada
#بسم_رب_الشهدا
#طنزجبهه😂😂
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...
ڪسایـے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے
میگم ... 🙃
جلوے درش کفشاشو👞 میگیرن و واڪس میزنن ...
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت 🌴🌳رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ ... :)
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر
" شهید علے حاتمے "
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔🤷🏻
رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت
دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 👩❤️👨
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ
(پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂😂😂😂😂)
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم ...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده ها ... زن نمیده به ڪسے 😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یهو همه اطرافیا و اون خواهراے پشت سرے خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅 😅😂😂😂😂😂
البتہ راویہ بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن👰🏻🤵🏻
حَـ❤️ــرَمشُهَدایشَهرِستانرُباطکَریم
@haaramshohada
#بسمربالشهداء
#طنزجبهه😅
آموزش صندلي
قرار بود گروهان ما با هليكوپتر جابهجا شود. وقتي وارد هليكوپتر شدم، روي يك صندلي خالي نشستم.
مدتي بعد كمك خلبان آمد و گفت:
«ميخواهي در جاي من بنشيني؟ من كلي آموزش ديدم تا اين صندلي را به من دادند!»🤔 من كه تازه متوجه اشتباهم شده بودم، به شوخي گفتم:😉 «روي صندلي نشستن كه آموزش نميخواهد!
شما ميآمدي پيش خودم تا بدون آموزش، دو تا صندلي بهتان ميدادم.»
حَـ❤️ــرَمشُهَدایشَهرِستانرُباطکَریم
@haaramshohada