eitaa logo
سایت دینی هدانا
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
46 فایل
🌸هدانا وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی 📚 🔍 جستجو در بانک جامع سوالات احکام و سوالات دینی: hadana.ir/search ☎️ مشاوره فردی و خانواده: hadana.ir/moshavereh 🔆 خرید دوره: hadana.ir/pmc 📬 پیامگیر کانال : @sitehadana https://eitaa.com/joinchat/542179330C5fb7b8f5
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 | آموزش رانندگی به زن توسط نامحرم 🔻 سوال: آیا برای زن، یاد گرفتن رانندگی به کمک مرد اجنبی در مکان مخصوص تعلیم رانندگی، با علم به این‌که آن زن حجاب و عفاف شرعی خود را حفظ میکند، جایز است؟ 🔹 جواب: آموختن رانندگی با کمک و راهنمایی مرد اجنبی در صورتی که با مواظبت بر حجاب و عفاف و اطمینان به عدم وقوع در مفاسد همراه باشد، اشکال ندارد، ولی در عین حال شایسته است که یکی از محارم وی همراه او باشد، بلکه اولی این است که آموزش رانندگی به کمک مربّی زن یا یکی از محارم صورت بگیرد. منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای 📖 بیشتر بخوانید http://yon.ir/PZ2tB 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 📝 انسان در دنیا[نهایتا] به ده درصد خواسته‌های خود می‌رسد. کمتر کسی پیدا می‌شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را این‌گونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواری‌ها و بدی‌های همسر و همسایه و… کمتر ناراحت می‌شود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، انتظار نخواهد داشت. 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۲ 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | از این زاویه به صدقه نگاه کنید؟ 🌸 حجت الاسلام پناهیان 📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
🔺 #حدیث امام علی(ع) بر سنگ قبر یک محقق آلمانی: ✅ مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار می‌شوند. خصائص الأئمة ع، ص 112 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | توصیه رهبری به یاد پدر و مادر و فراموش نکردن آنها بعد از مرگ ➕ #حدیث 🌸 با قرائت یک #فاتحه یاد کنیم از امام، شهدا و تمام اموات و گذشتگان مومنین 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
🔺تحریم مالی صداوسیما به خاطر گاندو ✍️یادداشت|حسین شریعتمداری بخوانید: http://yon.ir/OS5Gg 🔹توانا بود هرکه با ما بود! 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
پنج صفت عدم پيشرفت معنوي.mp3
5.08M
🔉 #گوش_کنید| پنج ویژگی بیان شده در روایات که مانع رشد انسان می شود⁉️ 🌸 حجت الاسلام رفیعی 📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
📗 |زيورآلات زنان 🔻 پرسش ۳۱۷ . زيورآلات زن، اگر در معرض ديد نامحرم باشد، چه حكمى دارد؟ 🔹▫️ آيات عظام امام، بهجت، صافى، خامنه اى، فاضل و وحيد: بايد از ديد مرد نامحرم پوشانده شود.۲۹۰ آيه اللّه  تبريزى: پوشاندن زيوآلات پنهانى (مانند دستبند، النگو و گردن بند )، از ديد نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن انگشترى كه پيش زنان بزرگ سال و يا كمى پايين تر متعارف است، واجب نيست.۲۹۱ آيه اللّه  سيستانى: پوشاندن گردن بند از ديد نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن النگو، دستبند، حلقه ازدواج و انگشتر واجب نيست.۲۹۲ آيات عظام مكارم و نورى: پوشاندن زيورآلات پنهانى (مانند دستبند، النگو و گردن بند ) از ديد نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن حلقه ازدواج و انگشتر، واجب نيست. ۲۹۳ 📖 توصیه می کنیم پاسخ تفصیلی مراجع عظام تقلید را در ادامه کلیک کنید و در سایت دینی هدانا بخوانید: http://yon.ir/EDLHE 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
📗 | خرید و فروش کتاب‌هاى گمراه کننده 🔻 سوال: خرید و فروش کتاب‌هاى گمراه کننده چه حکمى دارد؟ جواب: خرید و فروش و نگهدارى کتاب‌هاى گمراه کننده جایز نیست مگر براى پاسخگویى و ردّ مطالب آن براى کسى که قدرت علمى این کار را داشته باشد. اجوبة الاستفتائات، سوال ۱۳۲۶ منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای http://yon.ir/U5q9x 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | پاسخ به شبهات / حجاب در زمان پیامبر صلی الله علیه چگونه بود⁉️ 🌸 حجت الاسلام مومنی #حجاب 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
شهیدسیدمرتضی‌دادگر
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا... 😢💔🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... 🔹شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir