#سنگر_خاطره
🔻 همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت می گفت طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش .
می گفت این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر بخاطر اینه که کسی گذشت نداره بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را نداره آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داࢪه....
#شهیدابراهیم_هادی
@hadi_soleymani313
🌟 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
باید شهیدانه زندگی کرد!
🔻 سخاوتی از جنس شوق پرواز
🔅 عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، می دیم به اونا و خودمون می ریم اونجا..
اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم..
"خلبانِ شهید عباس بابایی"🌷
📚منبع: "کتاب خدمت از ماست ۸۲ ، صفحه ۱۸۱
@hadi_soleymani313
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍فرار از گناه، به سبکِ شهید مجتبی...
🌟برای شرکت در مراسمِ عروسیِ یکی از آشنایان رفته بود تهران. مراسم با بزن و بکوب همراه بود مجتبی بچههای کوچکِ اقوام رو جمع کرد توی یه اتاق و در رو بست. بعد با زبانِ کودکانه بهشون احکام آموزش داد. بچهها هم دورش حلقه زده بودند...
#سردار_شهید_مجتبی_قطبی
یاد شهدا با صلوات🌷
@hadi_soleymani313
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟عروسی آقا مصطفی وقتی می خواست برای عروسی اش کارت دعوت بنویسه برای اهل بیت هم کارت فرستاد کارت دعوت نوشتیک کارت برای امام رضا(ع) مشهد،یک کارت برای امام زمان (عج)مسجد جمکران،یک کارت هم به نیت دعوت کردن حضرت زهرا(س) نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه(س) قبل از عروسی حضرت زهرا(س) آمدند به خوابش و فرمودند چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟کی بهتر از شما؟ببین همه اومدیم شما عزیز ما هستی...
📍خاطره از زندگی روحانی شهید مصطفی ردانی پور
📚منبع:یادگاران ۸ کتاب ردانی پور صفحه ۸۴
✅#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون. دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسیمون بدون گناه انجام شد.
📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم محمد کامران