هدایت شده از کلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کلُّ اَرضٍ کَربَلا
"از آن روز بود که نقش #غرب_زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد" ۱
🔰به مناسبت سالروز شهادت #شیخ_فضل_الله_نوری
👤نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید:
🔸بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، "شیخ ابراهیم زنجانی" شروع به محاکمه کرد.
👈جالب اینجاست که وقتی محاکمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی که می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی کردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان کرد و گفت: (افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد)
🕣حدود یک ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ۱٣٢٧ قمری بود. مهرهای خود را به مستخدمش داد تا خرد کند تا به دست نااهلان نرسد و نتوانند سند سازی کنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد و فرمود:
💠خدایا، تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود.
💠خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم که مؤسس این اساس "لامذهبین" هستند که مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است.
💠 محاکمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.
⭕️طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیکر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن و مردم؛ از جمله پسر شیخ کف می زدند و شادی می کردند و چه بی احترامی هایی که به جنازه ی شیخ نکردند.
⭕️ مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!"
⭕️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه؛ همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند.
⭕️یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانه ای بود، وارد حیاط نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بی حیا هنوز نرسیده، جلوی همه دگمه های شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شرُ شُر به سر و صورت آقا........ ٢
🔘 #رهبر_معظم_انقلاب
💢باید دشمنیها را شناخت؛مشکل ما این است. اینکه بنده مسئلهی #بصیرت را برای #خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی.
💢ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند؛ که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند ٣
💢 اینها ندیدند توطئهای را که آن روز #غربزدگان و به اصطلاح #روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند.
💢 نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید؛ مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری؛ جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم. ۴
📚منابع:
▫️۱_ جلال آل احمد - خدمت و خیانت روشنفکران
▫️٢-شيخ فضل ا... نوري؛ از نقش آفريني در نهضت تنباکو تا شهادت براي اجراي شريعت
▫️٣-مرحوم آسید عبداللَّه بهبهانی و مرحوم سید محمد طباطبایی و شیخ ابراهیم زنجانی و ...
▫️۴-بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری۱۳۸۸/۱۲/۰۶
🌐 @ashora_karbala