#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_دو
خاطره ای جالب و خنده دار
چند روزی گذشت. دیدم اینها اهل نماز نیستند!
تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم بندگان خدا آدمهای خیلی سادهای بودند.
آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه.
از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند.
من هم بعد از یاد دادن وضو یکی از بچهها را صدا زدم و گفتم: این آقا پیش نماز شما هر کاری کرد شما هم انجام بدید.
من هم کنار شما میایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار میکنم تا یاد بگیرید.
ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد
چند دقیقه بعد ادامه داد: در رکعت اول وسط خواندن حمد، امام جماعت شروع کرد
سرش را خاراندن یک دفعه دیدم آن ۵ نفر شروع کردن به خاراندن سر !!
خیلی خندم گرفت اما خودم را کنترل کردم. اما در سجده وقتی امام جماعت
بلند شد مهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد.
پیش نماز به سمت چپ خم شد
که مهرش را بردارد.
یک دفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستانشان را دراز کردند!
اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!
🕊🦋
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_سه
حلال مشکلات(یکی از دوستان شهید)
از پیامبر صل الله علیه و آله وسلّم سؤال شد:« کدام یک از مؤمنین ایمانی کامل تر دارند؟
فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند»
سردار محمد کوثری( فرمانده اسبق لشکر حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلّم )
ضمن بیان خاطراتي از ابراهيم تعریف
می کرد: در روز های اول جنگ در
سر پل ذهاب به ابراهيم گفتم ؛ برادر هادی، حقوق شما آماده است
هر وقت صلاح میدانی بیا و بگیر.
در جواب خیلی آهسته
گفت: شما کی میری تهران؟!
گفتم: آخر هفته
بعد گفت: سه تا آدرس رو می نویسم،
تهران رفتی حقوقم رو در این
خونه ها بده!
منهم این کار را انجام دادم. بعد ها
فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرو دار بودند.
از جبه بر می گشتم وقتی رسیدم
ميدان خراسان دیگر هیچ پولی
همراهم نبود به سمت خانه در
حرکت بودم.
اما مشغول فکر ؛ الان برسم خانه همسرم
و بچه هایم از من پول می خواهند.
تازه اجاره خانه را چه کنم!؟
🦋🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_چهار
ادامه حلال مشکلات ( یکی از دوستان شهید )
سراغ کی بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم.
اما او هم وضع خوبی نداشت.
سر چهار راه عارف ایستاده بودم. با خودم گفتم:
فقط باید خدا کمک کند.
من اصلا نمی دانم چه کنم!
در همین فکر بودم که یکدفعه
دیدم ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد.
خیلی خوشحال شدم.
تا من را ديد از موتور پیاده شد،
مرا در آغوش کشید.
چند دقیقه ای صحبت کردیم.
وقتي می خواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتی؟!
گفتم: نه، هنوز نگرفتم ، ولی مهم نیست.
دست کرد توی جیب و یک دسته اسکناس در آورد.
گفتم: به جون آقا ابرام نمی گیرم،
خودت احتیاج داری.
گفت: این قرضالحسنه است. هر وقت
حقوق گرفتی پس میدی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت.
آن پول خیلی برکت داشت.
خیلی از مشکلاتم را حل کرد.
تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم.
خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود.
🕊🦋
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_پنج
گروه شهید اندرزگو (مصطفی صفار هرندی)
مدت کوتاهی از شروع جنگ گذشت. فرماندهی سپاه در غرب کشور جلسه ای برقرار نمود.
قرار شد نیروهای داوطلب و بچه های سپاه در مناطق مختلف تقسیم شوند.
لذا گروهی از بچه ها از سر پل ذهاب به سومار، گروهی به سمت مهران و صالح آباد و گروهی به سمت بستان رفتند.
طبق جلسه، حسین الله کرم که از فرماندهان مناطق عملیاتی بود. به عنوان فرمانده سپاه گیلان غرب ونفت شهر انتخاب شد.
او به همراه چند گروهان از گردان های هشتم و نهم سپاه راهي منطقه گیلان غرب شد.
ابراهيم که از دوران زورخانه رفاقت دیرینه ای با حاج حسین داشت به همراه او راهی گیلان غرب شد و به عنوان معاونت عمليات سپاه منصوب شد .
گیلان غرب شهری در ميان کوهستان های مختلف است.در ۵۰ کيلومتری نفت شهر و خط مرزی و در ۷۰ کیلومتری جنوب سر پل ذهاب ، عراق تا نزدیکی این شهر و بیشتر ارتفاعات آن را تصرف کرده بود.
در اولین روزهای جنگ نیروهای لشکر چهارم عراق وارد گیلان غرب شدند اما با مقاومت غیور مردان و شیر زنان این شهر مجبور به فرار شدند.
🦋🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_شش
ادامه گروه شهید اندرزگو(مصطفی صفار هرندی)
در جریان آن حمله یکی از زنان این شهر با ضربات داس و دو نظامی عراقی را به هلاکت رساند!!
بعد از آن عدهای از مردم شهر از آنجا رفتند بقیه مردم روزها را به شهر می آمدند و شبها به سیاه چادرها در جاده اسلام آباد میرفتند.
تیپ ذوالفقار ارتش هم در منطقه« بان سیران» در اطراف گیلان غرب مستقر شده بود.
مدت کوتاهی از فعالیت سپاه گیلان غرب گذشت. در این مدت کار بچهها فقط پدافند در مقابل حملههای احتمالی دشمن بود
و هیچ تحرک خاصی از نیروها
دیده نمیشد جلسه برقرار شد نیروها
پیشنهاد کردند همان طور که دکتر چمران جنگهای نامنظم را در جنوب و
اصغر وصالی جنگ های چریکی را در سر پل ذهاب انجام میدهند یک گروه
چریکی نیز در گیلان غرب راه اندازی شود.
کار راهاندازی گروه انجام شد بعد هم مسئولیت عملیات گروه را به ابراهیم
و جواد افراسیابی واگذار شد، به پیشنهاد بچهها قرار شد نام دکتر بهشتی را
برای گروه انتخاب کنند.
اما در بازی دیگه شخص آیت الله بهشتی
از منطقه داشت با این کار مخالفت کرد
و گفت:« چون شما کار چریکی انجام میدهید نام گروه را شهید اندرزگو بگذارید.
چرا که او بنیان گذار حرکتهای چریکی و اسلامی بود.
ابراهیم تصویر بزرگی از امام (ره)
و آیت الله بهشتی و مقام معظم رهبری
را در مقر گروه نصب کرد، گروه فعالیت خود را آغاز نمود نیروهای این گروه چریکی نامنظم، مانند نام آن نامنظم بودند.
همه گونه آدمی در آن حضور داشت!
🦋🕊
#پوستر | امروز روز انتقام است 🇮🇷
#سرباز
#فدایی_ایران
در انتشار آثار مارو یاری کنید 🌱
@hablol_matinn
@matnatehran
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_هفت
ادامه گروه شهید اندرزگو( مصطفی صفار هرندی )
از نوجوان تا پیر مرد، از افراد بی سواد تا فارغالتحصیل دکتری، از بچه های بسیار متدین و اهل نماز شب، تا کسانی که
در همان گروه نماز را فرا گرفتند از بچه های حوزه رفته تا کمونیست های
توبه کرده و ... و به این ترتيب همه گونه نیرو در جَوی بسیار صمیمی و دوست داشتنی دور هم جمع شدند.
افراد این گروه تقريبا چهل نفره در یک چیز با هم مشترک بودند و آن شجاعت
و روحیه بالای آن ها بود. ابراهيم که عملا مسؤلیت
گروه را بر عهده داشت
همیشه میگفت:« ما فرمانده نداریم و
از طریق محبت و دوستی خیلی خوب گروه را رهبری میکرد.
سیستم اداره گروه به صورتی بود که همه کارها خودجوش انجام میشد و
تقریباً کسی به دیگری امر و نهی نمیکرد.بیشتر کارها با همفکری پیش میرفت و بیشتر از همه جواد افراسیابی و رضا گودینی همراهان همیشگی ابراهیم بودند.
یکی از برنامههای روزانه گروه کمک به مردم محلی و حل مشکلات آنها بود
بسیاری از نیروهای محلی گیلان غرب نیز از این طریق به گروه جذب شدند
فعالیت گروه اندرزگو بیشتر تشکیل تیمهای شناسایی عملیاتی بود عبور از ارتفاعات و تهیه نقشههای دقیق و صحیح از منطقه دشمن از دیگر کارها بود.
روش ابراهیم در شناساییها بسیار عجیب بود نیمههای شب به همراه افراد
از ارتفاعات عبور میکردند ا پشت نیروهای دشمن قرار میگرفتند و از محل استقرار و تجهیزات دشمن اطلاعات بسیار دقیقی را به دست میآوردند
میگفت:« اگر چنین کاری انجام نگیرد
معلوم نیست در عملیاتها موفق شویم
پس باید شناسایی ما دقیق و صحیح باشد.
🦋🕊
#پوستر | به حمله نظامی فکر نکنید !
💬در جلسهای که در عربستان برگزار شد؛
وزیر خارجه آمریکا و رئیس سازمان سیا سخنرانی کردند!!
در آنجا بن سلمان به پمپئو گفت:
شما به ایران حمله کنید؛
ما تمام هزینههای شما را میپردازیم؛
آنجا پمپئو در جواب گفت:
شما و ما و اسرائیل شش سال است که نتوانستیم باتمام قوا از پس یمن برآییم؛
آنوقت میخواهید که به ایران حمله کنید؟
الان دیگر نه جنگ و نه تحریمها نتوانست طرژیم تهران را پای میز مذاکره بکشاند!!
تنها راه باقیمانده فضای مجازی و تبلیغات 24 ساعت و دیوانه کننده شبکههای ماهواره بر علیه ملت ایران است؛
باید با تبلیغات کاری کنیم که ایرانی از ایرانی بودن و بالاخص مسلمان بودن خودش شرمنده شود؛
تنها راه همین است!!!
به حمله نظامی فکر نکنید؛
که اگر گلوله ای بر علیه ایران شلیک شود؛
ایران اسرائیل، امارات، بحرین، قطر و کویت را با خاک یکسان خواهد کرد؛
و شما هم به یک ویرانه تبدیل خواهید شد؛
نظر وزیر خارجه آمریکا هست ها !!
نه یک آخوند یا ساندیسی
@hablol_matinn
سلام خدمت اعضای محترم
جهت همکاری در تبادل( بنری ، ادمینی) به آیدی زیر مراجعه کنید.
تشکر
@mohsenvalikhani_315
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_هشت
ادامه گروه شهید اندرزگو(مصطفی صفار هرندی)
ابراهیم روش خود را به دیگر نیروها نیز آموزش میداد و میگفت در مسئله شناسایی نیرو باید شجاعت داشته باشد گر ترس در وجود کسی بود نمیتواند نیروی موفقی باشد بعد هم در مورد تیز بینی و دقت عمل نیروها صحبت میکرد برای همین بود که از میان نیروهای گروه زبدهترین و بهترین نیروهای اطلاعات و شناسایی و حتی فرماندهانی شجاع تربیت یافتند.
به قول فرمانده تیپ ۳۱۳ حکم مسئولیت اطلاعات و عملیات را در قرارگاه نجف به عهده داشت ابراهیم با روشهای خود بنیان گذار این تیپ بود هرچند که قبل از تشکیل آن به شهادت رسید.
گروه چریکی شهید اندرزگو در دوران
فعالیت یک ساله خود شاهد ۵۲ عملیات کوچک و بزرگ توسط همان نیروهای
نامنظم بود.
آنها لشکر چهارم ارتش عراق را در منطقه غرب به ستوه آوردند و تلفات سنگینی را به آنان تحمیل کردند.
در این گروه کوچک انسانهای بزرگی تربیت شدند که دوران دفاع مقدس ما مدیون رشادتهای آنهاست، آنها از خرمن وجودی ابراهیم خوشهها چیدند و به همراهی او افتخار میکردند:« شهید رضا چراغی
فرمانده شجاع لشکر ۲۷ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شهید رضا دستواره قائم
مقام لشکر، شهید حسن زمانی مسئول
محور لشکر، شهید سید ابوالفضل کاظمی فرمانده گردان میثم، شهید رضا گودینی
فرمانده گردان حنین، شهید محمدرضا علی اوسط معاون تیپ مسلم بن عقیل، شهید داریوش ریزهوندی فرمانده گردان مالک، شهیدان ابراهیم حسامی و هاشم کلهر معاونین گردان مقداد، شهیدان جواد افراسیابی و
علی خرّمدل از مسئولین اطلاعات لشکر، و همچنین چندین فرمانده بزرگ دفاع مقدس که هم اکنون نیز از افتخارات نظام اسلامی هستند.
🦋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_موشن | ناک اوت 😎
#knockout
#کابوس_دشمن
یکسال از تولید این کار میگذره
@hablol_matinn
@matnatehran
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_هشتاد_و_نه
داستانی جدید از (شهادت شهید اصغر وصالی )
محرم سال ۱۳۵۹ اتفاق مهمی رخ داد
اصغر وصالی و علی قربانی با نیروهایشان
از سر پل ذهاب به گیلان غرب آمدند.
قرار شد بعد از شناسایی مواضع دشمن،
از سمت شمال شهر، عملیاتی آغاز شود.
آن ایام روزهای اول تشکیل گروه اندرزگو
بود قسمتی از مواضع دشمن شناسایی شده بود.
شب عاشورا همه بچهها در مقر سپاه جمع شدند عزاداری با شکوه برگزار شد.
مداحی ابراهیم در آن جلسه را بسیاری
از بچهها به یاد دارند. او با شور و حال عجیبی میخواند و اصغر وصالی میاندار عزادارها بود.
روز عاشورا اصغر به همراه چند نفر از
بچهها برای شناسایی راهی منطقه«بر آفتاب» شد.
حوالی ظهر خبر رسید آنها با نیروهای کمین عراقی درگیر شدهاند. بچهها خودشان
را رساندند، نیروهای دشمن هم سریع
عقب رفتند اما...
علی قربانی به شهادت رسید. به خاطر
شدت جراحات امیدی هم به زنده ماندن اصغر نبود. اصغر وصالی را سریع به عقب انتقال دادیم ولی او هم به خیل شهادت پیوست.
🦋🕊