هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
513.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش تنت را عالم دیده بود.
تنی که یک جای سالم نداشت،
تنی که پر بود از یادگاریهای دوران جنگ...
کسی چه میداند این ترکشها چقدر شب و روزت را
پر از درد کرده بود.
دکترها همه میگفتند باید این ترکشها رو دربیاری ولی قبول نمیکردی
چون مجبور بودی چند روزی خانهنشین شی و نمیتونستی بری...
آخه جنگ برای تو تمام نشده بود.
ناموس،سرزمین و دینت بیشتر از قبل در خطر بود.
بابا وقتی بعد از وعدهای که به مردمت دادی و داعش را تمام کردی حدود ۴۰ روز نبودی
برگشتی وسط جلسه از حال رفتی
یک هفته توی خونه بستری بودی
سرفههای عجیبت که نفست را میگرفت.
ازت پرسیدم بابا؛
سرفههاتون داره کبودتون میکنه
چرا دکتر نمیرید
گفتی بابا هوای عراق غبار زیاد داشت
شیمیاییام شدید شده.
پاهایت کبود شده بود
درد امانت را میگرفت
ولی باز هم حقیقت را نگفتی
که جلوی رفتنت را نگیریم.
بعد از شهادت متوجه شدیم ۳ بار دیگه توی عراق در درگیری با داعش شیمیایی شدی و درد و کبودی پاهایت برای همین بود.
خوب علمداری کردی بابا!
آخر هم دست جانبازیت را به رسم علمداری بر زمین جا گذاشتی تا عالم بداند هنوز عاشورا زنده است.
روزت مبارک بابای بی تنم،بی سرم
#جانباز
راوی : زینب سلیمانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada