شهید #حاج_حسین_خرازی:
وقتی تو #جبهه هدایای مردمی رو باز می کردیم، در نایلون رو باز کردم دیدم که واقعا یک #قوطی_خالی کمپوته و داخلش یک #نامه است که نوشته بود #برادر_رزمنده سلام!!
من یک دانش آموز #دبستانی هستم. خانم معلم گفته بود که برای #کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت #هدیه بفرستیم. با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم #قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم. اما قیمت آن ها خیلی #گران بود حتی کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزانتر بود را هم نمیتوانستم بخرم. آخر #پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست، در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت آن را شستم تا #تمیز شد.
حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم
هر وقت که #تشنه شدید از این قوطی آب بخورید تا من هم #خوشحال شوم و فکر کنم که توانستم به #جبههها کمک کنم.
بچهها تو #سنگر برای خوردن آب توی این قوطی #نوبت میگرفتند. آب خوردنی که همراهش ریختن چند #قطره_اشک بود.
#خاطرات_جبهه
#دفاع_مقدس