eitaa logo
هادرون
6.3هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
17.3هزار ویدیو
216 فایل
کانال خبری تحلیلی هادِرون؛ بروزترین کانال خبری استان یزد در #ایتا برای درج پیام در کانال به ایدی زیر پیام بدید: @ertebat_ba_haderoon ❌ تبلیغات👇👇👇 @tablighate_haderoon
مشاهده در ایتا
دانلود
بردستانی در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای ! برای اردکان انتخاب کنید! با میسرتر است تا با کسانی که می کوشند را جانشین کنند یا با اردکان و اردکانی ها دشمنی دارند یا اساساً آدم های شوخ طبعی هستند این بد نیست پرونده شهردار بودن شهابی زاد را مروری ساده کنند! ✍رضابردستانی یکم: تلخ ترین شوخی سال همانی بود که از کلام جاری شد:«در انتخابات و انتصابات دخالت نمی کنم!» تقریبا مرغ پخته ی درون دیگ و کله ـ پاچه ی آماده طبخ هر دو به یک اندازه خندیدند یا به قولی رفتند! وقتی تابش می گوید در انتصابات دخالت نمی کنم درست مثل این می ماند که ماهی بگوید از فردا دیگر شنا را می بوسم می گذارم کنار!!! هم عجیب است هم خنده دار هم باور نکردنی! اصلاً تابش با دخالت هایش تابش شد با آدم معرفی کردن هایش دوم: اردکان، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین شهرستان های استان یزد. این مهم ترین و تأثیرگذارترین بودن البته به و ارتباطی ندارد! اردکان دروازه ورودی استان یزد، شهری با فرهنگ و تاریخ قوی و باشتوانه و نیز مردمانی سخت کوش و فرهنگ مدار. اردکان طی قرون و اعصار همواره بر مناسبات تاریخی و اجتماعی، تأثیری شگرف داشته و این تأثیر تا هم اکنون نیز ادامه دارد. سوم: استاندار نسبتاً جوان با سال ها ماندگاری در استانداری و با تکیه بر رساله دکتری با موضوع:«»نوید این مهم را داده است که چون موانع تحقق حکمرانی خوب در فرهنگ سیاسی ایران را به خوبی بررسی کرده و می شناسد فلذا به خوبی دریافته که اساساً حکمرانیِ خوب با نیروهای خوب، متخصص، متعهد و کارآمد میسر می شود نه آنانی که از همه ی خوبی ها؛ تنها فرمان بر خوبی بودن را فرا گرفته اند! چهارم: اردکانی ها خون دل ها خوردند تا توانستند به معنای واقعی کلمه از شر خلاصی پیدا کنند. اردکان و اردکانی ها از حضور مقیمی تنها بهره که بردند ایستایی و عقب رفتگی بود و از این بابت مدیرانی که کمک کردند مقیمی فرماندار اردکان شود و باقی بماند برای همیشه شرمسار و مدیون اردکان و اردکانی ها خواهند بود و اما، این روزها خبرهایی از این طرف و آن طرف درز کرده که نامی قرار است بشود جانشین مقیمی! کسانی که می کوشند را جانشین کنند یا با اردکان و اردکانی ها دشمنی دارند یا اساساً آدم های شوخ طبعی هستند این بد نیست پرونده شهردار بودن شهابی زاد را مروری ساده کنند! یا بروند ببینند بعدِ از شهرداری رانده شدن چه پست مهمی به ایشان داده شد جز پست اجاره ای مدیرکلی روابط عمومی استانداری یزد آن هم صرفاً برای این که بتوانند به نامبرده حقوق بدهند! پنجم: من می گویم امام جمعه اردکان در این موضع سکوت کرده یا لااقل تلاش دارد بر سری که درد نمی کند دستمال نبندد اما برخی می گویند حجت الاسلام شاکر، محکم و صریح حرف هایش را زده اما این حرف ها یا در محاق فراموشی گرفتار است یا خریداری ندارد! در هر دوی این مواضع این وظیفه امام جمعه است که سکوت نکند ششم: شهابی زاد روی زمین نمی ماند! همانطور که بعد شهردار نبودن روی زمین نماند!!! بالاخره یک گوشه کناری خواهد نشست و ادامه کارمندی را سپری خواهد کرد اما این سپری کردن نباید به قیمت بر هم ریختگی شهرستانی به نام اردکان شود! هفتم: شاید دیگر این سعادت نصیب و بهره نشود که از او درخواستی داشته باشم اما برای اولین و آخرین بار از آقای تابش خواهش می کنم یا در انتخاب فرماندار اردکان دخالت نکند یا در انتخاب گزینه، چشم بر خیلی از ویژگی هایی که در دیگران هست و در شهابی زاد نیست نیز نبندد!!! پ.ن: آقای دکتر طالبی! نگذارید بگویند اگر استاندار شده بود از لحاظ انتخاب گزینه ها، بهتر و هوشمندانه تر عمل می کرد! https://t.me/rezabardestanii/11042 🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon www.haderoon.ir
هادرون
#یادداشت #ارسالی آقای دشتی! کار از #نفس_تازه گذشته است !!! 🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار ht
🚷آقای دشتی! کار از نفس تازه گذشته است ▫️لابد به یاد دارید محمدرضا دشتی اردکانی که در سال ۱۳۸۶ در دوره نهم انتخابات مجلس، به عنوان یکی از کاندیداهای حوزه انتخابیه اردکان با محمدرضا تابش رقابت می کرد و در حقیقت اصلی ترین رقیب او در شهر اردکان شناخته می شد، شعار اصلی خود در دوران تبلیغات انتخاباتی اش را این جمله قرار داده بود؛ این شعار از حیث معنا و مفهومش که به صورت غیرمستقیم بیانگر موضع انتقادی او نسبت به وضعیت اجتماعی و سیاسی آن زمانِ اردکان و نقش دکتر تابش در به وجود آمدن آن شرایط بود و همچنین به واسطه لطافت، ریتم موزون و آهنگ دلنشینش به ذائقه بخش قابل توجهی از مردم اردکان خوش آمده بود و تاثیر فوق العاده ای در همراه و همدل شدن قلب ها با دشتی اردکانی داشت. انتشار این شعار در شهر ولوله ای در ستاد تبلیغاتی دکتر تابش و وحشتی سنگین بر دل نزدیکان و دست اندرکاران ستاد و حامیان ایشان انداخته بود. وحشتی که سعی می شد به هر نحو ممکن پنهان نگه داشته شود و ته دل طرفداران را خالی نکند اما در خفا با افزایش برد شعار ، تابش و حامیان اصلی اش به تکاپو افتادند تا کار از کار نگذشته، شعاری با همان ظرافت و اثرگذاری، طراحی و در خیابان ها و سردرِ ستادهایشان در محلات مختلف در معرض نگاه و توجه مردم قرار گیرد. القصه ( به معنای واقعی کلمه) اما نفسگیری بین دو رقیب درگرفته بود و تابش نگران بود بازی را لااقل در جنگ تبلیغاتی به رقیب، واگذار کند. وقتی کار از کار گذشت و دانسته شد از اتاق فکر ستاد مرکزی، شعاری که قابلیت رقابت با شعار دشتی داشته باشد در نمی آید، به یکباره با یک حرکت غافلگیرکننده یکی دوشب مانده به پایان مهلت تبلیغات نامزدها، تقریبا تمام دیوارها و بُردها و استندها و ستون ها و درها و شیشه ها در سطح شهر با عکس ها و پوسترهای رنگارنگ و متنوع نماینده محبوب و سختکوش مردم شریف اردکان، کاغذدیواری شد. صبح با آغاز تردد مردم در شهر، همه شوکه شدند و انگشت حیرت بر لب نهادند. یک انفجار رخ داده بود؛ انفجارِ تبلیغاتی که اردکان تا آن روز به چشم خود ندیده بود و خیال می کنم در دوره های بعد هم به این سیاق نشد. ▫️آنهمه پوستر و عکس و لبخند و ژستِ چپ و راست با آنکه زبانی برای سخن گفتن نداشت و نیافت، سوالاتی بی پاسخ و حقایقی بزرگ را جار می زد و در ذهن و گوش مردم طنین انداز می نمود؛ - از این حجم تبلیغات مشخص است که تابش به شدت ترسیده و احساس خطر کرده! -هزینه این تبلیغات وسیع را چه کسی تقبل و تامین کرده است؟ - این حجم از پوستر و تبلیغات محیطی، نتیجه ای جز دلزدگی و اشباع مردم در پی نخواهد داشت - کدام شیر پاک خورده ای برای ضربه زدن به حیثیت و محبوبیت تابش، چنین ایده ای را پیشنهاد داده و اتاق فکر تابش با چه توجیه و تحلیلی این ایده خام و خانه برانداز را پذیرفته است؟ وقتی حرف و حدیث ها و شایعات و طعنه ها بر علیه تابش شدت یافت، فضایی عصبی در ستاد مرکزی حاکم شد و آن وقت بود که با ارائه تحلیلی صحیح از شرایط انتخابات و احتمال پیروزی رقیب یا کشیده شدن انتخابات به دور دوم، دست به دامان و دستنوشته ای از ایشان جهت اعلام حمایت از تابش شدند و آن تمهید در کنار اقدامات فوری و اضطراری دیگر، کارساز هم شد. از سوی دیگر همه از دوست تا دشمن قدیمی از مدیر صنعتی تا کارگر بومی و غیربومی از مهاجرین تا مسافرین به خط شدند تا خدای نکرده کار از کار نگذرد و قرق شکسته نشود. و شد آنچه دیدید. تابش به مجلس رفت با کمترین میزان رای تا آن دوره... بگذریم ! غرض از این مقدمه نسبتا مفصل این بود که به عنوان یک شهروند و حامی مردمی آقای که بنا به دلایلی، هنوز وی را از نزدیک ندیده ام، به او بگویم این دوره اگر قصد آمدن دارد، باید بداند که دیگر کار از گذشته است! اگر واقعا دلش به حال اردکان می سوزد، باید با مشاورانش بنشیند و از الان فکر کنند که با این همه کارخانه و معدن و آلودگی و مشکلات ریز و درشت، اردکان اگر هم بخواهد، دیگر نمی تواند نفسی تازه کند بلکه برای بقا و ادامه ی حیات خود و اهالی اش به نیاز دارد! بنابراین پیشنهاد می کنم در این دوره مبنای شعارتان را نه نفس تازه که یا شوک الکتریکی بگذارید تا بتوان اول این بیمار درحالِ احتضار را احیا کرد، بعد شاید بتوان برای تازه کردن نفس اش چاره ای اندیشید. طاهره ک۰ا 🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon www.haderoon.ir