برسد به دست #او ! جناب آقای دکتر پورهاشمی ریاست‌محترم شبکه بهداشت و درمان اردکان اگر نیمه شب خود یا یکی از عزیزانتان خدایی نکرده در شهر اردکان نیاز فوری مراجعه به درمانگاه کردی مثلا بازم خدایی نکرده فرزند دلبندتان از تب شدید نیمه شب در حال سوختن بود، کدام یک از گزینه‌های زیر را انتخاب می‌کنید ۱_مراجعه به نزدیک ترین درمانگاه شبانه‌روزی شهر اردکان؟ ۲_مراجعه به اورژانس؟ حال اگر در دورترین نقطه به بیمارستان مثلا محله جنت آباد یا کوشکنو یا شهرک ۱۵خرداد بودید باز کدام گزینه را انتخاب می‌کنید؟ نزیکترین درمانگاه یا بازهم اورژانس بیمارستان ضیایی؟ یا هیچکدام؟! آها ببخشد چون در اردکان هیچ درمانگاه شبانه روزی وجود ندارد! شما فقط و فقط مجبور به انتخاب همان گزینه اول هستید! مراجعه به بیمارستان ضیایی؟ چرا چون نه تنها هیچ درمانگاه شبانه روزی در اردکان نیست بلکه با درب‌بسته تنها درمانگاه به اصطلاح شبانه روزی بوعلی نیز روبرو خواهی شد! و تازه فقط یک پزشک کشیک منتظر دیدار شما در اورژانس بیمارستان اردکان خواهد بود آن هم با توجه به جمعیت شهری در صفی طویل! پس به شما پیشنهاد میکنم همچنان که بر مسند بيست ساله رياست‌تان تکيه زده اید، فکری برای این بخش از اوضاع بی سامان بهداشت و درمان اردکان نیز بکنید! هر‌چند می‌دانم گوش اگر گوش تو ناله اگر ناله ماست... آن‌چه البته به جایی نرسد فریاد است.. ایام به‌کام یک اردکانیِ‌نيمه‌شب بچه بیمار شد/گذری در شهر @haderoon

خیلی نرم و ظریف خواست که ضایع نشه😎😁 پ.ن: حکایت برخی اتفاقات این روزها است ....... 😜😜😜😜 #او @Haderoon

#امید #عبرت_تاریخی ⚘به نام خدا⚘ شاید شنیده اید که در جنگ جهانی اول، انگلیس با ایجاد قحطی و شیوع بیماری تعداد بسیار زیادی از مردم ایران را (۴۰ درصد مردم)به کام مرگ کشاند. در همان ایام مرحوم میرزای نائینی خواب مى بينند كه ديوارى به شكل نقشۀ ايران، شكست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زير اين ديوار يك عده زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روى سر اينها خراب مى شود! مرحوم ميرزانائینی فرياد مى زنند كه: خدايا اين وضع به كجا خواهد انجاميد؟ در اين حالات، مى بينند كه حضرت امام عصر ارواحنافداه تشريف آوردند و انگشت مباركشان را به طرف ديوارى كه خم شده و در حال افتادن بود گرفتند و آن را بلند كردند و دومرتبه سرجايش قرار دادند و بعد فرمودند: ” اينجا شيعه، خانه ماست.مى شكند، خم مى شود، خطر هست، ولى ما نمى گذاريم سقوط كند، ما نگهش مى داريم.” با خودم فکر می کردم امام زمان چگونه ایران را حفظ کردند؟!🧐 تا این که رسیدم به داستانی از شهید میرزا کوچک خان جنگلی که مطمئنم‌ آن داستان را هرگز کسی برایتان تعریف نکرده!! و آن داستان این که وقتی ایشان در یکی از سفر های مخفیانه دچار بیماری شدید می شوند،یک پیر مرد قهوه چی ، خیلی ایشان را تحویل می گیرد با این که نمی دانسته ایشان چه کسی هستند. میرزا از قهوه چی می پرسد چرا اینقدر مرا اکرام می کنی با این که من را نمی شناسی؟ پیرمرد قهوه چی می گوید مدتی پیش مردی را دیدم که غرق در نور بود! ایشان به یک مرد محترمی اشاره کردند و فرمودند: موظف هستی به این مرد کمک کنی، او از طرف من ماموریت دارد! بدان برادرت در رکابش شهید خواهد شد. پیر مرد قهوه چی گفت: حالا هرچه فکرش را می کنم آن مرد محترم، شما بودید. (مدتی بعد از آن مکاشفه برادر پیرمرد قهوه چی به نام‌ شهید محمود آستارایی،در رکاب میرزا شهید شده است) بگذرم... در احوالات این #مجتهد_شهید میرزا کوچک جنگلی آمده است در همان زمان جنگ‌جهانی اول وخواب دیدن میرزای نائینی با کمک های او و نهضتش،‌جان هزاران نفر از #مردم_ایران در برابر قحطی حفظ شد طلبه ای که در گوشه ای از ایران قیام کرده بود برای خدا، امامِ زمان به او عنایت داشتند و او را سرباز و مامور خود ‌قرار داده بودند... حالا مگر می شود به تنها حکومت شیعه که در راس آن حکیم مجتهد خود ساخته است با این همه شهدای پاک عنایت نکنند؟! قطعا نباید از #مشکلات_فراوان و دشمنان #نا_امید بشویم که #او هوای ما را دارد😉 ✍طلبه اردکانی ۶ فروردین ۱۴۰۱

🔰 "ادریس" و "م ح م د" • غیبت، سنت در اولیاء خدا بوده؛ اولین اش -ادریس- ۲۰ سال و آخرینش، تا حالا ۱۱۸۴سال! اگر ۲۰ساله، ادریس برگشت و ولیّ ما نه؛ فرقش در ولیّ است، در محبت و ولایت اش! • جبّاری، زمینِ مستضعفی را تصاحب کرد و او را کشت و ادریس را تهدید کرد؛ ادریس هم اجازه بارانِ شهر را از خدا به دست گرفت تا آنها را با قحطی ادب کند. ۲۰سال کافی بود... • "زمین" را جبّاران تصاحب کردند و اولیاء را "قُتل مَن قُتل و سُبی مَن سُبی و اُقصی مَن اُقصی" کردند؛ ولیّ آخر، "منزل نمی کند الا به نوک کوه ها یا قعر دره ها"! اما باران را گرو برنداشت! جایش در خیمه ی تنهایی، "بِیُمنه رُزق الوَری" شد! ایستاده تا مردم بخواهند، با محبت ادب شوند نه عقوبت... • #فاضل_نظری این وضعیت را ندبه کرده: کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است یوسف از تعبیرخواب مصریان دلسردشد هفتصد سال است می بارد! فراوانی بس است بر سر خوان تو تنها کفرِ نعمت می کنیم! سفره ات را جمع کن ای عشق! مهمانی بس است #او محسن قنبریان @Haderoon لینک جدید هادرون در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c

#تلنگر عصر روز جمعه هست و ما همچنان #غافل از #او 😥😥😥😥😥